یکی از سؤالاتی که هر بار از من پرسیده میشود این است که: میشود بگویید یک روز شما از صبح تا شب چطور میگذرد؟
این سؤال، سؤال جالبی است. کلاً ما آدمها دوست داریم بدانیم دیگران چطور از صبح تا شبشان را میگذرانند.
به نظر من یکی از چیزهایی که باید کمکم جا بیفتد همین است که هر کس در وبلاگ و در رسانهی خود بگوید که طی ۲۴ ساعت، چه کار میکند؟
بیان این موضوع، میتواند برای دیگران نکات جالبی در بر داشته باشد که ممکن است در زندگی خودشان بهره ببرند و من معتقدم که متأسفانه یکی از مشکلات جامعه دینی ما همین است که مثلاً فردی مثل آیت الله بهجت یا خیلی دیگر از بزرگان، جایی ننوشتهاند که برای صبح تا شبشان چه برنامهای دارند؟ من شخصاً اگر میدانستم که مثلاً آیت الله بهجت چطور روز را به شب میرسانده سعی میکردم به زندگی ایشان نزدیک و نزدیکتر شوم. مثلاً چند ماه پیش در یک کلیپ که در کانال رهبری گذاشته شده بود شنیدم که ایشان گفتند: من معمولاً شبها ساعت ۱۰:۱۵ تا ۱۰:۳۰ به رختخواب میروم... با شنیدن این جمله، من که یک ساعت بعدش یعنی ساعت ۱۱:۱۵ برای خواب اقدام میکنم، از آن موقع در تلاشم که کمکم به آن ساعت نزدیک شوم.
و اما اینکه من چطور صبح را به شب میرسانم را بیان میکنم اما چند نکته قبل از آن باید بیان شود:
۱- ممکن است برنامه زندگی من با نوع زندگی شما نخواند. بنابراین، اگر نکته مفیدی داشت که بردارید وگرنه طبق زندگی خودتان برنامه بچینید.
۲- سعی کردهام در شبانهروز هر کاری که میکنم طبق یک روایت یا یک موضوع علمی باشد. در حین گفتن آن کار، روایت یا دلیل علمیاش را هم میگویم.
۳- در مقایسه برنامه من با برنامه خودتان، سن و سال را هم ملاک قرار دهید. این برنامه برای یک آدم ۳۱ ساله است. اگر شما مثلاً ۲۰ ساله هستید، موضوع ممکن است فرق کند. مثلاً من الان فعالیتهای کاریام نسبت به ۲۰ سالگی کمتر شده است. این برنامه حدود چهار پنج سال است که در زندگی من پیاده شده.
۴- بیجنبهبازی در نیاورید و اگر مثلاً میگویم نماز شب میخوانم به نیت ریا و امثالهم نگیرید. اگر برداشتهای بد و منفی کنید، من و هر کسی که میخواهد چیزهایی بگوید، دیگر نمیگوید و این یعنی از دانستن چیزهایی، محروم میشویم.
روال زندگی من از صبح تا شب:
۱- از صبح که از خواب بیدار میشوم توضیح میدهم: من معمولاً ساعت ۹:۳۰ صبح بیدار میشوم و میروم سراغ صبحانه. (توضیح: اولاً زود قضاوت نکنید و نگویید چقدر دیر! آخرش توضیح میدهم... توضیح: طبق بررسیهای علمی، خواب صبح یعنی بین ساعت ۷ تا ۹ را اگر کسی از دست بدهد تا آخر شب احساس خستگی میکند. این ساعات یکی از بهترین ساعات برای خواب است و به همین دلیل است که اکثر کارمندان در این ساعات احساس خوابآلودگی شدید میکنند و گاهی در را میبندند و میخوابند!!!)
۲- صبحانه چه میخورم؟ یک چای بسیار کمرنگ طوری که انگار آب جوش است، و هر روز یکی از این موارد: کره و ارده و شیره، یا کره و حلوا، یا خامه و عسل و کاکائو و کنجد. (در فصل گرم، کمتر کاکائو و کنجد میخورم اما در فصل سرد، بیشتر. خامه خیلی کم که چربیاش اذیت نکند)
۳- حدود ساعت ۱۰:۱۵ میروم سراغ کارهایی که برایم مشخص شده است. در لیست ایمیلهای کانون، کارهایی که با برچسب «باید انجام شود» مشخص شده باید توسط من انجام شود که معمولاً سفارشیسازیهای سنگین سازمانها روی سیستمهای ما یعنی تِستا و نُمرا و... است.
بعضی کارها سنگین است و ممکن است چند روز یا چند ماه طول بکشد اما بعضی کارها در چند ساعت انجام میشود. مثلاً امروز باید یک سیستم را به بانک متصل میکردم، برای یک مشتری تنظیم میکردم که اگر در حین آزمون در تستا، کاربر یک پنجره دیگر باز کرد، سیستم این را تقلب تشخیص بدهد و آزمون را تمام کند، نُمرای یک مشتری را باید تغییراتی میدادم، به سازمان رزمندگان برای پشتیبانی سال تحصیلی جدید قیمت و شرایط اعلام میکردم، برای دانشگاه شهید بهشتی یک سری تغییرات گسترده روی نمرا میدادم (که البته چند هفته طول میکشد) و امثال این کارها.
۴- اگر احیاناً هیچ کاری نباشد، در این ساعات، یکی از کتابهای رشته زبان را مطالعه میکنم. مثلاً این روزها کتاب «ترجمه اسناد رسمی» را مطالعه میکنم یا در حین کار برای تنوع، خبرهای سایتهایی مثل «مجله شبکه» را مرور میکنم.
۵- تا نیم ساعت به اذان ظهر کار میکنم. بعد یک دوش میگیرم یا اگر دیروزش حمام رفته باشم، فقط سرم را میشویم و آماده میشوم برای رفتن به مسجد. (توضیح: اگر حمام بروم، همیشه سه غسل «صبر، توبه و نشاط» را انجام میدهم. سه غسلی که در مطلب «نکاتی که باید درباره دوره آموزشی سربازی بدانید» گفته بودم که در سربازی و در همه عمر، چقدر به من انرژی و امید داده است)
۶- معمولاً ابتدای اذان ظهر خودم را به یکی از مساجد میرسانم. در راه و تا وقتی اذان تهران تمام شود و وقت اذان ساوه بشود، با تسبیح کوچک ۳۳ تایی تربت که همیشه در جیب دارم، صد مرتبه ذکر آن روز را میگویم. مثلاً شنبه: یا رب العالمین، یکشنبه: یا ذا الجلال و الاکرام و...
۷- به محض اینکه روی گوشی ببینم که وقت اذان ظهر به افق شهرمان داخل شده، شروع میکنم سه تا دو رکعت از نافلههای ظهر را میخوانم. (توضیح: نافله ظهر: ۸ رکعت قبل از نماز، نافله عصر هم ۸ رکعت قبل از نماز) یکی از آنها معمولاً فرصت نمیشود و نماز ظهر شروع میشود، آن را گرو نگه میدارم برای بعد. (توضیح: بد نیست گاهی نافلهها را به یک بهانهای بگذارید قضا بشود و بعداً قضایش را به جا بیاورید. روایت داریم که: اگر بندهای نماز نافله را قضا کند، خداوند به فرشتگان میگوید: ببینید بنده من را! با اینکه من آن نماز را بر او واجب نکردهام اما او قضایش را به جا میآورد... قضای نافله چهارم را قبل از اذان مغرب در مسجد میخوانم که هم «تحیت مسجد» به حساب بیاید و هم نمازی که بعد از هر وضو مستحب است و هم قضای نافله. یعنی با یک تیر، سه نشان میزنم!! ثواب این نماز را معمولاً هدیه میکنم به بابای خدابیامرزمان)
اینکه کدام مسجد بروم بستگی دارد که بخواهم قبل از آن کاری مثل رفتن به بانک و پست و... انجام بدهم یا خیر. تنظیم میکنم که قبل یا بعد از آن کار، به مسجد آن محله بروم.
۸- بین دو نماز ظهر و عصر، من سریعتر تعقیب نماز ظهر (لا اله الا الله العظیم الحلیم...) را میخوانم و بلند میشوم دو تا از نافلههای عصر را میخوانم. دو تای دیگر معمولاً وقت نمیشود چون نماز عصر شروع میشود. قضای این دو تا را میگذارم برای ظهر تا مغرب.
۹- بعد از نماز عصر، آن تعقیباتی را که در مطلب «توصیهای بهتر از کیمیا» گفته بودم (و واقعاً بهتر از کیمیا است) را انجام میدهم (یعنی: آیه اول آیة الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار قل هو الله، سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب... [هر کس تقوا پیشه کند، خداوند برای او راه خروج از مشکلات قرار میدهد و از جایی که فکرش را نمیکند روزیاش میدهد...]) و تعقیب نماز عصر را میخوانم و میروم سمت خانه. در مسیر، اگر در ماشین باشم که میزنم رادیو قرآن که برنامه سمت خدا را روی رادیو بشنوم یا اگر پیاده باشم، قضای تسبیحات اربعه نماز جعفر طیار که شب قبل خواندهام را میگویم تا به ۳۰۰ بار برسد. (بعداً توضیح خواهم داد)
۱۰- ساعت ۱۳:۴۰ تا ۱۴ معمولاً جلو تلویزیون هستم و برنامه سمت خدا را میبینم. در این حین وعدهی میوهای روزانهام را میخورم. میوههای فصل. مثلاً وعده امروز من:
(توضیح: بهترین زمان خوردن میوه، نیم ساعت قبل از غذا است. دلایل: اولاً میوه سریعتر از غذا هضم میشود. اگر بعد از غذا بخورید، میوه در مسیر معده و روده میماند و میگندد و همین باعث مشکلات زیادی مثل بوی بد دهان و... میشود. ثانیاً میوه باعث افزایش ترشح اسید معده میشود. بنابراین معده شما آماده میشود که عذای سنگینی مثل برنج و گوشت را با اسید هضم کند. اگر میوه را با شکم خالی بخورید و بعد از آن غذا نخورید، اسید معده باعث زخم معده و... میشود. توضیح: میوهها با توجه به مزاج و فصل انتخاب میشود. مثلاً من تا جایی که بتوانم خیار سبز یا شلیل در این روزهای نزدیک به پاییز نمیخورم چون بسیار سرد هستند و باعث معدهدرد و به هم خوردن تعادل روحیام میشوند. میوههای بالا همگی گرم و تر هستند و مطابق مزاج من. البته که در روزهای گرم، خوردن خیار سبز باعث تعادل میشود. توضیح: مطلب «آشنایی با موضوع مهمی به نام «مزاج» در نیم ساعت» مطالعه شود. توضیح: من بیشتر خامگیاهخوار هستم و خیلی کم غذای پخته و گوشت میخورم...)
۱۱- ساعت ۱۴ میرویم کانال یک و اخبار را میبینیم. همین حوالی، حاج خانم غذا را میآورد، تا بخواهد غذای من سرد شود (توضیح: خوردن غذای داغ به شدت مکروه است!) من وعده بعدی غذاییام را میخورم. یعنی اینها:
(توضیح: تخمه از مقویترین غذاهاست بنابراین قوتِ غالب من تخمه است!!! چهار دانه بادام و چهار پنج دانه پسته و چند دانه پفک کرانچی! توضیح: چرا پفک؟ اولاً خوردن نمک قبل از غذا، مستحب است. ثانیاً پفک ذرت است و ذرت بد نیست. ثالثاً اینکه چرا کرانچی چون تنها پفکی است که معده من را اذیت نمیکند و ظاهراً ذرتش چندان دستکاری نشده! به هر حال، در حد چند دانه...)
۱۲- بعد از اینها و تقریباً در اواخر اخبار، کمتر از نصف بشقاب غذای پخته میخورم. (توضیح: حاج خانم میداند که چه غذاهایی میخورم و چه چیزهایی نمیخورم، مثلاً امروز برای همه ماهی درست کرده بود اما چون من ماهیای که آنها میخورند را نمیخورم، به اندازه یک مثقال(!) گوشت گوسفند چرخکرده تاب داده بود. توضیح: گوشت ماهی مضراتی دارد که نباید زیاد مصرف بشود: بدن را لاغر میکند، غیرت را میبرد، آب بدن را میکِشد، سرد است و خلاصه برای بنده که مزاج سوداوی دارم مناسب نیست. اما ماهی جنوب یعنی تن ماهی پولک گاهی میخورم)
۱۳- بعد از غذا یک نصفه آبنبات (که ما به آن «آبنبات قیچی» میگوییم) به اندازه یک قرص میمَکم. (توضیح: از نظر علمی و دینی مستحب است که بعد از غذا کمی شیرینی بخورید. تجربه من میگوید مکیدن یک آبنبات باعث میشود آب دهان شما بیشتر شود و احساس تشنگیتان رفع شود و به سمت آب نروید. من سالهاست که با این ترفند، بعد از غذا آب نمیخورم و احساس تشنگی هم نمیکنم. اگر لازم باشد، دقیقاً یک ساعت و نیم بعد از غذا کمی آب با یک دانه بیسکوییت ساقهطلایی کرمدار میخورم. توضیح: آب خالی ممکن است زیادی قلیایی باشد و معده را به درد بیاورد)
۱۴- بعد از اخبار، میروم سراغ کار و تا ۱۶ کار میکنم. (توضیح: خوابیدن سریع بعد از غذا، یک سم مهلک است! هرگز این کار را نکنید.)
۱۵- حدود ساعت ۱۶، نسبت به اینکه کلاس دارم یا خیر، از ۱۵ دقیقه تا ۴۰ دقیقه میخوابم. (توضیح: عصر نباید بیشتر از ۴۰ دقیقه خوابید. به خصوص اگر بعد از ساعت ۱۶ میخوابید. ضمن اینکه زیاد خوابیدن عصر باعث میشود شب دیرتر بخوابم و این برنامه سحر من را به هم میزند.)
۱۵- قبل از خواب ظهر، یک دستشویی لازم است. (توضیح: اگر بعد از خوردن غذا، سریعاً به دستشویی رفتید یعنی وعده غذایی سالمی دارید. شرط این حالت همین روالی است که گفتم یعنی نیم ساعت قبل از غذا، میوه و کمی بعد از غذا شیرینی...) بعد از دستشویی، وضو و دو رکعت نماز نافله عصر. (توضیح: همیشه با وضو باشید. [در حدیثی قدسی آمده که خداوند میفرماید: کسی که وضویش باطل شود و وضو نگیرد، به من جفا کرده است و کسی که وضو بگیرد و دو رکعت نماز نخواند به من جفا کرده است. کسی که نماز بخواند و مرا نخواند و از من چیزی نخواهد، به من جفا کرده اما کسی که همه این کارها را به درستی انجام دهد و من او را اجابت نکنم، من به او جفا کردهام و من پروردگار جفاکار نیستم.] با یک تیر دو نشان میزنم. یعنی هم قضای نافله عصر را میخوانم و هم بعد از وضو نماز خواندهام. برای اینکه به خدا جفا نکرده باشم دعایم معمولاً این است: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد» [خدایا زندگی و ممات من را زندگی و ممات محمد و آل او قرار بده]. توضیح: برای اینکه نافلهها خیلی وقت نگیرد، دعاها باید زیرکانه باشد! به جای کلی دعا فقط همین یک جمله را که بگویید یعنی تمام خوبیها را از خدا خواستهاید! توضیح: معمولاً در این نافله، یکی از سورههای متوسط پنج جزء آخر که قبلاً حفظ کردهام را میخوانم که «تثبیت حفظ قرآن» هم شکل بگیرد.)
۱۶- بعد از بیدار شدن، دوباره وضو و دو رکعت نافله عصر را به سرعت میخوانم و اگر کاری مانده باشد و حوصله داشته باشم انجام میدهم یا یک مطلب برای سایت مینویسم. اما اگر کاری نباشد که سعی میکنم نباشد، میروم سراغ مطالعه کتابهای درسی رشته علوم قرآن و حدیث یا زبان یا درسهای دکترا که چند روز دیگر آزمون جامع داریم. (این روزها کتابهای ترم بعد را زودتر خریدهام و میخوانم. مثلاً کتاب «درایة الحدیث» را میخواندم که تمام شده و رفتهام سراغ همان کتاب ترجمه اسناد تا وقتی ترم جدید شروع شود و بقیه کتابهای رشته قرآن را کتابفروشی شهرمان بیاورد)
۱۷- نیم ساعت به اذان مغرب، کار و مطالعه تعطیل، گوشی را برمیدارم و میروم در حیاط، روی آن صندلی که در این مطلب گفتم مینشینم و روی گوشی میزنم یکی از کلیپهای برنامه «به افق ماه» که iman عزیز که از همکاران ماست، به من لطف کرده و حدود ۵۰۰ فایل را اضافاتش را حذف کرده و کلیپهای نابی ساخته که قرار است برای دانلود بگذاریم، میزنم که پخش شود و گوش میکنم. در این حین، تسبیح مخصوص عصرها(!) را برمیدارم و ۷۰ بار «استغفر الله» میگویم و به غلطهایی که در طول روز کردم فکر میکنم و توبه میکنم و بعد ۱۰۰ بار صلوات که هدیه میکنم به امام عصر و اگر برگشت داشته باشد، برگشتش را هدیه میکنم به بابای خدا بیامرزمان. (توضیح: مستحب است عصرها کمی مانده به غروب، ۷۰ بار استغفرالله بگویید و به امام زمان که قرار است پرونده آن روز شما را ببیند هدیهای بفرستید که اگر غلطی کرده بودید آن هدیه باعث شود دل امام زیاد نشکند. توضیح: دمِ غروبها به خاطر اینکه هوا سوداوی میشود، دلها میگیرد. به همین دلیل است که در این ساعات خیابانها شلوغ میشود. چون همه دلشان میخواهد بزنند بیرون که دلشان نگیرد. اگر نتوانید این حدودِ یک ساعت را خوب پشت سر بگذارید، مشکلات روحی پیش میآید. اگر کسی در این ساعات بخوابد که خیلی ... است! بدترین کارِ روحی خوابیدن در دمِ غروب است. در این ساعات رو به آسمان باشید و کلیپهای «به افق ماه» را بشنوید و فکر کنید. بعد ببینید چقدر این ساعات لذتبخش میشود)
۱۸- کمی قبل از اذان حرکت میکنم به سمت یکی از مساجد. (توضیح: گفته شده است که دائم به یک مسجد نروید که اگر یک روز نرفتید مردم نگران شوند که نکند مشکلی برای شما پیش آمده. توضیح: در مطلب «چه چیزهایی باعث میشود انسان تیک عصبی بگیرد» گفته بودم که یک روایت بسیار جالب داریم که میگوید: سیاحت مؤمن، گردش در مساجد مختلف است. تقریباً بعید است که دو شب پشت سرِ هم به یک مسجد بروم. هر شب به یک مسجد جدید میروم. معمولاً یک مسجدِ دور را انتخاب میکنم و پیاده و سریع میروم که رفتوبرگشتش، حداقل بیست دقیقه در روز ورزشِ پیادهروی تند (پیادهدوی) کرده باشم. توضیح: اطباء روزی ۲۰ دقیقه پیادهدوی یعنی پیادهروی تند را لازم میدانند.)
۱۹- در راه مسجد، تسبیحات اربعه باقیمانده از ۳۰۰ تای نماز جعفر طیار را میگویم. یا اگر نافله مانده باشد، در راه، نافلهها را میخوانم یا به زبان فارسی دعا میکنم. (توضیح: دو نافله در حالت پیادهروی معادل یک نافله ایستاده و ساکن است. توضیح: دمِ غروب بهترین زمان برای استجابت دعا است، تا میتوانید به فارسی خواستههایتان را بگویید...)
۲۰- همانطور که گفتم، به محض رسیدن به مسجد، آن دو رکعت نافله ظهر که باقی مانده بود را قضا میکنم که هم نماز تحیت مسجد به حساب بیاید و هم نماز بعد از وضو و هم نماز نافله ظهر. (توضیح: مستحب است به محض ورود به یک مسجد، دو رکعت نماز تحیت مسجد بخوانید. تحیت یعنی گرامیداشت خانه خدا. توضیح: در این نافله هم چند سوره از سورههای جزء سی را برای تثبیت میخوانم: رکعت اول: والتین و الزیتون/ رکعت دوم: ضحی و انشراح که باید با هم خوانده شود)
۲۱- بین نماز مغرب و عشا، آن دعای بسیار بسیار بسیار مهم امام علی را میخوانم که اگر بگویند یک دعای کوتاه بگویید که همه خواستهها در آن باشد این دعا است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیک، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی، وَ الْبَصِیرَهَ فِی دِینِی، وَ الْیقِینَ فِی قَلْبِی، وَ الْإِخْلاصَ فِی عَمَلِی، وَ السَّلامَهَ فِی نَفْسِی، وَ السَّعَهَ فِی رِزْقِی، وَ الشُّکرَ لَک أَبَداً مَا أَبْقَیتَنِی» (از خدا چه میخواهید: نور مادی و معنوی در چشم، بصیرت در دین، یقین در قلب، اخلاص در عمل، سلامتی در نفس، وسعت روزی و شکر تا لحظه مرگ... فقط کمی به این خواستهها فکر کنید! چیز دیگری میماند؟) سریعتر از بقیه بلند میشوم و نماز غفلیه و نماز نافله مغرب را میخوانم. (توضیح: نماز غفلیه را با توجه به معنی آن دو آیهاش بخوانید. خیلی مؤثر است. توضیح: در نافله مغرب، باز دو سوره دیگر از جزء سی میخوانم: «أرأیت الذی یکذب بالدین» و «الهکم التکاثر» و در قنوت نافله مغرب، تعقیب نماز مغرب را میخوانم.)
۲۲- نماز که تمام شد، باز آن «بهتر از کیمیا» را انجام میدهم. بعد سلام سریع به چهارده معصوم و حرکت به سمت خانه. در نیمه اولِ راه، «آمن الرسول» را میخوانم (توضیح: مستحب است بعد از نماز عشا آیه «آمن الرسول بما أنزل الیه...» را بخوانید). در نیمه دوم راه، سوره عظیم «مُلک» را میخوانم.
۲۳- بعد از اینکه رسیدم به خانه، تا قبل از ساعت ۹:۳۰ شام را میخورم. (توضیح: بهترین زمان برای خوردم شام ساعت ۹:۳۰ شب است) سالهاست که شام من این است:
(توضیح: اطباء میگویند جوانها باید شام ساده و سبک بخورند اما پیرها شام سنگین و مفصل. توضیح: نان را معمولاً نان بربری که در راه مسجد گرفتهام میخورم یا ترکیبی از نان سبوسدار و نان لواش با آرد سفید)
۲۴- تا ساعت ۱۰ احتمالاً یک مطلب برای سایت بنویسم یا کارهای ضربتی را انجام میدهم. اگر کار نباشد که سعی میکنم در این ساعات نباشد، نیم ساعت زبان چینی یا فرانسوی را مطالعه میکنم و نیم ساعت هم کتاب درسی مطالعه میکنم.
۲۵- ساعت ۱۱ شب سجادهام را میزنم زیر بغلم و میروم در حیاط و نماز «وُتیره» را شروع میکنم و حفظ صد آیهای که برای آن روزها است را تمرین میکنم. مثلاً این روزها سوره «ق»، «نجم» و «حشر» را تمرین میکنم که تقریباً تمام شده و باید بروم سراغ چند سوره باقیمانده از پنج جزء آخر و تا اواخر سال ۵ جزء را تکمیل کنم که اگر شد در آزمون حفظ ۵ جزء شرکت کنم. (توضیح: پنجشنبهها واقعه که مستحب است را میخوانم، جمعهها سوره عظیم کهف را و شنبهها «ص» را و روزهای دیگر تمرین حفظ است. توضیح: درباره نماز عجیب وُتیره و روش حفظ قرآن با کمک سوره وُتیره بارها در سایت صحبت کردهایم)
۲۶- سعی میکنم تا ساعت ۱۱:۱۵ آماده خواب بشوم. (البته اگر خواهرها و... مهمان نباشند که آنها را هم هشدار دادهام که قبل از ۱۱ بروید خانهتان و میروند)
۲۷- زیر این پشهبند در رختخواب، این اذکار را میگویم تا خوابم ببرد: آیة الکرسی به طور کامل، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار «قل هو الله...» به نیت ختم کل قرآن، یک بار صلوات بر پیامبر و کل پیامبران (اللهم صل علی محمد و آل محمد و صل علی جمیع الأنبیاء و المرسلین من الآدم إلی الخاتم)، یک بار آرزوی غفران برای همه مؤمنین و مؤمنات (اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات). بعد گوشی را میزنم که سوره «الرحمن» را با صدای خودم بخواند و در این حالات دیگر خوابم برده. (توضیح: خواندن این مواردی که گفتم همه مستحباتی است که در روایات مختلف برای قبل از خواب بیان شده)
۲۸- چهل دقیقه به اذان صبح ساعت زنگ میخورد و دعوت میکند برای بهترین لحظات روز یعنی سحر و نماز شب. (توضیح: اگر لذت دنیا و احتمالاً آخرت را میخواهید، اهل نماز شب بشوید. توضیح: ممکن است برای شروع نتوانید سحر بیدار شوید. باید مراتبی طی شود تا به سحر و نماز شب کامل برسید که در مطلب «خودکنترلی (خودمهاری)، عامل اصلی موفقیت (Self-Control)» اشاره کردم. مثلاً ۱۵ سال پیش ما فقط سه رکعت نماز شفع و وتر را قبل از خواب میخواندیم و میخوابیدیم و کمکم بر تعدادش افزودیم و مثلاً پنج سال پیش که رفته بودم مشهد امام رضا عنایت کرد و در حرم، هدیهی نماز شب در سحر را گرفتم و با جیب پر برگشتم! بعد از حمد، سورههای نماز شب را اینطور میخوانم: رکعت اول بعد از حمد: سوره قل یا ایها الکافرون. رکعت دوم: سوره اذا جاء نصر الله (توضیح: این دو سوره در یکی از نمازهای نافله شب مستحب اعلام شده) نماز دوم: «انا انزلناه» و «تبت یدا ابی لهب»، نماز سوم و چهارم را نماز جعفر طیار مقصوره میخوانم. یعنی تسبیحات اربعه که باید ۳۰۰ بار در این نماز تکرار کنید را نمیگویم. فقط نیت نماز جعفر طیار میکنم و فقط سورههایش را میخوانم یعنی نماز اول: سوره زلزال در رکعت اول و سوره والعادیات در رکعت دوم. نماز دوم: سوره نصر در رکعت اول و سوره توحید در رکعت دوم. بعد، تسبیحاتش را در طول روز به آن صورتی که گفتم، تکمیل میکنم. جمعهها صبح این نماز را کامل میخوانم که خدا بدش نیاید! (توضیح: داریم که امام رضا هر شب دو نماز از نمازهای شبش را نماز جعفر طیار کامل میخواند. یا مثلاً آیة الله بجهت از قول یکی از اساتید میفرمودند: وارد مسجد سهله شدم در حالی که دیدم حدود ۷۰ نفر در قنوت نماز وتر خود دعای «ابوهمزه» را از حفظ میخواندند!! میدانید یعنی چه!؟ ابوهمزه حدود ۲ ساعت طول میکشد! باید به این جاها برسیم...) در قنوت نماز شفع آن آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴ آلعمران را که پیامبر شبها بیدار میشد و رو به آسمان میخواند میخوانم. در قنوت نماز وتر هم که شروع میکنم از سمت راست خانهمان یکی یکی همسایههایی که به رحمت خدا رفتهاند را یاد میکنم و کوچه را دور میزنم... و به ازای هر درگذشته یک بار «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و..» میگویم تا به چهل مرتبه برسد و آخرهایش در دل میگویم: خدایا هر مؤمنی در طول تاریخ در هر کجای این عالم بوده ببخش و بیامرز. هر چند شب یک بار هم برای جلوگیری از آلزایمر، مسیر را از چپ شروع میکنم و دور میزنم... این بهترین تمرین برای جلوگیری از آلزایمر است: تغییر عادتها به صورت دورهای (توضیح: اگر به همسایهتان کمال احترام را نمیگذارید به خاطر این است که نماز شب نمیخوانید. بعید است کسی در قنوت نماز شبش برای همسایههایش طلب مغفرت کند و بعد پشت سر آنها حرف بزند یا به آنها بیاحترامی کند...) اگر خانوادهای را مُردههایشان را نشناسم برای خودشان و بچههایشان در دل آرزوی موفقیت و عاقبتبهخیری میکنم. ۷۰ بار استغفر الله و ۳۰۰ بار «العفو» هم که دارد. اینها همه مجموعاً ۳۰ دقیقه طول میکشد.
۲۹- اذان صبح را که بگویند، در حیاط یک اذان آهسته میگویم که جزء مؤذنین باشم و بمیرم. نافله صبح را میخوانم و در رکعت اول بعد از حمد، یکی از سورههای کوتاه یا متوسط پنج جزء آخر را تمرین میکنم. مثلاً این روزها حفظ سوره «طور» را تثبیت میکنم.
۳۰- نماز صبح را هم هر روز با دو سوره مختلف میخوانم که هم تنوع بشود و هم سورهها یادم نرود: شنبه: رکعت اول: سوره اعلی و رکعت دوم: توحید / یکشنبه: همزه و القارعة / دوشنبه: نبأ و فجر / سهشنبه: شمس و لیل / چهارشنبه: غاشیه و طارق / پنجشنبه: انسان و قیامة (توضیح: پنجشنبه صبح خواندن سوره انسان مستحب است. این را آوردهام در نماز) / جمعه: رکعت اول: سوره جمعه و رکعت دوم: منافقون (توضیح: خواندن سوره جمعه در رکعت اول نماز صبح مستحب است و منافقون را هم که از رکعت دوم نماز جمعه استفاده کردهام).
۳۱- بعد از نماز صبح، باز آن «اذکار بهتر از کیمیا» را تکرار میکنم. بعد میروم سراغ خطاطی که کنار سجادهام وسایلش پهن است. حدود نیم ساعت تا ۴۵ دقیقه خطاطی میکنم و در این حین میزنم که گوشی ابتدا دعای آن روز را بخواند. و بعد هم هر روز یک دعا برای خودم تعیین کردهام که با صدای حاج مهدی سماواتی میخواند. مثلاً شنبه: دعای ابوهمزه تا جایی که فرصت بشود. یکشنبه: دعای جامعه کبیره، دوشنبه: دعای مجیر و به همین صورت... بعد میروم سراغ مطالعه سحرگاهی که معمولاً کتابهای رشته علوم قرآن و حدیث است و اگر مثل این روزها تابستان باشد، فعلاً دارم نهجالبلاغه را میخوانم. (توضیح: سحرها کتابهای مذهبی بیشتر میچسبد اما روزهای امتحان، درسهای سنگین را هم سحرها میخوانم. توضیح: سعی کنید بینالطلوعین یعنی بین اذان صبح تا طلوع خورشید را نخوابید؛ روایت هست که روزی را در آن ساعات تقسیم میکنند و البته شما نگاه علمی به این روایات داشته باشید یعنی شرایط آب و هوا و سکوت و ... طوری است که کسی که در آن ساعات بیدار باشد و آن شرایط را درک کند انرژیهای مثبتی میگیرد که باعث فعالیت بیشتر و در نتیجه کسب روزی بیشتر میشود).
۳۲- تا ساعت ۷ صبح مطالعه است و بعد، یک دعای عهد و خواب تا ساعت ۹:۳۰ که برمیگردیم ابتدای مطلب... ;)
خوب، این هم کل یک روز معمول ما.
و اما چند نکته:
۱- طبیعتاً این روال به طور دقیق برای هر روزِ من نیست. اما ۷۰درصد روزها به همین صورت است. مثلاً سه روز در هفته صبح و عصر من در مؤسسات و دانشگاهها تدریس دارم. بنابراین برنامه طور دیگری میشود اما معمولاً تعطیل نمیشود. مثلاً نافلهها را در ماشین و در مسیر دانشگاه میخوانم یا اگر کلاسها به اذان بربخورد و نتوانم بروم مسجد، بچهها را مشغول یک تمرین میکنم و میپرم در نمازخانه دانشگاه و فعلاً مثلاً نماز مغرب و غفیله که گفتهاند ملعون است کسی که بگذارد نماز مغرب را زمانی بخواند که آسمان سیاه شده، میخوانم و بعداً بقیه را در خانه دنبال میکنم.
۲- فرزند آیت الله بهجت میگفتند: گاهی به پدرمان میگفتیم: این همه که ذکر میگویید، به کارهای دیگر میرسید؟ میفرمودند: این ذکرها را که میگویم کارهای دیگرم زودتر و بهتر انجام میشود. (من این را با تمام وجود لمس کردهام و اگر زرنگ باشی و مطالب را دنبال کرده باشی، تأیید میکنی)
۳- در مورد نکات علمیاش اگر خواستید رعایت کنید مشکلی نیست اما در مورد نکات مذهبیاش تأکید میکنم: نکند بردارید از فردا چنین برنامهای برای خود بچینید! پیش از این گفتهام که این برنامه برای کسی است که از ۱۲ سالگی وارد مسجد شده و به مرور اینها را شنیده و انجام داده و الان ۳۱ سالش است. شما اگر الان ۲۰ ساله هستید، خیلی مانده تا به این برنامه برسید. مثلاً شاید لازم باشد فعلاً واجباتش را انجام دهید و به مرور تا ۳۰ سالگی مستحبات را به این حدود برسانید.
۴- اگر به برنامه دقت میکردید، طوری برنامه را چیدهام که با یک تیر چند نشان زده شود! مثلاً شما با این برنامه در طول روز، ۵٠ رکعت نماز میخوانید (توضیح: امام حسن عسکری فرمود: نشانههای مؤمن اینهاست: ۵٠ رکعت نماز واجب و نافله را میخواند، انگشتر عقیق به دست دارد، و...) و این خود، نوعی ورزش است! یکی از اعضای خانواده به من گفت: چرا ورزش نمیکنی؟ گفتم: بلند شو بایست. ایستاد، گفتم: ۵٠ بار برو سجده و برگرد... رفت، نفسش بند آمده بود!! گفتم: ورزش روزانه من این است... یا مثلاً در طول یک هفته من با این برنامه تقریباً تمام سورههای جزء سی را مرور میکنم و این گذشته از ثوابتش، باعث تثبیت حفظ میشود. یا مثلاً شما هر روز نماز جعفر طیار میخوانید اما با ترفندی که در مطلب گفتم... به هر حال، برنامهای بچینید که چند کار را با یک کار انجام دهید...
فکر میکنم بعد از سالها آزمون و خطا و مطالعه و ... به یک برنامه درست و حسابی رسیدهام. هدف از بیان این روال این بود که اگر ابهامی در برنامهچینی برای زندگیتان دارید، شاید این روال به شما کمک کند.
اگر شما هم به یک برنامه درست و حسابی رسیدهاید که فکر میکنید برای بقیه مفید است، اینجا یا در وبلاگ خودتان اعلام کنید. نترسید، ممکن است در نگاه اول یک جور دیگر به نظر برسد اما کسی که عاقل باشد با خواندن آن، نکاتی که لازم دارد را برمیدارد و استفاده میکند و کسی که مریض باشد که مریض است دیگر!
این هم پاسخ یکی دیگر از سؤالات نسبتاً خصوصی که بعضیها از من میپرسیدند و آنها را حواله داده بودم به مطلبی که خواهم نوشت... که نوشته شد...
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند