حدود ۵ سال پیش در مطلب «ماشین بخریم یا نخریم؟ (تجربیات من در مورد خرید ماشین)» نکاتی در مورد خرید ماشین گفته بودم که در این مدت بیش از ۷۸ هزار نفر آن مطلب را خواندهاند و ظاهراً نکاتش به درد آنها خورده. نکات آن مطلب در مورد این موضوع بود که کلاً ماشین بخریم یا نخریم؟ در این مطلب میخواهم تجربهام از خرید یک ماشین جدید را بگویم:
بعد از ۵ سال، چند روز مانده به تحویل سال ۹۷، تصمیم گرفتم پرشیای قبلی را بفروشم و یک ماشین بهتر بخرم. حقیقتش، پرشیا با اینکه ماشین خوب و شیکی بود اما یک ایراد بزرگ داشت که من را از ماشینهای پژو بیزار کرد و آن اینکه: دو بار در این بازه سرسیلندر ماشین سوخت! و هر بار حدود ۴۰۰ هزار تومان خرج روی دستم گذاشت. این در حالی بود که من خیلی از ماشین کار نمیکشیدم. هر دو بار، یک مسافرت ساده به تهران و قم داشتیم و این مشکل پیش آمد. وقتی بار اول بردم پیش مکانیک، یک جمله گفت که تصمیم گرفتم دیگر سمت پژو نروم! از او پرسیدم چرا سرسیلندر سوخته؟ گفت: عزیزم، ضعف پژو در سرسیلندر آن است! کاریش هم نمیشود کرد! افرادی داریم که سالی یک بار اینجا هستند! تو خیلی خوب نگه داشتهای که سه چهار سال نیاز به تعویض سرسیلندر نداشته! برایم مسخره بود که یک ماشین به همین راحتی نیاز داشته باشد که کل موتورش پایین بیاید! از طرفی بار دوم اعلام کرد که دفعه بعد که اینطور شد باید سیلندر را کلاً عوض کنی!
خلاصه، چند روز مانده به عید، ماشین را دقیقاً به همان قیمتی که خریده بودم، یعنی ۲۱ میلیون تومان، رد کردم رفت. (ماشینی که طی ۵ سال فقط ۳۵ هزار کیلومتر آن را دوانده بودم! کلاً اهل سفر نیستم و تا جایی که بشود مسیرها را پیاده میروم... من حتی به تعداد ترمزهایم فکر میکنم که نکند در قیامت بگویند چقدر گاز سمی به خورد مردم دادی در حالی که نیاز نبود در آن مسیر ماشین برداری! [گذشته از دود اگزوز، ظاهراً هر ترمز یک گاز سمی وارد هوا میکند]). (فروش این ماشین هم جریانات مفصلی دارد که از حوصله این مطلب خارج است؛ فقط یک نکته: در مطلب ۵ سال پیش گفته بودم که دلالها انسانهای گرگی هستند! داشتم این ماشین را ۲۴ میلیون میفروختم اما نمایشگاه گفت باید ابتدا ببری کارشناس رنگ. دلال قبلی به ما گفته بود پایین در و گلگیر سمت راننده کمی رنگ شده. کارشناس رنگ نگاه کرد و به منشی گفت بنویس: در و گلگیر سمت راننده کلاً عوض شده!!!!!!!! ضربه هم کمی شدید بوده و باعث شده کمی به ستون فشار بیاید! همین موارد باعث شد قمیت به ۲۱ میلیون کاهش پیدا کند! تصور کن! آن دلال چه دروغ بزرگی و چقدر راحت این دروغ بزرگ را به ما گفته بود!)
مصیبتی به نام انتخاب ماشین!
باور کردنش سخت است اما از دو ماه قبل از عید تا ۲۲ فروردین، من درگیر انتخاب ماشین بودم!! یعنی من که آرم خیلی از ماشینها را از هم تشخیص نمیدادم در این مدت آنقدر مطلب خواندم، آنقدر ویدئو دیدم، آنقدر کانال و سایت دنبال کردم که هر ماشینی از دور بیاید تمام جزئیات آن را (چه بسا سال ساخت یعنی مدل ماشین را!!) به شما میگویم!!
شاید روزی یک ساعت برنامه من شده بود دنبال کردن اخبار و ویژگیهای ماشینها!! در هر مسیری که میرفتم و یک ماشین خارجی میدیدم از صاحب آن یک سؤال میپرسیدم: اگر به عقب برگردی باز هم این را میخری؟
ابتدا تصمیمم این بود که نهایتاً ۱۰۰ میلیون برای خرید ماشین هزینه کنم اما تصمیم دولت بر افزایش کمرگ ماشین از ۴۰ درصد به ۱۳۰درصد که باعث شد کل بازار ماشین به هم بریزد و مثلاً ماشینی که ۲۰۰ میلیون بود تا ۴۰۰ میلیون قیمتش بالا برود، یا ماشینی که حدود ۱۰۰ میلیون بود به بیش از ۲۰۰ میلیون برسد، تصمیمم این شد که تا ۱۵۰ میلیون برای ماشین کنار بگذارم.
لیست برخی ماشینها و دلیل رد آنها
اول قرار بود رنو داستر بگیرم. دلیل رد: اولاً داستر هیچ چیز به جز یک نیمشاسی بودن ندارد! سادهترین آپشنها مثل سانروف را هم ندارد. نسخههای جدید تازه دوربین دنده عقب و LCD را اضافه کردهاند. هر چند هیچ کس در قدرت و استهلاک پایین موتورهای رنو شک ندارد، اما آیا برای چنین ماشینی میصرفد که ۱۷۰ میلیون هزینه کنی!؟ من فکر نمیکنم! از یکی که داستر داشت همان سؤال را پرسیدم، گفت: نه، اگر به عقب برگردم یک ماشین پرآپشنتر میخرم.
بعد از داستر گشتی در شاسیهای چینی زدم: جَک S5 و هایما S7 دو رقیب بودند. اما هر کس مدتی با آنها کار میکند (و منصف است و الکی از چیزی که خریده دفاع نمیکند) شما را التماس میکند که ماشین چینی نخرید! بعد از کمی استفاده، یکی یکی قطعات آن با مشکل مواجه میشود. از صدای گیربکس JAC S5 بگیرید تا سوختن توربوی هایما. (مثلاً یک نفر را در راه دیدم که هایما داشت. پرسیدم راضیای؟ گفت: خودت ببین و قضاوت کن: ۲۰ روز است خریدهام، الان بالابر شیشهها سوخته و شیشهها بالا نمیرود، هنوز نتوانستهام جایی که درست کند پیدا کنم) اما اگر کسی با ذهنیت «چینی» مشکل نداشته باشد خیلیها هم در اینترنت دیدهام که از هایما و قیمت مناسب آن راضی بودهاند. البته اینکه این شرکت بسیار گمنام، آیندهدار هست یا خیر و آیا قطعات آن که الان در بازار نایاب است، در آینده اصلاً گیر خواهد آمد یا نه، ابهامات دیگر ماشینهای چینی است. یا شاید مثل JAC J5 یکدفعه توقف تولید داشته باشند! ضمن اینکه ظاهراً ماشین توربو در بلندمدت استهلاک زیادی دارد و ترجیح بر این است که توربو نباشد.
JAC S5
Haima S7
بعد رفتم سراغ Chery Tigo که البته این هم چینی است. با یکی از نویسندگان سایتهای نقد ماشین مشورت کردم، در لیستش ابتدا تیگو ۵ بود و بعد JAC S5 که البته بعداً بررسیهایم نشان داد که چِری واقعاً جایگاهی بین حرفهایها ندارد! بدترین خرید و فروش را دارد و قیمت آن هم به ویژه Tigo 7 خیلی بیشتر از ارزش آن است... با قیمت بیش از ۱۵۰ میلیون برای تیگو ۷، میشود یک ماشین فرانسوی مثل داستر یا کرهای خرید...
Chery Tigo 7
بعد پژو ۲۰۰۸ با قیمت حدود ۱۳۰ میلیون را دنبال کردم. مشخص شد که ارزش آن کمتر از ۹۰ میلیون است و یک حباب در بازار شکل گرفته که به مرور خواهد خوابید. ضمن اینکه در این ماشین آنچنان حس شاسیبلند به شما دست نخواهد داد. ماشین آیندهداری به نظرم نرسید. ضمن اینکه از پژو خاطره خوشی ندارم.
Peugeot 2008
بعد رسیدم به رنو کپچر. هر چند ظاهر زیبایی دارد اما از روی عکسها نمیشد فهمید که شاسی است یا خیر. اگر شاسی نمیبود، ارزش ۱۴۰ میلیون را نمیداشت. در ذهن نگه داشتم که بروم تهران و از نزدیک ببینم و بعد تصیم بگیرم. هفته قبل رفتم و آنرا از نزدیک بررسی کردم. ماشین زیبایی است اما به هیچ وجه به دید شاسی به آن نگاه نکنید. از یک نیمشاسی هم کمی کوتاهتر است. ضمن اینکه سانروف که از ضروریترین چیزها برای ماشین است را ندارد و آپشنهای آن بسیار محدود است. ماشین جمع و جوری است و به همین دلیل اگر به کسی بگویی ۱۴۰ میلیون پول این فسقلی دادهای شاید تعجب کند! و البته در فروش آن هم ممکن است با مشکل مواجه شوید. از یک نفر خواستم کنار ماشین قرار بگیرد که ببینید ارتقاع آن چقدر است و البته آنقدر که در این عکس به نظر میرسد کوتاه نیست:
Renault Captur
بعد رسیدم به یک ماشین تازه وارد به نام Tivoli از شرکت سانگیانگ کره جنوبی. سایتهای نقد ماشین، از تیوولی استقبال عجیبی کردهاند؛ همچنین مردم. یک ماشین کرهای با آپشنهای عالی و قیمت بسیار مناسب! اما با اینکه من دهها عکس و ویدئو از آن دیدم، از روی عکس و ویدئو، ماشین خوشظاهری به نظر نمیرسید! حتی به نظر نمیرسید که شاسیبلند باشد:
همه این ماشینها تقریباً بین قیمت ۱۲۰ تا ۱۶۰ میلیون تومان هستند.
در این بلاتکلیفی بین این ماشینها، گشتی هم در ماشینهای سواری (کف) زدم.
ابتدا به مزدا ۳ فکر کردم. نسخه فولآپشن آن ۱۴۵ میلیون بود. اما پسرعمهام که این ماشین را خریده و همینطور دخترعمهام که یک JAC J5 دارد، یک عیب برای این ماشینها گفتند که انسان شاخ در میآورد: کف این ماشینها تقریباً در همه سرعتگیرها به زمین میگیرد!!! تصور کنید، ۱۴۵ میلیون تومان پول بدهید، بعد، هر چند متر یک استرس داشته باشید که آیا کف ماشین من به این سرعتگیر میگیرد یا خیر!!! مسخرهترین چیزی است که میشود تصور کرد!
سراتوی مونتاژ سایپا با قیمت ۱۱۵ میلیون مورد تأیید خیلی از نمایشگاهدارها بود. اما من وقتی چند روز پیش در تهران سراتوی جدید وارداتی را دیدم که چقدر زیبا و شیک طراحی شده، با دیدن سراتوی قدیمی سایپا با آن ظاهر بسیار نازیبایش خندهام میگیرد! بنابراین این هم از لیست حذف شد.
به دنا پلاس که پدر برخی دانشجوهایم داشتند و راضی بودند، با قیمت ۷۰ میلیون هم فکر کردم و در تهران از نزدیک دیدیم اما وقتی گفت دنده اتومات نیست از آن فاصله گرفتم!!
نهایتاً؟
در نهایت من در لیستم تیوولی را به عنوان اولین گزینه احتمالی، رنو کپچر را دومین گزینه و پژو 2008 را سومین گزینه و سراتوی سایپا را چهارمین گزینه قرار دادم و با خودم گفتم میروم نمایشگاههای تهران همه را از نزدیک میبینم، نهایتاً یکی که بیشتر به دلم نشست را انتخاب میکنم. اما وقتی فکر کردم، گفتم حالا که انسان میخواهد این همه پول بدهد، بهتر است یک شاسی بگیرد که حداقل کف آن به زمین نگیرد!! بنابراین، پژو 2008 (که ما در هیچ نمایشگاهی آن را ندیدیم) و سراتو از لیست حذف شد.
از برخی دوستان شنیدم که خیابان بهشتی تهران مرکز نمایشگاههای ماشین است. با یکی از دوستان که بر گردن من خیلی حق دارد و از او بسیار متشکرم () با ماشین او به تهران و مستقیماً به این خیابان رفتیم. فقط یک چیز در مورد این خیابان بگویم: ضایعترین ماشینی که در این خیابان در حدود ۳۰ نمایشگاه دیدیم ۵۰۰ میلیون به بالا قیمت داشت!!! یک میلیارد، یک میلیارد و چهارصد میلیون و... . این خیابان نروید که برای امثال علی دایی خوب است!!
خلاصه در سایت bama.ir گشتی زدیم و یک نمایشگاه که معتبرتر به نظر میرسید و حدود ۱۰ شعبه در تهران داشت را انتخاب کردیم. به یک شعبهشان زنگ زدیم و گفتیم ما بین تیوولی و رنو کپچر ماندهایم! کدام شعبهتان هر دو را حاضر دارد که ما ببینیم و یکی را انتخاب کنیم؟ جستجو کرد و گفت شعبه خیابان هنگام هر دو را دارد... رفتیم آنجا.
با اینکه رنوی نارنجی واقعاً انسان را در نگاه اول جذب میکند (آنقدر که انسان به این فکر نمیکند که اگر یک جای آن نیاز به رنگ داشت کدام نقاش میخواهد آن را رنگ کند؟) اما وقتی تیوولی را از نزدیک دیدم، از زمین تا آسمان با چیزی که در عکسها و ویدئوها دیده میشد تفاوت داشت! از نزدیک، بسیار بسیار جذابتر، غولتر و خوشچهرهتر از عکسها بود و کاملاً یک شاسیبلند به حساب میآمد. خودِ فروشنده هم میگفت من اگر خودم میخواستم بخرم، تیوولی میخریدم.
بنابراین، دل را به دریا زدم و تیوولی را با قیمت ۱۴۰ میلیون تومان خریدم:
تیوولی بخریم یا نخریم؟
درباره تیوولی خروارها مطلب و ویدئو در اینترنت موجود است اما الان که آنرا تجربه کردهام به شما میگویم که ویدئویی که سایت car.ir در آن بین تیوولی و رنو کپچر مقایسه انجام داده کاملترین و منصفانهترین مقایسه است و من به تهیهکنندگان آن احسنت میگویم. میتوانید آنرا در آدرس زیر ببیند:
من تیوولی را در یک جمله برای شما خلاصه کنم: تیوولی ماشینی است که همه چیز آن «بهاندازه» است:
- قیمت آن: میانگین شاسیبلندهای این رنج همان قیمت تیوولی میشود.
- اندازه آن: نه مثل رنو کولئوس آنقدر بزرگ است (۵.۵ متر) که در پارکینگ ۵ متری ما جا نشود و نه مثل پژو ۲۰۰۸ آنقدر کوچک که کسی باور نکند که قیمت آن ۱۳۰ میلیون تومان است! نه خیلی بلند است که چهارپایه بگذارید و سوار آن بشوید و نه مثل کپچر خیلی کوتاه که شاسی به حساب نیاید.
- آپشنهای آن: هیچ آپشن ضروری نمیتوانید تصور کنید که تیوولی نداشته باشد. (از دوربین دنده عقب تا سنسور فاصله تا مانع در جلو و سانروف دو حالته و کروز کنترل و امنیت ۵ ستاره و موتور غیرتوربو و مصرف سوخت میانگین ۷.۶ لیتری و گرمکن/سردکن صندلیهای جلو و دنده اتوماتیک ۶ حالته و کامپیوتر سفری بسیار بسیار با کیفیت و LCD هفت اینچی با امکانات و کیفیت عالی که لمس آن از لمس آیفون من حساستر است! و خلاصه هر چیزی که از یک ماشین در این ردهی قیمتی انتظار داشته داشته باشید... بقیه آپشنها در ویدئویی که لینک دادم و در همه سایتهای معرفیکننده موجود است)
هر چند تیوولی یک ماشین تازهوارد است و باید چند سالی از آن بگذرد تا ببینیم در بلندمدت نظر خریداران چه خواهد بود (و من سعی میکنم إن شاء الله این مطلب را با تجربیات جدید آپدیت کنم) اما اگر ابهام شما در ظاهر آن است، حتماً آنرا از نزدیک ببینید. در عکس یک چیز است، از نزدیک بسیار فراتر از چیزی که در عکسها و ویدئوها به نظر میرسد! جنس لوازم هم فراتر از چیزی است که تصور کنید.
ظاهراً یک جمله، مشهور است و آن اینکه: کرهایها عادت دارند بیش از پولی که دادهاید به شما امکانات بدهند. من در این ماشین واقعاً درک کردم!
به نقدهای بسیار ریزبینانه که بگردند و ایرادی از آن پیدا کنند دقت نکنید. هیچ عیبی نمیشود برای این ماشین پیدا کرد وگرنه من میگفتم. (هر چند مثلاً گفتهاند رامکخودرو که واردکننده آن است کمی کمکار است اما من از یکی که در نمایشگاه بود و میخواست یک سراتو برای همسرش بگیرد و خودش تیوولی داشت پرسیدم، خیلی هم از مراکز خدمات پس از فروش راضی بود.)
این ماشین یک نسخه الیت و یک نسخه آرمور دارد که تفاوت آنها بسیار ناچیز است! فقط سپر جلو چند رده مشکی بیشتر دارد و روی فرمان هم رنگ طوسی حذف شده، همین! اما فرق قیمتی همین دو نوع، بیش از ۵ میلیون میشود که اصلاً ارزش ندارد. همان الیت را بگیرید بهتر است.
چند نکته:
- اگر میخواهید خرج کنید، بهتر است به ماشین شاسیبلند فکر کنید. اولاً به همان دلیل که گفتم: خندهدار است که شما نگران کشیدن کف ماشینتان به سرعتگیرها باشید. من که میخواهم بروم در کوه و دشت که عکاسی کنم، که دیگر هیچی! ماشین شاسیبلند یک مزیت دیگر هم دارد و آن اینکه ماشینهای دیگر که معمولاً رانندگی جالبی ندارند پایینتر از شما قرار میگیرند و احتمال اینکه آینههای شما را بشکنند کمتر خواهد بود و اینکه آن افراد با احتیاط بیشتری به شما نزدیک میشوند چون میدانند که اگر خرابکاری کنند کلی خرج روی دستشان گذاشته خواهد شد!
- اگر رفتید که ماشین دنده اتومات بخرید، حتماُ یک نفر که تجربه آن را دارد با خودتان ببرید. من داخل شهر تهران را سپردم به دوستمان که تجربه کار با ماشین L90 اتومات را داشت. اگر خودم میخواستم از آن شهر شلوغ بیاورم بیرون حتماً تصادف کرده بودم!!! در اتوبان تا خانه هم ابتدا اشتباهاً دنده را گذاشته بودیم روی M (یعنی Manual که باید با دکمهای که روی دسته دنده است دنده را خودت کم و زیاد کنی) و من فکر میکردم که فقط باید گاز بدهم!! بنابراین صدای موتور عجیبی در سرعت ۱۰۰ کیلومتر شنیده میشد که داشتم کر میشدم!! زنگ زدم به دوستمان و گفتم بیا برویم این را پس بدهیم صدای موتورش فاجعه است! گفت من که الان رانندگی میکردم فقط صدای نفس خودم را میشنیدم! آمد بررسی کرد، دیدیم به جای D گذاشتهایم روی M و این یعنی من سرعت ۱۰۰ کیلومتر را با دنده ۳ میرفتهام!!! :( حالت را عوض کردیم و چه آرامشی...
- قبل از خرید، با افراد مختلف مشورت کنید. من در این سه ماه قبل از خرید، شاید با ۵۰ نفر مشورت کردم! یعنی در ایام عید، در هر مهمانی بحث را وسط میانداختم و تجربیات را میشنیدم. هر چقدر بیشتر مشورت کنید اطلاعات شما بیشتر خواهد شد. من الان از خیلی از نمایشگاهدارها اطلاعات تخصصی بیشتری درباره ماشینها به دست آوردهام!
- بعد از خرید هم با افرادی که ماشینهای رده-بالا سوار شدهاند مشورت کنید. من حداقل چهار نفر را سوار ماشین کردم و از هر کدام یک خروار نکته یاد گرفتم. مثلاً نمیدانستم چطور کانتکتهای گوشی را به LCD ماشین منتقل کنم که اگر کسی زنگ زد، روی مانیتور بنویسد که چه کسی است که یک نفرشان یادم داد. یا جاعینکی بالای سر را عمراً بدون راهنمایی پسرعمه میتوانستم کشف کنم! یا مثلاً دکمهای که نور چراغ جلو را بالا و پایین میبرد که متناسب با نیاز تو بشود... و خلاصه از افراد مختلف نکته یاد بگیرید... البته این ماشین یک دفترچه راهنمای ۸۰۰ صفحهای فارسی دارد که انصافاً چیزی را کم نگذاشته.
هر چند این سه چهار ماه، آنقدر درگیر انتخاب ماشین بودم که دیگر داشت اعصابم خرد میشد اما تجربیات فراوانی کسب کردم که واقعاً ارزشش را داشت. من در این مدت جزئیترین اطلاعات فنی ماشینها را یاد گرفتم!
اگر ابهامی درباره این ماشین یا خرید این نوع ماشینها بود میتوانید در نظرات مطرح کنید، اگر توانستم راهنمایی خواهم کرد.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند