الحمد لله نه ماهواره داشتهایم و نه حتی خانوادگی، شبکههای اجتماعی را نصب کردهایم؛ اما گاهی که مهمان خانوادههای فامیل میشویم، هر چند میدانند که موقع حضور من باید ماهواره و... خاموش باشد اما گاهی شده که چند دقیقه مخاطب آن بودهام. برنامههای آنها را آنقدر مضر میدانم که معتقدم فقط ده دقیقه مخاطب این رسانهها بودن کافیست تا شخصی که تحصیلات عالیه و خودمهاری کافی ندارد، دیگر به هیچ چیز پایبند نباشد؛ حالا دین و نظام ولایت فقیه که جای خود دارد. حتی در این حد که مثل یکی از مخاطبان بگوید: «هیچکس حق تعیین درست و غلط را ندارد؛ اصلاً معیار چیست که بتوان با آن خوب و بد را تعیین کرد»!! (یاد کتاب فلسفه سیاست افتادم، بخشی از جمله ایشان صحیح است. آنجا هم بحث میشود که هیچ کس حق حکومت بر دیگران را ندارد، اما یک تبصره دارد: جز خداوند و آنها که او تعیین کرده باشد...)
تا این حد این برنامهها و اطلاعات را مضر میدانم که وقتی میفهمم یکی از دانشجوها یا اقوام، در خانهشان ماهواره دارد، کلاً در همه زمینههای مثبت مانند تحصیلات خوب، شغل خوب، دین و... از او قطع امید میکنم و هرگز با او همکلام نمیشوم چون سم خطرناکی وارد بدنش شده که ممکن است به من هم سرایت کند و من را هم بدبخت کند.
این رسانهها خیلی زیرکانه، با سوء استفاده از کمآگاهی و کجفهمی عوام و با ترکیب واژگان دوپهلو و مبهم، پایههای اعتقادی مردم را میزنند. مثلاً یک بار در دوران دانشجویی، خانهی دانشجویی یکی از دوستان مهمان بودم، یک رادیوی معاند را گوش میکرد. در یک برنامه، برادر آقای خامنهای را معرفی میکرد و حرفش این بود که برادر ایشان از مخالفان ایشان است... و قصد داشت اینطور القاء کند که: وقتی برادر یک شخص با او مخالف است، حتماً آن شخص کارش ایرادی دارد! کسی که ذهن خوشساخت نداشته باشد ممکن است با همین استدلالِ ناخودگاه که در مغزش شکل میگیرد، اعتقادش نسبت به رهبری سست شود؛ در حالی که یک تحصیلکردهی بابینش سریعاً با خودش میگوید: اینکه برادر یک نفر با او مخالف باشد، هیچ دلیل و ضمانتی بر این نیست که او اشتباهی داشته. میلیونها برادر وجود دارند که به دلیل حسادت و دیگر مشکلات اخلاقی، با برادر دیگرشان که احیاناً کوچکتر از خودشان باشد و به جایی رسیده باشد، ساز مخالف کوک میکنند. کلاً هر چه انسان بالاتر میرود و موفقتر میشود، اطرافیانش بیشتر حسادت میکنند و برای سرنگون شدندش لحظهشماری میکنند و دوست دارند جلوش مانع ایجاد کنند. در تاریخ اسلام هم دهها نمونه داریم که مثلاً یکی از فرزندان امام معصوم به امامت رسیده، برادرش با او به مخالفت برخواسته... اصلاً چرا راه دور برویم؟ ابولهب عموی پیامبر بعد از اینکه پیامبر به پیامبری مبعوث شد، چهها که نکرد!! (همه جا راه میافتاد میگفت برادرزاده من دیوانه شده به حرفش گوش نکنید! حالا اگر ایراناَنتَرنشنال آن زمان بود، شک نکنید که هر روز میرفت با ابولهب مصاحبه میکرد!!!!!!)
اما موضوعی که بیش از بقیه در این رسانهها مشهود است، گزارشها و مطالبی است که در آنها به نحوی، ایران فعلی و کلاً ایرانیان ذلیل و عقبمانده نمایش داده میشوند. مثلاً چند روز پیش خبرخوان ایرانانترنشنال میگفت: عراقچی در تماس با اسد تأکید کرد که در شرایط فعلی که ایران تضعیف شده است امکان ارسال نیرو به سوریه وجود ندارد! از متنی که خبرنویس مغزفندقی نوشته خندهام گرفت و به خانمم گفتم: واقعاً خبرهایش فقط به درد مخاطبانش میخورد! حالا آن مردم عوام چه میفهمند این خبر چقدر مسخره است!؟ اگر بگویی چه خبر مسخرهای نوشته، همهشان خواهند گفت: راست میگه دیگه! :) (عراقچی روی چه چیز جالبی تأکید کرده!!)
سؤال اساسی این است: چرا این رسانهها دوست دارند مخاطبان خود را تحقیر و ذلیل کنند؟
دلیل آن را احتمالاً باید در یک ترفند روانشناسی یافت: انسانها فکر میکنند کسی که آنها را تحقیر میکند در جایگاه بالاتری نسبت به آنها قرار دارد. (چیزی بارش است!)
اکثر عوام دور کسی جمع میشوند که ضعفهای آنها را برشمارد و از وضع فعلی ناراضی باشد. مثلاً در دانشگاه، اساتید برای کسب محبوبیت، از این ترفند خیلی استفاده میکنند؛ مثلاً وارد کلاس میشوند از نبود ویدئو پرژکتور یا خراب بودن کامپیوترها و... با دانشجوها صحبت میکنند و از عباراتی مثل «اینجا دانشگاه نیست، خرابه است» و از این نوع جملات منفی شدیداً استفاده میکنند.
ولی افرادی که از وضع موجود جامعه راضی هستند یا تمایل دارند به جای انتقاد در جمع، به فکر رفع مشکل از طرف مسؤولان مربوطه باشند بین عوام با عباراتی مثل پاچهخوار و حکومتی و مزدور و... شناخته میشوند.
جالب است که این ترفند، ترفند تازهای نیست!
فرعون، هزاران سال پیش از چنین ترفندی استفاده میکرد؛ آیه ۵۴ سوره زخرف:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ
پس (فرعون) قومش را تحقیر کرد، در نتیجه او را اطاعت کردند... همانا آنها قوم فاسقی بودند.
آیهی فوقالعادهای است*. اصل مهمی را بیان میکند: مردم را با بیانتان تحقیر کنید تا شما را اطاعت کنند.
در همه فرهنگها هم همینطور است، کاندید ریاست جمهوری حتی در آمریکا و اسرائیل با آن همه ملاحظاتشان، برای کسب رأی بیشتر تلاش میکند وضع جامعه را سیاه نشان دهد و مردم کشورش را بدبختترین مردم دنیا معرفی کند... با همین ترفند، کلی رأی جذب میکند. حتی ما این را در ریاست جمهوری کشور خودمان هم دیدهایم... (بهخصوص رئسجمهور فعلی خیلی از این ترفند بهره برد و همچنان میبرد!)
اما سؤال اساسیتر این است:
چرا مردم از کسی که تحقیرشان میکند اطاعت میکنند؟
میتوان یک دلیل ساده برای آن بیان کرد: مردم احتمال میدهند که با پیروی از آن فرد، این ذلتی که او اشاره کرده است، رفع شود.
اما احتمالاً یک دلیل روانشناختی میتواند این باشد: مردم به اطلاعاتی که آنها را تأیید کند، گرایش بیشتری نشان میدهند. این را اصطلاحاً «سوگیری تأیید» مینامند:
ویکیپدیا در بیان انواع سوگیری:
Confirmation bias: the tendency to seek, interpret, and memorize information in a way that confirms existing beliefs.
سوگیری تأیید: تمایل به جستجو، تفسیر و به خاطر سپردن اطلاعات به گونهای که باورهای موجود را تایید کند.
یک سوگیری دیگر هم به کمک میآید:
Selective perception distortion: the tendency to notice and remember only information that supports one's own beliefs.
