یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

چگونه راضی به رضای خدا باشیم؟


یکی از برنامه‌هایی که اگر در صدا و سیما نمی‌بود، صدا و سیما را حداقل برای من بی‌استفاده می‌کرد، برنامه «سمت خدا»ست؛ برنامه‌ای خلاصه و مفید که با مدیریت خوب مجری عزیز برنامه، هر روز پر بارتر می‌شود. (کمتر مجری به خضوع و گمنام و معنوی ماندن او دیده‌ام)

اگر مثل من در حین کار، نیاز دارید که یک سخنرانی مفید در کنار کار سبکی که انجام می‌دهید بشنوید، پیشنهاد می‌کنم سایت این برنامه را باز کنید و یکی از برنامه‌های صوتی را پخش کنید... (انصافاً تمام سخنران‌های برنامه عالی هستند) [توجه: عرض کردم که در کنار «کار سبک» سخنرانی گوش کنید. در مطلب «راهی برای بیزاری از قرآن!» گفته بودم که شنیدن قرآن و سخنرانی در حین انجام کارهایی که پردازش مغزی زیاد نیاز دارد مثل برنامه‌نویسی، چه بسا باعث زدگی از قرآن و سخنران و دین شود...]

به هر حال، هفته قبل، شاید یکی از پربارترین هفته‌های سمت خدا بود. همه سخنران‌ها سنگ تمام گذاشتند.

روز یکشنبه که حاج آقای حسینی سخنرانی داشت، یک داستان از زمان امام صادق (علیه السلام) گفت که خدا می‌داند، من یک ربع گریه می‌کردم! (یعنی چون هیچ کس خانه نبود، ضجه می‌زدم!) همانطور که خودشان هم در کلیپ می‌گویند که من برای یکی که بچه‌دار نمی‌شد تعریف کردم، اشکش در آمد... واقعاً اگر از امام صادق هیچ چیز نمی‌ماند مگر این یک روایت، زندگی انسان را متحول می‌کرد!

خواهش می‌کنم این ویدئوی ۹ دقیقه‌ای را ببینید (به خصوص چند دقیقه‌ی اول را):

http://yourl.ir/rezayat

 

خدا وکیلی کدام انسان جز یک امام می‌تواند نگاه شما را به قضایا به این زیبایی تغییر دهد؟

 

اینکه حاج آقای حسینی چند بار تأکید می‌کنند که این موضوع خیلی مهم است را شاید زمانی باور کنید که در جریان نظراتی که در زیر مطلب «یا خدایی وجود ندارد و یا اگر هست، کر است!» ارسال می‌شود باشید! شاید باور نکنید که خیلی‌ها وقتی بارها یک حاجت را از خدا می‌خواهند و نمی‌گیرند، به وجود خدا شک می‌کنند و شروع می‌کنند در اینترنت در مورد وجود خدا جستجو کردن و اولین چیزی که جستجو می‌کنند «خدا وجود ندارد» است و اولین نتیجه گوگل هم همان مطلب ماست و وارد می‌شوند و می‌خوانند و گذشته از اینکه خیلی‌هاشان با آن مطلب نظرشان عوض می‌شود و می‌نویسند:

من تمام زندگی ام رو مدیون این متنی که نوشتید هستم (+)

اما خیلی‌ها هم یک چیزهایی در مورد دلیل بی‌خدا و بی‌نماز شدن و شک به وجود خدا می‌نویسند که من صلاح نمی‌بینم و یا حتی خجالت می‌کشم نظرشان را تأیید کنم! یعنی باور نمی‌کنید برخی افراد به خاطر چه حاجت‌های پیش‌پاافتاده‌ای و به خاطر سست بودن اعتقاد و ندانستن چیزهایی که در این ویدئو گفته شد (یعنی حکمت خدا)، با خدا قهر و گاهی به وجودش شک می‌کنند!!

 

من خودم شاید دلیل ضجه زدنم با شنیدن این روایت این بود که دقیقاً همان روز، صبح، نتیجه کنکور سراسری آمد و من متأسفانه به خاطر اینکه روز کنکور خواب ماندم و کمی دیر رسیدم (البته به خاطر حکمت خدا که بعداً با قبولی نهایی در دکترای نرم‌افزار مشخص‌تر شد)، در رشته کارشناسی روانشناسی که خیلی خودم را برایش آماده کرده بودم قبول نشدم! تا دم ظهر که این برنامه پخش شود، بسیار بسیار دپرس بودم! چون اولاً از خودم بعید می‌دیدم که قبول نشوم! و ثانیاً واقعاً این رشته را دوست داشتم و حتی می‌خواستم اگر لازم شد، رشته مترجمی زبان را فعلاً کنسل کنم تا این رشته را بخوانم... اما به محض اینکه این برنامه پخش شد، یک آب بود به روی آتش درونم! تصور کن مثل آن روایت، خدا به شما وحی کند: الان رسیده‌ایم به جایی که می‌خواهیم در مورد قبول شدن یا نشدن تو در کنکور تصمیم بگیریم. تو تصمیم می‌گیری یا خدا تصمیم بگیرد؟ شما بودید چه می‌گفتید؟

همین!

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


[ارسال شده در مورخه : چهارشنبه، 25 شهریور، 1394 توسط Hamid]
[ #مطالب مذهبی، قرآنی و فرهنگی]



بازدیدها از این مطلب: 7735 بار   امتیاز متوسط :   تعداد آراء: 1   امتیاز دهید:

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 11 با 8 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

bagheri                توسط bagheri در مورخه : پنجشنبه، 26 شهریور، 1394(لینک نظر)
عالی بود.ممنون


[ ارسال جوابیه ]


محمد (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط محمد در مورخه : پنجشنبه، 26 شهریور، 1394
سلام،

آرشیو برنامه سمت خدا که ویدئوهاش از نظر کیفیت از سایت خود برنامه بهتره.

http://j.mp/1Fj24uL

حاج آقای حسینی سه‌شنبه‌ها برنامه دارن، در ضمن سمت خدا بی‌نظیره.

تشکر.


[ ارسال جوابیه ]


kh (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط kh در مورخه : پنجشنبه، 26 شهریور، 1394
سلام،

فوقولاده بود…

تشکر.


[ ارسال جوابیه ]


سحاد                توسط سحاد در مورخه : یکشنبه، 29 شهریور، 1394(لینک نظر)
سلام

ای کاش می‌شد شما این کلمات را با دست خط زیبایتان می‌نوشتید و عکس باکیفیتش رو قرار می‌دادید تا ما قاب کنیم و بزنیم ب دیوار اتاقمون...


[ ارسال جوابیه ]


حسن                توسط حسن در مورخه : پنجشنبه، 8 آذر، 1397(لینک نظر)
الان من دقیقا تو موقعیت شما هستم کنکور قبول نشدم باورتون نمیشه تا قبل اینکه این متن رو بخونم داشتم گله وشکایت میکردم وقتی جمله آخر رو خوندم خجالت کشیدم از رفتارم همین الان این جمله رو توی یه کاغذ نوشتم و هر روز با خودم تکرار میکنم تا هیچوقت یادم نره که درست تو اوج ناامیدی این جمله به دادم رسیده...یا علی


[ ارسال جوابیه ]