نظرات طرح شدهHamid (امتیاز : 1)
توسط Hamid در مورخه : جمعه، 29 بهمن، 1395
سلام.
ای کاش دوستانی که به برخی مطالب ایراد میگیرند در انتهای نظر، خودشان و مدرکی که دارند را معرفی کنند که نکات، مؤثرتر باشد.
اما در مورد دو اشکال:
۱- یعنی بنده خودم متوجه این نکته نبودم که «التماس» مناسب خداوند نیست؟
اتفاقاً دو بار آمدم قبل از عبارت «التماس میکند» یک پرانتز باز کردم و نوشتم «خداوند (نعوذ بالله) التماس میکند» اما عمداً نعوذ بالله را پاک کردم. چون تأثیر لحن بیان خدا از بین میرفت.
خداوند «انگار» واقعاً دارد التماس میکند... اتفاقاً همین التماس است که نشان میدهد چقدر این «طلاق» در نزد او مبغوض است!
گاهی در برخی شرایط، یک شخصیت بزرگ، با اشک شما را التماس میکند که کاری را انجام ندهید. این کار، از شخصیت او کم نمیکند بلکه اهمیت موضوع را میرساند... مثلاً در عاشورا آن روایت عجیب را داریم که امام حسین (علیه السلام) به دشمن فرمود: «مُنّوا علیَّ...» (بر من منت بگذارید و به این بچه آب دهید...) لابد اگر شما این روایت را میدیدید میگفتید: چون در شأن امام نیست، پس روایت جعلی است! خیر، اتفاقاً همین منت کشیدن و التماس کردنِ امام، کلی نکته دارد! شقاوت دشمن را میرساند، محبت عجیب پدر به فرزند را میرساند و من فکر میکنم یک دنیا حرف در این التماس («مُنّوا») خوابیده! (مردم! ببینید شقاوت را به کجا رساندید که امام به آن عظمت میگوید: بر من منت بگذارید... آیا این التماس کردن امام حسین، از ارزش و عظمت او میکاهد؟ خیر، اتفاقاً تمام عاشورا و اوج عاشورا در همین کلمه است!)
همانطور که یک دنیا حرف در التماسهای خداوند (یعنی بیش از چهار بار تکرار «و من یتق الله...») خوابیده!
۲- اینکه تقوا اینجا چه معنیای دارد، جای بحث دارد؛ خیلی خلاصه:
- میدانید که کلمه «تقوا» در قرآن معانی مختلفی دارد. مثلاً در این آیه تقوا یعنی دور کردن:
أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۲۴﴾
آيا كسي كه با صورت خود عذاب دردناك (الهي) را دور ميسازد (همانند كسي است كه هرگز آتش دوزخ به او نميرسد؟)
- گاهی مترجم در پرانتز جملهای اضافه میکند که به درک بهتر کمک کند و ممکن است معنی دقیق آن عبارت نباشد؛
مثلاً: آیت الله مکارم شیرازی این آیه را اینطور ترجمه کرده:
إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ ﴿۶﴾
مسلما در آمد و شد شب و روز و آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده آيات (و نشانه هائي) است بر آنها كه پرهيزكارند (و حقایق را میبینند)
چیزی که در پرانتز نوشته شده (حقایق را میبینند) از کلمه «تقوا» برداشت شده اما با توجه به معنای جملات قبل از آن... (در هیچ دیکشنریای تقوا «دیدن حقایق» ترجمه نشده اما جملات قبل این معنی را به ذهن میآورد...)
و کلی بحث دیگر از جمله اینکه: من شخصاً ترجمه کلمه به کلمه و یا حتی جمله به جمله آیات را نمیپسندم. الان همین ترجمهای که از استاد فولادوند در مطلب گذاشتم را واقعاً نمیپسندم (وقت نبود وگرنه به هیچ وجه این ترجمه را قرار نمیدادم). معتقدم یک ظلم به آیات به این قشنگی است... شما ترجمه را بخوانید و ببینید لذتی از آیات میبرید؟
با توجه به این توضیحات، شما آیات را بخوانید و ببینید آیا واقعاً و وجداناً منظور از تقوا در این آیات «تقوا در جدایی» (یعنی مراعات حال زن در طلاق) است؟ یا اینکه تقوا را باید در این آیات همانطور ترجمه کرد که من گفتم... یعنی هر کس تحمل کند و طلاق نگیرد...
مثلاً شما این آیه را چطور تفسیر میکنید:
پس چون عده آنان به سر رسيد [يا] به شايستگى نگاهشان داريد يا به شايستگى از آنان جدا شويد و دو تن [مرد] عادل را از ميان خود گواه گيريد و گواهى را براى خدا به پا داريد اين است اندرزى كه به آن كس كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارد داده مى شود و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مى دهد
مثلاً اگر کسی این احکام را رعایت نکند، چه مشکلی پیش میآید که خدا میگوید: اگر در جدایی تقوا پیشه کنید، خداوند راه بیرون رفتن از مشکلات را نشان میدهد!؟
یعنی چه!؟ به نظر شما این چه معنیای دارد؟ مسخره نیست؟ من بعد از طلاق، راه بیرون رفتن از مشکلات را میخواهم چه کار!؟
اصلاً من طلاق میگیرم که مشکل از بین برود بعد خدا این وسط بیاید بگوید اگر در جدایی تقوا پیشه کنید، من راه بیرون رفتن از مشکل را به شما نشان میدهم؟ (به نظر شما اینجا خداوند یک موضوع بیربط را وسط نکشیده؟)
یا مثلاً: اگر در جدایی تقوا پیشه کنید، خداوند از جایی که حسابش را نمیکنید به شما روزی میدهد؟ مسخره نیست؟ من بعد از طلاق، روزی میخواهم چه کار!؟ روزی بعد از طلاق چه جذابیتی برای من دارد که خدا با آن بخواهد من را تشویق کند که در جدایی تقوا داشته باشم!؟
اما اگر اینطور ترجمه کنیم: اگر به خاطر فقر طلاق نگیرید(=تقوا پیشه کنید) خداوند از جایی که فکرش را نمیکنید به شما روزی میدهد و امور زندگیتان را آسان میکند و کلی تشویق دیگر...
اصلاً اگر »تقوا» را اینجا «تقوا در جدایی» بدانیم، یک نوع تشویق خداوند به طلاق مشاهده میشود!! (اینطور القا میشود: مردم، طلاق بگیرید، مشکلی نیست، فقط یک کار از شما میخواهم: در جدایی تقوا داشته باشید، اگر این را رعایت کنید، روزیتان را زیاد میکنم، امورتان را سهل میکنم، اجر عظیم میدهم و...! شما باشید همین فردا نمیروید طلاق بگیرید!؟ فقط کافیست موقع جدایی تقوا پیشه کنید! همین! این همه اجر خواهید برد!) در حالی که اگر «طلاق نگرفتن به خاطر مشکلات جزئی» ترجمه کنیم، یک نوع تشویق به پایدار ماندن در زندگی مشاهده میشود.
به هر حال، این قضایا جای بحث عمیق دارد که اینجا جایش نیست.
من إن شاء الله به شرط حیات، این مطلب را بعد از اتمام دکترای علوم قرآن و حدیث آپدیت خواهم کرد و مستندتر در موردش صحبت خواهم کرد.
نکته آخر اینکه در رشته مترجمی زبان به ما یاد دادهاند که ترجمه، یک هنر است که هر کسی نمیتواند از پس آن بربیاید؛ ترجمه چسباندن معنی لغات یا جملات به یکدیگر نیست...
موفق باشید.