مدتهاست که شبکه یک، بعد از اذان صبح، (به صورت پراکنده) یک سری مستند بسیار جذاب در مورد معلمین و مبلغین نمونه پخش میکند. مثلاً چند ماه پیش یک سری مستند در مورد طلبههایی که داوطلبانه حاضر شده بودند در مناطق محروم با روشهای تدریس بسیار جذاب به تبلیغ دین تشیع بپردازند پخش میشد که من گاهی از غربت و سختیای که متحمل میشدند نسبت به خودم احساس شرمندگی میکردم :(
حالا چند وقتی هست که یک سری مستند بسیار عالی با نام «الفبا» پخش میشود.
مستند در نیم ساعت روش تدریس معلمین نمونه در سراسر کشور را به تصویر کشیده است. مثلاً امروز دارد در مورد معلمی صحبت میکند که همه چیز را با شعر به بچهها آموزش میدهد و چقدر بچهها شور و شوق برای یادگیری و همخوانی دارند. (یاد یکی از مدرسین خودمان افتادم که زبان انگلیسی را با شعر یادمان میداد. هنوز بعضی اشعارش در ذهنم هست:
benefit, profit, advantage---are three sysnonyms )
و یا مثلاً چند روز پیش یک خانم معلم را نشان میداد که حتی سادهترین مفاهیم را به صورت ویژوال و عملی به دانشآموزان یاد میداد. مثلاً یک روز یک سری شانه تخم مرغ آورده بود و از دانشآموزان که به چند تیم تقسیم شده بودند میخواست آنها را تکه تکه کنند و با قرار دادن برآمدگیها روی هم، رشته کوه بسازند. بعد پای آنها خاک
میریختند و پای رشته کوهها یک سری درخت کوچک (با علفها) قرار میداند و چند انسان... بعد که کارشان تمام میشد معلم میگفت: بچهها! حواستان باشد که انسانها برای زندگی و کشاورزی بیشتر کوهپایهها را انتخاب میکنند...
من عاشق این نوع تدریس هستم! خودم بعید است یک مفهوم که بشود با آزمایش و تجربه آموزش داد را تئوری یاد بدهم! همین چند روز پیش بود که در درس گرافیک برای اینکه ببینیم مانیتور CRT چطور کار میکند و چه اجزایی دارد، یک مانیتور را در کلاس خرد کردیم (فعلاً این ویدئو را ببینید) تا به تفنگهای الکترونی و Shadow Mask و فسفرهای پشت صفحه نمایش برسیم! (یک مانیتور دیگر هم قرار است هفته آینده در کلاس محیطهای چند رسانهای زمین بزنیم!) یا دو سه روز پیش در درس ذخیره و بازیابی یک فلاپیدرایو و سی.دیرام را خرد کردیم تا به هدهای خواندن و نوشتن برسیم! یا مثلاً بارها شده همه دانشجوها را به صف کردهام که مفهوم Routing در شبکه را با آزمایش انجام دهند. یعنی یکی نقش روتر را بازی میکند، یکی نقش سیم را و خلاصه باید یک بسته را با توجه به جدولهایی که به روترها دادهام به کلاسی که روی بسته نوشته شده برسانند... (ویدئوهای این آزمایشات را ضبط کردهام و در کلاسهایی که امکان اجرا نباشد نشان میدهم. شاید سر فرصت یکی یکی آپلود کنم)
تجربه نشان میدهد دانشجوها ترمهای بعد همه آن فرمولها و مفاهیم تئوری را یادشان رفته اما آزمایشها و چیزهای ویژوال به خوبی در ذهنشان مانده. مثلاً خیلی خوب یادشان مانده که من در درس برنامهنویسی یک روز با یک کیسه جوراب وارد شدم و کفشهایم را درآوردم و الگوریتم یافتن یک جفت جوراب از داخل کیسه (بدون نگاه کردن به داخل کیسه و برداشتن هر بار یک جوراب) را خودم انجام دادهام! یعنی دائم جورابها را درآوردهام و پوشیدهام تا بالاخره یک جفت جوراب پیدا شود!
به هر حال، گشتی در اینترنت زدم که ببینم مستند الفبا را کسی ضبط کرده و برای دانلود قرار داده که دیدم خوشبختانه سایت تلویبیون، تعدادی از قسمتهایش را ضبط کرده و هر روز این کار را ادامه میدهد. میتوانید این مستند را در آدرس زیر مشاهده کنید:
اگر مدرس هستید و یا قصد دارید مدرس شوید، حتماً از این نوع تدریسها الگوبرداری کنید. دقت کنید که همه معلمهای این مستند میگویند: از این نوع تدریس، بسیار لذت میبرم و پر از انرژی میشوم! دقت کنید: نمیگوید بچهها لذت میبرند و غرق در شادی میشوند، میگوید خودم لذت میبرم! یعنی میخواهم بگویم هر چند تدریسی که برایش وقت بگذارید و ارزش قائل شوید، در یادگیری دانشجوها مؤثر است اما همان جمله همیشگی را مجدداً باید بگویم: کسی که از یک کمک بیشترین سود (و لذت) را میبرد، کمک کننده است...
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند