با توجه به طولانی بودن مطلب، پیشنهاد میشود آنرا با پارسخوان بشنوید
یکی از سؤالاتی که شاید هر دو سه روز یک بار به ایمیل من ارسال میشود و یا در انجمنها مطرح میشود این است:
من میخواهم PHP (یا طراحی وب) را یاد بگیرم، از کجا شروع کنم؟
گفتم این بار در مورد تجربه خودم در این زمینه کمی صحبت کنم...
پیشنیازها:
۱- باید دانشجوی رشته کامپیوتر باشید یا...
اجازه دهید خیالتان را راحت کنم! کسی که در رشته کامپیوتر تحصیل نکرده باشد، هر چقدر هم که خودش را بکشد، طراح وب خوبی نخواهد شد. شما باید دروس حیاتیای مثل «مبانی کامپیوتر و برنامهنویسی»، «برنامهنویسی پیشرفته»، «پایگاه دادهها»، «مهندسی نرم افزار» (یا تجزیه و تحلیل)، «طراحی وب» (همان HTML و CSS کافی است)، مهندسی اینترنت و گرافیک را پاس کرده باشید تا بتوانید مفاهیم مختلف آن دروس را با هم ترکیب کنید تا بشود یک سایت یا سیستم مدیریت تحت وب.
توجه: به این حرفها دقت نکنید که یک دانشجو میگوید در دانشگاه چیزی یاد نمیگیریم و امثالهم. در بدترین شرایط، همین که ذهن شما با بعضی مفاهیم اولیه در این دروس آشنا شود، کافیست.
پس باید یا دانشجو و کارآموز رشته کامپیوتر در کار و دانش یا دانشگاه باشید یا حداقل قصدتان این باشد که به زودی در این رشته مشغول به تحصیل شوید و همزمان با طی کردن ادامه مراحل، این دروس را پاس کنید.
من دانشجوی رشته کامپیوتر نیستم، هیچ شانسی ندارم؟
دقت کنید که هیچ چیز، تحصیلات دانشگاهی نمیشود! از آن چیزی که شما بیرون از دانشگاه یاد میگیرید خیلی برتر است، اگر فکر میکنید به صورت تجربی یا با مطالعه آنها را یاد میگیرید که سرِ کار هستید و دارید وقت خود را تلف میکنید!
اگر میتوانید در دانشگاههای علمی-کاربردی در رشته نرم افزار یا فناوری اطلاعات برای دو سال (چهار ترم - کاردانی) مشغول به تحصیل شوید. وگرنه باید به طور آزاد، این دورهها را با استادی که بدانید خودش برنامهنویسی و طراحی وب انجام داده بگذرانید: پایگاه دادهها از دورههای ICDL (یعنی آموزش Access)، آموزش زبان C یا C++ (دقت کنید که زبان C تقریباً پایهی تمام زبانهای برنامهنویسی است و کسی که با آن آشنا نباشد خیلی سخت است یک PHPکار شود)، مبانی فناوری اطلاعات، فتوشاپ و غیره.
۲- کسی که دائماً در وب نچرخد، طراح وب نمیشود!
اولین چیزی که باید برای طراح وب شدن انجام دهید این است که مدتها در اینترنت بچرخید! البته چرخیدن شما با چرخیدن کسی که آمده است در وب اوقات فراغتش را پر کند باید کمی تفاوت داشته باشد. شما باید کنجکاوتر از دیگران در وب بچرخید. یعنی اگر امروز در یاهو ایمیل میسازید، خیلی دقیق به فرم ثبت نام نگاه کنید. مثلاً انواع فیلدهایی که دارید پر میکنید را در ذهن داشته باشید. با چند فرم دیگر مقایسه کنید. مثلاً ممکن است یکی «جنسیت» را با فیلد کرکرهای سؤال کرده باشد و یک سایت دیگر با دکمههای دایرهای (Radio). یا مثلاً اگر شما یک فیلد آپلود عکس دیدید باید ببینید میشود یک فایل متنی هم آپلود کرد!؟ اگر آپلود شود چه میشود؟ پیغامهای آن سیستم در ازای این کار شما چیست؟ و خلاصه باید کمی سمجتر از بقیه با سایتها کار کنید.
انجمنهای گفتگو، بهترین جا برای گذراندن وقت
هیچ کس شک ندارد که «انجمنهای گفتگو» در سایتهای مختلف، یکی از بهترین جاها برای گذراندن اوقات است. هم از نظر علمی و هم از نظر تفریح و کمکرسانی به دیگران و خلاصه هر لحاظی فکر کنید، انجمنها بهترین جاها هستند.
