ظاهراً در نسخه‌های اخیر فایرفاکس اتفاقات جالبی به خصوص برای طراحان وب افتاده! احتمالاً می‌دانید که اگر کلیدهای Ctrl+Shift+C را بزنید (یا یک جای صفحه کلیک راست کنید و Inspect Element را انتخاب کنید)، پنل Inspect Element باز می‌شود. اگر به بخش settings بروید (چرخ‌دنده) یک سری گزینه اضافه شده که اگر آن‌ها را فعال کنید، دکمه‌های خوبی در بالای این پنل دیده می‌شود: (روی عکس کلیک کنید) گزینه‌های جالب و بسیار کاربردی که دارد: - گزینه Scrachpad: این امکان را می‌دهد که مستقیماً در همین صفحه‌ای که می‌بینید و در حال طراحی و مشاهده آن هستید، کدهای جاوااسکریپت اجرا کنید! حتی کتابخانه‌های صفحه را می‌شناسد و توابع آن قابل استفاده است و مشکلات کدهایتان را هم می‌گوید! مثلاً اگر در صفحه jQuery دارید،‌ تایپ کنید: $("a").hide() ... (ادامه)

با تصویری کردن برخی وقایع مذهبی موافقم. شاید تأثیر آن‌ها بسیار بیشتر شود. نمی‌دانم شما فیلم‌های سیاحت غرب را دیده‌اید؟ به خصوص اولین سری از این فیلم‌ها را. من این‌ها را در سن کمتر از ۱۵ سالگی دیدم. باور کنید تا الان صحنه‌های آن دائم جلو چشمانم است. حتی چند سال قبل دوباره رفتم خریدم و نگاه کردم که آن تأثیرها کمرنگ نشود. اینکه بدانید بالاخره قبر و قیامتی هست و روزی می‌رسد که اقوام شما را که در قبر گذاشتند، می‌روند پی کارشان و شما می‌مانید و تنهایی‌ها و ماجراهای خاص خودش، خیلی در نگاهتان تأثیرگذار خواهد بود... به هر حال، مدتی هست که شبکه ۲ یک کلیپ بسیار بسیار زیبا که تلاوت تصویری سوره الرحمن به حساب می‌آید پخش می‌کند که هر کس نبیند از دستش رفته! واقعاً زیباست. برای دانلود یا تماشای آن به آدرس زیر مراجعه کنید: http://yourl.i... (ادامه)

قبلاً در مطلب «یک روش ساده برای حفظ قرآن» (که از قضا یکی از مطالب پربازدید ما به خصوص در ماه رمضان بود) گفته بودم که ذهن ما ریاضی‌ای‌ها خیلی سخت می‌تواند چیزی را حفظ کند! این را حالا که دانشجوی رشته زبان انگلیسی شده‌ام خیلی خوب درک می‌کنم! بیشترین عامل موفقیت در این رشته، قدرت حفظ لغات است. بلاشک کسی که لغات بیشتری حفظ باشد برتر است... به هر حال، علاوه بر روشی که در آن مطلب برای مغزهای مثل خودم گفته بودم (که همانا «تکرار زیاد برای حفظ شدن» بود)، روش‌های دیگری هم هست که شاید در حفظ کردن لغات انگلیسی مفید باشد، به برخی از روش‌هایی که من خودم استفاده می‌کنم اشاره می‌کنم: روش اول: شکلی که به محض شنیدن آن لغت به ذهنتان خطور می‌کند را رسم کنید! دقت کنید: مثلاً من با این کلمه Stimulus که کلمه بسیار مهمی هم بود و در چند درس از درس‌های این ترم تکرار شده بود مشکل داشتم! هر کاری می‌کردم در ذهنم نم... (ادامه)

- بیش از دو سال بود که در آفتابگردان تولید برنامه‌ای که بشود از طریق آن به طور مداوم به کاربر «انرژی و امید» تزریق کرد، در لیست کارها قرار گرفته بود. تجربه نشان می‌دهد اگر شما در روز، چند جمله و چه بسا یک جمله‌ی زیبا و امیدبخش بشنوید، آن‌روز را سرزنده و پرانرژی خواهید بود. - از طرفی، ما یک برنامه بلند مدت برای ترویج «مطالعه» داریم که به مرور و ماژول به ماژول در حال پیاده‌سازی آن هستیم. - طبق تحقیقات، کاربرانِ امروزی حوصله کافی برای مطالعه متون طولانی را ندارند. اهداف و نکات بالا، ایده‌ای شد برای تولیدِ: در مستندات دُر آمده است: همان‌طور که می‌دانید خواندن کتاب به صورت سنتی علاوه بر خستگی ذهن و وقت‌گیر بودن ممکن است کاربر را نیز از انجام کارهای روزمره خود با کامپیوتر باز بدارد و همین موضوع ممکن است بهانه کاربران برای نخواندن کتاب (مطالعه نکردن) باشد. تجربه نیز نشان می‌دهد که به هر حا... (ادامه)

چند وقتی می‌شود که دنبال فرصتی می‌گشتم که زحمات برخی دوستان در مجموعه را معرفی و از زحمات آن‌ها تشکر کنم. ۱- مرکز بازی (گیم‌سنتر) آفتابگردان راه‌اندازی شد همانطور که پیش از این تأکید کرده‌ایم، یکی از زمینه‌هایی که دوست داریم به صورت فعال در آن فعالیت کنیم، ساخت بازی است. بنابراین ما نیاز به مرکز بازی برای ثبت رکوردهای کاربران و ایجاد رقابت بین آن‌ها داشتیم. زحمت این کار را کاربر عزیز و با استعداد، bidak (محسن موحد عزیز که از دانش‌جویان دوره‌های طراحی وب مقدماتی و پیشرفته آنلاین آفتابگردان به حساب می‌آیند) کشیدند: http://game.aftab.cc گیم‌سنتر به سایت اصلی آفتابگردان متصل است، بنابراین با همین نام کاربری و رمز عبور که در آفتابگردان دارید می‌توانید آن‌جا لاگین کرده و بازی کنید. فعلاً سه بازی اصلی ما یعنی: نیکا ۱ و نیکا ۲ و حباب به این مرکز اضافه شده و بالاترین رکوردی که در آن‌ها به دست آ... (ادامه)

دوستانی که به صورت حضوری در کلاس‌هایی مثل گرافیک یا طراحی وب شرکت کرده‌اند و یا حتی ویدئوهای دوره‌های آنلاین را دیده‌اند، می‌دانند که من برای درک بهتر مفهوم پیکسل، یک میکروسکوپ می‌آورم به کلاس و یک گوشی را زیر میکروسکوپ می‌گذاریم و تحلیل می‌کنیم که مثلاً الان که روی مانیتور داریم رنگ زرد را می‌بینیم، این رنگ زرد چطور با LEDهایی با رنگ‌های Red Green Blue تولید شده است!؟ (من هر چقدر به آن‌ها بگویم رنگ زرد ترکیبی از رنگ قرمز و سبز است، آن‌ها باور نخواهند کرد! مگر می‌شود رنگ قرمز با سبز مخلوط شود و زرد تولید شود!؟ اما وقتی خودشان زیر میکروسکوپ ببینند که موقعی که رنگ زرد می‌رود زیر میکروسکوپ، LEDهای قرمز و سبز روشن می‌شوند و آبی خاموش می‌شود، احتمالاً بهتر درک و باور می‌کنند و بهتر در ذهنشان می‌ماند...) هر چند من میکروسکوپ همیشه در ماشینم هست و هر کلاسی که لازم باشد می‌برم اما ممکن است یک جا... (ادامه)

جمله اول: چند ماه پیش، شبکه مستند از زندگی یک پیرمرد (اما دل‌جوان) یک مستند پخش می‌کرد که خیلی جالب بود. او یک باغ بسیار بزرگ ایجاد کرده بود تقریباً هر کاری که تصور کنید در این باغ انجام می‌داد! انواع میوه و غلات را کشت می‌کرد و انواع حیوانات را پرورش می‌داد! چندین کارگر داشت و خلاصه یک بهشت برای خودش درست کرده بود. در مورد رمز موفقیتش می‌گفت: من یک بار رفته بودم باغِ یکی از انسان‌های موفق، دیدم ایشان روی دیوار باغ نوشته: «کار، زندگی‌ست» همین جمله کافی بود که مسیر زندگی‌ام به سمتی برود که کاری انتخاب کنم که با آن زندگی کنم!اتفاقاً همین آقا هم روی دیوار باغش همین جمله را نوشته بود... من هم از آن وقت به این‌ور، واقعاً دیدگاهم نسبت به کار تغییر کرده! (و احتمالاً به زودی این جمله را مثل جملات دیگری که در «ده جمله که زندگی‌ام را متحول کرد!» اشاره کردم، تابلو کنم و به دیوار اتاقم بزنم) نشان... (ادامه)