طی این چند سالی که در دانشگاه بودهام، به خاطر رابطه نزدیکی که با دانشجویانم دارم، دانشجوهای زیادی چه آنها که دانشجوی بنده بودهاند و چه آنها که به طرق دیگر با من آشنا شدهاند ایمیل زدهاند و جملاتی اینچنینی بیان کردهاند:
(هر چند نام این دانشجو برده نشده است (و من هم نمیشناسم چون دانشجوی بنده نبوده است) اما به هر حال، امیدوارم ایشان از اینکه متن ایمیلشان را اینجا میگذارم، دلگیر نشوند، که البته فکر میکنم باید خوشحال هم باشند، چون بانی شدند که نکاتی برای دیگر دانشجوها بیان شود)
سلام
روز بخیر
من دانشجوی رشته کامپیوتر مقطع کاردانی پیوسته دانشگاه آزاد هستم
دوست دارم پیشرفت کنم وعلم کامپیوتری خودم را بالا ببرم ولی این که روی چه نکته باید تمرکز کنم یا در کل چکار باید بکنم نمیدونم
و دیگه اینکه شهریه دانشگاه آزاد را هم ندارم که برای ادامه وکارشناسی اقدام کنم چون قبلا
این پیشنهاد را به من کرده بودند
فکر نمی کنم برای دانشگاه دولتی هم شانسی داشته باشم
شما را هم چون دوستام که دانشجوی شما هستن در مورد معلومات وتوانایی هاتون خیلی تعریف می کردند انتخاب کردم اگر برایتان امکان دارد منو راهنمایی کنید با این کار لطف بزرگی در حق من انجام میدهید
ممنون
منتظر پاسخ شما هستم
-=-=-=-=-=-=-=-
مدتها بود که قصد داشتم مبحثی با این موضوع در آفتابگردان داشته باشم و نکاتی که خودم طی تحصیل و زندگی تجربه کردهام را بیان کنم. فکر میکنم این تابستان بهانه خوبی باشد. ضمن اینکه دانشجویان خودم نیز حالا به مرحلهای رسیدهاند که این نکات برایشان لازم است.
سعی میکنم این نوع مطالب، دنبالهدار باشد و هر بار نکاتی را بیان کنم. فعلاً چیزی که حاضر است را در این پست کپی میکنم تا ببینیم بعداً چه خواهد شد...
سعی کنید برای تابستان خود برنامهریزی کنید. نکات را طی این تابستان به کار بگیرید، امیدوارم موفق باشید.
برای همه دانشجویانی که چنین ایمیلهایی میزنند، جوابی این چنینی ارسال میکنم:
سلام؛
این نوع سؤالات سختتر از این است که بشود به همین راحتی پاسخ داد.
قادر به توصیه کردن نیستم. بنده فقط عملکرد خودم را طی این 10 سال گذشته توضیح میدهم، شما اگر مطمئنید جا و جایگاهی که بنده هستم، مورد پسند شماست، میتوانید این روشها را پی بگیرید.
- بیشترین بخش معلوماتم را مدیون «مجلات» هستم.
همیشه به دانشجوهای ترم یک گفتهام و همه را مجبور کردهام که در جلسه دوم یک مجله بخرند و سر کلاس حاضر شوند و تا ابد مشترک چندین مجله باشند.
سعی کنید از هزینههای جانبی بزنید و چندین مجله در ماه بخرید و از ابتدا تا انتها بخوانید. مجلاتی که من از پیششمارهشان داشتهام و هنوز هم هر ماه میخرم: دانش و کامپیوتر (برای سطوح ابتداییتر)، عصر شبکه، مجله شبکه (برای سطوح بالاتر)، رایانه خبر.
هر موضوع جدیدی که در مجله میبینید، کامپیوتر را روشن کنید و سعی کنید آن را تجربه کنید...
این تجربیات، آینده شما را رقم میزند.
- موضوع دیگری که به همه دانشجوها تأکید کردهام این است که دانشجوی رشته کامپیوتر بودن بدون داشتن یک وبسایت یا وبلاگ خنده دار است!
یک وبسایت (با هزینهای معادل 40 هزار تومان در سال) تهیه کنید. اگر نمیتوانید، یک وبلاگ راه اندازی کنید.
هر چیزی که یاد میگیرید، سعی کنید روی وبلاگتان قرار دهید. این یعنی ساختن آیندهتان.
بیش از 6 سال است که هر روز مطلبی به وب سایت خودم (آفتابگردان) اضافه میکنم، حالا تازه این سایت مایه افتخار من شده است و هر چند مادی نگاه کردن به مسائل زندگی را اصلاً دوست ندارم، اما اگر مادی نگاه کنیم، این وبسایت مایه درآمد من و چند همکار دیگر نیز شده است. اگر حتی هیچ کجا کار و تدریس نکنم، مشکلی نیست. در خانه هم که باشم طبق محاسباتم، در آمدم دو و نیم برابر استاد دانشگاه بودن و کار در بیرون است و این را مدیون این سایت هستم در حقیقت مدیون بیش از 6 سال زحمت...
فقط دقت کنید که اگر میخواهید پیشرفت کنید، اولاً همیشه خودتان تولید محتوا کنید. همیشه به دانشجویان گفتهام: اگر حتی با نرم افزار Paint میتوانید کار کنید، همان را آموزش دهید. (میدانستید که همین Paint کلی نکته مخفی دارد؟) اگر میتوانید با NotePad کار کنید، همان را اموزش دهید، اما هیچ وقت دزدی نکنید!
دوم اینکه همیشه شعار گوگل در ذهنتان باشد: شیطان مباش! کاری که در عرف، مناسب نیست، انجام ندهید... (باور کنید گاهی اوقات از اینکه عکس یک دختر انیمیشنی را روی سایت بگذارم، اضطراب دارم. میگویم نکند یکی با دیدن آن، ذهنش از مسیر خوبیها منحرف شود، حالا چطور برخی افراد برای جذب مشتری از هر روشی استفاده میکنند؟)
- موضوع بعد، مطالعه است.
معتقدم کسی که در یک بُعد پیشرفت کند، مطرح نخواهد شد!
تا میتوانید مطالعه کنید. کتابخانه شخصی بنده بیشتر از برخی از کتابخانههای عمومی شهرمان کتاب دارد!!
در زمینههای مختلف مطالعه کنید، به خصوص در زمینه تاریخ، مذهب و روانشناسی.
البته اگر چیزی از آنها یادتان نماند، مهم نیست، سخت نگیرید و ناامید نشوید. گاهی اوقات شما یک کتاب هزار صفحهای میخوانید برای رسیدن به یک جمله. پس نگران نباشید، مهم، نفس عادت کردن به مطالعه است.
- موضوع بعد، زبان انگلیسی است.
درک رشته کامپیوتر بدون زبان انگلیسی ناممکن است! هیچ لذتی نخواهید برد!
این رشته مال ما ایرانیها نیست که بخواهیم به منابع فارسی مراجعه کنیم.
یک جمله انگلیسی گاهی اوقات هزار ابهامی که کتابهای فارسی ایجاد کردهاند را رفع میکند.
هر چند استعداد انگلیسی بنده از راهنمایی عالی بود، اما از سال 80 و یا کمتر (پانزده سالگی) به کلاس مکالمه رفتم و تا چهار سال به طور مداوم ادامه دادم تا آنجا که سال 87 مدرس مکالمه زبان در جهاد دانشگاهی شدم. حالا انگلیسی برایم از زبان مادری سادهتر و شیرینتر است...
خواهش میکنم اگر انگلیسیتان میلنگد، طی تابستان، کلاس زبان را فراموش نکنید. فقط باید صبور باشید. سعی کنید چهار سال وقت بگذارید و در کلاسها حاضر شوید. کار نداشته باشید که چیزی میفهمید با نه. (اگر کلاس زبان با روحیات شما سازگار نیست، من مجموعه English For You را پیشنهاد میکنم که قبلاً معرفی کردهام: اینجا کلیک کنید، فقط اگر میخواهید از این نوع مجموعهها استفاده کنید، باید یک نکته اساسی را رعایت کنید: باید اعتماد کنید! یعنی اعتماد کنید که چیزی که در این مجموعه یاد میگیرید، همان چیزیست که باید یاد بگیرید. اگر این اعتماد نباشد، صد سال هم از اینها استفاده کنید، فایده ندارد.)
انگلیسیتان که قوی شد، دریایی از اطلاعات از دهان خالق آن مقابل شما خواهد بود. کلاسهای تمام دانشگاههای مشهور دنیا را در چنگ خواهید داشت و کلی لذت از زندگی کامپیوتری خودتان...
- موضوع بعد، که به همه دانشجویان و همه انسانها مربوط است، خط خوش است.
دوست عزیز، اگر علامه دهر هم که باشی، اگر جایی بروید که بخواهند شما را به کار بگیرند، یا اگر بخواهی نفوذ داشته باشی، هیچ چیز مثل خط خوب، شما را تأیید نمیکند.
باز هم هر چند خانواده ما از پدرمان خط خوب را به ارث بردهایم، اما دو خواهر بزرگ من مدرک ممتازی و استادی خطاطی دارند و بنده تا مرحله عالی پیش رفتم (و متأسفانه به خاطر این کامپیوتر لعنتی(!) در همین مرحله متوقف شدم).
تابستان فرصت مناسبی است برای شرکت در کلاسهای خطاطی فرهنگسراها...
- موضوع بعد، که مدام به دانشجویانم گوشزد کردهام، ظاهر شماست.
ظاهرتان را متناسب با شغلی که در نظر دارید در آینده به آن برسید، از همین حالا آماده کنید. بارها گفتهام، هیچ مؤسسهای به شخصی که موهایش را سیخ کرده است و لباس آستین کوتاه با عکس اسکلت به تن کرده و کمربند میخدار دور کمرش است اجازه نمیدهد بیاید به عنوان مدرس مشغول به کار شود. درست است که جوانی میطلبد که آدم هر کاری کند، اما باید چشم بر روی برخی لذتها بست تا شیرینی لذتهای آینده را چشید.
خودتان را قاطی این روشنفکرهای گمراه نکنید که خودشان را به این حرفهای کشک مشغول کردهاند که: شما به ظاهر جوان چه کار دارید، باطنش را بچسبید!
مگر میشود باطن یک جوان پاک و آرام باشد و چنین تیپهای وحشتناکی بزند؟
به هر حال، میخواهید قبول کنید یا قبول نکنید، آینده شما بستگی به این دارد که در مورد این موضوع فکر کنید.
سعی کنید تیپهای رسمی و شیک بزنید. چه پسر باشید و چه دختر، خودتان بهتر از من میدانید منظورم چیست.
البته یک نکته ریز در مورد تیپ بگویم:
طوری تیپ نزنید که خیلی بالاتر از سطح شما باشد. بسیاری از جوانها دست به برخی کارهای خوب و درآمدزا نمیزنند، چون تیپ آنها به آنها اجازه نمیدهد.
یک نفر با کت و شلوار رسمی اگر یک شغل ساده داشته باشد شاید همه تعجب کنند، اما اگر همان شخص با تیپی سادهتر دست به آن کار بزند، زندگی جاری خواهد بود :)
- موضوع بعد، قبول پروژه است.
شهامت به خرج دهید و سعی کنید پروژههای مختلف را قبول کنید و روی آنها کار کنید.
پروژه حتماً خیلی بزرگ نیست. ممکن است طراحی یک صفحه A4 با نرم افزار Word بشود پروژه.
بیشترین تجربیات بنده زمانی بود که برای کانون فرهنگی مسجدی که در سنین 13 تا 18 سالگی فعالیت میکردم، نشریه طراحی میکردم (که داستانش را اینجا گفتهام). جالب است که در همان سالها اولین کامپیوتر را هم مسجد خرید و من به عنوان مسؤول و طراح نشریه با آن کار کردم. بعدها مدارسی که خواهرانم در آنجا تدریس میکردند، طراحی نشریههاشان را سپردند، بعدها در نشریات سطح شهر مشغول کار شدم و خلاصه همینطور کار، کار آورد.
پروژههای برنامهنویسی قبول کنید و با مطالعه و پرسش و پاسخ، انجامشان دهید. هر پروژه، پروژههای بعدی را در پی دارد...
زبانهای برنامهنویسی، پایگاه داده و تمام تجربیات کامپیوتری فقط و فقط از طریق انجام پروژه کسب و تثبیت میشود.
آفتابگردان پر است از پروژههای کوچک و بزرگی که من برای یادگیری خودم طراحی کردهام: کتابخانه برای فهم پایگاه داده و اکسس، تستا، سایت youRL.ir، سیستم پیشبینی فوتبال، لینکستان برای یادگیری زبانهای برنامهنویسی تحت وب، پروژه ساوج، مسنجر شخصی برای اهالی ساوه، مدیا پلیر آفتابگردان که بچگیهامان طراحی کردیم :)، (ساده است، اما دوستش دارم و ترجیح میدهم با آن فایل صوتی گوش کنم) و پروژههایی که برای دیگر مؤسسات و ... طراحی کردهام.
همیشه برخورد با مشکلات است که شما را به یافتن جواب وامیدارد و به محض اینکه جواب را یافتید، همیشه در ذهنتان باقی میماند. (به همین دلیل است که میگویند قبل از ورود به کلاس، درس آن هفته را مطالعه کنید...)
ضمناً سرفرصت، مطلب «مجانی کار کنید تا پولدار شوید» را حتماً مطالعه کنید.
اگر در سنین قبل از ۲۰ سالگی به سر میبرید، همین حالا و بدون فوت وقت، مطلب «15 کاری که قبل از 20 سالگی باید انجام دهید» را مطالعه کنید و سعی کنید موارد پیشنهادی را به کار ببندید.
موضوع آخر: کتاب «آینده خود را خلق کنید» نوشته برایان تریسی (Brian Tracy) را حتماً بخرید و خط به خط بخوانید...
مطمئنم موفق خواهید بود؛
حمید رضا نیرومند