لیست تعدادی کتاب در مورد موفقیت که من خوانده‌ام

یکی از مخاطبان در بخش نظرات مربوط به «با خودمان زیبا سخن بگوییم!» پرسیده‌اند که چه کتاب‌هایی در مورد موفقیت خوانده‌اید، نام ببرید که ما هم بخوانیم.

گفتم بد نیست لیست کتب بخش «موفقیت» در کتابخانه‌ام را اینجا قرار دهم، شاید مفید واقع شد.

با کلیک روی عکس زیر، عکس بزرگ که جزئیات کتب در آن بهتر مشخص است را مشاهده کنید:

چون تعدادی از آن‌ها از کنار مشخص نیست، لیست کامل را اینجا قرار می‌دهم:

- اولین کتاب که من حداقل دو بار خوانده بودم و بعد، به یکی از دوستان که خیلی دوستش داشتم هدیه دادم و بهتر است در صدر همه باشد: آینده خود را خلق کنید. (نویسنده: برایان تریسی)

- لطفاً گوسفند نباشید! (گردآورنده: محمود نامنی - انتشارات: نامن) [این کتاب در زمان‌هایی که احساس ناامیدی می‌کنید معجزه می‌کند! همیشه کنار میز من هست و به محض اینکه روحیه‌ام به دلایل مختلف ضعیف شود، با چند جمله از این کتاب، ری.شارژ می‌شوم!]

- آیین زندگی، آیین دوست‌یابی و آیین سخنرانی (نویسنده: دیل گارنگی - انتشارات: قاصدک صبا)

- رضایت از زندگی (نویسنده: عباس سپیده - انتشارات: مؤسسه دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر)

- ۳۰۰ اصل در مدیریت اسلامی (نویسنده: محسن قرائتی - انتشارات: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن)

- گهر عمر (نویسنده: جواد محدثی - انتشارات: آستان قدس رضوی)

- جذب و ازدیاد ثروت و نعمت، تکنیک‌های طلایی کسب ثروت و موفقیت (نویسنده: ژوزف مورفی - انتشارات: گل نرگس)

- شکستن مرزهای فروش (نویسنده: ژان بقوسیان - انتشارات: عصر شبکه)

- ۱۰۱ راه تبلیغ کالا (نویسنده: گاد فری هریس - انتشارات: قدیانی)

- کتاب مدیر یک دقیقه‌ای و کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ (نویسنده: اسپنسر جانسون - انتشارات: هدف صالحین)

- شهامت موفق شدن (نویسنده: کاترین پاندر - انتشارات: نسل نواندیش)

- مدیر موفق (نویسنده: عباس رحیمی - انتشارات: نشر جمل)

- سه کتاب قورباغه را قورت بده، ۲۱ اصل مطلقاً شکست ناپذیر مذاکره و چطور فروش را بالا ببریم؟ (نویسنده: برایان تریسی - انتشارات: راشین)

- تقویت فوق العاده حافظه و تمرکز فکر [اسرار موفقیت در درس و امتحانات و زندگی] (نویسنده و انتشارات: گل نرگس)

- در گذشته مجلاتی مثل «موفقیت» و «خانواده» و «روزهای زندگی» را هم می‌خواندم و بسیار مؤثر بودند.

شما هم اگر کتاب مفیدی در این زمینه می‌شناسید لطفاً در بخش نظرات معرفی کنید که همه استفاده کنیم.

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند

پی‌نوشت بعد از ارسال مقاله:

یکی از دوستان در بخش نظرات گفته است:

سلام،
نظر شما درباره این نویسندگان خارجی که شناختی از دین اسلام ندارند و کتابهایشان می خواهند برای ما مسلمانان الگوی اخلاقی شوند چیست؟
یکی از دلایلی که باعث شده سراغ این کتاب ها نروم همین است. به نظر من، خودمان آنقدر از این نوع منابع غنی هستیم که سراغ کتاب های نویسنده های غیرمسلمان نرویم.
لطفاً به من بگویید آیا اشتباه فکر می کنم یا نه؟
آقای نیرومند، شما الگوی من هستید و من خیلی شما را دوست دارم.

از شما چه پنهان، قبل از ارسال مطلب، انتظار چنین نظراتی را از طرف افراد مذهبی‌تر داشتم و می‌خواستم در انتهای مطلب توضیحاتی بدهم اما به دلایلی ترجیح دادم چیزی ننویسم، اما حالا که بحث شد، کمی توضیح می‌دهم:

- نظرات نویسندگان خارجی‌ را بخوانیم یا نخوانیم؟

در این زمینه به این دو حدیث دقت کنید: امام علی (که بالاترین سلام‌ها بر او و فرزندان معصومش باد) خودش فرمود: أُنظُروا إلی ما قال، و لا تنظروا إلی مَن قال. یعنی نگاه کنید «چه چیزی» گفته شد نه اینکه «چه کسی» آن‌را گفت! و یا پیامبر (که بهترین سلام‌ها و صلوات بر او و آل او باد) فرمود: أطلبوا العلم و لو بالسین. یعنی علم را بیاموزید حتی اگر در (کشور دور و از خدا بی‌خبری مثل) چین باشد.
تقریباً تمام کتبی که در بالا معرفی کردم، دارند حرف‌های خوبی را بیان می‌کنند که اکثراً همان چیزهایی است که ائمه ما گفته‌اند، فقط از زبان دیگران است. پس اینکه از زبان یک بی‌خدا است دلیل نمی‌شود که ما نشنویم! مگر خدا نفرمود: فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه. به بندگانی از من که کلام‌ها را می‌شنوند و از بهترین‌هایش پیروی می‌کنند، بشارت بده...

- پس، شما مطالعه کنید، تا جایی که احساس می‌کنید با عقاید شما منافات ندارد، پیروی کنید، اما اگر فرضاً "برایان تریسی" یا "وین دایر" گفت: «دنیا زاییده افکار شماست» یا «هر طور فکر کنید، همانطور می‌شود». شما کمی بیشتر دقت کنید. آن‌را با عقاید ما مقایسه کنید. نکند مانند آن‌ها همان ابتدا بگویید: خوب، پس حالا که هر طور فکر کنیم، همانطور می‌شود، بنابراین خدا هیچ‌کاره است!
خیر، شما باید به این نتیجه برسید که اسلام درست است که در قرآن این نظریه را بیان و تأیید می‌کند اما می‌گوید: بله، اگر مثبت فکر کنید، زندگی مثبت می‌شود، اما این خدا است که زندگی را مثبت می‌کند. یعنی «فکر مثبت» وسیله است. (مثل اینکه درست است که ما می‌گوییم امام علی شفا می‌دهد اما او وسیله شفا است. این خداست که شفا می‌دهد. اگر فکر کنید واقعاً خود امام علی شفا می‌دهد، شما کافر شده‌اید)

- دل‌های مریض به راحتی گمراه می‌شوند اما مؤمن بیدی نیست که به هر بادی بلرزد:

بله، اگر دل شما مریض باشد، یعنی فرضاً دائم به دنبال این باشید که وجود خدا را انکار کنید، با خواندن این کتب خیلی سریع گمراه می‌شوید! مثل اینکه کسی که دنبال نماز نخواندن و محکوم کردن اسلام باشد، با خواندن کتب شریعتی به سرعت به پوچی می‌رسد اما اگر کسی خودش را خوب ساخته باشد، (مثل رهبرمان) (هر چند اشتباهات او را کوچک نمی‌داند اما) حتی از او دفاع می‌کند و معتقد است کتب او می‌تواند برای اسلام، سازنده باشد. در مورد کتب بالا هم همینطور. اگر شما خودتان را در اسلام، خوب ساخته باشید، با خواندن آن‌ها مؤمن‌تر می‌شوید چون می‌بینید همین حرف‌ها چه بسا بسیار بسیار بسیار بسیار زیباتر و تأثیرگذارترش را در نهج البلاغه و دیگر کتب روایی داریم اما اگر از دینتان چیز زیادی ندانید، فکر می‌کنید آن‌ها حرف تازه‌تر و قشنگ‌تری می‌زنند!

حقیقتش را بخواهید من قبل از ارسال این مطلب قصد داشتم در انتهای آن بنویسم «هر چه در کتب خارجی خواندم، دیدم بهترش در کتب اسلامی خودمان هست» اما گفتم بگذار افراد خودشان به این نتیجه برسند

(در مورد جمله آخر این دوست داخل پرانتز بگویم که: ما الگویمان پروفسور حسابی بود، شدیم این! حالا شما اگر الگویتان امثال ما که واقعاً چیزی نیستیم باشد، چه می‌شوید؟ الگوهایتان را دست بالا بگیرید. هر چند که می‌دانم منظورشان این بود که: شما یکی از الگوهای من هستید و می‌دانم که کوچک‌ترین الگویشان هستم)