امسال قسمت شد، از ابتدای مرداد به مدت حدود ۴۰ روز، از طرف دانشگاه تهران در طرح ولایت شرکت کردم (۲۵ روز مهمان امام رضا بودیم در حرمش و بقیه در کربلا در دانشگاه اهل بیت کربلا).
هر سال حدود ۵ هزار نفر از سراسر کشور از طرف ارگانهای مختلف در این طرح ملی شرکت میکنند. (آموزش و پرورش، دانشگاهها، ارگانهای نظامی و...)
«طرح ولایت» ایده ابتکاری آیت الله مصباح برای آگاهسازی جوانان جهت دفع شبههافکنیهای دشمنان درباره موارد مختلف دینی به ویژه ولایت فقیه است.
در این دوره که ظاهراً در گذشته در شهرهای مختلف برگزار میشده اما چند سالی هست که در مشهد برگزار میشود، ۶ کتاب طی سه ثلث آموزش داده میشود:
۱- معرفتشناسی
۲- خداشناسی
۳- انسانشناسی
۴- فلسفه اخلاق
۵- فلسفه حقوق
۶- فلسفه سیاست
تلاش شده است از روش استدلال منطقی شروع شود و تا دلیل منطقیِ نیاز به ولی فقیه پیش برود.
با توجه به اینکه دوره نسبتاً طولانی به ویژه برای متأهلها و شاغلها به حساب میآید و احتمالاً دنبال کسی میگردند که دوره را به طور کامل تجربه کرده باشد که از تجربیاتش بشوند، قصد دارم در قالب چند پرسش و پاسخ، تجربیاتم از این دوره را به اشتراک بگذارم.
-
آیا اگر به عقب برگردید، باز هم میروید؟
- این سؤال را باید از افراد دیگری هم بپرسید. چون دوره ما خیلی خاص بود. اولاً ما از طرف مهمترین دانشگاه این کشور آنجا بودیم، بهترین اسکان یعنی دانشگاه رضوی (آن هم ساختمان شماره ۱) که داخل خود حرم (صحن امام مجتبی) است را در اختیار ما قرار داده بودند. تصور کنید: ما پایمان را از دانشگاه بیرون میگذاشتیم، روی فرشهای صحن بودیم و میایستادیم به نماز و... و از آن طرف، ما دانشگاه تهرانیها اولین گروهی بودیم که بخشی از دورهشان در خارج از ایران (کربلا) برگزار میشد.
- هیچ گروهی مانند ما (حدود ۱۵۰ نفر دانشجوی دانشگاه تهران) اینقدر لاکچری این دوره را نگذراند. مثلاً خیلیها در دانشگاه فردوسی مشهد ساکن بودند که هر روز باید بیش از یک ساعت سوار اتوبوس میشدند تا به حرم بیایند و مدت کوتاهی در حرم بودند و دوباره بیش از یک ساعت در راه برگشت! (آن هم پس از سه یا ۴ کلاس ۲ ساعتی که ممکن بود حسابی خسته شده باشند)
- در کربلا هم علیرغم اینکه اولین تجربهشان بود و ناهماهنگیهای فراوانی وجود داشت، اما انصافاً همه چیز لاکچری بود. (از خورد و خوراک که ما به جای آب، نوشابه قوطیای میخوردیم! تا حمل و نقل که از دم دانشگاه تا دم حرم که ۵ دقیقه بود با تاکسی به حساب خودشان میبردند و میآوردند.)
- ما در داخل دوره که بودیم (احتمالاً به خاطر طولانی شدن دوری از خانواده و دلتنگی) میگفتیم کلاهمان هم بیفتد دیگر این طرفها نمیآییم اما الان که دوره تمام شده میفهمیم چه نعمتی بود و من چند بار از دلتنگی دوره و امام رضا و کربلا و... گریه کردهام.
-
۴۰ روز زیاد نیست؟
- بعد از دوره که نگاه میکنی، مثل یک چشمبههمزدن است اما داخلش که هستی انصافاً زیاد به نظر میرسد. به خصوص اگر مثل سالهای قبل، همهی ۴۰ روز داخل مشهد باشی و آن هم دور از حرم، احتمالاً تحملش کمی سخت باشد. (پیشنهاد من به برگزارکنندگان این است که دوره در سه مرحله ۱۵ روزه در ۳ محل مختلف برگزار شود. مثلاً ۱۵ روز مشهد، ۱۵ روز در یک شهر تفریحی حتی اگر شده در اردوگاهی در کنار دریاهای شمال یا جنوب، ۱۵ روز کربلا یا نجف. البته که هزینهها و زحمتها در همین دوره ما نشان میداد که این کار برای ۵۰۰۰ نفر نشدنی است)
- اما مجموعاً اگر مثل دانشجوهای خوابگاهی عادت به دوری از منزل داشته باشد، بسیار آسان خواهد گذشت. من از دانشجوهای خوابگاهی چندان بیتابی ندیدم. فقط ما متأهلها و کسانی که خوابگاهی نبودند نق میزدیم. اگر در حرم ساکن شوید که آنقدر موضوع برای سرگرمی دارید که دلتنگیها یادتان میرود. تصور کنید: من تقریباً هر نماز جماعت را در یک صحن متفاوت میخواندم. ۲۵ روز در حرم بودیم باز هم خیلی جاهای حرم را نگشتیم!
-
مباحث دوره مفید بود؟
- هر چند من نقدهای فراوان به مباحث و اساتید دورهها دارم اما برای دانشجویان و یا کسانی که در سطح کارشناسی یا ارشد هستند، عالی بود. اما در سطح دکترا و امثال ما که در رشتههای مختلف تحصیل کردهاند ممکن بود خستهکننده باشد. مثلاً معرفتشناسی همان درس فلسفه بود که ما در روانشناسی پاس کرده بودیم و خلاصه آن را اینجا نوشتهام... حقیقت این است که از ۶ استادی که برای شما درسها را میگویند شاید یکی دو تا از آنها دانش و قدرت بیان کافی داشته باشد. بقیه مثل برخی اساتید دانشگاه که وقت را تلف میکنند، چندان چنگی به دل نمیزنند. اما گهگاه کلاسهای پرسش و پاسخ با اساتید خبرهتر برگزار میشود؛ اگر خواستید میتوانید از آنها بهره ببرید.
- مجموعاً مباحث دوره را مفید میدانم؛ شعار دوره که «طرح ولایت؛ یک بار برای همیشه» را تأیید میکنم. یک بار هم که شده باید در عمرتان این مباحث را بشنوید. حداقل چیزی که ممکن است دستگیرتان شود این است که دین، فقط آن صحبتهای عامیانه بالای منبرها نیست؛ اینجا خیلی تخصصی و منظم به همه مسائل دینی و معرفتی پرداخته شده...
- البته که همانطور که گفتم بنده انتقادات فروانی به سرفصل دورهها دارم. در حالت فعلی کسی که این دوره را میرود، هنگام خروج، از سه حالت خارج نیست: ۱- فرد معتقد و باسوادی بوده: این افراد با اعتقادات قویتر خارج میشوند. ۲- فرد معتقد و کمسوادی بوده: این افراد احتمالاً با شبهههای بیشتری در ذهن، از دوره خارج میشوند. ۳- فرد بیاعتقادی بوده: این افراد احتمالاً با لجاجت و اصرار بیشتر بر شبهههایی که در ذهن دارند از دورهها خارج میشوند!
- این جمله که «ما قبل از دوره هیچ شبههای نداشتیم اما در این دوره کلی شبهه در ذهنمان شکل گرفت» را زیاد میشنوید. دلیل آن هم این است که افرادی که شبهههایی از ماهواره و ... در مغزشان است، آن شبههها را در کلاسها مطرح میکنند، اساتید به دلیل سن و تجربه کم (اکثراً زیر ۳۵ سال سن داشتند) معمولاً پاسخ درخوری به آنها نمیدهند، بنابراین دو گروه آخر، آن شبهه را هم یاد میگیرند و چه بسا در جامعه نشر دهند.
- اگر فرصت شد، سرفصلهای پیشنهادی خودم را مطرح خواهم کرد. عجالتاً بانیان دوره باید در دوره اول فقط با ترفندهای علم روانشناسی، پایههای پایگاههای شبههافکنی مثل آمریکا و... را سست کنند. دانشجویی که در ذهنش این باشد که آمریکا پیشرفتهتر از ایران است، شما هر چه از دین برای او بگویی، حرفش این است: چرا آمریکا بدون دین پیشرفت کرده و ما با دین پیشرفت نمیکنیم؟ پس میشود دین نداشت و موفق بود! تا وقتی موفقیت تعریف نشود، همین شبههها وجود خواهد داشت. یا مثلاً اساتید این دوره در برابر نظریه صحیح و منطقی داروینی فقط سکوت میکنند! پاسخ این است: ما نظریه داروین را قبول نداریم!! (از یکی از اساتید پرسیدم: خدابیامرز اجدادتون میمونها هم پیامبر داشتند!؟ چنان داغ کرد که نگو...)
-
خورد و خوراک خوب بود؟
- از نظر خورد و خوراک احتمالاً از زیادی غذاها و... غافلگیر میشوید و بعد از دوره چاقتر شدهاید. فقط انتقاد من از آنها از کمیِ میوه بود که ممکن بود منجر به بیماری شود که البته بعداً اصلاح کردند و میوه هم بیشتر شد. (صبح ساعت ۷ صبحانه: هر روز یک صبحانه متفاوت است از تخممرغ و سیبزمینی تا کره و کره بادامزمینی و املت و نیمرو و... / ساعت ۹:۳۰ میانوعده: چای و کیک / ساعت ۱۳ ناهار: معمولاً دو یا سه بار در دوره لیست غذاهای متنوع تکرار میشود: از چلو کباب و جوجه تا فلافل / ساعت ۱۷:۳۰ میانوعده (معمولاً میوه) / ساعت ۲۰ شام: یک غذای ساده مثل آش، قارچ و سیبزمینی و...). من که در غذا کمی وسواس دارم هیچ مشکلی نداشتم و ندیدیم کسی با کیفیت برنج و ... مشکلی داشته باشد. (البته که کیفیت غذاها مثل هتل پنجستاره نبود!)
-
کیفیت اسکان چطور بود؟
- در هر ساختمانی که اسکان بود موضوع فرق میکرد اما در ساختمان شماره ۱ دانشگاه رضوی، از ۳ تا ۶ نفر در یک اتاق بودند (پتو و بالش و روانداز تمیز داده میشد؛ همه چیز تمیز و سالم؛ حمام و دستشوییها بسیار بزرگ و عالی و هر روز شسته و تمیز میشد). بچههای ارشد و دکترا اتاقهای خلوتتر و بقیه کمی شلوغتر. اما مثلاً فرهنگیان در ساختمان شماره ۲ اسکان داده شده بودند که مثلاً ۵۰ نفر را در یک سالن تعبیه کرده بودند (حالا تصور کنید چطور میشود برنامه منظمی برای خواب در این سالنها داشت؟). (بقیه اسکانها را خبر ندارم)
-
نکات پایانی؟
- حتماً قبل از ورود به دوره آییننامهها را مطالعه کنید. دقت کنید که پس از ورود به دوره اگر مثلاً ده روز بگذرد و بخواهید انصراف دهید، همه خرجهایی که برای شما کردهاند را میگیرند. مثلاً هر ده روز حدود ۹ میلیون تومان میشود. البته اگر مثلاً یک ثلث را کامل کنید و انصراف دهید میگذارند بعداً بقیه دوره را بگذرانید.
- در مباحث آموزشی بسیار جدی هستند و اینکه مثلاً فکر کنید میرویم مشهد و کلاسها را نمیرویم، از سرتان بیرون کنید! یک جلسه غیب یا حتی چند دقیقه تأخیر، خیلی جدی رسیدگی میشود و اگر بیش از حد مجاز در آییننامه باشد، از دوره اخراج میشوید و هزینهها گرفته میشود.
- روی عدم هماهنگیها هم برنامهریزی کنید. یعنی مثلاً ما اول قرار بود بقیه دوره را در نجف باشیم؛ بعداً گفتند کربلا. اول قرار بود هوایی برویم؛ گفتند ۲.۵ میلیون بدهید، هوایی برویم؛ ۱ میلیون علیالحساب ریختیم، یک روز مانده به حرکت اعلام کردند هواپیمایی کشور هواپیما تأمین نکرده، زمینی ما را از مشهد تا نجف و کربلا بردند که اگر موکبهای میان راه نبودند احتمالاً خیلی کار سخت میشد. آخرش هم آن ۱ میلیون را به ما برنگرداندند و گفتند ما میخواستیم لب مرز شما را رها کنیم، این هزینه را میگیریم که در تهران شما را پیاده کنیم. خلاصه با اینکه در کل دوره یک ریال خرج نکردیم اما نهایتاً این ۱ میلیون خرج شد (که البته انصافاً این دوره از نظر مالی، خیلی بیشتر از ۳۰ یا ۴۰ میلیون تومان میارزید).
- بچهها روز آخر، بیش از ۱۵ وعده که مسؤولین داده بودند ولی طور دیگری محقق شد را شماردند...
سخن پایانی
انصافاً باید درود فرستاد به روح آیت الله مصباح به خاطر پیگیریهای فراوانی که داشتهاند تا این دوره به سر و سامان برسد و اینگونه رشد کند. به فرزند ایشان که راه پدر را ادامه میدهند نیز خدا قوت میگوییم. هماهنگی و آموزش ۵۰۰۰ نفر در سال با این شرایط، کار آسانی نیست. ضمن تشکر فراوان از مسؤولین و دستاندرکاران و عرض خداقوت، إن شاء الله این دوره پایدارتر و مفیدتر از گذشته با رفع نقاط ضعفی که احیاناً در برخی بخشها دارد در آگاه کردن جوانان کشور موفقتر از گذشته باشد.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند