قبل از سنین ۲۵ تا ۳۰ سال، انسان هر بلایی سر خودش میآورد، این بدن پا به پای او پیش میآید! هر چه میخورد، هر طور ورزش میکند، هر گناهی مرتکب میشود و خلاصه هر کار میکند، این بدن با او کنار میآید، اما وقتی از این سنین گذشت، دیگر میبینی زیاد که مینشینی، سنگ کلیه میگیری، زیاد که میدوی، قلب و نفس میگیرد، زیاد که کار میکنی، چشمها دیگر تار میبیند و یکی یکی مشکلات و دردها ظاهر میشوند! (چه خوب گفتهاند که قدر ایام جوانی؛ یعنی حدوداً ۱۵ تا ۳۰ سالگی را بدانید!)
ظاهراً خیلیها در این سنین در مورد «احساس قلب درد» جستجو میکنند. میخواهم کمی در مورد این مورد صحبت کنم؛ البته که میدانید که من پزشک نیستم. اگر شما احساس درد شدید دارید باید سریعاً به پزشک مراجعه کنید. این مطلب بیشتر برای دردهای گهگاه و خفیف است...
عوامل احساس درد در قلب:
۱- درد در بخشهای دیگر بدن مانند معده و کلیه:
اینطور که اطبا گفتهاند، قلب به خودی خود به همین راحتیها مشکل پیدا نمیکند یا اگر مشکل پیدا کند، اجازه نمیدهد شما در موردش جستجو کنید و بنشینید با حوصله این مطلب را بخوانید! میگیرد و میکشد و تمام!!
بسیاری از اوقات احساس درد در قلب به خاطر درد در بخشهای دیگر بدن شماست. به خصوص معدهی شما! حدیث از پیامبر(ص) داریم که: معده، منشأ همه بیماریهاست و واقعاً حقیقت است! از من بپرسید که در فصل پاییز و زمستان معده درد دارم و میدانم که معدهدرد برابر است با: ۱- بیماری عصبی: زمانی که معده شما درد میکند، شما اعصاب هیچ چیز و هیچ کس را ندارید و همینطور به شما فشار عصبی وارد میشود. دائم فکر و خیال میکنید و همینها به مرور باعث مشکلات عصبی میشود. ۲- ضعیف شدن چشم: کسی که معدهدرد دارد، به اعصابش فشار میآید و از طرفی دائم چشمانش را فشار میدهد و به هم نزدیک میکند و همینها باعث میشود کرهی چشم شما به مرور تغییر شکل دهد و تار ببینید یا آستیگمات شوید. ۳- سوء تغذیه: هر چیزی را نمیتوانید بخورید پس سوء تغذیه پیدا میکنید و همین خودش یعنی کلی مشکلات دیگر؛ مثلاً آب میخورید و میبینید معدهتان درد گرفت، پس کمتر میخورید، همین باعث میشود سنگ کلیه بگیرید!!... و خلاصه تمام مشکلات و بیماریها به معده ربط دارد!
و مهمترین چیزی که معدهدرد دارد، احساس درد در تمام قفسه سینه و شکم است. به همین خاطر اکثر کسانی که معدهدرد دارند فکر میکنند قلبدرد دارند! وقتی جستجو کنید، میبینید اکثر مقالات پزشکی احساس قلبدرد را به معدهدرد ربط دادهاند.
نشانهی اینکه شما معدهدرد دارید و نه قلبدرد این است: دستتان را روی معدهتان (زیر قفسه سینه) بگذارید و کمی فشار دهید، ببینید قلبدردتان رفع شد؟ بله؟ خوب، معدهدرد است! و یا، یک نصفه قرص رانیتیدین که برای معدهدرد است بخورید، ببینید قلبدردتان خوب شد؟ اگر شد، یعنی شما قلبدرد ندارید، بلکه مشکل از معدهتان است.