چند انجمن که محیط بهتر و دوستانهتر و مفیدتری دارند را انتخاب کنید و در آنها برای مدتی فعالیت کنید.
سعی کنید سؤالات خود را مطرح کنید و یا به سؤالات دیگران در مورد چیزهایی که میدانید، پاسخ دهید. اگر در انتقال دانستههایتان به دیگران خساست به خرج دهید، خدا هم در انتقال دانستههایش به شما خساست به خرج خواهد داد. همیشه این جمله را در ذهن داشته باشید: کسی که از یک کمک بیشترین سود را میبرد، کمککننده است! من در این چند سال فعالیتم آنقدر انسانهای خسیس دیدهام که آخرش به هیچ کجا نرسیدند!
به مرور سعی کنید آنقدر فعالیتتان را بالا ببرید تا مدیر چند انجمن شوید. بعد که مدیر شدید ببینید با بقیه کاربران چه فرقی دارید؟ چه دکمههایی را شما میبینید که بقیه نمیبینند؟ همین، باعث شکلگیری مفهوم «سطح دسترسی» یا Permission میشود و فردا که خواستید یک سیستم مثلNomra طراحی کنید، میتوانید بخش مدیران سیستم را طراحی کنید و به هر مدیر، دسترسیهای خاصی بدهید. مثلاً من با سیستمهای مختلف کار کردهام و توانستهام انتخاب کنم که کدامیک بهترین پیادهسازی را از مفهوم «سطح دسترسی» داشتهاند.
من حدوداً سال ۸۰ وارد وب شدم و تا سه سال در انجمنهای گفتگو فعالیت میکردم. مثلاً آن زمان در مورد میکس و مونتاژ فیلم مهارت داشتم، بنابراین اگر کسی سؤالی در انجمنهای مونتاژ فیلم مطرح میکرد، سعی میکردم به عنوان اولین نفر، برایش یک آموزش بنویسم. طبیعتاً بعداً این سؤال برایم پیش میآمد که این آموزش را چطور برای دانلود بگذارم؟ بعد با مفهوم «آپلود» آشنا میشدم. بعد مثلاً در RapidShare آپلود میکردم و بعد از چند ماه یک نفر میگفت این لینک پاک شده! تعجب میکردم یعنی چه؟ لینک چرا باید پاک شود؟ بعد با «محدودیتهای سرویسهای رایگان» و بعد با مفهوم «لینک مستقیم» آشنا میشدم و خلاصه همینطور، فعالیت، دادههای جدید به من منتقل میکرد. یا مثلاً میخواستم یک عکس را نمایش دهم. باید دنبال سایتی میگشتم که بتوانم عکس آپلود کنم و به نمایش بگذارم. بعد با محدودیتهای آپلود عکس و امثالهم آشنا میشدم و خلاصه همینها آیندهی طراحی سیستمهای تحت وب را شکل میداد. (اگر من آن زمان با این پیغام که «عکس شما نهایتاً میتواند ۲ مگابایت باشد» مواجه نمیشدم، در نمرا برای عکسهای دانشجویان محدودیت ۱ مگابایتی در نظر نمیگرفتم و همین، مشکلات بزرگی را پیش میآورد)
وقتی بررسی میکنم، میبینم خیلی از افرادی که در کلاسهای طراحی وب من شرکت میکنند حتی نمیتوانند یک ایمیل ارسال کنند! خوب، طبیعتاً نمیتوان انتظار داشت چنین شخصی یک طراح وب از آب در بیاید. شما باید تمام مفاهیم وب را زیر و رو کرده باشید، بعد تصمیم بگیرید چیزی شبیه به آن تولید کنید. نمیتوانید چیزی را که ندیدهاید یا به چیز جدیدی در آن نیاز پیدا نکردهاید طراحی کنید!
پس، این اولین گام. یعنی حداقل یک سال در وب به صورت روزانه بگردید و سعی کنید کل آنرا در مشت داشته باشید. به مرور باید متوجه شوید که وب آنقدرها هم که میگویند، بزرگ نیست! یعنی اگر سرشاخههای خبری و محتوایی را کشف کنید، میبینید که همه از آنجا نشأت گرفتهاند. پس بعد از شناسایی چند سرشاخه، در آنها فعالیت خود را آغاز کنید. باید به مرور، اولین کسی باشید که از اخبار جدید در هر زمینهای (به ویژه تکنولوژی و مسايل مرتبط با وب و کامپیوتر) مطلع میشوید.
هشدار: گشتن در اینترنت، بدون هدف، برای شما میتواند خطرناک باشد. گفتم که بعداً نگویید ما با همین سفارش شما گمراه شدیم!! پیش از این گفتهام که اینترنت مثل یک چاقو است. اگر به دیوانه بدهی میزند یک نفر را میکشد و اگر به جراح بدهی جان یک انسان را نجات میدهد. خیلیها سؤال میکنند که اینترنت خوب است یا نه؟ برای من، اینترنت یک ناجی دنیا و آخرت بود. اما کسانی را میشناسم که اینترنت برایشان فانی دنیا و آخرتشان بوده)
این جمله را هم باید به مطلب «ده جمله که زندگیام را متحول کرد!» اضافه کنم. در ذهنتان باشد: کسی که امروزش مانند دیروزش باشد، زیانکارترین انسان است. پس هر روز به خودتان بگویید: من هر روز باید حداقل یک چیز جدید یاد بگیرم.
۳- یک وبلاگ راه بیندازید
گام بعد این است که برای مدت کوتاهی با یک یا چند سرویسِ خوبِ وبلاگ کار کنید.
مثلاً در بلاگفا و در Google Sites. (قدیمتر، Wordpress و Blogger بودند که فیلتر شدند و من فکر میکنم بزرگترین اشتباه کمیته فیلترینگ ایران، فیلتر کردن این دو سرویس بود!)
در سرویسهای مختلف با یک نام کاربریِ ثابت ثبت نام کنید و سعی کنید مثلاً در آنها چند پست ارسال کنید. با امکانات آنها آشنا شوید. آنها را با هم مقایسه کنید...
البته قصد جدیتان این نباشد که در این وبلاگها بمانید. چون باید به زودی به سایت اصلیتان کوچ کنید.
مثلاً در هر سرویسی کلمه aftabgardan یا aftabgardan-cc را بزنید، میبینید من سالها پیش یک وبلاگ ساختهام و چند پست محدود ارسال کردهام.
مراحل اصلی:
۱- یک پروژه کوچک برای خودتان تصور کنید.
مثلاً من با توجه به سابقهای که در کار در کانون فرهنگی مساجد داشتم، یک کانون فرهنگی مجازی به ذهنم آوردم.
شما ممکن است یک مرکز آموزش مجازی یا یک مدرسه آنلاین یا مثلاً سایتی برای شرکت یا مؤسسه یا مغازه پدرتان یا خودتان و هر چیز دیگری را در نظر بگیرید.
مثلاً بد نیست نگاهی به سایتهایی که در دوره مقدماتی طراحی وب، دانشجویان من طراحی کردهاند داشته باشید:
شاید بخواهید یک موضوع از بین موضوعات آنها را انتخاب کنید. سعی کنید موضوعی را انتخاب کنید که در مورد آنها جشنواره و مسابقه در کشور برگزار میشود. با این کار، با یک تیر چند نشان را خواهید زد.
مطالعه مطالب زیر هم برای انتخاب پروژه مناسب، فراموش نشود:
راه هایی برای یافتن پروژه برنامه نویسی برای نوشتن و کار روی آن
۲- سعی کنید با HTML و CSS سایتی برای پروژهی انتخابیتان طراحی کنید.
با توجه به اینکه کار با HTML و CSS و جاوااسکریپت چندان سخت نیست و نیاز به دانش فنی بالایی ندارد، در گام اول سعی کنید سایتی ساده که تماماً با این زبانها کار شده باشد طراحی کنید.
مثلاً اولین سایتی که اواخر سال ۸۳ من روی دامنه aftab.cc آپلود کردم را ببینید:
البته این عکس به طور کامل لود نشده. مثلاً وسط آفتابگردان یک ساعت فلشی بود...
من HTML و CSS را بلد نیستم، چه کار کنم؟
من خودم آنزمان بعد از کمی پرسوجو فهمیدم که سایتها را با FrontPage طراحی میکنند. بنابراین کتاب آموزش FrongPage از انتشارات ناقوس را خریدم و با FrontPage کار طراحی را شروع کردم. با توجه به اینکه به Word به طور کامل مسلط بودم و فرانتپیج هم بسیار شبیه ورد است، خیلی راحت توانستم با FrontPage ارتباط برقرار کنم و به دلم نشست.
شما اگر با ویدئوهای آموزشی راحتتر هستید، میتوانید از ویدئوهای آموزشی آموزش فرانتپیج کمک بگیرید که در ادامه در مورد این موضوع صحبت میکنم.
اگر میخواهید به صورت اصولیتر کار کنید، به نظر من از سایت neopersia.org کار را شروع کنید. درس به درس پیش بروید تا بر HTML و CSS و JavaScript مسلط شوید.
دورههای طراحی وب مقدماتی مفید است؟
اگر میخواهید زمان را از دست ندهید و سریعتر به نتیجه برسید، دورههای طراحی وب مقدماتی که در این زمینه برگزار میشود میتواند خیلی مؤثر باشد. آن زمان که من میخواستم کار کنم، اگر یک دوره طراحی وب در شهرمان برگزار میشد، شاید پنج سال جلوتر میبودم! (شاید هم نمیبودم!!! یعنی تجربه کردن همه نکات توسط خودم برایم بهتر است تا بخواهم از کسی یاد بگیرم! اینطوری اعتماد به نفس آدم بالاتر میرود)
۳- هاست و دامنه بخرید و سایتی که طراحی کردهاید را آپلود کنید.
این بخش، مهمترین بخش ماجرا است. اگر شما نتوانید با کنترل پنل سایتها کار کنید، چگونه میتوانید از خدمات آنها بهره ببرید؟ یک دامنه و مقدار کمی فضا تهیه کنید و سعی کنید با استفاده از راهنماهایی که روی اینترنت هست، سایتی که طراحی کردهاید را آپلود کنید.
در ابتدای کار، خیلی حساسیت روی هاستینگ به خرج ندهید. به هر حال، همه هاستینگها مزایا و معایبی دارند. بعد از کمی پرس و جو و یا نگاهی به این لیست که هاستینگهای برتر ایرانی را نمایش میدهد:
http://www.webhosting.info/webhosts/tophosts/Country/IR
یکی را انتخاب کنید و کار را شروع کنید.
یادش بخیر، سال ۸۳، من ابتدا دامنه aftabgardan.com را انتخاب کردم اما چون قبلاً به نام دیگران ثبت شده بود، پشتیبان ما گفت چند کاراکتر باید اضافه کنی، من هم نهایتاً دامنه طولانی aftabgardan-cc.com را انتخاب کردم که به نظر من آن پشتیبان میتوانست برایم بیشتر توضیح دهد که دامنه طولانی و دامنهای که دارای خط تیره و حرف C است که با ۳۰ اشتباه گرفته میشود چقدر ضایع است!! اما خوب، با اینکه طولانی و پر از ایراد بود، اما من به خودم قول داده بودم که با همین دامنه ضایع باید بهترین جوایز را کسب کنم و جالب است که با همان دامنه کلی مقام و موفقیت کسب کردیم! آن زمان، ۲۰ مگابایت هاست خریدم به قیمت فکر میکنم ۱۲۰ هزار تومان در سال!! خیلی گران بود. مثل حالا نبود که با این مبلغ حداقل یک گیگابایت فضا میشود خرید!
۴- مدتی روی آن سایت کار کنید و آرایش و تزیینش کنید:
حداقل دو سه ماه سعی کنید هر چیز جدیدی که یاد میگیرید روی سایتتان پیاده کنید. مثلاً به گوشه و کنار سایت خود، گجتهایی مثل «ساعت»، «اوقات شرعی» و امثالهم اضافه کنید. با کنترل پنل سایت خودتان نیز کار کنید. مثلاً یک ایمیل مخصوص سایت خودتان با دامنه خودتان ایجاد کنید، سطح دسترسی پوشهها را بررسی کنید و ...
۵- به مرور سایتتان را به یک سیستم مدیریت محتوا ارتقا دهید:
به مرور باید یک CMS مناسب (مثل PHP-Nuke که بر روی آفتابگردان نصب است و یا WordPress که روی خیلی از سایتهای دانلود و خبری محض نصب است) انتخاب کنید و با استفاده از آموزشهای مرتبط، آنرا روی سایتتان نصب کنید. (CMS چیست؟)
باید مدتها با این CMS کار کنید چون قرار است شما یک PHPکار شوید و یک PHPکار باید بتواند یک CMS طراحی کند.
مثلاً من در اردیبهشت سال ۸۴ بود که با مطالعه مقالهای در مجله «رایانه خبر» با مفهوم CMS آشنا شدم و همان مقاله نقطه عطف زندگی من بود. لذتی که آن روز و بعد از نصب CMS روی آفتابگردان چشیدم هنوز هم زیر زبانم است! اینکه میتوانستم هر کاری که قبلاً کلی دردسر داشت را حالا با چند کلیک ساده انجام دهم، بسیار بسیار زیبا بود.
۶- حالا به سراغ یادگیری PHP بروید:
بعد از اینکه مدتی با یک CMS کار میکنید، متوجه میشوید که محدودیتهایی وجود دارد که باید رفع کنید. همین محدودیتها باعث میشود به مرور با طراحی وب پویا آشنا شوید. سالهای اول که من PHP-Nuke را روی آفتابگردان نصب کرده بودم، با مفهوم «ماژول» آشنا شدم. وقتی میدیدم دوستانی در IranNuke.ir هستند (مثل آقا بهزاد که دوست بسیار مهربانی بود و به خاطر حقی که گردن من دارد بارها یادش کردهام و دعاگویش بودهام و همینطور izone که در سوئد زندگی میکرد و چقدر دلش برای کشورش میتپید) که میتوانند هر ماژولی که میخواهند برای PHP-Nuke تولید کنند، حسودیام میشد! و همین حسادتها موتور یادگیری PHP شد.
۱-۶- یک پروژه پویا در نظر بگیرید:
در پروژه قبلی، شما طراحی وب «استاتیک» یا «ایستا» (Static) را تجربه کردید. حالا وقت این است که طراحی وب پویا (Dynamic) را تجربه کنید. پس یک پروژه در نظر بگیرید که نیاز به دیتابیس و ایجاد کاربر و فرمهای افزودن به دیتابیس و خواندن و امثالهم داشته باشد.
من آن زمان یک لینکستان برای سایت نیاز داشتم. (لینکستان P30download حسادت من را برانگیخته بود و دلم میخواستم چیزی شبیه به آن داشته باشم که لینکهای مهمی که میخوانم را آنجا داشته باشم. هر چند آن زمان blogroll و delicious و غیره بودند اما میدانستم که فیلتر میشوند...)
پس لینکستان آفتابگردان پروژه من شد و پیشنهاد میکنم شما هم همین پروژه را در نظر بگیرید.
درست است که خیلی ابتدایی طراحی شده است و جالب است بدانید که مدتها یک هکر پدر ما را درآورد و آخرش فهمیدم که از همین بخش نفوذ میکرده، اما به عنوان اولین پروژهام، دوستش دارم.
در دورههای پیشرفته وب که با من تشکیل میشود، ما هر بار یک سیستم را در نظر میگیرید و تا آخر دوره آنرا تکمیل میکنیم. مثلاً تیکفا و بوکفا و باشگاهیار و لینکا خروجیهای این دورهها هستند. شما هم ممکن است بخواهید یکی از این سیستمها را در نظر بگیرید.
۲-۶- یادگیری PHP را از کجا شروع کنم؟
من تجربه خودم را میگویم: من اولین برنامهای که نوشتم با کمک ویدئوهای آموزشی شرکت انیاک (learninweb.com) طراحی کردم. (حقیقت این است که کار این دوستان را میپسندم و تقریباً تمام محصولات آموزشیشان را خریدهام. البته این دلیل نمیشود که شما هم بپسندید. بیشتر تحقیق کنید...)
البته این را بگویم که الان و بعد از حدود ۷ سال وقتی بررسی میکنم، میبینم آن ویدئوها دردسرهای بسیار زیادی برای من داشت. فقط یک نمونه اینکه در آن آموزشها از mysql_fetch_row استفاده شده بود در حالی که بهتر بود mysql_fetch_array گفته شود و الان تمام سیستمهایی که بر اساس آن آموزشها ساختهام برایم واقعاً مصیبت شده است! کسی که میداند فرق این دو تابع چیست متوجه میشود که چقدر کار با mysql_fetch_row عذابآور است!! اما به هر حال، استارت خوبی بود.
میخواهم بگویم در انتخاب آموزش دهنده هم دقت کنید. ممکن است یک چیز اشتباه را به شما یاد بدهد و مثل من چند پروژه بر اساس آنها تحویل دهید و سالها بعد گرفتار آنها شوید.
