پنج‌شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

از کجا معلوم؟ (داستان و ایده‌ای که انسان را در حالت تعادل نگاه می‌دارد)


در مطلب «موفقیت در دین و دنیا: مقاله اول: مثبت‌اندیشی شرط اول در موفقیت» گفته بودم و با یکی دو آیه ثابت کرده بودم که:

خداوند دوست دارد انسان در هر نعمتی و در هر شکستی در حالت تعادل باشد (نه سرمست از نعمت و نه ناامید از نقمت)...

برای اینکه در این حالت باشیم، شش سال پیش در مطلب «ده جمله که زندگی‌ام را متحول کرد!» جمله‌ای از یک داستان را مطرح کرده بودم:

it-will-pass

اما ترفند و داستان دیگری که من در زندگی شخصی استفاده می‌کنم، این داستان زیباست که احتمالاً شنیده‌اید:

پیرمرد روستازاده‌ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه‌ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند: عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرار کرد!

روستازاده پیر جواب داد: از کجا معلوم که این از خوش‌شانسی من بوده یا از بد شانسی‌ام؟ همسایه‌ها با تعجب جواب دادند: خوب معلومه که این از بد شانسیه!

هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه‌ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه بیست اسب دیگر به خانه بر گشت!

پیرمرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا معلوم که این از خوش‌شانسی من بوده یا از بد شانسی‌ام؟ فردای آن روز پسر پیرمرد در میان اسب‌های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. همسایه‌ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! و کشاورز پیر گفت: از کجا معلوم که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی‌ام؟ و چند تا از همسایه‌ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیرمرد کودن!

چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته‌اش از اعزام، معاف شد.

همسایه‌ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! و کشاورز پیر گفت: از کجا معلوم...؟

 

به نظرم این داستان در مورد تمام اتفاقات زندگی ما صادق است؛ مثلاً من اواخر سال گذشته یک تصادف وحشتناک با ماشین قبلی (همان پرشیا که سال ۹۱ در مطلب «ماشین بخریم یا نخریم؟ (تجربیات من در مورد خرید ماشین)» درباره‌اش صحبت کردم) داشتم. (در هوای به شدت بارانی از پشت زدم به یک ماشین باری که تقریباً در وسط خیابان پارک کرده بود و رفته بود!) سمت راست ماشین خیلی صدمه دید... خوب، در نگاه اول ممکن است بگویم و همه بگویند که: عجب شانس بدی! خدا و طبیعت با من قهر کرده و امثال این قضاوت‌ها... وقتی ماشین اینطور شد، دلم را زد و تصمیم گرفتم بفروشمش. چند روز به عید با قیمت خوبی فروختم و همانطور که در مطلب «ماشین تیوولی (Tivoli) بخریم یا نخریم؟ (تجربه من از خرید یک شاسی‌بلند تازه‌وارد)» گفتم، بیست فروردین یک توولی گرفتم. چند روز بعد از خرید، بحث افزایش قیمت دلار پیش آمد و خلاصه الان قیمت آن ماشین به ۲.۵ برابر افزایش پیدا کرده. حالا هر کس من را می‌بیند، می‌گوید: شانس آوردی ماشین (و همینطور خانه) را قبل از گرانی دلار خریدی!! و من در جواب، این داستان را تعریف می‌کنم و می‌گویم: از کجا معلوم؟ (خدا نکند اما مثلاً اگر یک گوشه‌اش جایی بگیرد احتمالاً کلی خرج روی دستمان خواهد گذاشت؛ حالا اگر هم تصادف کند و خرج روی دستمان بگذارد، آیا بدشانس بوده‌ام؟ از کجا معلوم؟ شاید مثلاً آن هم دلم را بزند و آن را بفروشم و پولش را جایی سرمایه‌گذاری کنم و...)

و به قول انگلیسی‌زبان‌ها:

Who knows?

ما واقعاً با دید کوتاهی که داریم نمی‌توانیم درباره اتفاقاتی که می‌افتد قضاوت کنیم.

نمونه دیگر آن را در مطلب «چرا رشته کامپیوتر اینقدر ریاضی دارد؟ آیا لازم است؟» اشاره کرده بودم. زمانی که دانشجوی کارشناسی کامپیوتر بودم، ۲۰ واحد درس را افتادم... همه‌اش هم ریاضی بود. خودم و همه ممکن بود قضاوت کنیم که عجب آدم بدشانس یا درس‌نخوانی هستی! اما الان که برنامه‌نویس شده‌ام (شغلی که سال‌هاست بهترین شغل دنیا می‌شود) تازه می‌فهمم آن افتادن‌ها در درس ریاضی چه حکمت والایی داشته؛ برنامه‌نویسی یعنی ذهن الگوریتمیک و این ذهن فقط با درگیری با مسائل ریاضی ساخته می‌شود...

یا مثلاً سایت برای مدتی با مشکل مواجه می‌شود، ممکن است در نگاه اول بگویم: وای! آبرویمان رفت و... اما وقتی سایت درست می‌شود می‌بینم در عوض حالا که وارد سایت می‌شوم سایت برایم لذت‌بخش‌تر شده و انگار این شرایط گه‌گاه بد نیست اتفاق بیفتد که من و کاربران دلشان برای سایت تنگ شود...

یا مثلاً الان آن آیفون که در سال ۹۳ در مطلب «آیفون ۶ (iPhone 6) بخریم یا نخریم؟» درباره‌اش توضیح دادم با مشکل جدی مواجه شده. ممکن است در نگاه اول بگویم: وای! وسط این گرانی‌ها خدا می‌خواسته انتقام یک چیز را بگیرد!! اما از کجا معلوم؟ شاید کم‌کم تمایل پیدا کردم که یک گوشی آندرویدی بگیرم و مثلاً وارد دنیای جدیدی شوم و خیری در آن باشد...

و صدها نمونه دیگر که مثلاً در برنامه‌های تلویزیونی مانند «ماه عسل» و... می‌آورند که هر کس از بیرون نگاه کند فکر می‌کند مثلاً آن زن و شوهری که بچه‌دار نشده‌اند چقدر بدشانس هستند! اما همین موضوع باعث می‌شود بروند سراغ بچه‌های بی‌سرپرست و آن‌ها را بزرگ کنند و خانواده‌ای مثلاً ده نفره از بچه‌های بی‌سرپرست تشکیل دهند که هر کدامشان دکتر و مهندس و... شده‌اند.

یا حتی در مورد اتفاقات سیاسی کشورمان: جنگ شد... احتمالاً خیلی‌ها می‌گفتند وای ما چقدر بدبختیم که جنگ شد! اما همان جنگ عامل بسیاری از پیشرفت‌ها و اعتماد به نفس‌ها و معنویت‌های ما شد. تحریم شدیم... همه مردم دنیا ممکن است بگویند: مردم ایران چقدر بدبخت هستند که تحریم می‌شوند اما ما در شرایط تحریم بهترین تجربیات را کسب کردیم. روی پای خود ایستادیم. قدرتمندتر جلوه کردیم و بسیاری نعمت‌های دیگر... الان هم همینطور، تحریم شده‌ایم... آیا بدشانس هستیم؟ از کجا معلوم؟ شاید همین تحریم ما را به قله‌های پیشرفت برساند. شاید همین تحریم دارد به ما صرفه‌جویی و نوع‌دوستی و عدم احتکار و... را آموزش می‌دهد. (و یا شاید لازم است مردم هر از چند گاهی یاد بگیرند که «اعتماد به غرب» اوضاع را نه تنها بهتر که بدتر نیز می‌کند؛ ... و احتمالاً یاد بگیریم که نه تفکر «خدا، سپس علم» که دولت پیش داشت صحیح است و نه تفکر «علم، سپس خدا» که دولت فعلی دارد؛ بلکه تفکر «خدا و علم» کارساز خواهد بود)

به هر حال، دنیا دنیای تصادفی (رندوم) است؛ و از دیدگاه دینی، همه این اتفاقات خوب و بد یک نوع آزمایش است برای اینکه خداوند ببیند در برابر هر نوع اتفاقی آیا در حالت تعادل قرار می‌گیریم یا اینکه در خوشی‌ها سرمست می‌شویم و در شکست‌ها ناامید از خود و خدا و دین و...؟

 وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ (سوره بقره / آیه ۱۵۵)

و ما قطعاً شما را با ترس و گرسنگی و از دست دادن اموال و جان‌ها و ثمرات می‌آزماییم. و بشارت بده به صابران.

مهم این است که انسان در هر شرایطی حتی در بدترین شرایط که باران مصیبت‌ها ممکن است ببارد، به این فکر کند که چطور می‌توان از این شرایط بهترین استفاده را برد؟ به قول آن جمله بسیار حکیمانه:

موفق کسی است که با آجرهایی که به سمت او پرتاب می‌شود، خانه‌ای مستحکم بسازد.

 https://img.aftab.cc/news/97/who_knows.jpg

و حرف آخر، همان آیه است که معادل «از کجا معلوم؟» است و در قرآن چند باری تکرار شده:

عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (سوره بقره / آیه ۲۱۶)

شاید شما از چیزی اکراه داشته باشید و آن چیز برای شما خیر باشد و شاید از چیزی خوشتان بیاید و آن چیز برای شما شر باشد. و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید...

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


[ارسال شده در مورخه : دوشنبه، 8 بهمن، 1397 توسط Hamid]
[ #مطالب مفید مرتبط با روانشناسی]



بازدیدها از این مطلب: 11806 بار   امتیاز متوسط :   تعداد آراء: 1   امتیاز دهید:

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 7 با 11 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

qwerty13                توسط qwerty13 در مورخه : دوشنبه، 8 بهمن، 1397(لینک نظر)
ما از مجموع مطالب این یک ترم شما نتیجه میگیریم که اگر سرتون شلوغ باشه نوع مطالبتون عوض میشه فلذا اگر بخوایم از مطالبتون استفاده کنیم باید طی یک حمله انتحاری دانشگاه آزاد رو با خاک یکسان کنیم 😐
دوستانی که میخوان در این عملیات مارو یاری کنند همینجا اسم نویسی بفرمایند 😆


[ ارسال جوابیه ]


سعید فلاح (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط سعید فلاح در مورخه : سه شنبه، 9 بهمن، 1397
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا


[ ارسال جوابیه ]


علی آریا (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط علی آریا در مورخه : پنجشنبه، 11 بهمن، 1397
با سلام و درود خدمت شما
آره واقعا همین طوره، انشالله که خدا ما رو هدایت کنه


[ ارسال جوابیه ]


hasanghanbari                توسط hasanghanbari در مورخه : جمعه، 12 بهمن، 1397(لینک نظر)
تو همین دو سال اخیر اتفاقات سختی برام افتاد، به طوری که مجبور شدم عادات روزمرگی زندگیم رو کنار بزارم. اون‌موقع تو این فکر بودم که چرا این همه سختی برام ایجاد شده و خودم رو براش سرزنش میکردم. اینم بگم که همون موقع، همین داستان های بالا رو میدونستم و به خودم دلداری میدادم. تازه شش ماهه که میفهمم این همه سختی برای چی بوده و از من چی ساخته.
امیدوارم شما هم سختی‌های زندگیتون رو تحمل کنید تا به نتیجه‌ی بعد از اون که انشاالله خیره برسید.


[ ارسال جوابیه ]


[بدون موضوع]                توسط در مورخه : شنبه، 13 بهمن، 1397(لینک نظر)
hhhhhhhh
20 واااااااااااااااحد ؟؟؟
به خودم کلی امیدوار شدم استاد D:


[ ارسال جوابیه ]


بهرامی                توسط بهرامی در مورخه : پنجشنبه، 20 آذر، 1399(لینک نظر)
مطلب رو امروز خوندم، ولی امیدوارم به تاریخ امروز 99/9/20 که دو سال از نوشتن تجربیاتتون گذشته ((البته اگر از ایران مهاجرت نکرده باشید،،)) هنوز همینقدر خوشبین و راضی از قضا و قدر باشید.


[ ارسال جوابیه ]