تحریف ادراک انتخابی: تمایل به توجه و به خاطر سپردن فقط اطلاعاتی که از باورهای شخص پشتیبانی میکند.
پس، افراد، حرفهای ماهواره و رسانههای معاند را بیشتر قبول دارند، چرا؟ چون حرفهای ماهواره با عقاید آنها سازگارتر است.
حالا سؤال دیگر این است که: چرا مردم فکر میکنند وضع بد است؟ که ماهواره را هم که حرفهایشان را تأیید میکند اطاعت کنند؟
این سؤال هم میتواند از دیدگاههای مختلف پاسخ داده شود:
۱- وقتی کسی در معرض بمباران اخبار منفی قرار میگیرد (ماهوارهای که صبح تا شب روشن است و در اوقاتی که خاموش است هم شبکههای اجتماعی بارش را به دوش میکشند)، کمکم باورش میشود که حتماً وضع بد است که این همه خبر در این زمینه وجود دارد. (همه، این تجربه را دارند که وقتی مدتی از اینها فاصله میگیرند، احساس میکنند حال بهتری دارند و انگار وضع، بهتر شده!)
اگر این دلیل درست باشد، ما یک حلقهی بیپایانِ جالب (infinite loop) خواهیم داشت: مردم ماهواره گوش میکنند، به خاطر بمباران اخبار منفی به این نتیجه میرسند که ذلیل هستند، ماهواره آنها را تأیید میکند، پس ماهواره را بیشتر دوست میدارند و اطاعت میکنند و این حلقه همینطور تودرتو ادامه پیدا میکند...
۲- دلیل مهمتر به نظر من به بحث مزاج مرتبط است. (چون این شرایط حتی در کشورهای پیشرفته که بمباران شبکههای معاند نیستند هم مشاهده میشود. تقریباً مردم هیچ کشوری از شرایط خود راضی نیستند و هر روز اعتراض و جنگ و... دارند)
از نظر مزاجشناسی، هر چه مزاج به سمت سردی برود و خون به دلایلی مثل عدم تحرک و آلودگی هوا و... غلیظتر و لختهتر شود، فرد منفینگرتر و کمکم افسردهتر میشود.
انسانهای امروزی، تحت بمباران غذاهای سرد و سرخکردنی (بهخصوص سیبزمینی) قرار گرفتهاند (و این غذاها به شدت سرد هستند)، از آن طرف بمباران خبرهای منفی که آنها هم سرد هستند و به اینها، آپارتماننشینی و عدم تحرک و... را هم اضافه کنید!
نتیجهگیری
مردم، منفینگرتر شدهاند و این باعث توجه بیشتر به ضعفها و نداشتهها میشود. اگر کسی وجود این ضعفها را تأیید کند و آنها را برشمارد، مردم به خاطر سوگیری تأیید، او را بیشتر اطاعت خواهند کرد، پس تا این شرایط وجود داشته باشد، ماهواره و رسانههای معاند محبوبیت بیشتری نسبت به وطندوستانی که معتقدند برشمردن ضعفها دردی را درمان نمیکند، بلکه باید با تعامل و وحدت، بر مشکلات فائق آمد، خواهند داشت. و اینجاست که روانشناسان روشنفکر و معتقد باید خیلی زود مداخله کنند...
پس، دفعه بعد که یک رسانه یا شخص، شما را تحقیر کرد، یک چشمک به او بزنید و بگویید: ناقلا! داری مرا تحقیر میکنی که تو را اطاعت کنم!؟😉
موفق باشید؛
____________
* چقدر زیباست که در آیات قبل از آیه ۵۴، خداوند خیلی زیبا روش عملکرد ماهوارهها و رسانههای دشمن را لو میدهد:
وَنَادَىٰ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَٰذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِيۖ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿٥١﴾
و فرعون در [میان] قوم خود ندا درداد [و] گفت: «اى مردمِ [کشور] من، آیا پادشاهى مصر و این نهرها که از زیر [کاخهاى] من روان است از آنِ من نیست؟ پس مگر نمىبینید؟
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَٰذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿٥٢﴾
آیا [این نیست که] من از این [موسی] که بىمقدار است و حرف زدن هم بلد نیست بهترم؟
فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿٥٣﴾
پس چرا بر او دستبندهایى زرین آویخته نشده؟ یا با او فرشتگانى همراه نیامدهاند؟
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿٥٤﴾
پس قوم خود را تحقیر کرد، بنابراین اطاعتش کردند، چرا که آنها مردمى فاسق بودند.
دقیقاً ترفندهای معاندان است: آمریکای پیشرفته بهتر است یا ایران عقبمانده؟ (تأکید روی زرق و برق و خوشی دنیا) رئیسی شش کلاس بیشتر درس نخوانده، حرف زدن هم که بلد نیست! اگر راست میگفتند، چرا خدا کمکشان نکرد... و این نوع حرفهای فرعونگونه و قدیمی که فقط کسانی که با قرآن محشورند میتوانند دست آنها را بخوانند...
* یک بهانه قدیمی برای نشستن پای ماهواره یا استفاده از تلگرام و اینستاگرام و... این است که «ماهواره فقط چیزهای بد ندارد! ما انگلیسیهایش را گوش میکنیم که انگلیسیمان قوی شود! یا برنامههای علمیاش را میبینیم!» ... در دانشگاه به دانشجوها میگویم: اگر کسی چنین حرفی زد، به او بگویید ما یک استاد نیرومند داریم که بدون ماهواره و اینستاگرام و... بهترین استاد زبان انگلیسی است و در ۵ رشته و ده مقطع دانشگاهی تحصیل کرده و تخصص دارد!
باز هم قرآن جواب این افراد را میدهد؛ آنجا که برخی گفتند: شراب خاصیت دارد، ما به خاطر خاصیتش میخوریم!!! خداوند فرمود: يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِۖ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَاۗ
درباره شراب و قمار، از تو مىپرسند، بگو: «در آن دو، گناهى بزرگ است، و سودهایى هم براى مردم دارد، و[لى] گناهشان (=ضررشان) از سودشان بیشتر است.»
* دلیل دیگر پیگیری اخبار ماهواره و شبکههای معاند از نظر روانشناسی لذتگرا، میتواند این باشد که شخص از اینکه از اخبار، زودتر از دیگران آگاه میشود و یا اینکه فکر میکند از اخباری اطلاع دارد که دیگران اطلاع ندارند، لذت میبرد و وقتی در جمع خانواده یا دوستان آن اخبار را بیان میکند و بقیه احیاناً متعجب میشوند، بیشتر احساس لذت و خوشی به او دست میدهد (دوپامین بیشتر به مغز ترشح میشود) و دوست دارد دائماً این لذت تکرار و بیشتر و بیشتر شود. (تا آنجا که میبیند مانند یک معتاد به مواد مخدر، صبح تا شب و شب تا صبح فردا پیگیر اخباری شده که هیچ سودی برایش ندارد و اگر آن وقتها را صرف علمآموزی و مهارتآموزی میکرد، وضع خودش و جامعه بهتر میشد و دیگر فکر نمیکرد وضع بد است...)
* باید درباره تأثیر اخبار دروغ یا دستکاریشده از نظر علوم اعصاب شناختی بیشتر تحقیق و صحبت کنیم. اینکه چرا اینقدر این اخبار در مغز نفوذ دارد؟ مثلاً من الان اینجا یک دروغ مینویسم: «شنیده شده که استاد نیرومند با یکی از دانشجویانش درگیری فیزیکی داشته». با اینکه خودم نوشتهام که دروغ است و بعید هم به نظر میرسد اما یک تأثیرهای منفی در انتهای مغز ایجاد میکند! حالا اگر کسی بدون اشاره به اینکه دروغ است این را بگوید چقدر نفوذش بیشتر میشود؛ مثل آن تقطیع عجیب سخنان امام خمینی درباره برق و آب مجانی که دهها سال است ما را با آن فریب دادهاند: اینجا