توضیحاتی در مورد قرص رانیتیدین:
قرص رانیتیدین عوارض جانبی خاصی ندارد و از بیخطرترین قرصهاست. این قرص باعث میشود اسید معدهتان کمتر ترشح شود. فراموش نکنید که اسید معده آنقدر قوی است که میتواند سنگ را ذوب کند! (حالا ببینید این معدهی انسان چه معجزهای است که این اسید را تحمل میکند!) در برخی افراد اسید معدهشان قویتر است و یا به دلایلی مانند استرس یا خوردن موارد اسیدزا مثل انار و... این اسید بیشتر ترشح میشود و چون برخی رگهای عصبی از کنار معده عبور کردهاند باعث تحریک آن اعصاب میشوند و مغز احساس معدهدرد میکند. اگر این اسید کمتر ترشح شود، مشکل حل میشود.
البته هشدارهایی هم لازم است:
- برخی اطبا مانند دکتر حسن اکبری گفتهاند که مصرف زیاد قرص معده باعث بزرگ شدن سینهها در مردان میشود.
- ضمن اینکه به هر حال، ممکن است غذا به درستی و بهموقع هضم نشود و مشکلاتی به دنبال داشته باشد.
- سعی کنید اگر معدهدرد دارید خیلی در خوردن این قرص اسراف نکنید. ممکن است با آن احساس آرامش کنید و مثل برخی افراد به عنوان قرص اعصاب از آن مکرراً استفاده کنید! (هر چیز خوبی اگر اسراف شود، تبدیل به اعتیاد میشود) مثلاً من خودم اگر احساس درد کنم، گاهی یک/چهارم قرص رانیتیدن یا نهایتاً نیمی از آن را میخورم. مثلاً پنج ماه است یک بسته قرص رانیتیدن گرفتهام و تازه دارد تمام میشود! یعنی به ندرت و اگر درد خیلی فشار بیاورد... (البته همانطور که گفتم سعی کنید نگذارید خیلی به شما فشار بیاورد چون مشکلات مربوط به چشم و اعصابش واقعاً خطرناک است و به همین راحتیها درمان نمیشود.)
- اگر زخم معده دارید باید دنبال درمان اساسی باشید. دوستی داشتم که دائم آب انار را میگرفت و میخورد و در عین حال معدهدرد هم داشت و نمیتوانست بفهمد که آن معدهدردها با انار تشدید میشود. با قرص، معدهی بیچاره را موقتاً تسکین میداد. چون درد را احساس نمیکرد، خوب، زخم هم دائم بزرگتر میشد و او با قرص خودش را به نوعی بیهوش میکرد تا اینکه زخم آنقدر بزرگ شد که راه خروجی (یا ورودی) معدهاش را گرفت و هر چه میخورد بالا میآورد! چند روز به او چیزی ندادند تا معدهاش خالی شود و عمل کردند و زخم را برداشتند و بعدش هم کلی مصیبت کشید...
گاهی نیز قلبدرد به خاطر سنگ کلیه است. اگر سنگ کلیه دارید، درد آن از پشت کمر ممکن است به همه جا از جمله قلب شما بزند! بررسی کنید ببینید با بستن کمرتان با یک شال، حالتان بهتر میشود؟ احتمال دارد کلیهتان سرما خورده باشد یا سنگ کوچکی در آن باشد که جا به جا شده است و دارد دفع میشود.
همانطور که در مطلب «مهمان ناخوانده» گفته بودم، من زمانی که در تابستان از حمام آمدم بیرون و یک ساعت جلو باد مستقیم کولر که از سمت چپ بدنم به من میخورد، مشغول خطاطی شدم، کلیهام سرما خورد و دردناکترین درد جهان، که درد کلیه دانسته شده، را تجربه کردم! وقتی سونوگرافی گرفته شد، مشخص شد یک سنگ دو میلیمتری (که سنگ کمتر از ۴ میلیمتر خیلی جدی نیست) در کلیه چپ است... اما من میدانستم که به خاطر سرما خوردن کلیه است...
فراموش نکنیم که قدیمیهای ما همیشه یک شال به دور کمرشان میبستند. این شال این روزها بزرگترین عامل سلامتی دانسته میشود. یعنی اگر شما بتوانید دور تا دور شکمتان را گرم نگه دارید، از بسیاری از بیماریهای مربوط به کلیه و معده و دستگاه گوارشی مصون هستید. بابای خدا بیامرز ما همیشه میگفت حتی اگر الان تابستان است و میخواهید بخوابید، یک چادر یا پتو روی شکم و کمرتان بیندازید. حالا میفهمیم که چه نکته مهمی بوده است! یادتان باشد که بدن در حالت خواب، کمی سردتر میشود. پس اگر الان قبل از خواب است و میبینید گرمتان است به این معنی نیست که در حین خواب هم گرم خواهید ماند! بدنتان به مرور سرد میشود و همین باعث سرما خوردن کلیه و ... میشود.
به هر حال، آن چند روزی که این کلیه ما درد میکرد، احساس میکردم قلبم هم درد میکند، طوری که حتی یک روز، از ترس، ۶ صبح بلند شدم رفتم اورژانس! نوار قلب گرفتند و گفتند هیچ مشکلی در قلبت نیست.
یادتان باشد که اولین روزهایی که این نوع دردها را احساس میکنید، چون قبلاً تجربهاش را نداشتهاید، کمی میترسید! بنابراین طبیعی است که وصیتنامه بنویسید و فکر کنید روزهای آخر عمرتان است و اینجور قرطیبازیها!!! نترسید! (إن شاء الله) حالا حالاها هستید... ;)
۲- استرس!
خوب، بیخود نیست که استرس را «قاتل خاموش» نامیدهاند! همین چند روز گذشته چند نفر فقط در اطراف ما به خاطر مشکلات استرسزا مثل طلاق و مشکلات مالی جوانمرگ شدند یا سکته قلبی کردند! البته نمیخواهم شما را بترسانم، بدن انسان خوشبختانه تحمل شدیدترین استرسها را دارد اما چیزی که خطرناک است، تدوام استرس است. (استرس یعنی فشار لحظهای و موقت، اضطراب یعنی استرس دائمی...)
شما باید بتوانید استرسهای خود را کنترل و سریعاً رفع کنید تا تبدیل به یک موضوع دائمی نشود.
یک لحظه یک تصمیم جدی بگیرید و عوامل استرسزا را از خود دور کنید؛ مثلاً:
- من خودم چون در این ترم که گذشت (مهر ۹۴) دو رشته همزمان میخواندم، از امتحانات پایان ترم دکترای کامپیوتر که همزمان شده با امتحانات پایان ترم کارشناسی زبان و این ترم باید ۱۵ درس را امتحان میدادم، همان اوائل ترم، استرس شدیدی گرفتم که ممکن بود برایم خطرناک باشد اما خوب، با ترفندهایی که در مطلب «این نیز گذشت… (راه های مبارزه با افسردگی)» گفتم، توانستم تا حد زیادی آنرا کنترل کنم. در این مواقع خودتان را بزنید به بیخیالی!
- یکی از اقوام به خاطر جوشهایی که به خاطر طلاق گرفتنش خورده بود، مشکلاتی برایش پیش آمد... (نمیخواهم خیلی وارد مشکلات شوم چون اگر شما در آن حالت باشید به خودتان تلقین میکنید که پس این مشکلات برای من هم پیش میآید!!! خیر، اینطور نیست، خیالتان راحت) خوب، اگر میدانید، تقصیر شماست که خودتان را اصلاح کنید، اگر تقصیر شما نیست و کاری هم از دستتان برنمیآید، خوب، دنیا که به آخر نرسیده! جوش خوردن، نعوذ بالله، یعنی خدایی وجود ندارد یا خدا حواسش به شما نیست!! چقدر طلاقها بودهاند که صلاح بودهاند! (البته که تشویق به طلاق نیست، وقتی کار از کار گذشته دیگر به خدا توکل کنید و به خودتان فشار نیاورید)
- برخی افراد به خاطر پول جوش میخورند! خوب، عزیزم پول برای خرج کردن است دیگر! چاله بکنید، خدا إن شاء الله پر میکند! اگر جوش بخورید و مشکلی پیش بیاید که بیشتر باید خرج کنید :)
به هر حال، راههای مبارزه با استرس را فراموش نکنید؛ مثلاً من خودم استرسم کم نیست، اما با این ترفندها آنها را رفع میکنم:
راههای مبارزه با استرس
- پیادهروی: گفتهاند پیادهروی دشمن استرس است! من خودم روزهایی که بدانم فشار کاری و درسیام زیاد است، برای نماز ظهر و نماز مغرب یک مسجد دور که مسیرش از جایی که هوای پاک داشته باشد میگذرد را انتخاب میکنم و پیاده تا آنجا میروم و برمیگردم!
- مسافرتهای کوتاه: یک روز بروید یک شهر زیارتی در نزدیکیتان؛ مثلاً من میروم قم، و چند ساعت در حرم و فضای معنوی بنشینید و مردم را تماشا کنید...
- رفتن به آرامگاهها: همین که میروید به قبرها نگاه میکنید، میبینید واقعاً دنیا هر چه باشد میگذرد و ارزش استرس ندارد!
- چسباندن جملات امیدبخش به دیوارهای اطرافتان: دیوارهای منزل میتواند یک عامل برای پیروزیهای انسان باشد. از آنها نهایت بهره را ببرید. به دیوارها تا جایی که میشود، جملات امیدبخش و بیخیالکننده(!) بچسبانید. همانطور که در مطلب «این نیز گذشت… (راه های مبارزه با افسردگی)» گفتهام، جملاتی مثل «ما شاء الله» (یعنی «هر چه خدا بخواهد، همان میشود») و یا «این نیز بگذرد» را با خطی خوش به دیوار اتاقتان بزنید.
- عبادت: سعی کنید قرآن را حفظ کنید، دعاهای جذاب مثل کمیل و توسل و .. را بخوانید. واقعاً مؤثر است.
- کار مفید انجام دهید: انسان وقتی کار مفید انجام دهد از زندگی و خودش لذت میبرد. تا میتوانید کار مفید انجام دهید. مثلاً: خطاطی یاد بگیرید، نقاشی کنید، چیزی تولید کنید، اختراع کنید، کلاس بروید و یک هنر جدید یاد بگیرید (حتی اگر الان ۹۰ سال دارید)، مطالعه کنید، فیلمهای علمی که مطلب جدیدی به شما منتقل کند ببینید، به دیگران کمک کنید و خیلی کارهای دیگر که برای مفید بودن میشود انجام داد... فراموش نکنید: انسان نیاز به شارژ دارد و این شارژ فقط از راه انجام کار مفید به انسان منتقل میشود. (البته اگر به انجام کار مفید معتاد شوید هم کمی خطرناک است. متعادل باشید... همانطور که در مطلب «روز استراحت» گفتهام، گاهی کار مفید شما این است که امروز هیچ کار مفیدی انجام ندهید!)
۳- خواب ناصحیح!
یکی از بزرگترین عوامل احساس تپش قلب یا آریتمی در ضربان قلب (آریتمی یعنی خارج از ریتمِ معمول تپیدن، بینظمی در تپش) خواب ناصحیح است! به خصوص این روزها که زنگ درها و زنگ تلفن و موبایل و امثالهم بلای جان مردم شده است! یعنی شما میآیید موقع خواب، گوشی را سایلنت میکنید میبینید تلفن زنگ خورد، تلفن را هم قطع میکنید، یک دفعه یک همسایه بیمبالات میآید سر ظهر دستش را میگذارد روی زنگ که ببیند ماشینی که سرِ کوچه است از شماست؟ و امثال این فاجعهها...
نکات مهمی در مورد خواب صحیح:
دقت کنید: علم ثابت کرده است که یک خواب صحیح و لذتبخش به این صورت است: باید یا ۲۰ دقیقه بیشتر نباشد (که برای خواب قیلوله؛ یعنی خواب ظهر، بعد از غذا مناسب است) یا اگر بیشتر از ۲۰ دقیقه شد، باید ضریبی از ۱.۵ ساعت باشد. یعنی مثلاً یک و نیم ساعت بخوابید یا سه ساعت یا چهارم و نیم ساعت و ...
اگر شما ۴۰ دقیقه بخوابید، نه تنها لذتی از خواب نمیبرید بلکه وقتی بلند میشوید، خستهتر هستید و ضربان قلبتان هم منظم نیست.
سیکل خواب انسان ضریبی از ۱.۵ ساعت است. این را من هر شب تست کردهام، شما هم اگر باور ندارید، تست کنید. اگر در بین شب، خودتان بدون هیچ زنگ و مزاحمتی بیدار شدید، به ساعت نگاه کنید. تفاضل را با ساعتی که خوابیدهاید حساب کنید، خواهید دید که قطعاً ضریبی از ۱.۵ است! یعنی مثلاً من اگر ساعت ۱۱:۳۰ بخوابم، ناخواسته، ساعت ۱ شب یک لحظه بیدار میشوم. اگر خواستم که دوباره خواب را ادامه میدهم وگرنه بلند میشوم و کارم را انجام میدهم. اگر بخوابم، باز میبینم ناخواسته مثلاً ساعت ۴ صبح هوشیار شدم...
پس، اگر میخواهید بخوابید، انتخاب کنید: ۲۰ دقیقه یا ضریبی از ۱.۵ ساعت.
اگر میدانید مثلاً میخواهید ۵ صبح برای نماز بیدار شوید، باید تنظیم کنید که مثلاً ساعت ۱۱ خوابتان ببرد. یا مثلاً ۱۲:۱۵ بروید به رختخواب که ۱۲:۳۰ خوابتان ببرد که اگر ساعت ۵ بیدار شدید ۴.۵ ساعت (یعنی سه تا ۱.۵ ساعت) شده باشد.
توجه کنید: اگر میتوانید، بگذارید بدن خودش در مورد زمان بیدار شدن شما تصمیم بگیرد. یعنی اگر کار خاصی ندارید، ساعت کوک نکنید. میدانید که ما مفهومی داریم به نام Body Clock (یعنی «ساعت بدن» که در مطلب «آیا بدن شما میداند هم اکنون ساعت چند است؟» در موردش توضیح دادم) بدن خودش میداند الان ساعت چند است و آیا سیکل خواب شما کامل شده یا خیر. خودش دستور بیدار باش میدهد...
نکته مهم: یکی از بزرگترین عوامل گرفتگی عروق قلبی، خوابهای کوتاه و پریدنهای ناخواسته است!
چند روز پیش هم تلویزیون اعلام کرد خوابهای کوتاه و پریدن مکرر از خواب، تا ۲۷ درصد گرفتگی عروق را افزایش میدهد.
مثلاً در خانه ما، مادر ما یک مدت قلبش به همین خاطر درد گرفت. تصور کنید: ساعت ۵ صبح من بلند میشوم و او هم به خاطر سر و صدای گوشی و ... از خواب میپرد. چند دقیقه بعد اذان صبح است و برادر بزرگتر گوشیاش زنگ میخورد و همه باید بلند شوند. بعد که میخوابند، دوباره یک بار گوشی برادر بزرگتر ساعت ۶:۳۰، گوشی برادر کوچکتر ساعت ۷، گوشی من ساعت ۷:۳۰ و همینطور دائم گوشی زنگ میخورد و او میخوابد و از خواب میپرد! جدیداً تصمیم گرفته اولین بار که بیدار شد دیگر تا همه ما از خانه برویم بیرون نخوابد!!
من هم خودم گاهی صبحها که گوشیام از طرف دانشگاه و دانشجو و... زنگ میخورد یک روزم خراب میشد. بنابراین مدتی هست که همه چیز را قطع میکنم و با خیال راحت و بدون اهمیت دادن به هر چیزی میخوابم.
خوابیدن صحیح، نکات مهمی دارد؛ از جمله اینکه:
- دم غروب هرگز نخوابید. بدترین نوع خواب خواب دم غروب است! (فاجعه است!)
- دیر نخوابید. ساعت ۱۱ شب بهترین زمان برای خواب شبانه و ساعت ۳ تا ۴ بهترین زمان برای خواب قیلوله (که مستحب است و خیلی تأکید شده) است. (۲۰ دقیقه بیشتر نخوابید)
- قبل از خواب خودتان را خسته کنید! (تا خسته نشدهاید به رختخواب نروید)
- بیشتر از ۸ ساعت هر چه بخوابید باعث فراموشی و مشکلات دیگر میشود.
در کل سعی کنید با آرامش بخوابید و خواهش میکنم آرامش دیگران را نیز در حین خواب به هم نزنید. من آنقدر حساس هستم که کسی خواب است، هیچ صحبت یا صدای غیرضروری نداشته باشم که گاهی که مثلاً برادرمان میرود در اتاق خودش میخوابد و من متوجه نمیشوم و صحبت میکنم و بعداً میفهمم، وقتی بیدار میشود با او دعوا میکنم که چرا به من نگفتی من میخواهم بخوابم که من صحبت نکنم!؟ حالا یک برادر کوچکتر داریم که مراعات هیچ کس را نمیکند! دائم هم گوشیاش زنگ میخورد، حتی ۲ نیمه شب!!
۴- تغذیه نادرست:
مشخصاً عادتهای نادرست در تغذیه، ممکن است در سنین کم برای شخص خطری ایجاد نکند اما به مرور و طی چند سال، بسترساز خطر میشوند! از جملهی آن عادتها، استفاده بیش از حد از نمک است! متأسفانه ما به شورخواری عادت کردهایم! اصلاً باید گریه کرد به حال ما اگر چیزی مثل پفک را جزء موارد خوردنی حساب کنیم!!
اینطور که علما گفتهاند، نمک از مهمترین عوامل گرفتگی عروق و پس از آن مشکلات قلبی است!
به خصوص نقش مادرها در این مورد چقدر مهم است! اگر شما مادر هستید، کمکم از نمک خانواده کم کنید تا به بهترین حالت برسید. یا حداقل از نمک دریا و نمکهایی که طب سنتی تأیید میکند استفاده کنید. (بیشتر تحقیق کنید)
فراموش نکنید که شما باید ابتدا طبع و مزاج خودتان را تشخیص دهید (که در مطلب مهم «خودتان را بهتر بشناسید تا بهتر زندگی کنید» در مورد آن صحبت کردم) و نسبت به مزاجتان خوردنیها را بخورید. مثلاً من طبع سردی دارم، برای من دمنوش بادرنجبویه خیلی عالی است اما مادر من طبع گرمی دارد. او وقتی میخورد قلب و کل سیستم بدنش به هم میریزد!
پس هر چیزی که دیگران میخورند برای شما مفید نیست. شما باید متناسب با خودتان بخورید.
۵- حساسیت به برخی چیزها:
گاهی شما به یک بو یا یک نوشیدنی یا خوراکی حساسیت دارید و با آن سیستم بدنتان به هم میریزد. مثلاً من چون طبع سردی دارم با بوهای سرد مشکل دارم و شدیداً به هم میریزم اما با بوی گرم مثل بوی گل محمدی مدهوش میشوم (که البته همین گل محمدی دو نوع بو دارد: گرم و سرد! که من الان یک عطر سرد گل محمدی از قم خریدهام و انداختهام کنار و نمیتوانم استفاده کنم اما دو تا عطر گرم دارم یکی در سجاده و یکی در جیبم که وقتی میزنم مدهوش میشوم! همین دو نوع عطر در مورد مادر من دقیقاً برعکس است یعنی با بوی گرم احساس سردرد و ... میکند و آن عطر سرد را دوست دارد!)
۶- نفخ:
(نفخ یک کلمه عربی به معنی باد است؛ آیه «فإذا نُفِخَ فی الصور» یعنی «آن زمان که در صور دمیده میشود»[قیامت])
خیلی از اوقات نفخی که از خوردن مواردی مثل ماکارونی، سیبزمینی، نخود، عدس و امثالهم در شکم شما ایجاد شده باعث میشود شما احساس قلبدرد کنید!
در این موارد میتوانید با خوردن کمی چاینبات (نبات زرد) یا شکلات، نفخ را رفع کنید.
۷- مصرف دخانیات و مواد مضر دیگر:
طبیعتاً بارها گفتهاند و وقتی سرفههای یک سیگاری را میبینی میفهمی که دخانیات (سیگار و قلیان و ...) باعث گرفتگی رگها و تنگی نفس و هزار درد دیگر میشود. اصلاً من در مورد کسی که دخانیات مصرف میکند حرفی ندارم چون او اصلاً تعجب نمیکند که قلبش چرا درد میکند و جستجو نمیکند که به این مطلب برسد چون خودش میداند دلیلش چیست!
۸- گناه!
جایی حدیثی با این مضمون خواندم: گناه، مضرترین چیز برای قلب است.
حقیقتاً همینطور است! یعنی وقتی بررسی میکنی میبینی خیلی از بیماریهای قلبی به گناه ربط دارد!
مثلاً یکی دروغ میگوید؛ همینکه نگران است که نکند دستش رو شود و رسوا شود، چقدر استرس و فشار عصبی و طبیعتاً فشار قلبی ایجاد میکند؟
یا مثلاً یکی نگاهش را کنترل نمیکند و دائم به حرام نگاه میکند. خوب، دائم تحریک میشود و میدانید که تحریکات جنسی فشار زیادی به کل بدن و از جمله قلب وارد میکنند.
یا مثلاً یکی خمس نمیدهد، دائم نگران است که نکند مال من حرام باشد، همین نگرانی یعنی اضطراب و فشار عصبی و قلبی...
حالا یکی را تصور کنید که: هرگز دروغ نمیگوید، هرگز نگاه حرام ندارد، خمس را هر سال داده... انصافاً شما با خواندن همین چند جملهی مثبت احساس آرامش میکنید حالا او که انجام میدهد چه چقدر احساس آرامش میکند؟
انسان باید عاقل باشد: به سن اکثر علمای دین نگاه کنید... چرا اینقدر عمر میکنند؟ مهمترین دلیلش این است که: گناه نمیکنند. (ضمن اینکه مطالعه دارند و به آیه «فلینظر الانسان الی طعامه» -انسان باید به آنچه میخورد با دقت نگاه کند- عمل میکنند نه مثل برخی افراد که شما هر چیزی که بگذاری جلوشان میخورند! وسطِ چایی هندوانه میخورند، روی ماست، ترشی میخورند و...)
یک چیز را به شما بگویم: انسان باید یا دین را قبول نکند و یا اگر قبول کرد، دقیقاً و مو به مو به احکامش با جان و دل گوش کند. اگر اینطور نباشد، دین برایش مضر میشود. یعنی شما اگر قبول کردید که مسلمان باشید، باید به تمام احکام گوش و عمل کنید. اگر بخواهید نماز را بخوانید اما مثلاً خمس ندهید، این باعث نوعی نگرانی و اضطراب و مشکلات جسمی در شما میشود. اگر مسلمان نباشید، خوب خیالتان راحت است که اگر نماز نمیخوانید یا خمس نمیدهید، خوب قرار نبوده بدهید پس آرامش دارید... البته که به این معنی نیست که کسی که مسلمان نیست پس آرامش دارد! خیر، در عوض او خیلی چیزها که اسلام برای جلوگیری از ناآرامی روحی و جسمی دارد را از دست داده! مثلاً قرآن را از دست داده! (این کلیپ جالب که یک نفر قرآن را برای کسانی که یک بار هم نشنیدهاند پخش میکند و احساسشان را میپرسد را حتماً دیدهاید) و خیلی چیزهای آرامشبخش دیگر که اسلام دارد را ندارد و از آنجاها کم میآورد. اما یک مسلمان هم که به احکام دینش به طور کامل گوش نکند (مثلاً حجابش را رعایت نکند و امثالهم) دائماً یک اضطراب به همراه خود دارد که نکند خدا از من راضی نباشد، نکند من جهنمی باشم و همین یعنی ضرر برای اعصاب و قلب...
پس اگر اسلام را قبول کردی، اگر آرامشش را میخواهی باید به تمام احکامش (تا جایی که توان داری) گوش و عمل کنی، اگر نکردی میشود گناه، و گناه به قلب تو آسیب میزند.
به هر حال، إن شاء الله که قلب همهتان و همینطور قلب من که خودم بیشتر از همه نیاز به مراقبت دارم، همیشه و تا آخر عمر سالم باشد و اذیتتان نکند. صحبت در مورد قلب و بیماریها خیلی زیاد است، مثلاً میشود کلی صحبت کرد که چطور قلب را تقویت کنیم و امثالهم که مجال کم است...
اگر شما هم تجربهای در مورد قلبدرد و موارد مرتبط با آن دارید، ممنون خواهم شد اگر در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند