یکی از سؤالاتی که دانش آموزان پشت کنکوری میپرسند و اتفاقاً برادر یکی از دوستان ما در پیغام خصوصی از بنده پرسید و بانی نوشتن این مطلب شد این است که:
کدام دانشگاه بروم؟ دولتی؟ آزاد؟ سما؟ علمی-کاربردی؟ غیرانتفاعی؟
انصافاً تصمیم سختی است و من احساس میکنم اگر کسی دو یا سه سال برای دستیابی به تصمیم درست وقت بگذارد، باز هم ارزش دارد. آنقدر مهم است که بنده که در دانشگاه آزاد درس خواندهام، بارها وسوسه شدهام که تصور کنم که الان پیشدانشگاهی هستم و بروم دوباره از اول، برای کنکور سراسری بخوانم و در دانشگاه دولتی قبول شوم.
این تصمیم زمانی مهمتر میشود که شما بخواهید ادامه تحصیل دهید! گاهی اوقات یکی به مدرک یک رشته نیاز دارد (که البته مدرک بدون تخصص بالاخره یک روز بیفایده میشود!) برای این شخص شاید فرقی نداشته باشد که در کدام دانشگاه درس بخواند. چه بسا در دانشگاههای رده پایین راحتتر باشد.
اما اگر شما بخواهید برای ارشد و بعد از آن، دکترا درس بخوانید، بلاشک به این نتیجه خواهید رسید که کار باید از پایه درست باشد. یعنی از پیشدانشگاهی میخواندید که در دولتی قبول شوید و بعد از آن برای قبولی در ارشد و دکترا کارتان راحتتر میشد...
به هر حال، بد نیست بنده نظر شخصیام را به عنوان کسی که در دانشگاه آزاد درس خوانده و فعلاً در چند دانشگاه غیرانتفاعی و دانشگاه علمی-کاربردی تدریس میکند، بیان کنم.
حرف آخرم را همین اول میزنم: همه چیز به اساتید دانشگاه بستگی دارد!
این مهم نیست که شما در چه دانشگاهی درس میخوانید، مهم این است که آن دانشگاه چه اساتیدی دارد.
دانشگاه دولتی:
طبیعی است که در دانشگاههای دولتی نظارت بر روی اساتید و دانشجویان بیشتر است و اساتیدی که انتخاب میشوند از لحاظ علمی و تجربی برتراند. بنابراین بخواهید یا نخواهید کیفیت دانشگاه دولتی را هیچ کجا ندارد.
دقت کنید که به این خاطر نیست که مثلاً آنها سیستم آموزشی یا سرفصل بهتری دارند، خیر، همه چیز دست به دست هم داده است تا آنجا بهتر باشد. مثلاً شما در آن محیط، افرادی را میبینید که همه مشتاق درساند و این شما را ترغیب میکند که پویاتر باشید. اما در دانشگاههای رده پایین، اکثر افراد دنبال یک جملهاند: «استاد! خسته نباشید!» هر چه زودتر بتوانند خسته نباشید را به استاد بفهمانند و کلاس را تمام کنند، شادتراند! (اما غافل از اینکه دیر یا زود از تمام آن خسته نباشیدها پشیمان میشوند)
در دانشگاههای دولتی، معمولاً شما در شهر غریب و پیشرفتهتر هستید و این نعمتی است برای شما. چون مجبورید در خوابگاه باشید و درس بخوانید...
و خلاصه عوامل بسیاری دست به دست میدهند تا شما در دانشگاه دولتی پیشرفت کنید.
دانشگاه آزاد:
آپدیت در تاریخ ۹ دی ۹۳: میتوان گفت بعد از دانشگاه دولتی، از لحاظ سطح علمی، دانشگاه آزاد قرار دارد.
دانشجویان این دانشگاه معمولاً استعداد بیشتری نسبت به علمی-کاربردی و غیرانتفاعی دارند و این یک نعمت بزرگ است.
به خاطر عدم وجود واحد عملی به مقدار کافی، معمولاً خروجیهای این دانشگاه تئوری قویتری نسبت به عملی خواهند داشت و این یعنی بیشتر برای تدریس خوب هستند تا کارهای عملی. اگر در دبیرستان درس خواندهاید به نظر میرسد در آزاد موفق خواهید بود اما اگر در هنرستان و کارودانش درس خواندهاید این یعنی بهتر است به دانشگاههای علمی-کاربردی بروید.
