سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ |  عضویت / ورود

مجانی کار کنید تا پولدار شوید!


یکی از مهم‌ترین دغدغه‌هایی که در صحبت‌هایم با دوستان نزدیک احساس می‌کنم، این است که آن‌ها هر چند کاربلد و ماهر هستند، اما نمی‌دانند چطور باید خود را به دیگران بشناسانند. این می‌شود که بعد از مدتی به کاری که علاقه‌ای ندارند مشغول می‌شوند تنها به این خاطر که آهی گیرشان بیاید تا با ناله سودا کنند!

در مطلب مجانی کار کنید تا پولدار شوید! که ابتدا در وبلاگم منتشر کردم و بعداً بد ندیدم در اینجا هم به آن لینک داده شود، به چند نکته مهم درباره‌ی نحوه‌ی شناساندن خود و مهارت‌های خود به دیگران اشاره کرده‌ام که بد نیست افرادی که در سنین جوانی هستند، مطالعه کنند.

متن مقاله را در اینجا قرار می‌دهم:

بحث اول- یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های هر شخص در سنین جوانی و بعد از اینکه مهارت‌های کافی را کسب می‌کند، این است که حالا چطور باید یک شغل مناسب گیر آورد؟

طبیعتاً انسان‌ها به دو صورت کار گیر می‌آورند:

یک دسته از افراد، کسانی هستند که آنقدر ماهر هستند که حتی اگر در خانه بنشینند و اقدامی برای یافتن کار نکنند، مدام با آن‌ها تماس گرفته می‌شود و از آن‌ها دعوت به همکاری با حقوق بالا می‌شود! و معمولاً هم یکی دو تا از بهترین موقعیت‌ها را انتخاب می‌کنند و به بقیه جواب رد می‌دهند.

اما دسته دوم باید به نوعی دنبال کار بدوند و طبیعتاً بعد از مدتی بدون داشتن قدرت انتخاب، مجبور به پذیرفتن یک مورد هستند.

این واضح است که من و شما دوست داریم از افراد نوع اول باشیم. یعنی انسان‌هایی که شرکت‌ها و مؤسسات آرزو دارند که شما دعوتشان را بپذیرید و قبول کردن شما را یک برگ برنده نسبت به دیگر مؤسسات می‌دانند.

نمی‌خواهم در مورد این صحبت کنم که چطور باید جزو دسته اول بود. چون به نظرم واضح است!

اما بد نیست کمی توضیح دهم:

افراد دسته اول، ویژگی‌های معمولاً مشترکی دارند:
- همه‌ی افراد دسته اول، به شغل و حرفه‌ی خود علاقه دارند.
- آن‌ها لحظه‌ای بی‌کار نمی‌نشینند و همیشه دنبال افزودن به اطلاعات خود در زمینه مورد نظرشان هستند.
- آن‌ها نه تنها در زمینه رشته تحصیلی و یا کار خود مهارت دارند، بلکه در چندین رشته مهارت کسب کرده‌اند. به طوری که اگر پای صحبتشان بشینید، می‌گویند: من مهندس برق هستم، اما اگر هیچ کاری در زمینه برق پیدا نکنم، می‌توانم طراحی وب انجام دهم. حتی اگر طراحی وب هم نشد، می‌توانم یک مغازه پرچم‌نویسی بزنم و از خط خوبم پول در آورم، اگر این هم نشد، می‌توانم یک دفتر خدمات کامپیوتری بزنم و خلاصه می‌بینید که از هر انگشتشان هزار هنر می‌ریزد و این بر می‌گردد به همان نکته قبل که بی‌کار ننشسته‌اند و کار بیهوده انجام نداده‌اند.
- این نوع افراد، معمولاً بسیار خوش‌بین و مثبت اندیش هستند. اگر همه در مورد سرمای هوا منفی می‌بافند، آن‌ها کلاهی می‌بافند که از سرما نجات یابند!
- این نوع افراد معمولاً بسیار منطقی هستند و از انجام هر کاری پروا دارند.
- به خاطر منطقی بودن، معمولاً روحیه مذهبی هم دارند.
- و خلاصه، هر چه خوبان همه دارند، این نوع افراد به تنهایی دارند.

به هر حال، من مطمئنم که شما جزو این نوع از افراد هستید. پس به سراغ بحث دوم می‌روم.

بحث دوم- خوب، حالا شما می‌گویید: بر فرض که من جزو دسته اول باشم، چطور می‌توان طوری بود که دیگران با تو تماس بگیرند و پیشنهاد کار دهند. منظور این است که چطور دیگران ما را بشناسند که مثلاً با ما تماس بگیرند؟

خوب، حالا می‌رسیم به بحث اصلی:

راه‌های زیادی وجود دارد که می‌تواند شما و مهارتتان را به دیگران معرفی کند. این به باهوشی شما مربوط است. باید در عین حال که کلاس و ابهت خود را حفظ می‌کنید، تبلیغ محصول خود را کنید!

اما چیزی که من شخصاً به آن اعتقاد دارم، عبارتی است که در عنوان مطلب نوشتم: مجانی کار کنید تا پولدار شوید!

اشتباه نکنید! منظورم این نیست که همیشه مجانی کار کنید. منظورم این است که شما نیاز دارید که در برخی موارد، کار رایگان انجام دهید! به خصوص در مواقعی که شما به تجربه نیاز دارید.
اگر می‌دانید یک قرارداد با قیمت ناچیز و حتی طبق ایده من، به رایگان، جوش می‌خورد اما انجام این کار یک تجربه برای شما به حساب می‌آید، ارزشش را دارد. قبول کنید!

البته نیتتان را پاک کنید. مردم از انسان‌هایی که نیت پاک نداشته باشند، خوششان نمی‌آید. منظورم این است که اگر کاری را به رایگان انجام می‌دهید، با این طرز فکر جلو نروید که این شخص برایم پول خواهد شد! شما به رایگان کار کنید، طرف حساب شما خود به خود برای شما مفید خواهد شد.

این رایگان کار کردن، باید قبل از سنینی باشد که شما وارد جریان زندگی می‌شوید. باید در سنینی باشد که شما دستتان در جیب پدر و مادر است و نیاز چندانی به پول ندارید. یعنی باید از این سنین برای آینده‌ی خود منبع درآمد جور کنید.

مثلاً فرض کنید شما قرار است بعد از اخذ مدرک ارشد، مشغول تدریس در یک دانشگاه شوید. باید از همین الان برای آن موقع برنامه داشته باشید. اگر مؤسسات معتبری وجود دارند که حتی با دستمزد ناچیز و حتی رایگان قبول می‌کنند که شما فعلاً که مدرک لیسانس دارید، در آنجا تدریس کنید، قبول کنید! این، برای شما یک سابقه ارزشمند خواهد بود!

چه بسا پس از ارشد، متوجه شوید که رئیس همین مؤسسه یا اطرافیان آن در دانشگاه سمت مهمی پیدا کرده‌اند و به این صورت شما به دانشگاه معرفی می‌شوید در حالی که کلی سابقه تدریس دارید! (جالب است که ماه گذشته یکی از شاگردان من که سر کلاس فتوشاپ من بود، با مؤسسه‌ای که در آنجا به او تدریس کرده‌ بودم تماس گرفته بود و مرا خواسته بود. بعد از اینکه گوشی را برداشتم، گفت: استاد! راستش را بخواهید، من و تعدادی از دوستان، تحت حمایت شرکت x (از شرکت‌های مشهور هم بود)، در تهران یک کانون تبلیغاتی زده‌ایم، دنبال طراح حرفه‌ای می‌گردند، من چون با کار شما آشنا هستم، شما را به مدیر کانون معرفی کرده‌ام. با مزایا و حقوق عالی، اگر خواستید یک هفته تشریف بیاورید اینجا و در خوابگاه شرکت بمانید، اگر پسندیدید، اینجا بمانید وگرنه برگردید به ساوه… که البته من روزی‌ام را در تهران نمی‌جویم و طبیعتاً جواب رد دادم)

https://img.aftab.cc/news/91/work.jpg

این مثال‌ها، مثال‌هایی است که من در زندگی خودم دیده‌ام. مثلاً در بحث برنامه‌نویسی، معتقدم هیچ کس برنامه‌نویس نمی‌شود و نیست مگر اینکه یک پروژه خوب و کارآمد تحویل جامعه داده باشد.
برنامه‌نویس هیچ وقت در حالت عادی به سراغ نوشتن یک کد و ایجاد یک پروژه نمی‌رود. اما اگر کسی از او درخواست یک نرم‌افزار یا پروژه را داشته باشد، مطمئناً او خودش را مجاب می‌کند که این کار را انجام دهد. طبیعتاً کمتر مؤسسه‌ای پیدا می‌شود که به شما بدون هیچ رزومه و تجربه‌ای سیستمی را بسپارد و شما به او مبلغی حداقل ۵۰۰ هزار تومانی اعلام کنید! پس باید چه کار کرد؟ چطور باید این سفارش را جلب کرد؟
در این مواقع مجبورید که به نوعی مجانی این کار را انجام دهید! اما نگران نباشید، اگر به خوبی از پس کار برآیید، همین مؤسسه برایتان یک منبع درآمد و تابلویی برای تبلیغات شما خواهد شد!

نزدیک به سه سال پیش، صاحب مؤسسه زبانی که در آنجا کلاس مکالمه زبان می‌رفتم، صحبت‌هایی در مورد نرم‌افزار اتوماسیونی برای مؤسسه‌اش کرد. اوائل کار، من جرأت اینکه بگویم «به من بسپارید» را نداشتم. در همین حین داشت با شخصی قرارداد می‌بست که گفته بود ۴۵۰ هزار تومان می‌گیرد و یک سیستم جامع طراحی می‌کند.
من یک روز به صورت پیشنهاد، به این آقا که تقریباً با سلیقه من در کارهای طراحی و … آشنا بود، گفتم: من حاضرم این کار را به صورت یک پروژه تحقیقاتی انجام دهم. شما فرض کن مدیر پروژه هستی و من قرار است تحقیق کنم و نتایج کار را به شما نشان دهم. (آن مواقع برنامه‌نویسی را تا حدودی کار کرده بودم و منتظر بودم که یک پروژه باعث شود که تا حد حرفه‌ای آن را دنبال کنم) و گفتم که اگر پسندیدید، سیستم من را استفاده کنید، اگر هم نپسندید، به طراح مورد نظرتان بسپارید. خلاصه، ایشان قبول کرد و ما مشغول طراحی سیستم شدیم. طی ۲۰ روز به صورت شبانه روزی کار کردم، کتاب خواندم، جستجو کردم و … و خلاصه، یک نسخه از سیستم را تحویلش دادم.
باور نمی‌کنید چقدر از محیط زیبای پروژه‌ام و کارایی سریع و جالب آن لذت برده بود. کم‌کم سیستم را کامل کردم و البته هنوز هم که هنوز است در فاز «پشتیبانی و نگهداری» سیستم به سر می‌برم!

وقتی پای دستمزد به میان آمد، گفتم: به خاطر اینکه استاد زبان من بوده‌اید و گردن من حق دارید، این پروژه هدیه‌ای باشد از طرف من. و هیچ پولی نگرفتم! (البته از انصاف نگذریم که چند ترم باقیمانده را با تخفیف ویژه ثبت نام می‌کردم اما در کل، کار مجانی به حساب می‌آمد.)

اما بقیه ماجرا جالب بود. چندین و چند بار (حتی همین چند روز پیش) از طرف تمام افرادی که با این مؤسسه سر و کار داشتند، با من تماس گرفته می‌شد و سفارش طراحی سیستم مدیریت مؤسسه‌شان را می‌دادند. مثلاً چند روز پیش خانم منشی‌ای که در این مؤسسه بود، وقتی در یک مؤسسه دیگر مشغول کار شده بود، در آنجا صحبت از کامپیوتری کردن کارها شده بود و ایشان طبق آشنایی‌ای که با من و برنامه‌ی من داشت، من را معرفی کرده بود. هر چند سلول‌های خاکستری مغزم دیگر ظرفیت برنامه‌نویسی را ندارد و نپذیرفتم، اما به هر حال یک تبلیغ به حساب می‌آمد.

