جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

خودکنترلی (خودمهاری)، عامل اصلی موفقیت (Self-Control)


آپدیت: در این فایل صوتی توضیحاتی درباره Self-Control داده‌ام: موفقیت در دین و دنیا: مقاله دوم: تکلیف خود را با دین مشخص کنید؛ وگرنه... (فایل صوتی)

تعطیلات عید امسال فرصت خوبی بود که کارهایی که از قبل برای این روزها مشخص کرده بودم را انجام دهم. یکی از آن‌ها مشاهده دوره «علوم اعصابِ شناختی» بود که یکی از دوستان لطف کرده بود و معرفی کرده بود.

خیلی عالی است. شما اگر کنترل علمی روی بدن و اعصاب خود داشته باشید، خیلی راحت‌تر می‌توانید با آن کنار بیایید.

به هر حال، یکی از بحث‌های جالب که در همان ابتدای دوره درباره آن بحث می‌شود، بحث «خودمهاری» (Self-Controlling) است. ویدئوی دوم از این دوره را حتماً ابتدا مشاهده کنید:

http://maktabkhooneh.org/video/ekhtiari419-2

در این ویدئو گفته می‌شود که نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد که اگر شما می‌خواهید یک نفر را ترک سیگار بدهید، اگر همان ابتدا به او بگویید سیگار نکش، ممکن است با احتمال مثلاً ده درصد موفق شود. اما اگر در عوض به او بگویید مشکلی نیست، به سیگار کشیدن ادامه بده، فقط از این به بعد، برای مدتی، با دست غیرغالب خود بنویس (یعنی اگر دست‌راست است، با دست چپ بنویسد)، تحقیق نشان می‌دهد که اگر مثلاً بعد از یک ماه انجام این کار، حالا به او بگویید سیگار نکش، احتمال موفقیت او سه برابر خواهد شد! چرا؟ چون او ابتدا یک ماه یک تمرین ساده‌تر و جذاب‌تر برای خودمهاری انجام داده (یعنی تمایل داشته با دست راست بنویسد اما با این تمایل مبارزه کرده) و بخش «کنترل‌کننده مغز» او (که در بالای مغز قرار گرفته) کمی رشد کرده و حالا می‌تواند در برابر بخش «طغیان‌گر مغز» (که در پایین مغز قرار گرفته) پیروز شود...

https://img.aftab.cc/news/95/self-controlling-brain.png

جمله جالبی در همین جلسه گفته می‌شود: اصطلاحاً می‌گویند:

«توانایی خودمهاری، یک توانایی Domain-General است. یعنی مختص یک حوزه خاص نیست. وقتی شما این توانایی را در جایی تقویت می‌کنید، در جای دیگر هم می‌توانید از آن استفاده کنید»

 

این موضوع از آن موضوعات کلیدی در موفقیت است! با همین جمله‌ی آخر، شما یک دنیا علم به رویتان باز می‌شود.

دقت کنید: قانون کلی این است: اگر شما بتوانید خودتان را در برابر یک خواسته‌ی غیرعقلانی که معمولاً به آن تمایل دارید، کنترل کنید، انگار خودتان را در برابر همه خواسته‌های غیرعقلانی کنترل کرده‌اید. متوجه شدید؟

به همین دلیل است که ما به بچه‌های مذهبی می‌گوییم اگر شما در درس موفق نباشید، در دین هم موفق نخواهید بود! یعنی کسی که نتواند در برابر خواسته «درس‌نخواندن» مقاومت کند، در برابر گناهان هم نخواهد توانست مقاومت کند.

از آن طرف هم درست است: کسی که بتواند در برابر گناه مقاومت کند، به راحتی درس‌خوان خواهد شد! چون توانایی Self-control را در بحث مبارزه با گناه تقویت کرده و حالا در هر جای دیگر از آن استفاده می‌کند.

هزار جای دیگر این موضوع کاربرد دارد. اصلاً همین دیروز یک دانشجو ایمیل زده، به سؤال او و پاسخ من دقت کنید:

https://img.aftab.cc/news/95/self-controlling-sample.png

بله، اگر قرار باشد به همین راحتی در برابر یک مسأله کم بیاورید، یعنی در برابر همه مسائل کم می‌آورید. چون این نشان می‌دهد که در مورد آن مسأله بخش طغیان‌گر مغز شما دنبال راحتی بوده و بخش خودمهاری مغز شما نتوانسته در برابرش بایستد بنابراین دست از کار کشیده‌اید و به حرف بخش طغیان‌گر گوش کرده‌اید... این یعنی بخش خودمهاری مغز شما کوچک و ضعیف است و نیاز به تقویت دارد.

همین است که در مطلب «پادُوی ؛ رمز موفقیت بسیاری از موفق‌ها» گفتم که اگر یک کارفرما بخواهد یک کارآموز را تست کند، اول یک کار که خیلی نیاز به خودمهاری دارد به او می‌سپارد (مثلاً می‌گوید زمین را جارو بزن یا یک کار که به نظر می‌رسد پیچیده یا وقت‌گیر است به او می‌سپارد)، اگر درست انجام داد، می‌شود امیدوار بود که بقیه کارها را هم انجام می‌دهد اما اگر همان اول از زیر کار در رفت، این یعنی این شخص قابل اعتماد نیست...

و شما تازه می‌فهمید که چرا کسی که مثلاً معتاد می‌شود، کم‌کم نعوذ بالله دزد می‌شود، بعد جاقوکش می‌شود، بعد...، بعد... و کم‌کم می‌بینی همه فسادها در او دیده می‌شود! چرا؟ چون همینطور به حرف بخش طغبان‌گر مغزش گوش کرده و بنابراین بخش خودمهاری کوچک‌تر و تضعیف شده و دیگر توانایی مبارزه با بخش طغیان‌گر را ندارد.

پس؛ باید اینطور بگوییم:

- اگر استاد من به من تمرینی می‌دهد که مورد علاقه و رغبت من نیست، این یک تمرین عالی برای تقویت خودکنترلی است. من به این دید به آن تمرین نگاه می‌کنم که اگر بتوانم آن‌را انجام دهم یعنی در همه کارها موفق خواهم بود... (من خودم واقعاً در تمام تمرین‌هایی که اساتیدمان می‌دادند به همین صورت نگاه کرده‌ام. مثلاً در آن سمینار «MOP چیست؟» که داشتم، آنقدر بحث برای من سخت بود که چند بار می‌خواستم موضوع را عوض کنم [موضوعی بود که حتی یک جمله در مورد آن در وب فارسی نبود!] اما به خودم می‌گفتم: اگر نتوانم این را درست انجام دهم، در هیچ کار دیگری موفق نیستم. البته آن زمان با مفاهیم خودمهاری و طغیان و ... آشنا نبودم اما خودم می‌توانستم از درون بفهمم که چنین چیزی واقعاً هست...)
- اگر من به عنوان یک پسر نتوانم خودم را در نگاه به نامحرم کنترل کنم، در هیچ کاری نمی‌توانم خودمهاری داشته باشم. فردا نمی‌توانم اعصاب‌خردی‌ام را کنترل کنم، پس‌فردا نمی‌توانم در برابر سختیِ درس خواندن مقاومت کنم، فردایش هزار مسأله دیگر که به آن‌ها رغبت ندارم را نمی‌توانم انجام دهم.
- اگر شمای دختر الان نتوانی در برابر خواسته خودآرایی‌ات خودمهاری داشته باشی، این باعث کاهش قدرت توانایی خودمهاری تو می‌شود و این یعنی در همه کارها ضرر خواهی کرد. فردا درس خواندن برایت سخت می‌شود، پس‌فردا تحمل زندگی با همسر و احتمالاً می‌خواهی شوهر عوض کنی و...
- اگر شمای بچه‌مذهبی، الان در درس‌خواندن برترین فرد در اطرافت نباشی، در برابر مسیرهای پرپیچ‌وخم دین کم می‌آوری. وقتی وظیفه تو درس خواندن است و آن‌را درست انجام نمی‌دهی، دستورات دین را هم درست انجام نخواهی داد چون چه بسا دستورات دین سخت‌تر از درس خواندن به نظر برسد.
- اگر الان نتوانی در برابر تمایل به نگاه کردن دائمی تلویزیون مقاومت کنی و این دجال زمان ما را از برنامه‌ی زندگی‌ات بیرون نکنی، سست می‌شوی (از نظر علمی: بخش خودمهاری مغزت کوچک‌تر می‌شود و در برابر بخش طغیان‌گر شکست می‌خورد) و این سست شدن در همه بخش‌های زندگی به تو ضرر می‌زند. فردا نمی‌توانی جلو خوردن‌های زیاد در سر سفره‌ی عید (آن هم، معمولاً شب‌ها) را بگیری و همه چیز را روی هم می‌خوری و هر چیزی را زیاد می‌خوری و همینطور مشکلات بعدی...
- و هزار اگر و نتیجه دیگر...

 

حالا همه این‌ها را بگذاریم کنارِ دستورات دینمان. حالا می‌فهمیم که دستوراتی که اسلام به ما می‌دهد، نوعی تمرین خودمهاری است.
او وقتی می‌گوید صبح بیدار شو و نماز بخوان (و انسان رغبت ندارد)، وقتی می‌گوید روزه بگیر (و انسان رغبت ندارد)، وقتی می‌گوید از وقتت درست استفاده کن (در حالی که انسان می‌خواهد آزادانه هر کاری خواست انجام دهد) و یا اگر یک جوان شهوت جنسی دارد و نغوذ بالله به حرام جُنُب شده، دستور می‌دهد که با آب سرد غسل کن (در حالی که انسان تمایل دارد با آب گرم غسل کند) و دیگر دستورات، در حقیقت می‌خواهد توانایی Self-control ما را تقویت کند تا بتوانیم از آن در جاهای دیگر استفاده کنیم. او حداقل پنج بار در روز توانایی خودمهاری ما را با نماز تقویت می‌کند. وقتی توانستی آن کار را (که به طور طبیعی تمایلی به انجام آن نداری و اصلاً جذابیت و فایده‌اش هم زمانی است که تمایل نداشته باشی وگرنه اگر انسان ذاتاً تمایل به نماز داشت که دیگر باعث تقویت بخش خودمهاری نمی‌شد!) اگر توانستی آن‌را درست انجام دهی، حالا به مرور می‌بینی چقدر راحت می‌توانی مطالعه کنی! چقدر راحت می‌توانی مهربان باشی...

اصلاً نشانه بارز این موضوع این است که اگر الان به شما بگویند نیم ساعت قبل از اذان صبح بلند شو و ۱۱ رکعت نماز شب بخوان و در قنوت رکعت آخر، ۴۰ مؤمن را دعا کن و ۷۰ بار استغفرالله بگو و ۳۰۰ بار العفو و... اگر قبلاً انجام نداده باشی، می‌گویی خیلی زیاد است! خیلی وقت‌گیر است! اما جالب است که علمای دین چقدر هوشمندانه به تو می‌گویند اگر می‌خواهی نمازشب‌خوان باشی، مثلاً تا چند روز نیم ساعت قبل از اذان بلند شو و یک لیوان آب بخور و بخواب... چند روز بعد، بلند شو و در همان رخت‌خواب چند ذکر بگو و بخواب، چند روز بعد بلند شو و فقط همان نماز وتر یک رکعتی را بدون اذکار اضافه‌اش بخوان... تازه می‌فهمیم که آن‌ها در حقیقت می‌خواسته‌اند توانایی Self-control را در ما به حدی برسانند که به مرور به جایی برسیم که می‌بینی نماز شب کامل را می‌خوانی و چه بسا چهار رکعت از آن را هم نماز جعفر طیار می‌خوانی باز می‌بینی وقت و انرژی هست! (به نظر می‌رسد حتی «درک زمان» در دست قوه‌ی خودمهاری است. یعنی برای کسی که این توانایی را در خود تقویت کرده، زمان آهسته‌تر حرکت می‌کند... همین است که ما دائم به آدم‌های موفق می‌گوییم مگر یک روز شما چند ساعت است که این همه کار انجام می‌دهید!؟)

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند

ـــــــــــــــــــــــ

توجه: کل ویدئوهای این دوره همراه با اسلایدهایش به فروشگاه سایت اضافه شد:

- سفارش ویدئوهای دوره جذاب علوم اعصاب شناختی

 

مطلب مرتبط: تست مارشملو چیست؟

https://img.aftab.cc/news/92/marshmellow.jpg


[ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 10 فروردین، 1395 توسط Hamid]
[ #مطالب مفید مرتبط با روانشناسی]

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 6 با 14 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

Fatemeh                توسط Fatemeh در مورخه : سه شنبه، 10 فروردین، 1395(لینک نظر)
سلام، من چیزی از علم خودمهاری نمیدونستم اما همه این چیزهایی که میگید خودم همشو فهمیده بودم چون با این کارها اراده آدم قوی میشه مثلا همون نمازهای روزانه، روزه و همه دستورات دین و کلا نظم تو زندگی باعث تقویت اراده میشه و برای هرکاری هم اراده لازمه، درحالی که آدم بی تقوا و لاابالی تنبل و بی نشاط میشه چون شادی خودش پاداش انجام وظیفه است...بعضی ها فکر میکنند خدا از گناه بدش میاد گفته گناه نکنید درحالی که خود گناه بده، ماهیتش بده، همش به خاطر خود ماست، گناه انسان رو بیمار میکنه، گناه و بدی اصلا وجود نداره ، در واقع فقدان خوبی ها میشه بدی و زشتی و گناه.

اینکه بتونی موقع اذان دست از هرکاری بکشی حتی مثلا موقع نوشتن یه نقطه رو هم نذاری بری سراغ نماز، معلومه که چنین اراده ای قوی ست و می تونه خیلی کارها بکنه...اما انسانی که خودش رو رها کرده و هیچ مراقبه ای نداره از پس انجام کمترین کارها هم برنمیاد...


[ ارسال جوابیه ]


مهدی (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط مهدی در مورخه : چهارشنبه، 11 فروردین، 1395
ممنونم عالی بود ;)


[ ارسال جوابیه ]


پیگیر                توسط پیگیر در مورخه : پنجشنبه، 12 فروردین، 1395(لینک نظر)
مطلب خیلی خیلی جالب و توپی بود. ممنون از قرار دادن این مطلب در سایت.

یاد حدیث امام علی (ع) که از سخنرانی استاد پناهیان شنیده بودم افتادم که می فرمود:

« اگر انسان در برابر گناه مقاومت کند، خدا بدی آن گناه را به انسان نشان خواهد داد»

و با این حدیث می‌شود اینطور فهمید که بر عکسش هم صدق می کنه. یعنی اینکه اگر انسان خوشی های زودگذر رو انتخاب کنه دیگه نباید انتظار داشته باشه که در برابر سختی های دیگه دوام بیاره. چقدر نگاهم به دستور دینی متفاوت شده. دیگه معلوم شد که اگه دین اصرار داره که فلان کار رو حتما انجام بده/نده به فکر تبعات بعدش هست.

راستی ربطش را با مطلب "امید من، تو را از عسر و یسر سهمی‌ست ثابت" فهمیدما....! ای کلک!! ;)


[ ارسال جوابیه ]


مهراد (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط مهراد در مورخه : جمعه، 13 فروردین، 1395
بسیار عالی بود و چقدر آموزنده بود ، خیلی متشکرم.

البته جمله آخر را چندین بار من بهت گفتم ;)


[ ارسال جوابیه ]


[بدون موضوع]                توسط در مورخه : یکشنبه، 15 فروردین، 1395(لینک نظر)
💟💟داستان لذتِ ترک لذت

پسر جوانی ،با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسی ،خود فروشی می کردند. او روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست . در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد.

پیرمرد در حین کارکردن ، نگاه عمیقی به پسرک انداخت و سپس پیش او رفت و پرسید : پسرم ، چند سالت است ؟

گفت : بیست سالم است .

پرسید : برای اولین بار است که اینجا می آیی ؟

گفت : بله

پیرمرد آه پر دردی از ته دل کشید و گفت : می دانم برای چه کاری اینجا آمده ای ؛ به من هم مربوط نیست ، ولی پسرم ، آن تابلو را بخوان.

پسرک به طرف تابلو یی رفت که در یک قاب چوبی کهنه به دیوار آویخته شده بود . سپس با صدای لرزان شروع به خواندن شعر تابلو کرد:

گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی

صبر کن تا پیدا شود گوهر شناس قابلی

آب پاشیده بر زمین شوره زار بی حاصل است

صبر کن تا پیدا شود زمین بایری

قطرات اشک بر گونه های چروکیده پیرمرد می غلتید ... اشک هایش را پاک کرد و بغضش را فرو برد و گفت : پسرم ، روزگاری من هم به سن تو بودم و به اینجا آمدم ، چون کسی را نداشتم که به من بگوید:

« لذت های آنی ، غم های آتی در بر دارند»

کسی نبود که در گوشم بگوید :

ترک شهوت ها و لذت ها سخاست

هر که درشهوت فرو شد بر نخاست

کسی را نداشتم تا به من بفهماند :

به دنبال غرایز جنسی رفتن ، مانند لیسیدن عسل بر روی لبه شمشیر است ؛ عسل شیرین است ، اما زبان به دو نیم خواهد شد .

کسی به من نگفت :

اگر لذتِ ترک لذت بدانی

دگر لذت نفس را لذت ندانی

و هیچ کس اینها را به من نگفت و حالا که :

جوانی صرف نادانی شد و پیریُ پشیمانی

دریغا ،روز پیری آمی هوشیار می گردد

پیرمرد این را گفت و دست بر پیشانی گذاشت و شروع به گریستن کرد.

چیزی در درون پسر فرو ریخت ... حال عجیبی داشت ، شتابان از آنجا بیرون آمد در حالی که شعر پیرمرد را زیر لب زمزمه می کرد: « گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی ...» و دیگر هرگز به آن مکان نرفت.


[ ارسال جوابیه ]

    [بدون موضوع] (امتیاز : 0)
    توسط کاربر مهمان در مورخه : پنجشنبه، 21 تیر، 1397
    زیبا بود


    [ ارسال جوابیه ]


منوچهر (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط منوچهر در مورخه : سه شنبه، 17 فروردین، 1395
اینکه میگن آدم نباید بزاره نفسش سرکش بشه ، با خوندن این مقاله بهتر درک میشه


[ ارسال جوابیه ]


محمد امین                توسط محمد امین در مورخه : چهارشنبه، 30 تیر، 1400(لینک نظر)
سلام وقت بخیر
به نکات خوب و جالبی اشاره کردید. ممنون از شما که به علوم روز در کنار علوم دینی، رسیدگی و پیگیری میکنید.
البته یه نکته درمورد مسائلی که آدم از سختی به سمتش نمیره علاوه بر این موضوعات مربوط به خود مهاری ، اینه که افراد دچار گیجی و گنگی نسبت به موضوعاتی که بهشون محول میشه یا حتی خودشون قصد دارن دنبال کنن دارن که یه بخشش به آشنا نبودن به فواید اون کار هست و بخش شاید مهمتر دیگه ش مربوط به این هست که خود فرد نمیدونه چه چیزی از خودش و زندگیش انتظار داره که میره در حوزه خودشناسی بنظرم. در کل بنظر میرسه اینها مجموعه ای از مهارت ها و دانش های مرتبط و مکمل باهمدیگه هستن که در کنار هم قادر میشن موتور محرک ادمیزاد رو به حرکت دربیارن...
یه نکته ریزی هم به ذهنم رسید اینکه ، اون قسمت مغز که بهش گفتید طغیان گر ، بخش گرم مغز هست و کنترل احساسات و واکنش های دفعی رو به عهده داره. این بخش هم از نعمت های بزرگ خداست که ما رو خیلی وقتا در برابر خطرات حفظ میکنه (جاهایی که نیاز به تصمیم های فوری و لحظه ای هست). بخاطر همین بنظرم اسمشو طغیانگر نذاریم بهتره...
متشکر از شما
امیدوارم موفق باشید


[ ارسال جوابیه ]