در این دانشگاه چندان به حضور و غیاب شما توجه نمیشود و به خاطر بزرگی دانشگاه برای هیچ کس مهم نیست که شما چیزی یاد گرفتید یا نه؟ در کلاسها بودید یا خیر؟ هر چند قوانین سختگیرانهتری نسبت به دانشگاه غیرانتفاعی و علمی-کاربردی دارد اما مجموعاً چندان جدی گرفته نمیشود.
اگر این دانشگاه را انتخاب کردید، باید در کنار آن کارهای عملی یا دورههای عملی را بگذرانید تا علم و عمل با هم پیشرفت کند.
دانشگاه علمی-کاربردی:
من از این دانشگاه، سرفصلهای آن را مفید میدانم. خوبی این دانشگاه این است که اکثر دروس یک واحد عملی دارد که حداقل 2 ساعت است. مثلاً اگر ما شبکه و مهندسی نرم افزار و برنامهنویسی مقدماتی و پیشرفته را کاملاً تئوری و بدون حتی یک دقیقه عملی در دانشگاه آزاد خواندیم، اینجا تمام این دروس واحد عملی دارد و در کارگاه بالاخره با محیط نرم افزارهای لازم آشنا میشوید و کار میکنید... باور کنید من برنامه نویسی پیشرفته را در دانشگاه آزاد با نمره بسیار خوب پاس کردم (جاوا) اما آخرش هم نتوانستم یک برنامه را عملاً اجرا کنم!
به هر حال، افرادی که از دانشگاههای دولتی و آزاد بیرون میآیند معمولاً تئوریهایشان عالیست، اما در عمل میلنگند. مثلاً میتوانند شبکه را از لحاظ تئوری بسیار عالی توضیح دهند، اما اگر بگویی این ده تا کامپیوتر را شبکه کن مطمئناً نمیتوانند مگر اینکه در بیرون از دانشگاه یاد گرفته باشد. اما علمی-کاربردیها اینطور نیستند.
نکته بسیار مهم:
دقت کنید که علمی-کاربردی دو نوع دوره دارد. یکی پودمانی و یکی ترمی.
پودمانی برای شاغلین است. بدون کنکور وارد میشوید. درسها را پاس میکنید، اما در صورتی مدرک میگیرید که در آزمون جامع که به صورت سراسری است حدنصاب 50 درصد را کسب کنید. (اطلاعات بیشتر در مورد آزمون جامع) اما ترمی با کنکور است و طبیعتاً افرادی که وارد میشوند کمی به درس نزدیکتر بودهاند.
اگر شما نوجوان هستید و یا شاغلِ علاقهمند و بااستعداد، هرگز این اشتباه را نکنید که بخواهید در پودمانی شرکت کنید. نه اینکه فرقی از لحاظ دروس و اساتید کند، خیر، همه یکی هستند، اما متأسفانه دانشجویانی که وارد پودمانی میشوند به خاطر وضعیت سنی و شغلی سطح کلاس را در حد بسیار پایینی نگه میدارند. البته این عمومیت ندارد. یک خوبیاش هم این است که این افراد اکثراً از درس نخواندن ضرر کردهاند و حالا قدر درس را میدانند و نسبت به نوجوانهای ترمی بیشتر علاقه دارند و فعالیت میکنند. من کلاسهای پودمانی داشتهام که بسیار بسیار فعالتر و علاقهمندتر از ترمیها بودهاند. (باز هم تأکید میکنم که همه چیز به استاد بستگی دارد. مثلاً در پودمانی ممکن است یک دانشجو بگوید من شاغلم و نمیتوانم بیایم و بعداً تنبل شود و کلاس را عقب نگه دارد. اما اگر استاد کوتاه نیاید و اجازه غیبت یا تنبلی ندهد همین پودمانیها فعالتر از ترمیها میشوند. مثلاً دانشجوهای بنده میدانند که هیچ بهانهای برای کمکاری قبول نمیکنم. هیچ بهانهای... تنبلترین فرد کلاس را هم آنقدر تحت فشار روحی قرار میدهم که مجبور شود مثل زرنگترین فرد تلاش کند)
به هر حال، علمی-کاربردی فقط یک عیب بزرگ دارد و آن اینکه دانشجویانی که وارد میشوند، معمولاً سطح کلاس را پایین نگه میدارند. (یکی از دانشجوهای من میگفت: استاد! در درس مباحث ویژه، روز اول استاد پرسید که میخواهید در این دوره به شما C# درس بدهم؟ در حالی که ما ترم قبل با شما C# را گذرانده بودیم. من گفتم: استاد! ما C# را ترم قبل گذراندهایم، یک مبحث جدید بگویید. همه دانشجوها ریختند سر من و اعتراض و کتک و ضرب و شتم! به استاد میگفتند: استاد! این آقا میخواهد الکی سطح کلاس را بالا ببرد!!! فقط برای اینکه درس سادهتر شود و نمره بگیرند، به کل قید یک مبحث جدید را زدهاند!)
سؤال این است که بین دانشگاه آزاد و علمی-کاربردی کدام را انتخاب کنیم؟
این انتخاب بستگی به خیلی موارد دارد. مثلاً شرایط مالی. یک ترم دانشگاه علمی-کاربردی نهایتاً میشود 300 یا 400 هزار تومان و حتی کمتر. اما فکر میکنم در دانشگاه آزاد شهریه ثابت این روزها اینقدر باشد.
گذشته از بحث مالی، به روحیات خودتان نگاه کنید. اگر میدانید که در خارج از کلاس و دانشگاه کاری نمیکنید و بر دانستههای کامپیوتری خود نمیافزایید، دانشگاه آزاد سم است برای شما. ما داشتهایم افرادی که همراه با ما از دانشگاه آزاد لیسانس گرفتند، اما از لحاظ دانستههایی که کاربرد داشته باشد به اندازه یکی که دوره ICDL را گذرانده باشد، چیزی نمیدانند. چون واقعاً همه چیز تئوری است! جز تربیت بدنی! :)
اما اگر میدانید که میتوانید بیرون از دانشگاه خودتان را به جای مطلوب برسانید، شاید دانشگاه آزاد از لحاظ سرفصلِ مطالب، استعداد شما را شکوفاتر کند. شاید نیمی از دروس کارشناسی در دانشگاه آزاد ریاضی یا مرتبط با ریاضی است و علم کامپیوتر یعنی علم ریاضی! یعنی ذهن حل مسأله داشتن. ذهن منطقی داشتن.
اما من خودم اگر میخواستم بین این دو یکی را انتخاب کنم، به احتمال زیاد علمی-کاربردی را انتخاب میکردم. (دقت کنید که من شما را نگفتم. شما خودتان صلاح خودتان را میدانید)
یعنی دارم وضعیت دانشجوهای خودم نسبت به خودم و رفقا را مقایسه میکنم که چنین حرفی میزنم. الان از لحاظ مباحث کامپیوتری که کاربرد داشته باشد (مثل شبکه، پایگاه داده، برنامه نویسی، طراحی وب و ...)، دانشجوهای فارغ التحصیل ما در علمی-کاربردی (اگر البته درسها را سرسری پاس نکرده باشند) خیلی خیلی بیشتر از یک لیسانسه دانشگاه آزاد میدانند. من میتوانم دانشجویی که درس شبکه با بنده داشته را با یک دانشجوی همدورهای خودم در دانشگاه آزاد رو در رو کنم. مطمئنم آن دانشجوی دانشگاه آزاد نمیتواند حتی سوکت سر یک کابل را بزند. اما دانشجوی دانشگاه علمی-کاربردی همان جلسات اول سوکت زدن را یاد میگیرد و تا جلسه آخر یک شبکه را با تمام جزئیات میبندد.
دانشگاه سما:
در مورد دانشگاه سما اطلاعات زیادی ندارم، اما فکر میکنم همین علمی-کاربردی باشد، فقط توسط دانشگاه آزاد برگزار میشود. به هر حال، تا وقتی علمی-کاربردی وجود دارد، در مورد سما صحبت نکنیم بهتر است. سما را بگذارید برای بچه مایهدارها... :)
دانشگاه غیرانتفاعی:
اساتید این دانشگاهها هم معمولاً در سطح همانهایی هستند که در علمی-کاربردی تدریس میکنند (مثلاً من و همکارانم همه هم در دانشگاه علمی-کاربردی تدریس میکنیم و هم در غیرانتفاعی). سرفصلها هم تا حد بسیار زیادی شبیه به همینهاست. اما دانشجویان آن معمولاً استعداد کمتری نسبت به علمی-کاربردی دارند. بنابراین غیرانتفاعی را به هیچ وجه پیشنهاد نمیکنم.
آپدیت در تابستان ۹۴: من خودم تدریس در چند غیرانتفاعی را به خاطر افتضاح بودن سطح دانشجویانش کنسل کردم. همه اساتید معتقدند دانشجویان علمی-کاربردی سطح بالاتری نسبت به غیرانتفاعی دارند. (حداقل در شهرهای کوچکتر اینطور است)
دانشگاه پیام نور:
در مورد دانشگاه پیام نور از چند نفر از دانشجویانی که در کلاسهای آزاد شبکه و برنامهنویسی C++ بنده شرکت میکنند و در پیام نور درس میخوانند سؤال کردم که واحدها چطور است؟ مگر درس شبکه و برنامه نویسی ندارید که به این کلاسها میآیید؟ گفتند: همه چیز در پیام نور تئوری است. هیچ کلاسی واحد عملی ندارد. فقط باید بخوانیم و حفظ کنیم و برویم امتحان بدهیم.
به نظر میرسد دو بار هزینه کردن است. یعنی یک بار به دانشگاه بدهید و یک بار هم مجبور باشید به کلاسهای آزاد بروید که چیزی یاد بگیرید.
آپدیت: در مورد پیام نور در مطلب «پیشنهاد برای فارغ التحصیلان: در رشتههای دیگر تحصیل کنید!» (که پیشنهاد میکنم حتماً بخوانید) توضیح دادهام. الان من خودم در دو رشته در دانشگاه پیام نور به عنوان دانشجو دارم درس میخوانم: رشته مترجمی زبان انگلیسی و رشته روانشناسی. در این چند ترمی که گذشته من یک استادمان را هم ندیدهام. یعنی سر کلاس نرفتهام و اجبار و لزومی ندارد که بروم. فقط کتابهای منبع را خواندهام و با نمره عالی واحد پاس کردهام. پس، همانطور که در آن مطلب گفتهام، این دانشگاه بیشتر برای کسانی مفید است که مثل من بار چندمشان است که میروند دانشگاه و میخواهند برای تفریح و کسب دانش جانبی دانشگاه بروند نه برای کسی که میخواهد برای یک شغل اماده شود! و از این بین، فقط رشتههایی که دروس عملی ندارند در این دانشگاه جواب میدهند وگرنه رشتهای مثل کامپیوتر بعید است در این دانشگاه به جایی برسد...
نکته یکی مانده به آخر:
تأکید میکنم که هیچ چیز به اندازه استاد مهم نیست. ما در دانشگاه آزاد، یکی از دروسمان با یک دکترای رشته کامپیوتر ارائه شد. خانم دکتر کسرشأنشان میآمد که بیایند سر کلاس. یکی دو بار زیارتشان کردیم، اما جلسات دیگر، هر بار یکی از شاگردان خود در مقطع ارشد را میفرستاد. این دانشجو نمیدانست قبلی تا کجا گفته و خلاصه درس مهمی به نام طراحی الگوریتم ماستمالی شد رفت!
پس این نیست که اگر جایی پر بود از دکترا، آنجا بهتر است. اتفاقاً من معتقدم هر چه مدرک یک استاد بالاتر باشد، (اگر خدا و پیغمبر نشناسد) دانشجوها بیشتر ضرر میکنند. اما اگر اهل حساب و کتاب و حلال و حرام باشد، حالا میشود در موردش بحث کرد.
مهم این است که در دانشگاه، در انتخاب واحدها، اساتیدی را انتخاب کنید که میدانید حواسشان به کلاس و درس است! نه اینکه آمدهاند که حاضری بزنند و حقوقشان را بگیرند.
