بارها شده که یک مادر دست دخترش را که کنکور داده و باید انتخاب رشته کند، گرفته و آمده مؤسساتی که هستم و میگوید: میخواهم ببینم شما صلاح میبینید که دختر من برود رشته کامپیوتر؟ کدام گرایش برود؟ رشته حسابداری بهتر نیست؟
یا مثلاً خیلی از خانمها همان ابتدای تابستان میآیند دفتر مؤسسه و میپرسند: من میخواهم تابستان یکی دو کلاس بروم. کدام کلاستان را ثبت نام کنم؟ طراحی وب؟ فتوشاپ؟ C++؟ C#؟ شبکه؟ انیمیشن؟...
بد نیست کمی در این مورد و نظر خودم در این زمینه توضیح دهم:
قبل از هر چیز به نکات زیر توجه کنید:
- باید قبول کرد که تفاوتهایی بین خانمها و آقایان وجود دارد. (همین الان که در حال آمادهسازی برای نوشتن بودم، تلویزیون که بعد از اذان صبح، یک حزب قرآن میخواند دقیقاً رسید به آیه «لیسَ الذَّکَرُ کَالأُنثی» [مرد، مانند زن نیست] ضمن اینکه الان شاخ درآوردهام، دارم این مطلب را مینویسم!)
- تفاوت با ضعف فرق دارد! نمیدانم چرا به محض اینکه در کلاسها وارد بحث تفاوتهای آقایان و خانمها میشوم، خانمها فکر میکنند دارد به آنها توهین میشود! فکر میکنند وقتی میگویم «خانمها ذهن عاطفی دارند» و ذهن عاطفی به درد برنامهنویسی نمیخورد، این یک ضعف برای آنهاست!! سریعاً جبهه میگیرند و میخواهند ثابت کنند اینطور نیست! گاهی فکر میکنم بعضی خانمها اگر پایش بیفتد حاضرند ثابت کنند که از نظر فیزیکی هم هیچ فرقی با آقایان ندارند!!!
- پس، صبور و منطقی باشید و جبهه نگیرید!
- این مطالب به درد همه میخورد. مثلاً فرض کنید شما مدیر یک پروژه انیمیشن هستید. باید بدانید که تولید کاراکترها را به خانمها بسپارید بهتر است یا آقایان؟ متحرکسازی آبجکتها را به خانمها بسپارید یا آقایان؟
خانمها به چه درد میخورند؟ آقایان به چه درد؟
برای اینکه این را بفهمیم باید به ویژگیهای ذاتی دو جنس بپردازیم.
مهمترین تفاوتهای ذاتی خانمها و آقایان:
۱- خانمها ذهن و روحیات عاطفی دارند و آقایان ذهن و روحیات منطقی:
ببینید، ما یک «منطق» داریم و یک «عاطفه». یا «عقل» و «عشق». اینطور که میگویند و مشخص است، جایی که عقل زیاد باشد، عشق کم میشود و جایی که عشق زیاد باشد عقل کم میشود. تصور کنید یک مادر، «عاقل» باشد! خوب، خدا وکیلی با کدام عقل جور در میآید که یک انسان تمام زندگیاش را بگذارد برای فرزندی که آخرش او را خانه سالمندان میگذارد!؟ اما این، با عشق و احساس جور در میآید. پس مادر، عشق و عاطفه بیشتر نیاز دارد تا عقل و منطق. از آن طرف، پدر، عقل بیشتر نیاز دارد تا عشق و احساس. تا این دو در کنار هم جفت شوند.
۲- خانمها از تکرار بدشان نمیآید اما آقایان دائماً دنبال تنوع هستند:
خانمها برای اینکه بتوانند کار تکراریای مانند شیر دادن به بچه، تر و خشک کردن، غذا درست کردن و امثالهم را بارها و بارها انجام دهند و خسته نشوند، خداوند روحیاتی به آنها داده که از این تکرار کمتر خسته میشوند تا آقایان.
اما آقایان از کار تکراری زودتر خسته میشوند و بهنوعی تنوعطلب هستند. (اصلاً من احتمال میدهم یکی از دلایلی که اسلام به مرد اجازه میدهد تا ۴ زن داشته باشد، همین تنوعطلبی او باشد) اگر دقت کنید، آقایان دائم دوست دارند محل کار خود را تغییر دهند! مثلاً دائم از این شرکت به آن شرکت میروند. یعنی وقتی یک مدت در یک شرکت هستند و میبینند کارشان تکراری شد، هر طور شده (حتی گاهی با ایجاد درگیریهای بیخودی یا شاخ و شانه کشیدن برای بالاسری خود و اخراج کردن خودشان) از این محل کار بیرون میآیند و میروند جای دیگر. اما یک خانم را میبینی که از ابتدا تا انتهای عمر کاریاش در یک سمت بود و هیچ مشکل خاصی هم نداشت... (به همین دلیل هم هست که اکثر خانمها درآمد بهتری نسبت به آقایان دارند)
۳- صفت ترس در خانمها بیشتر از آقایان است:
خانمها شهامت کافی برای ریسک کردن را ندارند. خیلی از کارها نیاز دارد که انسان شجاع باشد و ریسک کند و پای ریکسی که کرده هم بایستد!
شاید دلیل اصلی وضع نابسامان رانندگی خانمها را بشود همین «ترس» دانست. اینکه خانمها پنج متر مانده به ماشین جلوی یک دفعه میزنند روی ترمز (و به گفته رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی، بسیاری از تصادفات و ترافیکها به خاطر احتیاط بیش از حد خانمها است) همین «ترس» است نه اینکه آنها خواستهاند قانون را رعایت کنند.
البته این ترس، ضعف نیست. بلکه به گفته روانشناسان، مانند «گریه»، یک سلاح است که خدا نحوهی استفاده از آنرا فقط به خانمها یاد داده. (حتماً این مطلب را بخوانید)
۴- خانمها از نظر جسمی ضعیفتر از آقایان هستند:
فکر میکنم این نیاز به توضیح نداشته باشد.
۵- آقایان مغرورتر از خانمها هستند:
این ویژگی یکی از مهمترین ملاکها در تعیین سمت یک خانم یا آقا است. غرور آقایان اجازه نمیدهد به هر کاری دست بزنند. مثلاً کدام آقا حاضر است منشی بشود یا اصلاً به درد منشی بودن میخورد؟ غرور یک آقا اجازه نمیدهد (از نگاه خودش) خودش را کوچک کند و مثلاً زنگ بزند به یک خانم و مثلاً پیغام رئیس شرکت را برساند. اما یک خانم این کار را «کوچک شدن» نمیداند و بدون هیچ مشکلی این کار را انجام میدهد.
آپدیت: بخشی از کتاب «اخلاق خانواده» نوشته خانم «زهرا آیت» (و جمعی از اساتید رشته روانشناسی) به تفاوتهای خانمها و آقایان اشاره میکند. پنج صفحه از این کتاب که مرتبط با بحث است را برایتان اسکن کردهام که با کلیک روی این لینک میتوانید آنرا دانلود و مطالعه کنید.
به صورت تیتروار تفاوتهای بیان شده در این کتاب را مرور کنیم:
- زنها از نظر جسمی ظریفترند.
- مردان کلینگرتر هستند و زنان به جزئیات دقت بیشتری دارند.
- مردان نسبت به آنچه میبینند و زنان نسبت به آنچه لمس میکنند حساسترند.
- مردان بیشتر هدفمدار و زنان رابطهمدارند.
- زنان بیشتر به حمایت نیاز دارند و مردان بیشتر به ریاست متمایلاند.
- خیالپردازی زنان قویتر است و مردان معمولاً جدیتر و استدلالیترند.
- قدرت تکلم در زنان بیشتر از مردان است.
- زنان لطیفتر از مردان، و مردان خشنتر از زنان هستند.
خوب، با توجه به این تفاوتها حالا شاید بشود تصمیم گرفت که خانمها و آقایان به درد چه کارهایی میخورند:
- خانمها در رشتههای احساسی که نیاز به پردازش بیش از حد نداشته باشد موفقترند؛ مانند علوم انسانی، هنر، علوم تجربی
- خانمها در رشتههایی که باید یک کار تکراری و طولانی انجام شود، موفقترند؛ مانند رشتههای مرتبط با بافتن: قالیبافی، گلدوزی، خیاطی و دهها کار دیگر.
- آقایان در رشتههایی که نیاز به جسارت و شجاعت دارد موفقترند؛ مثل: تراشکاری، جوشکاری و غیره
- خانمها همانطور که دین ما هم میگوید چون احساسی هستند، قاطعیت ندارند (دلرحم هستند) و این باعث میشود که به درد قضاوت و مدیر کلی نخورند.
و خلاصه، هر چیزی که خواستید ببینید به درد شما به عنوان خانم یا آقا میخورد یا خیر، آن پنج معیار بالا را در مورد آن رشته در نظر بگیرید و سپس تصمیم بگیرید.
مثلاً میخواهیم بدانیم خانمها به درد رشته «کامپیوتر-سخت افزار» یا حتی رشته «برق-الکترونیک» (که شبیه به هم هستند) میخورند یا خیر؟
- کامپیوتر یعنی 0 و 1 - یعنی منطق. یعنی قاطعیت: یا صفر، یا یک!
- سخت افزار کار تکراری ندارد. باید دائماً بهروز باشی وگرنه عقب ماندهای.
- خانمها به خاطر ترسی که دارند میترسند در کیس را باز کنند: نکند مادربورد بسوزد! نکند سیستم به هم بریزد! نکند... نکند...
- سخت افزار با فیزیک و جسم خانمها هم جور در نمیآید.
بقیه رشتهها و گرایشها هم به همین صورت...
اما در مورد رشته کامپیوتر:
خیلی خلاصه اگر بخواهم بگویم، در رشته کامپیوتر، با توجه به آن پنج ملاک بالا، خانمها در زمینه برنامهنویسی، شبکه، طراحی وب پیشرفته و کارهایی که نیاز به پردازش سنگین و منطق بالا دارد معمولاً موفق نخواهند بود. شما در کل دنیا به ندرت میبینید یک خانم، برنامهنویس حرفهای باشد (حرفهای ها! نه اینکه برنامهای بنویسد که دو عدد را بگیرد و جمع آنها را نمایش دهد!).
تمام کنفرانسهای Developerهای اپل، گوگل و مایکروسافت را اگر ببینید، شاید به اندازه انگشتان دست هم بین چند هزار نفر، خانم پیدا نکنید.
خانمها به خاطر ترسی که دارند، هیچ وقت پای خود را فراتر از چیزی که به آنها آموخته شده یا سپرده شده نمیگذارند و همیشه منتظرند یک نفر به آنها خط بدهد تا به طور تکراری آن خط را دنبال کنند.
مثلاً به یکی از دانشجویان دختر که بانی همین مطلب بود، گفتم: در برنامهنویسی و شبکه و امثالهم ما کسی را میخواهیم که وقتی میگویی «ف» برود «فرحزاد». او نوشته بود:
فکر نمیکنم با یه ذهن منطقی همخونی داشته باشه که بگی(ف) بره فرحزاد...
شاید میخواستی بگی فرشته، اون موقع الکی رفته فرحزاد دوباره باید بره فرشته...
شایدم میخواستی بگی فریبرز بیا این ظرفارو بشور...!
و من در جواب نوشتم:
احسنت. دقیقاً و دقیقاً و دقیقاً فرق خانمها و آقایون همینه!
برام جالب بود که همین چیزی که گفتی دقیقاً فرقی که توی ذهن من هست رو مشخص میکنه.
اگر به آقایون بگی «ف» سریعاً میرن فرحزاد و با احتمال خیلی کم، فرضاً میبینن اونجا هیچ خبر نبود، برمیگردن، دوباره میگی «ف» باز میرن «فاو» میبینن اونجا هم هیچ خبر نبود. دوباره برمیگردن و شاید تا ۱۰۰ بار حدسیات ذهنشون رو طی کنن و صد و یکمین بار اگر جواب نگرفتن، حالا تازه گوش میکنن ببینن چی میخواستی بگی... و این همون چیزی هست که ما در برنامهنویسی نیاز داریم!
یعنی برنامهنویس گاهی صد بار راه غلط رو میره تا بالاخره صد و یکمین بار راه درست رو کشف میکنه اما در این حین، ۱۰۰ راه رو یاد گرفته که در برنامههای بعدی همهش به دردش میخوره.
اما خانمها، اونقدر صبر میکنن تا به طور کامل حرفت رو بزنی و حالا همون مسیری که گفتی رو صد بار میرن و این به درد برنامهنویسی نمیخوره... اگر قرار باشه من به طور کامل بگم، که خودم طراحی بکنم راحتترم!
یعنی حتی وقتی میگویی «ف» یک خانم با خودش فکر میکند نکند بروم فرحزاد و بعداً بفهمم منظورش «فاو» بوده! او میترسد ریسک رفتن به فرحزاد را بپذیرد! (طی این چند سالی که با برنامهنویسی سر و کار داشتهام بارها شده رفتهام فرحزاد اما دیدهام هیچ خبر نیست! اما در برنامه بعدی، خاطره رفتنم به فرحزاد به دردم خورده)
اما خانمها در رشته کامپیوتر، در گرایشهای گرافیک و انیمیشن (البته آن هم متحرکسازی و نه طراحی آبجکت) موفق خواهند بود. اکثر کارتونهایی که در تلویزیون پخش میشود اگر دقت کنید، طراح عناصر، مرد بوده اما متحرکساز، خانم. چون متحرکسازی یعنی برای هر حرکت، کلی کار تکراری انجام دهی که از عهده خانمها برمیآید و طراحی شیئ یعنی کلی روال منطقی در ذهنت مرور کنی که از عهده آقایان برمیآید.
بحث در مورد تفاوتهای خانمها و آقایان واقعاً بحث طولانیای است. مثلاً یکی از چیزها که شاید باید به آن ملاکها اضافه کرد این است که: خانمها همیشه نیمی از حواسشان پرت دیگران است! یعنی نگاه دیگران برای آنها خیلی مهم است. بنابراین به درد کارهایی مثل بازیگری نمیخورند. یعنی اگر کسی مهارت داشته باشد متوجه میشود که یک خانم بازیگر حتی آن حرفههایشان، همیشه نیمی از نگاهش در حین بازی، به دوربین است! یک کارگردان باید خودش را بکشد تا به او بگوید ریلکس باش! فکر کن هیچ دوربینی اینجا نیست. یا مثلاً در حین رانندگی نیمی از حواسش پرت این است که الان پشت فرمان چطور به نظر میرسد! (How do I look?) و همین حواسِ پرت، باعث میشود برای خیلی از کارها که حواس جمع نیاز دارد مناسب نباشد.
یا مثلاً حفظیات خانمها بهتر است. بنابراین انگار برای رشتههای علوم انسانی و تجربی و تا حدودی پزشکی آفریده شدهاند! مثل بلبل یک کتاب را از حفظ میخوانند...
اینها را از کجا گفتید؟
ببینید، من سالهاست با انواع خانم و آقا (از کودک تا پیر مرد و پیر زن) کلاس داشتهام و آخرِ کارِ خیلیهاشان را دیدهام. مثلاً در یک کلاس برنامهنویسی میبینی پنج دختر هستند و یک پسر. آن یک پسر، به تمام آن دخترها درس میدهد!
از آن طرف در یک کلاس فتوشاپ، پسرها حوصله کار روی طرح را ندارند اما میبینی دخترها از هفته قبل تا حالا آنقدر روی طرح کار کردهاند تا یک چیز ناب درآمده.
اینها را چرا گفتید؟
گاهی انتخاب نادرست شما باعث میشود کلی از عمرتان را بیهوده تلف کنید. مثلاً شاید این درست نباشد اما برای اینکه فرق دخترها و پسرها را در یک کلاس «نفوذ شبکه» ببینید، بد نیست چند دقیقه اول این جلسه آنلاین را مشاهده کنید. ببینید دخترهای کلاس کجا هستند و پسرها کجا! چرا اینطور است؟ چون آن خانم انتخاب درستی نداشته. آخر، نفوذ و هک و امثالهم با روحیات یک خانم جور در میآید؟ هک (حداقل در نگاه اول) یعنی بیرحم بودن! کدام خانم دلش میآید سایت ما را هک کند!؟ اصلاً فقط کافیست بشنود این کار، یک جرم است! همین! ترس او اجازه نمیدهد وارد این بحث شود و هیچ چیز مثل «ترس» مانع یادگیری نیست.
یا مثلاً شمای خانم یک عمر وقت میگذارید و برنامهنویسی یاد میگیرید، اما نهایتاً به جایی خواهید رسید که میفهمید این رشته به درد شما نمیخورد.
حرفهایتان را باور کنیم؟
خوب، شما مختارید. اگر خواستید سالها وقت بگذارید و سعی کنید خلاف گفتههایم را ثابت کنید، اما اگر نشد، بیایید زیر همین مطلب بنویسید که من آن راه را رفتم و به نتیجه نرسیدم...
همیشه همینطور است!؟ یعنی همه خانمها همینطور و همه آقایان همینطورند؟
نه، انصافاً نه. این بستگی به برخی مسائل دیگر هم دارد که من نمیتوانم چندان وارد آنها شوم. اما سربسته اگر بخواهم بگویم این است که گاهی اوقات خانمهایی هستند که روحیاتشان مردانه است. (ویژگیهایی هم دارند از جمله اینکه: از هر چه مرد است بیزارند! آرزو میکنند که ای کاش مرد میبودند تا مرد بودن را به مردها نشان میدادند! از آرایش بیزارند و زوری آرایش میکنند [توجه: این به معنی تشویق برای آرایش در خیابان نیست]. همیشه سر جنگ با مردها دارند. معمولاً حجاب کاملی دارند [توجه: این به این معنی نیست که هر کس حجاب خوبی داشت روحیات مردانه دارد. خیر. این نوع خانمها معمولاً اگر هم حجاب دارند برای این است که میخواهند روی مردها را کم کنند و به مردها اجازه تجاوز ندهند! یعنی احساس میکنند همه مردها متجاوزند و او برای اینکه با همه آنها مقابله کند حجاب کامل دارد اما یک خانم لطیف محجبه به این دلیل حجاب دارد که خداوند اینچنین دستور داده و خود را میپوشاند تا باعث آزار مردها نشود. یعنی دلش به حال مردها و زندگی خودش میسوزد. میدانید چقدر فرق است بین این دو حجاب؟) و از آن طرف، مردهایی هستند که روحیات زنانه دارند. (ویژگیهایی هم دارند از جمله اینکه: نیمی از حواسشان پرت نگاه زنهاست! تا ولشان کنی میبینی رفتهاند وسط زنها و دارند با آنها خوش و بش میکنند. یعنی وسط زنها بودن برایشان جالبتر است تا وسط دوستان مرد بودن! آرایشهای زنانه دارند و ...)
من دانشجویان دختری داشتهام که برنامهنویس خوبی بودهاند اما به نظر من آنها مرد بودند نه زن! (و احساس میکنم بعدها با مشکلاتی در زندگی زناشویی رو به رو باشند. حتماً این سمینار از آنتونی رابینز را ببینید تا بفهمید زنی که بخواهد مرد باشد چه بلایی سر خودش و زندگی آیندهاش میآورد)
هشدار: در این مورد با روانشناس صحبت کنید اما من فکر میکنم برای زنی که روحیات مردانه دارد، انتخاب رشتههای مردانه سم است! یعنی دختری که احساس میکند روحیات مردانه دارد نباید وارد رشته ریاضی و کامپیوتر شود وگرنه منطقیتر و مردتر میشود و برعکس، پسری که احساس میکند بیش از حد، زن است، نباید وارد رشتههایی مثل علوم انسانی و هنر و امثالهم شود!
ضمناً این را گفتم که برای من استثناء نیاورید و دلتان را هم به استثنائات خوش نکنید! مثلاً یک خانم نباید بگوید: اولین برنامهنویس دنیا، مادام آدا بوده پس من هم میتوانم برنامهنویس خوبی باشم!! یا من یک دوست دارم که برنامهنویس حرفهای است. یا من خودم عمران خواندهام و موفق بودهام!!
اینها گاهی استثناء است، گاهی نیاز به بررسی بیشتر دارد. مثلاً دوست شما که برنامهنویس است باید ببینیم منظور شما و دوستتان از «برنامهنویس بودن» چیست؟ مثلاً ممکن است شمای خانم با من دوره طراحی وب پیشرفته بردارید و من گام به گام به شما آموزش دهم و شما طبق آن خطی که مشخص کردهام بروید خانه و روی پروژه کار کنید و از قضا پروژه خوبی هم از کار در بیاید اما من هیچ وقت به شما به عنوان برنامهنویس اعتماد نخواهم کرد. شما وقتی آزمایش میشوید که یک پروژه را خودتان از صفر و بدون اینکه امیدی به کمک هر شخص دیگری داشته باشید تا انتها و آن طوری که باید، انجام دهید.
به هر حال، مجدداً تأکید میکنم که هدف، بیان ضعفها نبود، بلکه مقایسه تفاوتها بود. یعنی منظورم این نبود:
خلاصهی منظورم این بود که اگر یک روز هر کس با توجه به تواناییهای ذاتی و اکتسابی خودش سر جای متناسبش قرار بگیرد، دنیا گلستان میشوم ;)
نکته پایانی اینکه: این مطلب را بیش از حد جدی نگیرید. یعنی اینطور نیست که مثلاً اگر شمای خانم روی برنامهنویسی کار کنی یا دورهای در این زمینه بگذرانی ضرر کردهای! اما حواست باشد که اگر دیدی سخت است و از یک آقا در کلاس عقبتر میافتی شاید به خاطر چیزهایی باشد که گفتم...
توجه: تجربهام میگوید که احتمالاً نظرات تندی ارسال خواهد شد، من پیشاپیش اعلام کنم که اگر در نظرات توهینی به طرفین بشود، نظر تأیید نمیشود. اما مشکلی نیست اگر منطقی و به دور از کینهتوزی و رقابت نظر دهید.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند
آپدیت در تیر ماه ۹۵:
در مطلب «آشنایی با موضوع مهمی به نام «مزاج» در نیم ساعت ؛ فایل صوتی صحبتهای مهندس نیرومند در مورد مزاج» به صورت علمیتر به تفاوت خانمها و آقایان اشاره کردهام. پیشنهاد میکنم حتماً آن فایل را بشنوید.
پینوشت:
به نظراتی که کاربران ارسال کردهاند دقت کنید. مثلاً این را ببینید.
کلمات کلیدی: انتخاب رشته، ویژگی های ذاتی زن و مرد، راهنمای انتخاب رشته، شغل مناسب، ملاک های انتخاب،هدایت تحصیلی، رشته های مناسب خانم ها، گرایش های گرافیکی، نکات مهم در انتخاب رشته.