در کنار آنها، کتاب آموزش PHP انتشارات ناقوس را هم میخواندم.
و شاید بهترین سکوی پرش من، کتابی از انتشارات SAMS بود که آن زمان همه ۸۰۰ صفحهاش را پرینت گرفتم و تقریباً همه را خواندم. این کتاب دوست داشتنی را در سایت گذاشتهام:
http://aftab.cc/modules.php?name=Downloads&op=getit&lid=86
پس: استارت کار با ویدئوهای فارسی. در کنار آن، کتاب فارسی و برای پیشرفتهتر شدن، کتاب انگلیسی.
در این تصویر میتوانید نام چهار پنج کتاب در مورد طراحی وب که من آن زمان خواندم را ببینید. البته الان کتابهای بهتری باید منتشر شده باشد...
سعی کنید دانستههای خود را کنار هم بگذارید تا نهایتاً آن پروژه پویا را کامل کنید.
۳-۶- چگونه حرفهایتر شوم؟
بعد از تکمیل پروژه اول، سنگ بزرگتری بردارید. مثلاً همانطور که در مطلب «مجانی کار کنید تا پولدار شوید» گفتهام، من آن زمان به مؤسسه زبان که در آنجا انگلیسی را میآموختم پیشنهاد دادم که برایشان یک سیستم مدیریت زبان آموزان و حسابداری مؤسسه طراحی کنم و شاید باور نکنید که هنوز و بعد از حدود ۷ سال، من هفتهای چند ساعت آن سیستم را پشتیبانی میکنم و یکی از منابع درآمد من است!
بعد، تستا را عرضه کردم. بعد سیستم پیشبینی مسابقات، بعد برای اینکه با مفهوم Ajax و web2 بیشتر آشنا شوم، برای خودم پروژه youRL را تعریف کردم که واقعاً مدیون این سایت هستم. بعد خیلی سیستمهای دیگر که کاملاً مشخص است که در هر سیستم چندین پله از نظر توان علمی ارتقا داشتهام.
اما برای اینکه بسیار حرفهایتر شوید، پیشنهاد میکنم ویدئوهای خارجی را تا میتوانید دانلود کنید و ببینید. یک دوره بسیار جذاب و حرفهای هست با نام Advanced PHP که من با زحمت بسیار از یوتیوب دانلود کردم. (اگر میتوانید که از آنجا دانلود کنید وگرنه من این مجموعه را همراه با دورههای دیگر که PHP را از مقدماتی تا پیشرفته میآموزد در فروشگاه قرار دادهام.) اگر این دوره را نمیدیدم نمرا و جمعا و شارژا و تستا ۳ هرگز در کار نمیبود و یا اگر میبود، بسیار ضعیفتر از چیزی که الان هست میشد.
من اگر امروز میخواستم این روالی که در این چند سال طی کردم را طی کنم، حتماً از همان ابتدا با ویدئوهای آموزشی انگلیسی شروع میکردم. اگر شما هم انگلیسیتان قوی است، در اینترنت جستجو کنید، دورههای آموزشی برای همه مباحث از شرکتهای مطرحی مثل Lynda و Total Training و VTC و امثالهم وجود دارد که واقعاً کیفیت بهتری نسبت به آموزشهای ایرانی دارند.
نکات پایانی:
۱- طی کردن این روال ممکن است برای شما سالها طول بکشد. عجله نکنید و صبورانه آنها را طی کنید. آدرس کوتاه این مطلب http://yourl.ir/learnphp است. هر بار که یک مرحله را طی کردید به آن سر بزنید و به سراغ مرحله بعد بروید.
۲- بارها در مطالب مختلف گفتهام که اگر انگلیسیتان قوی نیست، هرگز موفق نخواهید بود! (بالاخره باید یک جاهایی یک نفر خیال انسان را راحت کند!) خیالتان راحت، کسی که انگلیسی نداند نمیتواند در این زمینه سری بین سرها در بیاورد. پس اگر نمیتوانید خیلی راحت یک متن انگلیسی را متوجه شوید، باید در لیست بالا به «پیشنیازها»، به عنوان شماره ۴، «یادگیری زبان انگلیسی» را اضافه کنید.
خوب، این هم از یک مطلب طولانی دیگر که حدود ۵ ساعت وقت من را گرفت! حقیقتش را بخواهید انگشتهایم دیگر توان فشردن دکمه را ندارد!! :)
امیدوارم مفید واقع شود.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند