در رشته «علوم قرآن و حدیث» درسی داریم به نام «علوم قرآنی» که ظاهراً ۴ زیردرس است. فعلاً در «علوم قرآنی ۱» یکی از کتابهای مرحوم آیت الله معرفت به همین نام (یعنی علوم قرآنی) منبع درس است که دقیقاً ۴۰۰ صفحه است! طی چند ماه گذشته، سحرها ۵ صفحه از آنرا میخواندم و نکات مهم و جالبش را در اکانت توئیترم ارسال میکردم.
نکات بسیار جالبی از این کتاب برداشت کردهام که پیشنهاد میکنم حتماً آنها را مرور کنید. خیلی طول نمیکشد اما شما یک کتاب ۴۰۰ صفحهای را در عرض چند دقیقه مرور کردهاید!
پیش از این هم کتابهای جالبی را خلاصه کرده بودم که اگر نخواندهاید بخوانید که از دستتان نرود:
- آشنایی با ادیان بزرگ در ۱۷۵ توئیت! (خلاصه کتاب آشنایی با ادیان بزرگ حسین توفیقی)
- به خصوص: خلاصه کتاب مبادی فقه و اصول
- کتب و مطالب بیشتر در این مطلب: مرکز دانلود خلاصه درس، نمونه سؤال و دیگر مواد مرتبط با رشته علوم و قرآن حدیث دانشگاه پیام نور
دانلود
دانلود خلاصه کتاب علوم قرآنی با فونت ریز ویژه چاپ
دانلود خلاصه کتاب علوم قرآنی با فونت درشت ویژه مطالعه روی موبایل
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند
خلاصه کتاب علوم قرآنی
1. در علوم قرآنی مباحثی مانند پدیده وحی، تاریخ نزول قرآن، جمع و تألیف قرآن، مسأله قرائت و قراء، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، اعجاز قرآن و...
2. اساسیترین بحث در زمینه علوم قرآنی، بحث درباره وحی است. اینکه آیا امکان ارتباط میان دو جهان ماده و مافوق ماده وجود دارد؟...
3. واژه وحی در قرآن به ۴ معنا آمده: اشاره پنهانی(اشاره زکریا به مردم)/هدایت غریزی (وحی به زنبور)/الهام و سروش غیبی(مادر موسی)/وحی رسالی(۷۰ آیه)
4. شباهت و تفاوت وحی و الهام:هر دو یعنی تابناک شدن درون در مواقع خاص/تفاوت: منشأ الهام بر الهامگیرنده پوشیده است ولی منشأ وحی بر پیامبران روشن
5. به همین دلیل، پیامبران هرگز در گرفتن پیام آسمانی دچار حیرت و اشتباه نمیشوند زیرا بر منشأ وحی و کیفیت انجام آن آگاهی حضوری کاملی دارند
6. زراره از امام صادق علیه السلام پرسید: چگونه پیامبر مطمئن شد آنچه به او میرسد وحی است، نه وسوسههای شیطانی؟ امام فرمود:...
7. إن الله اذا اتّخذ عبداً رسولاً أنزلَ عليه السكينه و الوقار فكان الذي يأتيه من قِبَل الله مثل الذي يراه بعينه ص ۱۵
8. پرسیدند: چگونه پیامبران دانستند که پیامبرند؟ امام فرمود: کُشِفَ عنهمُ الغِطاء...
9. پاسخ به شبهه «امکان وحی»: انسان مرکب از جسم و روح است. درست است که جسم او از عالم سُفلی است اما روح او از عالم اعلی است؛پس با وحی سنخیت دارد
10. عبادة گوید: هنگام نزول وحی، گونههای پیامبر درهم میکشید و رنگ او تغییر میکرد. در آن حال سر خود را فرو میافکند و صحابه نیز چنین میکردند
11. امام علی علیه السلام گوید: زمانی پیامبر بر استری به نام شهبة سوار بود و وحی نازل شد... کمر حیوان چنان خم شد که نزدیک بود ناف او به زمین برسد
12. تازه فهمیدم چرا آموزشهای مکالمه عربی رو گاهی «ضاد» نامگذاری میکنند: پیامبر فرمود: أنا أفصحُ مَن نَطَقَ بِالضّاد.
13. اُمّی منسوب به اُمّ(مادر) است و کسی را گویند که همچون روزی که از مادر زاده شده،فاقد سواد باشد/معنای۲:منسوب به امّ القری یعنی در مکه زاده شده
14. یکی از دلایل مخالفت داعش و سلفی با سواد، شاید این حدیث از پیامبر باشه:إنّا أمةٌ أمیّة لا نکتب و لا نحسب:ما مردمی هستیم فاقد سواد کتابت وحساب
15. هر کس خواست بفهمه منحرفین چطور با چیدن چند چیز بیربط در کنار هم مردم رو فریب میدن، افسانه غرانیق (آیات شیطانی) رو (با احتیاط) بخونه..جالبه
16. اولین کاتب وحی در مکه: علی بن ابیطالب (علیه السلام)/اولین کاتب وحی در مدینه: أُبیّ بن کعب انصاری
17. علی(ع): به خدا قسم آیهای نازل نشد مگر آنکه پیامبر گرامی آنرا بر من میخواند و تفسیر و تأویل آنرا به من میآموخت. ص۳۳
18. ص۳۳ ثابت میکند که پیامبر(ص) باید باسواد باشد چون بیسوادی نقص است؛ عدم تظاهر به سواد، برای اتمام حجت و بستن راه اعتراض و تشکیک بوده است
19. جالبه! به این دقت نکرده بودم: پیامبر اگر میخواست، نمیتونست در چند روز یا هفته سواد خواندن و نوشتن رو یاد بگیره؟حتماً دلیلی داشته که عرض شد
20. چقدر جالب: أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا (آیه ۱۷ رعد)
21. از آسمان باران (رحمتی) فرو فرستاد و رودها هر یک به اندازه گنجایش خود روان شدند
22. بطن آیه: از آسمان قرآنی نازل شد، هر کس به اندازه ظرفیت خود از آن بهره میبرد
23. جل الخالق! دقت کرده بودید «ضرب المثل» یعنی چی!؟ ضرب یعنی زدن، پس یعنی:«مثال زدن»/ الِمثال یُوَضِّحُ المِقال؛ مثال زدن، گفتار را روشن میسازد
24. چه حدیث جذابی: العبارة للعوام و الإشارة للخواص (بحار الانوار،ج۷۵) / اشاره به اینکه قرآن ظاهری دارد و باطنی؛ محکماتی دارد و متشابهاتی
25. يَسألُكَ أَهلُ الكِتابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيهِم كِتابًا مِّنَ السَّماءِ فَقَد سَألُوا مُوسى أكبَرَ مِن ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهرَةً
26. اهل کتاب از تو میخواهند کتابی از آسمان(یکجا) بر آنها نازل کنی؛ آنها از موسی، بزرگتر از این را خواستند! گفتند:«خدا را آشکارا به ما نشان ده!»
27. زبان وحی بر حسب موضوع سخن، مختلف است؛ ۴مورد مهمتر:احکام و تکالیف/أمثال و حِکم/سخن از سرای غیب/معارف و اصول شناخت
28. نمونه ضرب المثل در قرآن: مثل کسانی که به پروردگارشان کافر شدند،اعمالشان به خاکستری میماند که بادی تند در روزی طوفانی بر آن بوزد! ابراهیم:۱۸
29. یابن آدم، خلَقتُ الأشیاء لأجْلِک و خلقتُک لأجْلی؛ ای فرزند آدم، همه چیز را برای تو آفریدم، و تو را برای خود... (مشارق أنوار الیقین)
30. قرائت عبارت است از حکایت لفظ، در مقابلِ تکلم که یعنی حکایت معنا/کلمات قرائت،تلاوت و ترتیل در قرآن نشان میدهد لفظ و معنای قرآن هر دو از خداست
31. انشاد یعنی حکایت شعری که قبلاً سروده شده و إنشاء یعنی سرودن بالبداهه (شخص خود بسراید)
32. قرآن به معنای «ما یُقرَأ» است که یعنی حکایت لفظ و معنا
33. ساختار قرآن گفتاری است یا نوشتاری؟ ج:گفتاری/دلایل: خیلی از جملات کامل و با قرائن بیان نشده/التفات:روند کلام ناگهان متحول میشود؛مثل سوره حمد
34. تغییر ناگهانی روند کلام، خود یک فنّ بلاغی است که علاوه بر طراوت بخشیدن به کلام، نکات خاصی را در بر دارد و درجه اعتبار کلام را بالا میبرد
35. تازه فهمیدم چرا در سوره حمد اینقدر چرخش کلام داریم؛ اول از قول مخاطب غائب بعد حالت خطاب بعد حالت دعائی... سورههای دیگه هم همینطور
36. صُحف ابراهیم و موسی،یکجا نازل شد اما قرآن به صورت تدریجی/دلیل:پیامبر و مسلمانان احساس کنند همواره مورد عنایت خاص پروردگار قرار دارند و..ص۵۱
37. آغاز وحی رسالی ۲۷رجب ۱۳سال پیش از هجرت بود/آغاز نزول قرآن:۳سال بعد/این سه سال:فَتْرت نامیده میشود:دعوت غیرعلنی تا نزول آیه «فاصدع بما تُؤمر»
38. چرا سوره حمد را فاتحة الکتاب مینامند؟ چون اولین سوره کاملی است که بر پیامبر نازل شد/جبرئیل روز اول بعثت نماز کامل با حمد را به پیامبر آموخت
39. قرآن در شب قدر نازل شد؛اکثر علما:یعنی شروع نزول و نه کل قرآن/دلیل:۱:معاصرین زمانِ نزول،قرآن را کل قرآن نمیدانستند/۲:آیات مربوط به آینده: ص۵۶
40. جالبه: وقتی آیه «شهر رمضان الذی أُنزل فیه القرآن...» خودش جزء آیات قرآن است و به گذشته بیان شده، پس معلوم میشود منظور، کل قرآن نیست
41. شیخ مفید گفتار صدوق که برای قرآن ۲ نزول دفعی و تدریجی فرض کرده را معتبر نمیداند/مبنی بر یک خبر واحد که نه موجب علم میشودو نه عمل+عقلانی نیست
42. یادم باشه کتاب تصحیح الاعتقاد شیخ مفید رو بخونم؛ باید جالب باشه... (عقاید غلط و بی اساس رو جمع آوری کرده)
43. عجب تأویل شیرینی از علامه طباطبایی درباره دو نزول قرآن: طبق آیاتی مانند «إنه لقرآن کریم فی کتابٍ مکنون» قرآن دارای دو وجود است:ظاهری و باطنی
44. قرآن در شب قدر با آن وجود باطنی که «لا یمسُّه إلّا المطهرون» به طور یکجا بر پیامبر نازل شد و وجود ظاهری آن طی بیست سالِ بعد و به تدریج...؛
45. امام صادق علیه السلام: اول ما نزل علی رسول الله «بسم الله الرحمن الرحیم، إقرأ بسم ربک...» و آخر ما نزل علیه «إذا جاء نصر الله...» ؛
46. ۳نظر درباره اولین نزول وجود دارد/جمع نظرات:نزول ۳یا۵آیه از اول سوره علق قطعی و مورد اتفاق نظراست/سپس چند آیه از اول مدثر/اولین سوره کامل:حمد
47. آخرین سوره کاملی که بر پیامبر نازل شد: سوره نصر/آخرین آیه: الیوم اکملت لکم دینکم... و به روایتی: و اتقوا یوماً تُرجعون فیه...بقره:۲۸۱
48. یکی از مسائل مهم علوم قرآنی، شناخت مکی یا مدنی بودن سورهها و آیات است/بسیاری از مسائل و احکام از این طریق حل و فصل میشود؛ مثالها:ص۶۸
49. ۸۶ سوره مکی و ۲۸ سوره مدنی است/شناخت مکی یا مدنی بودن از طریق سه معیار انجام میشود:معیار زمان، معیار مکان، معیار خطاب
50. ملاک تشخیص مکی و مدنی، یا نقل و خبر است (=سماعی) و یا اجتهاد و شواهد ظاهری و صورت جملهبندی/کوتاه:مکی،بلند:مدنی/یاایهاالناس:مکی،..آمنوا:مدنی
51. ملاک در ترتیب سورهها، آیات ابتدای هر سوره است/ترتیب نزول سورهها طبق روایت ابن عباس بوده است که زرکشی و طبرسی آنرا نقل کردهاند: ص ۷۸
52. جالبه: عمر با خواندن سوره حاقة اسلام آورده... انصافاً هر کس این سوره رو بخونه یهودی باشه مسلمان میشه
53. بیشتر از ۳۰ سوره، در مکی یا مدنی بودن آنها اختلافاتی وجود دارد؛ پاسخ اختلافات: ص۸۲
54. چه جالب:آیه ۱۱۳توبه رو تا به حال دقت نکرده بودم: پیامبر و مؤمنان حق ندارند برای مشرکان طلب آمرزش کنند حتی اگر از نزدیکان آنها باشند!(عالیه)
55. چه جالب: کلمه «گناه» از فارسی به عربی رفته و در قرآن کلمه «جُناح» (لا جُناحَ علیه...) در حقیقت معرَّبِ گناه است (لذت بردم از این دانستنی)
56. آیات ۱۲۵ تا ۱۲۸ سوره نحل چقدر شیرینه...؛ درباره مجادله و عقوبت دادن دیگران به اندازه خودشون و صبر در عقوبت دادن... (ص ۸۶ کتاب علوم قرآنی)
57. وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرِينَ
58. فرق شأن نزول با سبب نزول: شأن:یعنی آیه درباره چه کسی یا چیزی نازل شده؟(مثلاً در شأن ائمه)/دومی یعنی آیه در پی چه حادثهای نازل شده؟مث:مباهله
59. تنزیل یعنی ظَهر آیه و تأویل یعنی بطن آیه/تأویل قابل انطباق بر جریانات مشابه است/تنزیل: در گذشته رخ داده، تأویل: در آینده رخ خواهد داد
60. قاعده استنباط احکام:العبرة بعموم اللفظ لا بخصوص المورد:یعنی یک فقیه توانا باید خصوصیات مورد را کنار بگذاردو از جنبههای عمومی لفظ بهره بگیرد
61. تازه فهمیدم «فأینما تولوا فثَمّ وجه الله» (بقره:۱۱۵) یعنی چی! از روی شأن نزول و با راهنمایی معصوم، جنبه عمومی(بطن) آن آشکار میشود: ص۸۹
62. فأینما تولوا: یهودیان در جریان تغییر قبله به مسلمانان ایراد میکردند که یا نمازهای قبلی شما باطل است یا از این لحظه به بعد! این آیه نازل شد
63. از روی بطن همین آیه و با راهنمایی معصوم، حکم میشود که نمازهای مستحبی را میتوان در حالت سواره به هر سویی که در حرکت است به جای آورد
64. جل الخالق! از روی آیه «فإنَّ المساجد لله فلا تدعوا مع الله احداً» امام باقر به چه ظرافتی استخراج میکند که دست سارق باید از بن انگشت قطع شود
65. روش استخراج: مسجد اینجا «ما یُسجد به» (یعنی مواضع ۷گانه سجود؛از جمله کف دست) است که طبق این آیه «مال خداست»/سارق باید از مال خودش جریمه شود
66. کتب روایی برای دستیابی به اسباب نزول: جامع البیان طبری/الدر المنثور سیوطی/مجمع البیان طبرسی/تبیان طوسی/اسباب النزول واحدی/لباب النقول سیوطی
67. در اسباب نزول، باید سند روایت یا به معصوم برسد یا صحابی مورد اطمینان: عبدالله بن مسعود، اُبیّ بن کعب و ابن عباس که در کار قرآن سررشته داشتند
68. بیشتر وقایع تاریخی از راه صحت اسناد قابل پذیرش نیستند اما با ارتباط دادن چند واقعه تاریخی میتوان به صحت آنها پی برد؛ مثال: آیه نَسِیءْ
69. قرآن یک واژه عربی اصیل و از ماده قرأ/همزه قرأ در اصل، واو بوده و قرو یعنی گردآوری؛ زیرا قاری هنگام قرائت، کلمات و حروف را گرد هم میآورد
70. واژه سوره از «سور بلد» (دیوار بلند و گرداگرد شهر) گرفته شده، زیرا هر سوره آیاتی را در بر گرفته و به آن احاطه دارد
71. جاحظ گوید: خداوند کتاب خود را برخلاف شیوه عرب نامگذاری کرد و تمام آن را قرآن نامید،چنان که عرب مجموع اشعار یک شاعر را دیوان میگوید و...؛
72. و بعض آنرا مانند ققیدهی دیوان، سوره و بعض سوره را مانند هر بیتِ قصیده، آیه نامیده و آخر هر آیه را مانند قافیه در شعر، فاصله گویند
73. جالبه، تا به حال از این منظر به قرآن نگاه نکرده بودم؛ قرآن معادل دیوان شاعر، سوره معادل قصیده، آیه معادل بیت، آیات، قافیه هم که دارند
74. نام سورهها اکثراً به این صورت انتخاب شده که آن سوره تنها سورهای است که در مورد آن نام بحث شده؛ مثلاً فقط در سوره کهف در این باره صحبت شده
75. اسامی سورهها مانند تعداد آیات هر سوره توقیفی است و با صلاحدید شخص پیامبر نامگذاری شده است ص۹۹
76. عدد صحیح آیات، طبق روایت کوفیّین که صحیحترین و قطعیترین روایات است، ۶۲۳۶ آیه است که از مولی امیرالمومنین علیه السلام روایت شده است ص۱۰۵
77. با توجه به اینکه قرآن تا آخرین سالهای عمر پیامبر نازل میشد، امکان تعیین چینش سورهها ممکن نشد و به زمان بعد از ایشان موکول شد
78. درمجموع شاید بتوان گفت که عمل جمع قرآن به دست صحابه،پس از رحلت پیامبر از امور مسلم تاریخ است/علی(ع) اولین کسی بود که به جمع قرآن مشغول گردید
79. سرانجام مصحف علی(ع) و ویژگیهای آن که گفتهاند اگر یافت میشد، هر آینه در آن علم فراوان یافت میگردید، صفحات ۱۰۹ و ۱۱۰
80. علی(ع) پس از وفات پیامبر ۶ماه در خانه نشست و قرآن را مرتب کرد/به مسجد آورد تا عرضه کند/یکی برخاست: نیازی نیست،آنچه نزد ماست کفایتمان میکند
81. امام فرمود:دیگر هرگز آن را نخواهید دید/طلحه زمان اختلاف مصاحف صحابه نزد علی آمد:آن مصحف را ارائه نمیکنی تا اختلاف تمام شود؟ امام پاسخی نداد
82. امام به طلحه:آیا قرآنی که نزد مردم است،تمام قرآن است؟طلحه:بله/امام:پس اگر آنرا اخذ و به آن عمل کنید به رستگاری رسیدهاید=تأیید قرآن فعلی
83. صفحات ۱۱۸و۱۱۹: مصحفهای مشهور(مصحف عایشه،معاذ بن جبل،ابوالدرداء،عثمان و أنس بن مالک) و برخی کلمات که در مصحف آنها با قرآن فعلی متفاوت است
84. یعنی باریکلا به حذیفه! شادی روحش واقعاً فاتحه بخونید... اگر این مرد نبود الان چند نوع قرآن میداشتیم :( بانی یکسان کردن مصحفها بود
85. حذیفه:مردم کوفه میگویند قرائت عبدالله و اهل بصره میگویند قرائت ابوموسی! به خدا اگر نزد عثمان روم او را به غرق این مصحفها وادار خواهم کرد!
86. ابن مسعود: به من خبر دادهاند که تو چنین گفتهای!؟حذیفه:آری،من دوست ندارم که بگویند قرائت فلان و قرائت فلان ومانند اهل کتاب دچار اختلاف شوند
87. حذیفةبنیمان نزد عثمان رفت و گفت:من بدون پردهپوشی هشدار میدهم؛این امت را دریاب پیش از آنکه گرفتار همان اختلافی شوند که یهود و نصاری شدند
88. یکسانسازی قرآن با توجه به پراکندگی و اینکه پشت هر مصحف یک شخصیت بزرگ بود،دشوار بود/عثمان پس ازمشورت با صحابه کوفه و مدینه بسرعت دست بکار شد
89. عثمان ۴ نفر را برای یکسانسازی قرآن گماشت: زیدبنثابت(از انصار/ریاست گروه)، سعیدبنعاص، عبداللهبنزبیر، عبدالرحمانبنحارثبنشام (از قریش)
90. این افراد از عهده کار برنیامدند؛ لذا از ۱۲ نفر دیگر به ریاست ابیّبنکعب کمک گرفتند و ظاهراً قرآن فعلی مصحف ابیّبنکعب است
91. علی علیه السلام: سوگند به خدا که عثمان درباره مصاحف (قرآن)، هیچ عملی را انجام نداد مگر اینکه با مشورت ما بود... الاتقان، ج۱، ص۵۹
92. پس از آنکه امام به خلافت رسید، مردم را بر آن داشت تا به همان مصحف عثمان ملتزم باشند و تغییری در آن ندهند:إنّ القرآن لایُهاج الیوم و لایُحوّل
93. ائمه نیز تأکید داشتهاند که قرآن فعلی صحیح است/اجماع شیعه بر آن است که قرآن فعلی همان قرآن جامع و کامل است و «قرائت حفص» همان قرائت صحیح است
94 جالبه! کمیته ۱۲ نفره چقدر دقت و سماجت داشتن در جمعآوری و یکسانسازی مصحفهای قرآن... ص۱۲۹ مراحلی که طی شد را توضیح میدهد
95. انسبنمالک گوید: من از کسانی بودم که آیات را بر نویسندگان املا میکردم.اگر آیهای مورد اختلاف واقع میشد،نظر کسانی که آن آیه را از پیامبر..
96. از پیامبر شنیده بودند میخواستند.اگر این افراد در مدینه نبودند،قبل و بعد آیه را مینوشتند و میخواستند وسطش را آنطور که شنیدهاند پر کنند
97. قرآن عثمانی در ۶نسخه تکثیر و به مراکز مهم اسلامی (مکه، کوفه، بصره، شام، بحرین و یمن) فرستاده شد یکی هم که در مدینه ماند که به آن أُم میگفتند
98. عثمان همراه هر مصحف، یک قاری نیز به آن منطقه میفرستاد تا قرائت قرآن بر اساس مصحف جدید(که رسمی و بقیه غیرسمی بود)را به مردم آن منطقه بیاموزد
99. در مصحف عثمان، سوره برائت به انتهای انفال چسبیده و یک سوره به حساب میآمد چون او معتقد بود مضمون هر دو سوره یکی است+اختلافات جزئی در ترتیب
100. در مصحف عثمان، اعراب و نقطه وجود نداشت؛ بنابراین حروفی مثل ب،ت،یا،ثا،ج،ح،خ از هم تمیز داده نمیشد؛خواننده باید با توجه به قرائن میفهمید...
101. از اینرو، در صدر اول، قرائت قرآن فقط به سماع و نقل موکول بود و جز از طریق شنیدن، قرائت قرآن تقریباً ممتنع بود
102. قرائتهای مختلف به خاطر همین عدم وجود نقطه و حرکت به وجود آمد؛ مثلاً در آیه۲۵۹ بقره سه قرائت از یک کلمه:نُنشِزُها/تنشرها/ننشرها
103. جالب: ما حُفِظَ فَرَّ و ما کُتِبَ قَرَّ / هر چیزی که حفظ بشود از ذهن خواهد رفت اما هر چیزی که نوشته شود، قرار مییابد و ماندگار میشود
104. فهمیدم چرا «بَسَط» گاهی «بصط» هم نوشته میشه!دلیل:به خاطر اشتباهات املایی در مصحف عثمان/یک کلمه را یک جا یک جور، جای دیگر جور دیگر نوشتهاند
105. برخی تناقضات املایی مصحف عثمان در صفحه ۱۴۲ و ۱۴۳ / مثال: در یک آیه «اصحاب لئیکه» نوشته و در آیه دیگر «اصحاب الایکه»/الضُّعفٰؤا:الضُّعفاء
106. برخی تلاش کردهاند رسم الخط قرآن را نیز توقیفی و از جانب خدا معرفی کنند اما برخی این را غلوّ و تقدیس رسم الخط عثمانی میدانند و مخالفاند...
107. نتیجهگیری: رسمالخط و کتابت قرآن توقیفی و دارای سرِّ خاصی نیست؛ پیامبر فقط به کتابت قرآن امر کرد و هیچ طریقه خاص و رسمالخط معینی مشخص نکرد
108. دلیل: خط به منزله علامت و نشانه و رسمی است که معرِّف کلمه است و هر علامت و رسمی که بتواند این منظور را ادا کند، به کار بردن آن بلامانع است
109. برید دعا کنید دانشمندان به این نتیجه رسیدن که رسمالخط قرآن توقیفی نیست وگرنه اگر قرآن با رسمالخط قدیمی عرضه میشد چقدر خواندنش سخت میبود!
110. جالبه: من فکر میکردم حجتالاسلام فارسی هست و درستش حجةالاسلام هست در حالی که اصلاً رسمالخط قدیمی عرب اکثراً به جای ة از ت استفاده میکرده
111. عرب حجاز به دلیل کوچ دائمی و رفت و آمد و جنگ و غارت،تا اندکی پیش از اسلام با خط و کتابت آشنا نبود تا اینکه تجار با تمدن عراق و شام آشنا شدند
112. از خط نبطی خط نسخ به وجود آمد و از خط سریانی خط کوفی پیدا شد که ابتدا به آن خط حیری میگفتند (یعنی منسوب به شهر حیرة)
113. عرب از هر دو خط نسخ و کوفی برای کتابت قرآن استفاده میکرد؛ اینکه رحمان به شکل رحمن نوشته میشود ویژگی خط سریانی است/الف ممدود در بین کلمه:حذف
114. موقع ظهور اسلام فقط ۲۰ نفر در حجاز کتابت بلد بودند/پیامبر آنها را برای کتابت وحی استخدام کرد و مسلمانان را تشویق به آموختن خط و کتابت کرد..
115. خط کوفی دو قرن زنده بود و سپس از میان رفت اما خط نسخ ادامه یافت تا اینکه در قرن چهارم توسط ابنمقله به حد اعلای زیبایی و کمال خود رسید
116. خط سریانی تا امروز نیز بدون نقطه است/عربها در دوران حکومت حجاج بن یوسف سقفی(حدود۷۵ق) توسط یحییبنیعمر و نصربنعاصم با نقطه وعلائم آشنا شدند
ها دلیل افزودن نقطه و علائم به خط عربی،حضور روزافزون«موالی» یعنی افراد غیرعرب در بین مسلمانان بود/آنها نمیتوانستند متون را بدون علامت بخوانند
118. ابوالاسود از یک غیرعرب شنید که آیه «إنّ الله بَريءٌ من المشرکین و رسولُه» را به صورت «رسولِه» خواند!همین اشتباهِ بد باعث ابداع حرکتگذاری شد
119. ابوالاسود به کاتب گفت: اگر دهانم را باز کردم، یک نقطه (به رنگ قرمز) بالای حرف بگذار، اگر جمع کردم(ضمه) جلو آن بگذار و اگر غنّه بود دونقطه...
120. تازه فهمیدم چرا حرکات قرآن رو به رنگ قرمز میذارن: چون اون زمان حرکات به شکل نقطه بوده و برای اینکه با نقطهی حروف اشتباه نشه قرمز میکردند
121. در اندلس، مصحفها به ۴ رنگ بود؛حروف:سیاه/نقطههای نماد حرکت:قرمز/همزه:زرد/الف وصل:سبز
122. شکل فعلی حرکات (مستطیل) و ابداع تشدید و تنوین و همزه از ابتکارات «خلیل بن احمد» است
123. چقدر جالب: ساکن در حقیقت سرِ حرف خ است و اشاره به کلمه «خفیف» دارد یعنی حرف ساکن، اخف از حرف متحرک است
124. تقسیم قرآن به حزب و جزء و شمارش آیات و حروف به امر مأمون عباسی (و به نقلی حجاج) بوده است؛ برای تسهیل قرائت قرآن در مکتبخانهها و غیره
125. خطاط معروف محمدبنعلیبنالحسینبنمقله (۲۷۲-۳۲۸) اولین مصحف به خط نسخ و ثلث را نوشته/او که به علم هندسه مسلط بود خط زیبای ثلث را بنا کرد
126. اولین دولت اسلامی که به چاپ قرآن اقدام کرد و اقدام آن با موفقیت روبهرو شد، ایران بود/سال ۱۲۴۳ تهران
127. سلسله قرّاء ادامه داشت تا اینکه در اوائل قرن ۴ ابوبکر ابنمجاهد(۲۴۵-۳۲۴) شیخالقراء بغداد، قرائات را در ۷ قرائت از قرّاء بنام به رسمیت شناخت
128. یکی از عواملی که در قرائت قرآن مشکلات فراوانی ایجاد نمود، بینقطه بودن حروف مُعجَمه(نقطهدار) و جدا نساختن آن از حروف مُهمَله(بینقطه) بود
129. سبب اختلاف در قرائات سبع این است که مصاحف فرستاده شده به مناطق و مراکز اسلامی، از هرگونه علایم مشخصه، نقطه و شکل، عاری بود... ص۱۷۱
130. تازه فهمیدم قرائت حفص عن عاصم چیه! از بین قرّاء سبع، قرائت عاصم(متوفای ۱۲۸/قاری کوفه) دو راوی معتبر دارد: حفصبنسلیمان(پسرخوانده او/۹۰-۱۸۰)
131. هر قاری ۲ راوی دارد که اکثراً خودشان قاری را درک نکردهاند به جز حفص/او قرائت عاصم را دقیقتر و مضبوطتر میدانست/امروزه قرائت عاصم ملاک است
132. چه جالب! اشکم درآمد: پنج نفر از قرّاء سبعه (به غیر از ابن عامر و ابو عمرو) ایرانیالاصل هستند! (یعنی قاریهای عرب دارن به قرائت ما میخونن!)
133. عاصم، ابوعمرو، حمزه و کسائی صریحاً اظهار تشیّع مینمودند،ابن کثیر و نافع چون هر دو از فارس هستند، احتمالاً شیعه بودند/ابن عامر،فردی اموی بود
134. نهایت چیزی که مدعیان تواتر میتوانند بگویند این است که این قرائتها تا خود صاحب قرائت متواتر است اما تواتر آن از وی تا پیامبر قابل قبول نیست
135. جالبه: عمدهترین ملاک قبولی قرائت قرّاء و صحت آن، پذیرش عامّه مردم عرب است/برخی قرّاء، غیرعرب بودهاند و درک کاملی از عربی نداشتهاند
136. روایات متعددی داریم که پیامبر فرمود: خداوند قرآن را به حرف واحد بر من نازل کرد...من از او خواستم که آسان گیرد...فرمود قرآن را به ۷ حرف بخوان
137. أُبیّبنکعب: سه نفر با سه قرائت مختلف از آیات نزد پیامبر رفتیم... پیامبر همه را تأیید کرد و فرمود: قرآن بر ۷ حرف نازل شده است
138. صفحه ۱۸۵ و ۱۸۶ روایات اهل تسنن در مورد «اُنزل القرآن علی سبعة أحرُف»... برخی جالب و برخی عجیب
139. از ابوهریره: پیامبر فرمود: قرآن بر ۷ حرف نازل شده و فرقی نیست بین «علیماً حکیماً» و «غفوراً رحیماً»... / و نمونههای دیگر...
140. پیامبر: اگر به جای «سمیعاً علیماً» گفته شود «عزیزاً حکیماً» مادام که آیه عذاب به مفهوم رحمت و آیه رحمت به مفهوم عذاب تبدیل نشود، مانعی ندارد
141. چقدر بحث جالب شد! امام علی: هر کس قرآن را بدانگونه که میداند و آموخته است قرائت کند، همه آنها خوب و پسندیده است... ص۱۸۷ اوج داستان قرائات
142. نظر اکثر دانشمندان در مورد «أحرف سبعه» که پیامبر قرائت قرآن را به آن اجازه داده، اختلاف لهجه در قرائت آیات است و شقوق دیگر شاذّ یا باطل است
143. امام صادق از پیامبر: إنّ الرجل الأعجمی من اُمتی لیقرأ القرآن بعجمیّته، فترفعه الملائکة علی عربیّته (حکم مرتبط:ذدر قرائت،لهجه عربی لازم نیست)
144. از نظر محققان، تبدیل کلمات قرآن هرگز جایز نیست و روایات در این زمینه باطل و موجب ویرانی اساس قرآن است که معجزهایست جاوید...؛
145. پیامبر حتی درباره تبدیل برخی کلمات به کلمات دیگر در دعاها حساس بود، حال چگونه جواز به تبدیل کلمات قرآن را داده باشد؟ نمونه روایت: ص۱۹۳
146. از امام صادق درباره حدیث سبعه سؤال شد، حدیث را کذب دانستند و فرمودند: کذبوا -أعداء الله- ولکنه نزل علی حرف واحد من عند الواحد
147. اگر اختلاف لهجه در تعبیر و ادا کلمه در حدی نباشد که در عرف مردم غلط به شمار آید بلامانع/اما کسانی که ولو با آموزش بتوانند،باید صحیح ادا کنند
148. هیچ یک از علمای فن بین حدیث سبعة أحرف و قرائتهای هفتگانه که امروزه رواج دارد رابطهای قایل نشده/یک توهم و یک شایعه از طرف جاهلان است
149. شروط قرائت صحیح:۱-سند صحیح تا یکی از صحابه۲-با رسمالخط مصحف توافق داشته باشد۳-با قواعد ادبی عرب توافق داشته باشد/اگر فاقد یکی باشد شاذّ است
150. آنچه ما آنرا ضابطه قبولی قرائت میدانیم: موافقت با قرائت جمهور مسلمین جدا از قرائت قرّاء/نمایانگر آن،قرائت حفص که علی(ع)نیز آنرا قرائت کرده
151. ابنمجاهد(نابغهٔ فرزانهٔ بغداد) و ابنشنبوذ در کلام ابوطاهر: عقل ابنمجاهد بالاتر و بیشتر از علمش و علم ابنشنبوذ برتر و بیشتر از عقلش است
152. صفحات ۲۱۳ تا ۲۱۵: دلایل برتری قرائت عاصم... حفص از عاصم و او از ابوعبدالرحمانسلَمی و او از علی علیه السلام اخذ کرده/عاصم مورد وثوق همه بوده
153. در پاسخ به یک اتهام: نصّ کنونی قرآن با وضع موجود، اصولاً محصول کوششهای شیعه است و اینان هستند که در حفظ و ضبط قرآن تلاش کردند... ص۲۲۰
154. ص۲۲۱: از توحید مصحفها و املای مصحف واحد تا تحسین کتابت قرآن و ضبط حرکات به شکل کنونی، تماماً توسط سرشناسان دانشمند شیعه انجام شده
155. نسخ در لغت: فسخ و گسستن چیزی پیوندخورده/در اصطلاح قدیم:هرگونه تغییر در حکم سابق خواه کاملاً آنرا بردارد یا تخصیص یا تقییدی در آن ایجاد کند
156. نسخ مصطلح امروزی: حکم شرعی سابق، با تشریعی لاحق، کاملاً برداشته شود/شرط: ناسخ و منسوخ هر دو حکم شرعی باشند و حکم سابق اقتضای دوام داشته باشد
157. نسخ در شریعت، نسخ ظاهری است نه واقعی؛ زیرا:۱-تنافی میان احکام وجود ندارد ۲-هرگونه تجدیدنظر در ساحت قدس الهی راه ندارد
158. محکم در قرآن به ۳ معنی و تشابه به ۲ معنی به کار رفته/محکات: استوار و خللناپذیر، متشابهات: ما اُشکل تفسیره لمشابهته بغیره (تشابه حق و باطل)
159. تأویل، نوعی تفسیر است که علاوه بر رفع ابهام، دفع شبهه نیز میکند. پس موردد تأویل نسبت به تفسیر، اخصّ مطلق است.هرکجا تأویل باشد تفسیر نیز هست
160. زیادة المبانی تدلّ علی زیادة المعانی: هر چه بر موادّ لفظ افزوده شود، بر مفهوم بیشتری دلالت میکند
161. تفسیر: مطلق بیان و توضیح/تأویل: رفع شبهه، معنای دیگر: بطن قرآن (خضر به موسی: سأنبؤک بتأویل ما لم تستطع علیه صبراً)
162. ظهر قرآن:دلالت ظاهری قرآن و جنبه خصوصی/بطن قرآن:دلالت باطنی و برداشتهای کلی و همهجانبه/همین برداشتهای کلی است که تداوم قرآن را تضمین کرده
163. هر چیزی ۴ مرحله وجودی دارد: در ذهن، در لفظ، در کتابت، در خارج(وجود عینی)/ ابن تیمیه وجود عینی را تأویل دیگر وجودها میداند
164. تشابه در قرآن:اصلی:به خاطر کوتاهی لفظ و بلندای معنا پیش آید/عرضی:در صدراسلام شبهه نداشته امابعدها با آمدن مباحث کلامی وفلسفی و..شبههدار شده
165. یک موضوع برای فکر و تحقیق: محکمات و متشابهات که در قرآن اشاره شده، دقیقاً چیستند؟ ص۲۴۴: ۱۶ احتمال که علامه طباطبایی جمعآوری کرده
166. ابن رشد اندلسی (دانشمند و فیلسوف متوفای۵۹۵) گوید: مردم در برخورد با تعالیم شریعت، ۳ دستهاند:
1- کسانی که از حکمت متعالیه برخوردار و صاحب فکر و اندیشهاند، در برخورد با حوادث، استوار و بامتانت عمل میکنند.
167. ۲-عامه مردم که طبقه جمهور را تشکیل میدهند.اینان ممکن است چندان با علم و دانش سروکاری نداشته باشند اما طبعی سلیم،نیّتی پاک و دلی تابناک دارند
168. ۳- دسته سوم میانه این دو قرار دارند، نه از طبقه علمای راستین به شمار میروند و نه خود را جمهور مردم به حساب میآورند. این دسته...؛
169. این دسته خود را از سطح همگانی برتر و در ردیف دانشمندان میدانند، در صورتی که صلاحیت عرض اندام در آن عرصه والا را ندارند... ص۲۴۸ علوم قرآنی
170. تشابه، صرفاً درباره دسته سوم است! زیرا دانشمندان با دانش سرشار خود و جمهور با ذهن صاف و ساده خود شبههای در تعالیم شریعت احساس نمیکنند
171. چقدر این دستهبندی اون هم در ۸۰۰ سال پیش، جذاب بود! ... فقط صبح تا شب باید دعا کنیم جزء دسته سوم نباشیم که خسر الدنیا و الآخره میشیم :(
172. دلیل به شبهه افتادن دسته سوم:جایی که قرآن از عالم ماورای حس سخن گفته که در عالم شهود همانندی ندارد و به ناچار از مثالی قابل لمس استفاده کرده
173. یعنی آفرین به ابن رشد اندلسی... صفحات ۲۴۷ تا ۲۵۰ فوقالعاده بود! #کتاب «الکشف عن مناهج الأدلة» از ابن رشد باید خوانده شود
174. معتزله:اقتران ذات مقدسه به مبدأ صفات را منکرند؛منشأی برای صفات خدا وجود ندارد/اشاعره:منشأ اتصاف ذات حق اقتران به مبادی اوصاف است/ امامیه:..؛
175. امامیه(شیعه): راه میانهی معتزله و اشاعره؛ منشأ تمامی صفات کمال، جمال و جلال، صرفاً عین ذات مقدسه بدون هیچ پیرایه و پیوستگی است
176. تحیُّز یعنی اشغال مکان و دارا بودن جهت خاص (دارای جهتهای ۶گانه: راست،چپ،جلو،پشت،بالا،پایین)/اشعری قایل به تحیّز خداست و ۳۰آیه را شاهد آورده
177. خطبه ۱: أول الدين معرفته وكمال معرفته التصديق به، وكمال التصديق به توحيده، وكمال توحيده الإخلاص له، وكمال الإخلاص له نفي الصفات عنه،
178. لشهادة كل صفة أنها غيرالموصوف،وشهادة كل موصوف أنه غيرالصفة:فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه،ومن قرنه فقدثناه،ومن ثناه فقد جزأه،ومن جزأه فقد جهله
179. در قرآن، اِستوای بر عرش، کنایه از تدبیر امور و «کرسی» کنایه از سلطه کامل حق تعالی بر جهان هستی است
180. چه جالب! «خط اِستوا» از همون کلمه «ثمّ استوی علی العرش» میاد! اِستوا یعنی فراگیر... یعنی خطی که دور کره زمین را به فراگیرترین شکل گرفته
181. قد استوی بشرٌ علی العراق ... مِن غیر سیفٍ و دمٍ مُهراق (بشر -برادر عبد الملک بن مروان- بدون خونریزی بر عراق مستولی گشت)
182. آیاتی که در آنها صحبت از آمد و رفت پروردگار است(جاء ربُّک..) همگی یکگونه مجاز(مجاز حذف)واز متداولترین انواع مجاز در استعمالات جاری عرباند
183. ابوالحسن اشعری: نظَر در آیه «الی ربها ناظرة» به معنای «نگاه کردن» مؤمنان به خدا در قیامت است/امامیه: نظَر به معنای «نظر داشتن(چشم داشت)» است
184. زمخشری: شاهد: زمزمه دخترکی گدا در کوچههای مکه: عُیَیْنَتی نُوَیْظَرةٌ إلی الله و إلیکم!(چشمکان من به سوی خدا و شما مردم دوخته شده=چشمداشت)
185. اشاعره معتقدند خداوند اعضا و جوارح (دست و پا و صورت و..) دارد و آیاتی را شاهد آوردهاند؛ مثال: بل یداه مبسوطتان...
186. ید در قرآن ۱۲بار منسوب به خدا آمده؛منظور: قوت و قدرت/وجه:۱۱بار=نفس ذات مقدسه/عین،۵بار=عنایت خاص/ساق:۱بار=شدت و دشواری روز قیامت/کشف ساق=جدیت
187. ابوالحسن اشعری:لازمه توحید ربوبیت آن است که هر چه در عالم هستی پدید آید؛از جمله افعالِ(به ظاهر) اختیاری انسان،با اراده مستقیم خدا انجام گیرد
188. دلیل اشعری: چرا که غیرخدا نیز در پدید آوردن اشیا شریک میشود در حالی که «لا مؤثر فی الوجود إلا الله» / بیش از ۲۵ آیه شاهد آورده: در صفحه ۲۶۷
189. دلایل بطلان نظر اشعری:۱-وجدان،اختیاری بودن را میپذیرد۲-تحسین و تقبیح در صورت اختیار معنی دارد۳-آیات دال بر اختیار: ص۲۶۹؛بما کسبت ایدی الناس
190. انعام:۱۴۸:مشرکان میگویند:اگر خدا میخواست نه ما و نه پدران ما شرک نمیورزیدیم..آری،چنین دروغی را پیشینیان آنان نیز گفته و دچار عقوبت ما شدند
191. اضلال که در قرآن به خذاوند نسبت داده شده (یُضِلُّ الله...) جنبه مجاز دارد و استعارهای بیش نیست/به معنی «خذلان»=«بهخود واگذاردن» است
192. در قرآن لغاتی از ۳۰قبیله عربِ آن زمان به کار رفته؛ فلذا برخی فکر کردهاند لغات غریبه در قرآن هست!/بلکه این نوعی وحدت لغت عرب و شیوه ادبی است
193. ص۲۷۵: لیستی از قبایل، شهرها و مللی که لغتی از آنها در قرآن آمده و لیست آن لغات/منبع: کتاب الاتقان از جلال الدین سیوطی/مثال:مسغبه،واجفه،رُجز
194. در قرآن لغاتی وجود دارد که ریشه عربی ندارند/این موضوع عیب به حساب نمیآید/کتاب «المعرَّب»(ابومنصور جوالیقی) حاوی لغات فارسی دخیل در عربی است
195. حتی در شاهنامه فردوسی که سعی بر آن بوده تا صرفاً واژههای فارسی به کار رود واژههای بسیاری وجود دارد که ریشه عربی، ترکی و غیره دارند...ص۲۷۷
196. جالبه: سجّیل در اصل «سنگگِل»(کلوخ) از فارسی بوده/کلمه مسجد را هم خیلیها معرّب «مزگت» به معنای عبادتگاه دانستهاند
197. حروف مقطعه:۱۴حرف/ابتدای ۲۹سوره/مجموعاً با تکرار:۷۸حرف/فیض کاشانی با آنها این جمله را ساخته:صراطُ علیٍ حقٌ نُمسِکُه/یا:نصٌ حکیمٌ قاطعٌ له سِر
198. درباره حروف مقطعه بیش از ۲۰ نظریه هست/فخر رازی در تفسیر آورده/سه دسته کلی:۱-هیچ کس جز خدا نمیداند ۲-رمزی میان خدا و اولیا ۳-چیز خاصی نیستند
199. زمخشری گوید: یکی از معجزات حروف مقطعه این است که دقیقاً نصف حروف الفبا هستند و دقیقاً نیمی از صفات حروف را نیز دارا هستند؛ ...
200. نیمی از حروف مهموسه، نیمی از حروف مجهوره، نیمی از حروف شدیده،.. رخوه، .. مطبقه، .. منفتحه، .. مستعلیه، .. منخفضه، .. قلقله و... ص۲۸۱
201. جل الخالق! یکی از رموز حروف مقطعه آن است که بیشترین حرف تکرار شده در آن سوره همان حروف مقطعه ابتدای سوره است؛ مثلاً تکرار قاف در سوره ق
202. رمزگشایی کنید:در حروف مقطعه:کاف،نون:۱بار تکرار شده/عین،یاء،هاء، قاف:۲بار/صاد:۳بار/طاء:۴بار/ سین:۵بار/ راء:۶بار/ حاء:۷بار/ الف،لام:۱۳بار/میم:۱۷بار
203. از نظر معنا نیز رموزی دارند؛ مثلاً سوره ص بیان چندین «خصومت» است؛ خصومت کفار با پیامبر، خصومت دو برادر نزد داود، خصومت اهل جهنم، خصومت ابلیس
204. به این جمله دقت کنید:هر سوره همان حرفی که در آغاز دارد،«خورند» او است و اگر ق را جای ن قرار دهیم خورند آن نیست/(خورند:دقیقاً مفهوم checksum)
205. جل الخالق! علامه طباطبایی: سورهای که با المص شروع شده از نظر محتوا، جمعِ دو سورهی الم و ص است! المر نیز جمع الم و الر است! و...
206. امام علی علیه السلام: هر کتاب، گزیدهای دارد و گزیده قرآن، حروف الفبایی است که در آغاز سورهها واقع گردیده
207. دکتر رشاد خلیفه(دانشمند مصری مقیم آمریکا) در۱۹۷۳تحقیق جامعی با کامپیوتر روی حروف مقطعه داشته/البته آنقدر تبصره دارد که ازحالت قاعده خارج شده
208. لیست تحقیقات فراوان انجام شده روی حروف مقطعه: کتاب التمهید، ج ۵، ص۳۲۳
209. اعجاز از ریشه «عجز»(ناتوانی) و به معنی ناتوان ساختن/۲نوع: ۱-توانایی کسی سلب شود ۲-کاری انجام گیرد که دیگران از انجامش ناتوان باشند(مثل قرآن)
210. اولین کسی که در مورد اعجاز قرآن کتاب نوشت: محمد بن زید واسطی(متوفای۳۰۷)/قدیمیترین اثری که اکنون در دست است: رساله «بیان اعجاز القرآن» است
211. ابو سلیمان حمدبنمحمدابراهیم خطّابی بُستی(متوفای۳۸۸) در این رساله به زیبایی، اعجاز «بیانی» قرآن (انتخاب واژهها و همآهنگی و..) را مطرح کرده
212. #کتاب «ثلاث رسائل في اعجاز القرآن» درباره اعجاز قرآن مطالعه شود... ظاهراً عالی است
213. پیامبران دعوت خود را از همان روز نخست با معجزه آغار میکنند یا فقط هنگام برخورد با شبهه منکرین معجزه ارائه میکنند؟پاسخ:حالت دوم(=ضرورت دفاعی)
214. چقدر زیبا و مهم: امام صادق(ع): سنّت الهی بر آن است که هرگز حق با باطل اشتباه نگردد و هیچ حقی به صورت باطل و هیچ باطلی به صورت حق جلوه ننماید
215. دقت کردین ما چطور میفهمیم خوب و بد چیست؟:شناخت حق و جدا ساختن آن از باطل،یک امر فطری وبدیهی است وگرنه معیاری برای جدایی حق ازباطل وجود نداشت
216. معجزه باید بهگونهای انجام گیردکه کارشناسان همان دوره بهخوبی تشخیص دهندکه آنچه ارائه شده بدرستی نشانه ماورای طبیعت و خارج ازتوان بشریت است
217. بسیاری از سخنوران زمان پیامبر، با شنیدن قرآن شگفتزده میشدند و با شنیدن چند آیه با دل و جان ایمان میآوردند... مثال: ص۲۹۶
218. عرب را چنین عادت بود که افراد هر قبیله به افراد قبیله دیگر، «یا ابن اخی» (ای فرزند برادر) خطاب میکردند
219. صفحه ۲۹۸ جریان مراجعه عتبه (از سران مشرک) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) و برخورد پیامبر با او، اشکم را درآورد... بسیار جالب بود
220. ابوذر برادری داشت به نام أنیس، شاعری توانا که با دوازده شاعر نامی عرب مسابقه داد و برتری یافت. او را نزد پیامبر فرستاد... وقتی برگشت گفت:...
221. من سخنان ناهنجار کاهنان راشنیدهام و اوزان شعری را خوب یاد دارم،هرگز بدان نمیماند/به خدا سوگند او راست میگویدو مردم درباره او دروغ میگویند
222. ارباب سخن گفتهاند:هرگاه کلمهای از قرآن را برداری،آنگاه تمامی لغت عرب را جستجو کنی تا کلمه دیگری را بتوان جایگزین آن نمایی،هرگز نخواهی یافت
223. سبک چینش الفاظ و عبارات قرآن،چیزی بین شعر،نثر و سجع است و این کاملاً بیسابقه بوده/شعر:زیبا ولی قید قافیه/نثر:آزاد ولی بدون گیرایی/سجع:دشوار
224. توجه: نباید دستآوردهای علمی را بر قرآن تحمیل کرد، زیرا دستآوردهای علمی حالت ثبات ندارند، در حالی که مسائل قرآنی حقایقی ثابتاند... ص۳۰۶
225. مسائل علمی که حالت ثبات و قطعیت پیدا کرده، میتواند ابزاری باشد برای فهم برخی اشارات علمی قرآن آن هم نه بطور حتم بلکه با قید«شاید چنین باشد»
226. برخی در طول تاریخ تلاش کردهاند چیزی شبیه قرآن بیاورند اما چیزی جز عار و ننگ برای خود به بار نیاوردهاند/سخن دکتر عبدالله درّاز ص۳۱۲ عالیست
227. مَن جَرَّبَ المُجَرَّبَ حَلَّت بِه النَّدامة (هر کس آزمودهشدهای را آزمون کند، جز پشیمانی دستآوردی نخواهد داشت)
228. زیبا و ظریف است، زلال و گوارا است... این توصیف از نوای ناقوسی حروف آن حکایت ندارد بلکه در رابطه با جنبهای است که بر «دل آدمی» اثر دارد ص۳۱۵
229. چقدر جالب: شیخ عبد القاهر جرجانی: اگر دیدی یک گوهرشناس سخن و صاحب بینش، شعر یا نثری را به خوبی توصیف میکند و میگوید: شیرین و لطیف است،...
230. ابعاد اعجاز قرآن: اعجاز بیانی(جنبههای لفظی و عبارات+معنا)، اعجاز علمی(اشارات گذرا به اسرار طبیعت) و اعجاز تشریعی (نوآوریهای مفاهیم دینی)
231. صفحه ۳۲۴ اعجاز بیانی و موسیقایی قرآن به زیبایی با چند مثال از سوره نجم توضیح داده شده/اگر کلمات تغییر کنند ریتم و نظمآهنگ به هم میخورد
232. جالبه: اصلاً همین که عرب آن زمان قرآن را یک سحر و جادو مینامید خود دلیل اعجاز بیانی آن است!
233. نمونههای زیادی از اعجاز در نظمآهنگ قرآن در ص۳۲۶../مثال جالب:آیات ۱۹و۲۰قمر: انتخاب کلمات محکم هنگام صحبت از عذاب؛ انگار قاری سنگ پرتاب میکند
234 وحدت موضوعی: آیات هر سوره با اینکه به صورت پراکنده نازل شده اما تناسب معنوی دارند و هدف یا هدفهای خاصی را دنبال میکنند
235. اکثر سورهها به ویژه سورههای کوتاه بطور کامل نازل شده/بلندترها از «بسم الله...» شروع میشدند تا بسم الله بعدی نازل شود
236. دکتر درّاز معتقد است: هر سوره با یک مقدمه شیوا شروع میشود، سپس به مقاصد عالیه خود میپردازد و با یک جمعبندی کوتاه خاتمه مییابد
237. ببین چقدر مسخرهست: زبان چینی بیش از ۵۰هزار سیمبل دارد! یک تحصیلکرده چینی نهایتاً املای ۸هزار کلمه از زبان خودش را میداند!!
238. و النجم تستصغر الأبصار رؤیته ... و الذنب للطرف لا للنجم فی الصغر (ستارگان را گرچه دیدگان ما کوچک میبیند، گناه از دیدگان ماست نه در ستارگان)
239. چقدر جالب: وقتی یک دانشمند حتی در زمینه غیرتخصصی خود صحبت میکند، لابلای گفتههایش تعابیری ادا میشود که حاکی از دانش و رشته تخصصی وی است...
240. خداوند نیز در قرآن به طور تخصصی در مورد علوم صحبت نکرده اما لابلای صحبتهایش تعابیری هست که میشود فهمید او«یَعلمُ السِّر فی السماوات والارض»
241. ص ۳۴۳: نقد تند نویسنده بر نظر کسانی که معتقدند تمام علوم طبیعی و حتی صنعتی و.. در قرآن هست! (من هم دیدگاه مشابهی داشتم که ظاهراً صحیح نیست)
242. ص۳۴۵: خلاصه، گره زدن فرآوردههای دانش با قرآن، کار صحیحی به نظر نمیرسد. (علم بیثبات است و این کار، ثبات قرآن را متزلزل میکند)
243. قرآن: و جعلنا مِن الماءِ کلَّ شیئٍ حیٍّ/پیامبر(ص): کلُّ شیئٍ خُلِقَ مِن الماء (منشأ هستی همه موجودات، آب است)/برخی اشارات علمی قرآن: ص۳۴۷...
244. و جعلنا السماءَ سقفاً محفوظاً/عمق هوای آسمان:۳۵۰کیلومتر/ترکیبات هوا:۷۸.۰۳ نیتروژن // ۲۰.۹۹ اکسیژن // ۰.۰۴ اکسید کربن // ۰.۹۴ بقیه گازها
245. روزانه میلیونها سنگ با سرعت فوقالعاده ۵۰کیلومتر بر ثانیه! از فضا وارد جو زمین میشود اما به خاطر اصطکاک با هوای آسمان ذوب و نابود میشود
246. لایه اُزُن که در اثر رعد و برق به وجود میآید زمین را در برابر پرتوهای مضرّ کیهانی محافظت میکند و اگر این لایه نبود،حیات روی زمین ممکن نبود
247. جالبه: یکی از معجزات قرآن: به طور دقیق برای بشر مشخص کرد که ز کجا آمده است و به کجا خواهد رفت و آمدنش بهر چه بود؟بشر قبلاً عقایدی خرافی داشت
248. جالبه: یکی از معجزات قرآن این است که هیچ نوع گرایش منحرفکنندهای در آن دیده نمیشود! مثلاً گرایش به عرب یا عجم یا سفیدپوست یا قوم خاصی...
249. قرآن، سهبعدی است! یعنی: توجه دارد به: ۱-رابطه انسان با شؤون فردی و شخصی خود/۲-رابطه وی با جامعه/۳-رابطه وی با خدا
250. قرآن خداوند را به بهترین شکل وصف کرده/در تورات کنونی آمده: خدا بدین جهت آدم را از خوردن شجره منهیّه منع نمود تا مبادا دارای عقل و شعور گردد!
251. #کتاب «تاریخ تمدن» از ویل دورانت حتماً مطالعه شود... (مثال از محتوا: گوشهای از خرافات بشر در ساخت خدایان کوچک و بزرگ...)
252. استغفرالله! تعبیرات و داستانهای زشتی درباره انبیاء الهی در تورات و انجیل هست من شرم میکنم اینجا بنویسم! ص۳۶۳ /مقایسه کنید با تعبیرات قرآن
253. گاهی به چه چیزهای سادهای فکر نمیکنیم! هدف از نماز چیست؟ حدیث جالب امام صادق در این زمینه:ص۳۶۷/هدف: شریعت به فراموشی سپرده نشود
254. تحریف کلام یعنی «تفسیره علی غیر وجهه»/به آن تحریف معنوی نیز گفته میشود/یعنی دلالت لفظ را دگرگون میسازد و از مسیر خود منحرف میکند
255. در قرآن هر کجا واژه تحریف آمده، «تحریف معنوی» منظور بوده: «یُحرِّفونَ الکَلِمَ عن مَواضِعِه»/تحریف در اصطلاح، به ۷ معنا آمده: ص۳۷۱
256. بیشتر بحثی که برخی حشویون و اخباریون درمورد تحریف قرآن مطرح کردهاند حول این است که قرآن حجیمتر و بیشتر بوده و عمداً یاسهواً ازآن کاسته شده
257. سیدمرتضی علم الهدی:چطور ممکن است کتابهای نویسندگان مشهور و اشعار شعرا و حوادث تاریخ بدون تحریف باشد و قرآن با آن همه اهمیت تحریف شده باشد!؟
258. دلایل نفی تحریف قرآن: ص ۳۷۲ /گواهی تاریخ،تواتر قرآن،مسأله اعجاز قرآن،ضمانت الهی،عرضه روایات بر قرآن،نصوص اهل بیت،نظر علمای بزرگ شیعه
259. علما مسأله اعجاز را بزرگترین دلیل بر ردّ شبهه تحریف دانستهاند: اگر کسی میتوانست یک سوره بیاورد که خداوند در چندین آیه به تحدی نمیطلبید!
260. ابوبصیر از امام صادق میپرسد: مردم میگویند چرا خداوند فرموده«أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم»اما نامی از علی و خاندانش نبرده؟
261. حضرت فرمود: در قرآن فریضه نماز نازل گردید اما از رکعات و شرایط آن نامی برده نشد تا آنکه پیامبر خود بیان نمود/اصول کافی،ج۱،ص۲۸۶
262. بزرگان علمای شیعه دو دستهاند: محققین: در احکام شرع، اجتهاد و اندیشه عقلی را روا میدارند/ محدثین: صرفاً پیرو احادیث وارده از معصومین هستند
263. سلفیّون کسانی هستند که صرفاً خود را پیرو سلف(گذشتگان) میدانند و هر چه از آنها برسد، چه راست و چه دروغ، آنرا سرلوحه زندگی خود قرار میدهند
264. سلفیّون هرگز قدرت تشخیص صحیح از سقیم را ندارند و اجازه تشخیص را نیز به کسی نمیدهند. اینان امروزه قسمتی از «وهابیون» را تشکیل میدهند
265. در میان شیعه گروه مشابهی وجود دارد که به نام«اخباریون» شناخته میشوند/بیشتر و شاید تمام روایات تحریف،به دست سلفیون و اخباریون جمع و تدوین شده
266. حکم وارده از سنت: زناکار اگر دسترسی به حلال داشته و راه حرام پیموده، سنگسار میشود وگرنه تازیانه میخورد/عمر اصرار داشت این حکم در قرآن بوده
267. اکثر کسانی که قائل به تحریف قرآن هستند، معمولاً یک یا چند آیه رو بدون توجه به پس و پیش و شأن نزول میخونن و چون نمیفهمن فکر میکنن تحریف شده
268. نمونه آیهای که در نگاه اول بیسروته به حساب میاد و شک بر تحریف رفته: آیه ۳ سوره نساء/پاسخ به شبهه با توجه به شأن نزول: ص۳۹۰