اگر مثل من از قدیم درگیر و پیگیر اخبار دنیای فناوری باشید، احتمالاً سایتها و سرویسهای زیادی را میشناسید که زمانی فکر میکردیم چقدر غول هستند و احتمالاً دارند پول پارو میکنند و از این جور تفکرات؛ اما ناگهان یک اطلاعیه میبینیم که آن سایت دیگر به کار خود ادامه نمیدهد و در فلان تاریخ سرویسدهیاش را قطع میکند؛ سایتها و سرویسهایی مثل: FriendFeed ، Digg ، Yahoo Messenger ، MySpace ، del.icio.us ، Google Reader ، BlogRolling و حتی Second Life که من خودم چقدر برای آن زندگی مجازی رؤیاپردازی کرده بودم و میخواستم یک روز یک دهنه مغازه در آن بخرم!!!
همه آنها یکی یکی رفتند و به تاریخ پیوستند، اما دیدن ظهور و افول آنها میتواند نکات زیادی را برای شاهدان به ارمغان بیاورد.
من به برخی از این نکات که خودم برداشت کردهام اشاره میکنم:
۱- قبل از انجام یک کار بزرگ، به پلان تجاری آن خیلی فکر کنید
میتوان بزرگترین دلیل مرگ این رهبران و بزرگان فناوری را یک چیز دانست: مشکل مالی!
این نکتهای است که در کتاب «چگونه یک تجارت الکترونیک راهاندازی کنم؟» هم اشاره کرده بودم و در کلاسهای تجارت الکترونیک خیلی در موردش صحبت میکنم. قبل از راهاندازی یک تجارت الکترونیک، باید یک پلان تجاری دقیق برای آن مشخص کنید و مطمئن شوید که به اهداف مالی پروژه خواهید رسید وگرنه مانند بسیاری از ایدهها میشوید که صاحب ایده، یک پساندازی دارد، میآید روی آن کار میکند و یک جو سنگین تبلیغاتی هم راه میافتد طوری که همه فکر میکنند چقدر درآمد دارد که این همه تبلیغ میکند و در نهایت که پسانداز صاحب ایده تمام شد، میبینید با سرشکستگی از این بازار خداحافظی کرد و وارد بازار دیگری شد.
اگر فکر میکنید که حالا فعلاً ایده را راهاندازی کنیم، بعد که کارش گرفت در مورد نحوه تأمین بودجهی لازم تصمیم میگیریم، سخت در اشتباه هستید.
باید همان ابتدا یک برنامهریزی دقیق (و حتی شاید بسیار بلندمدت) داشته باشید که مثلاً طی n سال فقط تبلیغ و خرج میکنم تا به فلان نقطه برسم، بعد مثلاً از طریق تبلیغات در سایت، تأمین هزینه میکنم... و بیان و نوشتن این نکات کافی نیست. باید دقیقاً تحقیق کنید که مثلاً این تبلیغاتی که شما به آن دل بستهاید آیا میتواند آن هزینههای سنگین را تأمین کند؟
اگر در وب جستجو کنید، میبینید بسیاری از شرکتها که ما فکر میکنیم که خیلی درآمد دارند، واقعاً پلان تجاریشان مشکل دارد و آنها نه تنها درآمد زیادی ندارند بلکه به زورِ کمکهای دولتی و مردمی زندهاند... نمونه بارز آن، همین تلگرام که هنوز بعد از این همه مدت، مشخص نیست میخواهد از چه طریقی کسب درآمد کند؟ ظاهراً به فروش Stickerهایش دل بسته که واقعاً اگر اینطور باشد، مضحکترین برنامهریزی را داشته!! مثل روز روشن است که این سرویس به مرور با مشکلات بزرگی در تأمین بودجه مواجه میشود و کمکم باید الرحمن آنرا هم خواند.
خیلی از ایدههایی که به ذهن شما میرسد، آن درآمدی که رؤیاپردازی کردهاید را ندارد. باید با کسانی که در آن زمینه فعالیت کردهاند و میتوانند صادقانه تجربهشان را به اشتراک بگذارند، مشورت کنید و اگر به این نتیجه رسیدید که میتوانید تأمین منبع کنید، اقدام کنید.
۲- متناسب با نیاز روز، خود را آپدیت کنید
خیلی از اوقات، یک پروژه برای مدتی در صدر قرار میگیرد. این میتواند یک دام برای مدیران پروژه باشد! آنها فکر میکنند دیگر به اندازه کافی مشهور شدهاند و تا ابد مشتریان خاص خودشان را خواهند داشت. اما این واقعاً یک خیال باطل است. دنیا به سرعت در حال آپدیت شدن است، غافل شوید میبینید دهها نمونه پروژه مشابه پروژه شما با قابلیتهای بهروزتر ارائه شدند و جای شما را در بازار گرفتند. در عین حال که شما مشتریان و فروش خوبی دارید باید به آپدیت شدن و ارائه خدمات کاملتر نیز توجه کنید.
۳- برای شکست آماده باشید!
اکثر افرادی که با مشکلات مالی در زندگی مواجه میشوند به خاطر این است که خود را برای شکست آماده نکردهاند. یعنی به طور مثال فقط روی یک پروژه متمرکز شدهاند و چون الان آن پروژه سوددهی کافی است، آنها مشغول خوشگذرانی هستند! به یک بنده خدایی گفتم چرا وضع مالیات خراب است؟ گفت: یک زمان وضع مالیام عالی بود. من حسابدار چند شرکت بودم و کلی درآمد داشتم اما وضع اقتصادی که افت پیدا کرد، آن شرکتها با مشکل مواجه شدند و بنابراین من هم با مشکل مواجه شدم... از طرفی حسابدار هم زیاد شده! گفتم: خوب، مشکل از تو است که آن زمان که یک حسابدار پردرآمد بودی برای این دوران برنامهریزی نکردهای... تو باید آن زمان که همه چیز روبهراه بود به این فکر میکردی که من چه کار دیگری یاد بگیرم که اگر فردا به من گفتند دیگر حسابدار نباش سریعاً به آن کار سوئیچ کنم...
مثلاً من خودم را برای هر نوع شکستی آماده کردهام. اگر بگویند دیگر تدریس نکن، مشکلی نیست، روی پروژههای برنامهنویسی کار میکنم. اگر به هر دلیلی بگویند دیگر برنامهنویس نباش، میروم کارهای هاستینگ و شبکه، ... اگر حتی بگویند کلاً در رشته کامپیوتر فعالیت نکن، میروم مترجم میشوم و کسب درآمد میکنم، اگر بگویند دیگر ترجمه نکن، میروم خطاطی و کارهای هنری میکنم، اگر بگویند آن کار را نکن، میروم نویسندگی و خلاصه صد راه را باز کردهام که اگر یکی جواب نداد، سریعاً به بعدی سوئیچ کنم.
۴- مرگ، شتری است که درِ خانه هر کسی میخوابد!
اگر به شما بگویند آیا روزی را تصور میکنید که gmail اعلام کند که این سرویس از فلان تاریخ دیگر قطع خواهد شد، شاید نتوانید باور کنید، اما تجربه نشان میدهد که هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. یک زمان ما فکر میکردیم Google Pages هیچ وقت قطع نخواهد شد و بنابراین به آن اعتماد کردیم و کلی از فایلهای سایت را در آنجا قرار دادیم اما یکی دو سال بعد، مثل آبِ خوردن، گوگل آن سرویس را قطع و فایلها را پاک کرد. من روی Google Video چقدر ویدئو آپلود کرده بودم، آن هم قطع شد و ویدئوهای ما پاک شد. چقدر به Google Reader دل بسته بودیم! آن هم تمام شد... کافیست یک سرویس بهتر از gmail ارائه شود، کاربران چنان با جیمیل خداحافظی میکنند که گوگل بماند و حوضش و گوگل نشان داده اگر سرویسهایش مورد استقبال فراوان قرار نگیرد، واقعاً مثل آب خوردن آنرا پایان میدهد!!
افرادی که یک زمان روی persianblog.com مطلب مینوشتند باورشان نمیشد که یک شب بخوابند و صبح بیدار شوند و ببینند این سایت کلاً هک شده و تقریباً تمام زحمات کاربران پاک شده!! و دهها نمونه دیگر مانند این سرویسها که فقط من در ذهن دارم...
اینها را گفتم که بگویم به هیچ سرویسی اعتماد ۱۰۰٪ نداشته باشید و حتماً احتمال مرگ آنها را بدهید؛ بنابراین نکند روی آنها سرمایهگذاری مادامالعمر داشته باشید.
قبل از اعتماد به یک سرویس، ببینید آیا آن شرکت، یک پلان تجاری مناسب برای آن سرویس دارد که هزینههای سرسامآور ارائه خدمات در سطح بینالملل را تأمین کند؟ فراموش نکنید که خیلیها حتی ممکن است ده سال پا بر جا باشند اما در این مدت با کمکهای دولتی و یا خرج پساندازهای خود زنده بودهاند و ناگهان کفگیرشان به ته دیگ میخورد و... (نمونه آن میتواند دیجیکالای پر زرقوبرق و پرخرج باشد که من احتمال میدهم بهزودی کفگیرش به ته دیگ بخورد...)
برداشتهای جذاب دیگری هم میشود از این ظهورها و افولها داشت که من خیلی توضیح نمیدهم:
۵- متناسب با دخل خود خرج کنید!
خیلیها هنوز دخلی از یک پروژه ندارند، یک دفعه مثلاً چندین نیروی متخصص را استخدام میکنند و کلی خرج تبلیغ میکنند و امثالهم و بعد تازه میبینند مخارج دارد کمرشان را میشکند و دخل پاسخگوی این همه خرج نیست...
۶- آهسته و پیوسته رفتن بهتر از گه تند و گهی خسته رفتن است
شما اگر خیلی اوج بگیرید، هر اوجی فرود دارد و این فرودهای شما خودش را خیلی نشان میدهد اما اگر روی یک خط صاف در وسط حرکت کنید، به نظر میرسد پایداری شما بیشتر باشد.
۷- و خیلی موارد دیگر...
به هر حال، اگر قصد دارید کار بزرگی را شروع کنید، باید از مدتها قبل، صبورانه ظهور و افولهای شرکتها و سایتهای مختلف را زیر نظر داشته باشید و آنها را تحلیل کنید تا بتوانید از نتیجهگیریهایی که میکنید در موفقیت کار خود بهره ببرید.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند