در چند ماه اخیر، بیشترین ورودی از گوگل در آفتابگردان مربوط بوده است به فارسا:
باید هم همینطور باشد! ویرایشگر متن فارسی با این قدرت و دقت و خلاقیت بعید است پیدا شود...
در چند ماه اخیر، بیشترین ورودی از گوگل در آفتابگردان مربوط بوده است به فارسا:
باید هم همینطور باشد! ویرایشگر متن فارسی با این قدرت و دقت و خلاقیت بعید است پیدا شود...
بخشهای مختلف آفتابگردان هر روز در حال بهروزرسانی هستند که ممکن است شما مدتها بعد متوجه شوید... همین دیروز، امکاناتی به Schedule و Ala اضافه شد...
مفتخریم که هزاران غیرایرانی از کشورهای مختلف در مراکز آزفای دانشگاههای مختلف با نُمرا و تِستا در حال آموزش دیدن هستند...
اوج فعالیت آفتابگردان، ۱۵ روز مانده به مهر تا اواخر مهر است. دهها مدرسه و دانشگاه و مؤسسه باید سایتها و سامانههای نمرا و تستای خود را برای سال تحصیلی جدید آماده کنند...
کدام هاستینگ و کدام شرکت طراحی سایت با ۴.۵ میلیون تومان این همه امکانات که در سایت این مشتری جدید طرح مَدفای ما میبینید در اختیار مشتریان قرار میدهد؟ https://allaame.ir
طرح مدفا را از دست ندهید: https://yourl.ir/madfa
هاستینگ آفتابگردان ( Aftab.host ) که طی ۱۵ سال گذشته میزبان صدها وبسایت کوچک و بزرگ بوده است، مدتی است که طی توافقی با مجتمع فنی تهران (نمایندگی ساوه)، دامنه و هاست با تخفیف ویژه در اختیار دانشجویان دورههای برنامهنویسی وب قرار میدهد... این ابتکار، هاستینگ را به یکی از پردرآمدترین بخشهای آفتابگردان تبدیل کرده است.
به سفارش مشتری خوبمان مؤسسه من حقیقی https://azmoonmanehaghighi.ir بازیابی رمز با کمک پیامک به تستا اضافه میشود...
دانشگاه شهید چمران اهواز یکی از بهترین مشتریان نمرای ماست: https://samach.scu.ac.ir
به سفارش این دانشگاه، امکان انتخاب زبان بین سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی در نمرا فراهم میشود...
حُجرا تا این لحظه قریب به ۱۰۰ میلیون تومان درآمد نصیب آفتابگردان کرده است... و این تازه ابتدای راه حجرا است 😉
گاهی انسان فکرش را نمیکند که یک محتوا بر روی سایت اینقدر ورودی از جستجو داشته باشد!
طی یک سال اخیر، بیشترین ورودی از گوگل به آفتابگردان با جستجوی عبارت «تسبیح آنلاین» به این صفحه بوده:
عجب!
پیش از این در مطلب «در جلسه دفاع از پایان نامه چه میگذرد!؟ (نکاتی در مورد انتخاب موضوع پایان نامه تا بعد از دفاع!)» در مورد موضوع پایاننامهی کارشناسی ارشد و دیگر نکات آن صحبت کرده بودم. این مطلب را بیشتر برای دانشجویانی مینویسم که در مقطع کاردانی و کارشناسی با بنده درس پروژه را برمیدارند اما طبیعتاً به درد همهی دانشجویان کاردانی و کارشناسی و حتی شما که مدرس دانشگاه هستید و یا خواهید شد نیز میخورد. اولاً متأسفم که اعلام کنم وضعیت پروژههایی که در دانشگاهها به خصوص دانشگاههای غیردولتی ارائه میشود اسفناک است! ضایع بودن پروژهها چند دلیل میتواند داشته باشد: ۱- گاهی مشکل از اساتید است: اکثر اوقات یک مدرس بدون شناخت تواناییهای یک دانشجو (و جالب است که گاهی حتی بدون اینکه حتی از او بپرسد که چه بلدی یا به چه بحثی علاقه داری) یک سری موضوع نجومی جلو دانشجوی مظلوم قرار میدهد و دانشجو... (ادامه)
۱- شاید به صورت روزانه چندین ایمیل از طرف افراد مختلف دریافت میکنم که معمولاً فارغ التحصیل هستند و دنبال یک کار مرتبط با شغلشان میگردند. ۲- با گستردهتر شدن کارهای اینترنتی، کمکم دارند گروهها و چه بسا شرکتهایی تشکیل میشوند که هر عضو آن در نقاط مختلف کشور و چه بسا جهان پراکندهاند و وابسته به یک موقعیت فیزیکی خاص نیستند. این دو موضوع را با هم ترکیب کنید، میشود یک شغل جالب که اگر حتی درآمد اصلی زندگی را تأمین نکند، به عنوان یک شغل دوم که در اوقات فراغت روز روی آن کار کنید میتوان به آن نگاه کرد. فرض کنید شما و دوستان دوران تحصیل و یا مثلاً هممحلیها یا هممسجدیها، هر کدام یک مهارتهایی دارید. مثلاً شما نوشتار و نگارشتان در زمینه رشتهتان عالی است، آن یکی مهندس برق است، آن یکی گرافیک عالیای دارد... (ادامه)
بارها شده که میبینم یک دانشجو استعداد ورود به برنامهنویسی و تولید سیستم نرم افزاری را دارد، به او میگویم: فلانی! تو استعدادش را داری، برو سمت برنامهنویسی... بعد، از او میشنوم که: استاد! اگر کارِ شرکت بذاره! میپرسم: توی شرکت چی کار میکنی؟ مثلاً میگوید: در خط تولید یا بستهبندی و ... کار میکنم یا برخی میگویند مثلاً در بازار شغل پدرم را ادامه میدهم و ... حقیقتش را بخواهی معمولاً از آنها قطع امید میکنم! احساس میکنم آنها ترسناکترین جملهای که هر دانشجو باید بداند را نمیدانند: روانشناسان و کارشناسان علوم اجتماعی معقدند: اگر شما ۳ سال در یک شغل کار کنید و دوام بیاورید، خیلی بعید است یا به سختی ممکن است که بتوانید شغل خود را عوض کنید! دانشجوی عزیز، میدانم که غرور جوانی باعث میشود که دوست داشته باشی که کار کنی و خودت خرج خودت را در بیاوری و از پدرت پول نگیری، اما نکند به خاط... (ادامه)
چند روزی هست که جام جهانی فوتبال 2014 به پایان رسیده. من تقریباً ۱۰ مسابقه از مسابقات را دیدم. (در حین کدنویسی، تلویزیون کنار ویندوز باز بود) فوتبال را بیشتر برای درس گرفتن از آن نگاه میکنم. میشود درسهای خوبی گرفت. به خصوص در بحث کنترل استرس. این جام جهانی، درسهای ارزشمندی حداقل برای من داشت که برخی از آنها را اینجا میآورم: ۱- حق به حقدار میرسد! البته فقط من نبودم که این را کشف کردم!!! حتی گزارشگر مسابقه فینال هم همین جمله را گفت که چیزی که در این جام واقعاً مشهود بود، این بود که میشود گفت در همه مسابقات، حق به حقدار رسید! حتی اگر شده در دقیقه ۹۱ بازی ایران و آرژانتین، حق به تیم قویتر میرسد. حتی اگر شده در دقیقه ۱۱۴ بازی فینال، حق به آلمان قویتر میرسد و خیلی مثالهای دیگر... تیمی که بیشتر زحمت کشیده بود، خرج کرده بود، برنده میشد... پس دل به شانس و معجزه و این جور قضای... (ادامه)
دوشنبه قبل (۳۰ دی ماه ۱۳۹۲) جلسه دفاع از پایاننامه بنده بود و بالاخره قال قضیهی ارشد کنده شد! میخواهم نکاتی که در مورد پایاننامه و جلسه دفاع به ذهنم میرسد را بیان کنم: ۱- انتخاب موضوع پایاننامه: ببینید دوستان! حقیقت این است که اگر خودتان یک موضوع مناسب گیر نیاورید، مجبورید به یک سری موضوعات چرت که نه به درد دنیایتان بخورد و نه به درد آخرتتان، و این موضوعات معمولاً از طرف استاد راهنما یا اشخاص دیگر ارائه میشود تن بدهید! من در روزی که دفاع داشتم، دو دانشجوی درسخوان دورهمان هم دفاع داشتند و من سر جلسه دفاعشان بودم که ببینم موضوع و نحوهی دفاعشان چطور است. خدا میداند یک سری موضوع مسخره به این جوانان مظلوم پیشنهاد داده بودند و آنها هم یک سال تمام روی آن موضوع وقت گذاشته بودند و واقعاً وقتی صحبت میکردند، خودشان هم نمیفهمیدند بالاخره الان در این پایاننامه چه کار کردهاند!؟ یعنی د... (ادامه)
قبلاً در مطلب «لیست تعدادی کتاب در مورد موفقیت که من خواندهام» سابقه معرفی کتاب را داشتهام. شاید بعضی دوستان دنبال کتب اخلاقی باشند. گفتم بد نیست نام چند کتاب که اخیراً (به خصوص دیروز از قم) خریدهام یا هدیه گرفتهام و یا قبلاً داشتهام را اینجا درج کنم (چرا بعضی وبلاگنویسها یک مشت کتاب که سر و تهش دو زار نمیارزد را معرفی کنند، ما کتابهای به این خوبی را معرفی نکنیم!؟)، شاید لیست خوبی باشد: این تصویر، کتابخانهی کنار سجادهام است که معمولاً بعد از نماز صبح دستی دراز میکنم و یکی از این کتابها را که گلبولهای آن کتاب در خونم کمتر شده باشد را برمیدارم و میخوانم: روی عکس کلیک کنید تا تصویر بزرگ را ببینید: از سمت چپ شروع کنیم: ۱- قرآن! :)توضیحی که در مورد قرآن دارم این است که: برای ک... (ادامه)
برخی کارها هستند که انسان وقتی سالها بعد از اتفاق افتادنشان مرور میکند تازه متوجه میشود که «اشتباه» بودهاند و کسی نبوده است که گوشزد کند و یا خودش لجباز بوده است و نخواسته گوش کند... حالا که مدرس شدهام، وقتی اشتباهات دانشجویانم را میبینم، یاد اشتباهات خودم میافتم. خیلی دلم میخواهد به عقب برگردم و جبران کنم، اما خوب طبیعتاً نمیشود. به هر حال، لیستی از اشتباهاتم را اینجا میآورم، شاید شما دانشجو باشید و اینها را تکرار نکنید و بعدها پشیمان نشوید: - من اکثر اوقات چند دقیقه دیر سر کلاس میرفتم! این یکی از بدترین اشتباهاتم بود! من همیشه ده تا ۲۰ دقیقه تأخیر داشتم! این تأخیر باعث میشد اصلاً متوجه نشوم درس امروز در مورد چیست؟ بنابراین دائم احساس میکردم بحث، سخت است! تا آخر کلاس متوجه نبودم چرا فلان مسأله فلان طور حل شد!؟میدانید که از همه جلسات و کلاسها و ترمها، دو لحظهاش مهمتر... (ادامه)