جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

نظرات طرح شده

a_computing_engineer (امتیاز : 1)
توسط a_computing_engineer در مورخه : پنجشنبه، 1 مهر، 1400

با سلام،
ممنون از مطرح کردن مطلب بسیار درخور توجه و نکات صحیح و اشارات بجایتان.

نکته ی دیگری هم که می توان به بحث بی علاقگی به دروس مدرسه و دانشگاه افزود، مدیریت (یا عدم مدیریت) منابع سرشار پاداش مغزی است. همه ی ما در طول زندگی به مرور با منابع پاداش مغزی آشنا می شویم که ما را به خود مشغول می کنند. گشت و گذار در شبکه های اجتماعی، خرید آنلاین، ورزش های هیجانی مثل موتورسواری یا پرتاب شدن از ارتفاع (بادی جامپینگ، کایت سواری، ...)، موسیقی، گیم های کامپیوتری و غیره. منابع پاداش مغزی، در خون ما هورمونی به نام دوپامین آزاد می کنند که با رسیدن به نورون های عصبی، حس شادی عمیق و رضایت ایجاد می کند.

اما برخی از منابع تولید پاداش مغزی نسبت به بقیه بسیار قدرتمندتر هستند، الکل، مواد توهم زا و مخدر و قرار گیری در معرض هیجانات جنسی شدید.
میزان دوپامینی که یکی از اینها می تواند در مغز آزاد کند شاید صدها بلکه هزاران برابر منابع دیگر است. مغز انسان با تجربه ی مکرر میزان بالای دوپامین، به آن اعتیاد پیدا می کند و بعد از آن، سایر امور در زندگی برای فرد چندان جالب به نظر نخواهند آمد. روزی یک استاد روانشناسی در مدرسه ی ما جلسه ای درمورد اعتیاد برگزار کرده بودند و ایشان در آن جلسه به نکته ی تکان دهنده ای اشاره کردند: «شیرین زبانی کردن ها و شیطنت های کودکان برای والدینشان بسیار لذت بخش هستند اما متاسفانه لذات نرمال زندگی به مرور، برای افراد معتاد بسیار کم رنگ و بی معنی می شوند و آنها دیگر حتی از حضور کودکان خود لذتی نمی برند ...».

امروزه موضوعی به نام "روزه ی دوپامین" مطرح می شود که البته موضوع بسیار پراهمیتی می باشد:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87_%D8%AF%D9%88%D9%BE%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86

حتی مطالعه ی دروس دانشگاهی نیز در مغز، دوپامین آزاد می کند، هرچند که میزان آن برای اکثر افراد کم است اما در مقابل، عاشقان دانش تاثیر بیشتری می گیرند (حتما این عبارت را شنیده اید که "مریدان چون این پند و حکمت را از زبان شیخ شنیدند جامه دریدندی و نعره زنان دویدندی"). اگر دانشجویی انگیزه مطالعه ندارد باید از منابع دوپامین قدرتمندتر پرهیز کند یا اگر احساس می کند توان این کار را ندارد، لااقل بصورت دوره ای روزه ی دوپامین بگیرد تا به مرور از میزان وابستگی مغزش کاسته شود. با چنین مدیریت هایی در زندگی، فرد بعد از چند ماه متوجه خواهد شد که مجددا می تواند از لذات ساده تر و کوچکتری مثل مطالعه نیز لذت ببرد....

در مورد انتخاب شخصی هم، مطالبتان کاملا صحیح هستند اما به نظر من جای افزودن نکات بیشتری در مقاله تان وجود داشت. ببینید، درسته شخص در راهی که خودش انتخاب کرده نسبت به راهی که دیگران برایش انتخاب کرده اند، بیشتر و مصرانه تر تلاش می کند اما دستیابی به موفقیت تنها در اصرار ورزیدن و پشتکار نیست بلکه باید کوله باری از تجارب را نیز داشت تا مبادا در راه اشتباهی اصرار نکنیم. این کوله بار تجارب را نیز یا خود شخصا کسب می کنیم (که نیازمند گذشت زمان و تحمل شکست های زیاد است) و یا از تجارب بزرگترهایمان بهره مند می شویم. در مورد ازدواج نیز چنین است. البته فکر نمی کنم دیگر در این زمانه همچنان ازدواج های زوری وجود داشته باشد. اما در این زمینه نیز به نظر من بهتر است بهتر است از کوله بار تجارب بزرگترها بهره برد. واقعیت شیرین در آنجاست که نهایتا تصمیم نهایی را خود شخص خواهد گرفت، حال با چشم باز یا با چشم بسته ...

با آرزوی خوشبختی.


نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

موضوع:
نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 11 با 11 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.