از بین اساتید، استادی را انتخاب کنید که تمام انرژیاش را برای دانشجو بگذارد و از همه مهمتر از دانشجو تکلیف و تمرین بخواهد نه اینکه او را رها کند.
نکته آخر: قسمت
دقت کنید که قسمت هر چه باشد، همان میشود. باید از خدا بخواهید که قسمت شما زیبا باشد (که البته شرط آن این است که خودتان و کارهایتان زیبا باشند که خدا هم سرنوشت را زیبا رقم بزند). قرار نیست اگر شما دولتی قبول شدید، بشوید علامه دهر یا اگر دانشگاه سطح پایین قبول شدید، عقب بمانید! مطلب "توصیه هایی به دانشجویان رشته کامپیوتر" را حتماً مطالعه کنید و نکات آن را به کار ببرید. خدا را شکر این روزها اگر کسی بخواهد، میتواند حتی بدون حضور استاد و دانشگاه مباحث کامپیوتری را تا حد بسیار پیشرفته یاد بگیرد. فقط کمی به علاقه و اراده نیاز دارد.
ممکن است شما در دانشگاه دولتی قبول شوید و به خاطر چهار سال دور بودن از شهرتان نتوانید خودتان را جا بیاندازید و مجبور شوید تا آخر عمر همانجایی زندگی کنید که درس خواندید یعنی دور از شهرتان. (که مثلاً برای من یک عذاب است! اتفاقاً این روزها یکی از دوستان را میبینم که بیکار میگردد در حالی که از دانشگاه تهران لیسانس دارد. فقط به این خاطر که چهار سال از شهر دور بوده)
یا ممکن است در علمی-کاربردی و از آن بدتر در دانشگاه آزاد قبول شوید و در کنارش انگلیسیتان را قوی کنید و با تماشای کورسهای دانشگاههای برتر دنیا اطلاعاتی در سطح آن دانشگاهها کسب کنید. (تمام دانشگاههای مطرح دنیا کورسهای دانشگاهیشان را به صورت ویدئویی ضبط و آنلاین کردهاند)
به هر حال، بعد از بررسی، یکی را انتخاب کنید و بقیه را توکل کنید به خدا و با تمام وجود به درس و مطالعه بپردازید. هر وقت احساس کردید یک شخص یا یک عامل باعث شده است که شما از درس و مطالعه دور یا زده شوید، بدانید که آن موضوع یک مانع است که باید با موفقیت از روی آن بپرید تا در مسابقهای که بین انسانهاست پیروز شوید.
از تمام دانشجویانی که در دانشگاههای مختلف درس خواندهاند عاجزانه خواهش میکنم تجربه خود را به صورت منطقی و روان در بخش نظرات این مطلب بیان کنند تا صدها کاربر دیگر که این مطلب را با جستجو و یا راههای دیگر مییابند مطالعه کنند و از آنها استفاده کنند.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
شاید بهتر باشد نظرات را هم بخوانید. برخی از نظرات واقعاً مفید هستند.
گلچین برخی از نظرات مفید:
********************
یکی از کاربران گفته است: متاسفانه باید به عرض شما برسونم که مدرک پیام نور، علمی کابردی و غیر انتفاعی برای ارگان های نظامی و سپاهی معتبر نبوده و تحت هیچ شرایطی اسخدام نمیشن!
این نظر از مهندس طلبه:
باسلام واحترام
چند بار خواستم چند نکته به این مطالب اضافه کنم. ولی دیدم بین ده ها نظر کی میاد این نظر و میخونه.واسه همین بی خیال شدم.
ولی این دفعه بخاطر زکات علمم مینویسم شاید به کار کسی بیاد.شاید!
توی دسته بندی های سایت حرفی از تحصیل در دانشگاه خارج کشور نشد. بخاطر تجربه شخصی که در تحصیل یکی از دانشگاه های اروپایی داشتم یه سری نکته به نکات بالا اضافه میکنم.
این نکته رو هم در نظر بگیریم خیلی از ایرانی ها برای تحصیل به خارج کشور میرن.
نکته اول:ابتدا درباره طریقه هزینه ها صحبت کنم. دانشجویانی که در خارج کشور تحصیل میکنند به یکی از دسته های زیر تقسیم میشن:
1-فاند گرفتن: پروژه کارشناسی ارشد یا دکترای شما رو شرکت یا دانشگاه یا جایی خریداری میکنه و به جای انجام پروژه به شما حقوق میده.
مثلا شرکت ایکس میخواد روی پروژه هوش مصنوعی فعالیت کنه. میگه هرکی روی این پروژه کار کنه(که مثلا در حد ارشد هست) من ماهی 100 یورو میدم.
یعنی عملا شما هم تحصیل میکنید و هم پول میگیرید. این بهترین حالت تحصیل در خارج کشور هست. البته گرفتن فاند کار خیلی سختیه و معمولا نصیب دانشجویان دانشگاه های سطح یک ایران با معدل بالا میشه.
معمولا با فاند خوب میشه حتی متاهلی در خارج کشور زندگی کرد. مجردی که پادشاهی میکنید!
2-تعهد خدمت: در این حالت شما به اندازه تحصیلتون برای دانشگاه کار میکنید.مثلا دو سال ارشد میخونید.تعهد میدید دو سال برای دانشگاه کار کنید. یعنی یه ارشد براتون 4 سال آب میخوره. این روش به نسبت روش اول طرفدار کمتری داره. ولی بازم مناسبه (از روش های بعدی خیلی مناسب تره)
3-کارکردن: خیلی از دانشجوها در کنار تحصیل کار پاره وقت میکنند. معمولا کارهای با کلاسی گیرشون نمیاد.(بخاطر بحران مالی اروپا و آمریکا) خیلی ها مجبور به نظافت چی، کار توی رستوران و ... میشن. البته همه اینجوری نیستن ولی خیلی ها مجبور به این تیپ کارها میشن
3-پول جیب پدر گرام: این روش خودتون باید پول تحصیل و زندگی خودتان رو بدید. اگر این گزینه و انتخاب میکنید دقت داشته باشید هزینه ها به شدت بالاست( مخصوصا کشور آمریکایی و اروپایی) و باید حسابی خرج کنید. پس به پدر گرام بگید حسابی سر کیسه رو شل کنه!
نکته دوم درباره خود دانشگاه ها:
توصیه میشه قبل از انتخاب دانشگاه حتما لیست دانشگاه های معتبر در نظر وزارت علوم رو بگیرید. حدودا 800 دانشگاه اول دنیا در لیست وزارت علوم هست. دانشگاه ها هم به سه رده a.b.c.d تقسیم میشن
یادتون باشه اگه دانشگاهی تحصیل کنید که در لیست نباشه، مدرک شما هیچ ارزشی در ایران نخواهد داشت!
نکته سوم: صرف تایید دانشگاه کافی نیست. حتما جزئیات رو هم از وزارت علوم سوال کنید. برای مثال میخواستم در مقطع کارشناسی ارشد یکساله یکی از کشورهای اروپایی تحصیل کنم که فهمیدم ارشد یکساله رو وزارت علوم قبول نداره!
نکته چهارم: دقت داشته باشید همه دانشگاه های دنیا از ایران بهتر نیستند. خیلی از دانشگاه های ایران از خیلی از دانشگاه های جهانی بالاترند.
در ضمن ممکنه رنکینگ خیلی از دانشگاه های ایران از بعضی از دانشگاه های خارج کشور بد تر باشه.ولی این دلیل بر ضعف علمی این دانشگاه ها نیست. چرا که در رنکینگ جهانی دانشگاه ها به جز بحث علمی نکات دیگه هم موثره.مثلا فضای آموزشی. میزان فضای تخصیص داده شده به هر دانشجو و...
برای مثال دانشگاه شریف که در رشته برق در دنیا از لحاظ علمی 1 هست در رنکینگ جهانی رتبه 1 رو نداره. علتش هم کوچک بودن فضای دانشگاه و البته نکات غیر علمی دیگه.
نکته پنجم: حتما توصیه میکنم قبل از سفر به خارج کشور شده چند هفته موقتی زندگی کنید. ببنید آدم زندگی تو غربت هستید یا خیر. خیلی ها تحمل زندگی توی اون شرایط رو ندارند.
درسته برای بعضی ها خارج کشور بهشته.ولی برای خیلی ها هم جهنمه! (من جمله خود بنده)
حتما توصیه میکنم قبل از اینکه اقدام کنید توان خودتون رو چک کنید.
نکته ششم: انصافا دانشگاه های تراز اول دنیا امکانات فوق العاده ای برای تحصیل شما دارن که نمیشه چشم پوشی کرد. البته نه همه دانشگاه ها.
نکته هفتم:نکات تحصیل در خارج کشور بسیار زیاده. اگر احیانا کسی نظرم و خوند و نیاز به سوال داشت اعلام کنه اگه تونستم جواب میدم.
به یاد خدا باشید...
********************
با سلام
دوستان، تنها دانشگاه آزادهایی که مدرکشان در سطح بین المللی اعتبار دارد، به شرح زیر است:
1. علوم و تحقیقات تهران
2. تهران مرکز
3. تهران جنوب
4. تهران شمال
5. تهران غرب
6. کرج
دانشگاه هایی هم که مهر وزارت علوم روی مدارکشان درج می شود (دولتی، غیرانتفاعی، پیام نور) همگی در سطح دنیا معتبرند. البته پیام نور را در سیستم Distance یا Open می پذیرند.
********************
این نظر از مهرزاد:
رده بندی دانشگاههای صنعتی 1391 در سایت isc --
1 دانشگاه صنعتي شريف
2 دانشگاه صنعتي امير کبير(پلي تکنيک تهران)
3 دانشگاه علم و صنعت ايران
4 دانشگاه صنعتي اصفهان
5 دانشگاه صنعتي خواجه نصير الدين طوسي
6 دانشگاه صنعتي شاهرود
7 دانشگاه صنعتي نوشيرواني بابل
8 دانشگاه صنعتي شيراز
9 دانشگاه صنعتي اروميه
10 دانشگاه صنعتي کرمانشاه
همچنین رده بندی دانشگاههای جامع (مادر) 1391
1 دانشگاه تهران
2 دانشگاه تربيت مدرس
3 دانشگاه شيراز
4 دانشگاه فردوسي مشهد
5 دانشگاه شهيد بهشتي
6 دانشگاه تبريز
7 دانشگاه اصفهان
8 دانشگاه پيام
9 دانشگاه شهيد با هنر کرمان
10 دانشگاه گيلان
که البته کل پیام نور یک واحد حساب شده.
من خودم دانشجوی دکتری فردوسی ام. کاری به دانشگاه خودم ندارم. فقط می خواستم اینو به اون دوستانی که می گن دانشگاه های شهرستان از آزاد مثلا فلان جا بدترن بگم که این طور نیست. شما یه سرچی در مورد رزومه و دانشگاههای محل تحصیل همون شهرستان های کوچک انجام بدید شاید نظرتون عوض بشه. مثلا دوستی گفته بود که ازاد قزوین 13 تا پروفسور داره. دانشگاه باهنر توی فقط ریاضی بیش از این پروفسور داره.
دوست دیگری گفته من خواهرم توی مثلا فلان جا درس خونده و انصراف داره چون از لحاظ فرهنگی با ما تهرانی ها نمی خونن. واقعا این حرف خنده دار نیست. مگه از امریکا اومدی. اینجا یک کشوره. دیدتون رو عوض کنید. میشه هر دانشگاهی پیشرفت کرد. ازاد دولتی و....
ولی اگه با این دید که مثلا برم رفسنجون( جدای از مسایل غربت و دوری و...) از لحاظ فرهنگی نمیتونم و اونا اخ و پخن و تهرون حتی ازادش فلانه، این دید مسمومه. و مطمین باشید نمیتونید پیشرفت کنید. مشکل در دید و بینش ماست. تفاوت همه جا هست. میشه از تفاوتها لذب برد و یاد گرفت که ادم های خوب و فرهنگ های خوب همه جا هست.
روز اول اگه رفتی تهران مشهد شیراز کرمان یاسوج بوشهر یا .... با این دید برو که اینجا خوبه و باید لذت ببری. فقط بدی ها رو نبین.