من هیچ وقت عضو گروه‌های مشکوک نبوده‌ام، اما از آن‌ها درس‌های زیادی گرفته‌ام. مثلاً گروه گلدکوئیست یک جزوه دارند که من بارها مطالعه کرده‌ام (اما خیلی‌ها را از عضویت در این گروه‌ها بازداشته‌ام) در این دفترچه آمده است که آن‌ها معتقدند:

هیچ تبلیغاتی سودمندتر از تبلیغات زبانی نیست!

یعنی هیچی مثل این نیست که یک مشتری از محصول شما راضی باشد و به یک مشتری دیگر، شما را معرفی کند!

پس شما مجبورید خودتان را هر طور شده به افرادی بشناسانید. این دیگر به هوش شما بستگی دارد که بین رئیس یک مؤسسه زبان (که روزانه با صدها نفر از افراد تحصیل‌کرده سر و کار دارد) و یک فرد بدون روابط عمومی، کدام را انتخاب کنید!

خلاصه مطلب:

هیچ وقت به کار مجانی به دیده کار غیرمفید نگاه نکنید!
کار مجانی نه تنها به تجربیات شما می‌افزاید، بلکه برای شما یک سابقه کاری ارزشمند به حساب می‌آید. (و به گزینه‌های لیست‌های داخل رزومه شما یکی می‌افزاید)
کار مجانی را با تمام جان و دل انجام دهید و منتظر تبلیغات سودآوری از طرف شخصی که برایش کار مجانی انجام داده‌اید باشید.
خیلی به پول فکر نکنید! بگذارید کمی هم پول منت شما را بکشد تا شما به او اهمیت بدهید! اصلاً وقتی پای پول به میان می‌آید، انسان سست می‌شود! من چندین پروژه رایگان تولید کرده‌ام و در سایت و جاهای دیگر قرار داده‌ام، اما یک بار تصمیم گرفتم یک سیستم جامع بنویسم که آن را بفروشم، باور کنید چند ماه به این فکر می‌کردم که چطور قفلی روی سیستم بگذارم که شکسته نشود و مجانی در اینترنت پخش شود!! یا چند وقت درباره‌ی قیمت آن فکر می‌کردم! آخرش هم آن پروژه نیمه کاره ماند و هیچ!
و در نهایت، مجانی کار کنید تا پولدار شود! ;)

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


[ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 24 دی، 1387 توسط Hamid]
[ #برای جوانان]



بازدیدها از این مطلب: 24606 بار   امتیاز متوسط :   تعداد آراء: 6   امتیاز دهید:

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 15 با 7 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

195 (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط 195 در مورخه : دوشنبه، 30 بهمن، 1391
خیلی جالب بود!



من چند وقتی هست قارغ التحصیل شدم، اما از اونجایی که توقعم خیلی بالا بود، تا حالا کاری پیدا نکرده بودم، این ایده ی شما به ذهنم خطور کرده بود، اما وقتی که به صورت اتفاقی و برای خوندن یه مطلب دیگه اومدم اینجا و این مقاله رو دیدم، دیدم واقعاُ تغییر کرد.



ممنون


[ ارسال جوابیه ]


محمد (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط محمد در مورخه : شنبه، 4 مرداد، 1393
من بار چندمم هستش که این مطلب رو میخونم راستی یه مساله وقتی روی صفحه سایت زوم میکنی و میخوای حروف کپچا رو وارد کنی کادر text box لینک میشه به آدرس : yourl.ir/aftabshop3 منظورم این هست وقتی زوم صفحه رو میبرم بالاتر قسمت لینک بنر تبلیغاتی گشوه سایت لینک میشه به کادر تکست باکس , چون شما دقیق هستید گفتم مطلع باشید با تشکر زیاد


[ ارسال جوابیه ]