یکی از سؤالاتی که این روزها دائم از من پرسیده میشود این است که چرا همینطور که جلو آمدهایم، محتوای کمتری تولید کردهاید یا به قولی مطلب کمتر مینویسید؟
قطعاً یکی از دلایلش مشغلههای فراوانی بوده که من همیشه برای خودم ایجاد میکردهام (فقط از نظر تحصیل، در همین لحظه من دارم روی پایاننامه ارشد زبان انگلیسی دانشگاه علم و صنعت کار میکنم؛ با سختگیریهای خاص خودش، دانشجوی علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران شدهام، دانشجوی کارشناسی اقتصاد هم هستم و...)، در چند دانشگاه درس میدهم، در مجتمع فنی تهران، تقریباً هر روز صبح تا شب کلاسهای تخصصی طراحی وب دارم، بعد از ازدواج هم که باید حواسم به زن و بچه و زندگی و... باشد، از طرفی امسال قبل از اینکه رشته کشاورزی را شروع کنم، خودم را به طور جدی درگیر کشاورزی و باغداری کردهام و باید دو باغ در ییلاق و قشلاق شهرمان را برسم که خودش چند نیروی تماموقت نیاز دارد(!)، پشتیبان چند هزار مشتری تستا و نمرا و هاستینگ و... هستم که هر لحظه تقاضایی را مطرح میکنند و من مثلاً وسط علفزنی باغ باید دستگاه را خاموش کنم و کار را تعطیل کنم و کار مشتری را راه بیندازم(!)، حالا دهها مشغله ریز و درشت دیگر بماند...)
اما وقتی فکر میکنم، میبینم من در گذشته هم مشغلههای زیادی داشتهام و همزمان کلی مطلب به بخشهای مختلف سایت اضافه میکردم و حتی دفترهای یادداشت هم داشتم و خاطره هم مینوشتم. پس چه شده که در این سنین که کمکم در حال خروج از جوانی هستم، کمتر مینویسم؟
مدتی بود که ذهنم را این سؤال مشغول کرده بود... در ابتدا فکر میکردم دلیل این کمکاری و اینکه خطاطی و هنرهای دیگر هم تقریباً تعطیل شده است، همان «نظریه انرژی مازاد» یا «نظریه بازی» است که در مطلب «برای دفع نیروی زائد بدن خود و برای جلوگیری از عقده جنسی، هنر بیاموزید!» دربارهاش صحبت کردم. یعنی مشغلههای کاری و مسائل زندگی متأهلی، به اندازه کافی انرژی را مصرف میکند؛ پس انرژی مازاد برای «هنر» نمیماند.
اما گاهی هم وقتم آزاد بود و انرژی داشتم و مثلاً تصمیم میگرفتم درباره یک موضوع مطلبی بنویسم، ولی دستم به نوشتن نمیرفت. میتوانست دلیلش این باشد که فکر میکردم انسانها این روزها به اندازه کافی تحت بمباران اطلاعات و محتوا هستند؛ پس دیگر با محتوای خودم آنها را آزار ندهم. اما باز فکر میکردم که در چند سال گذشته هم بمباران اطلاعاتی وجود داشته، چرا آن زمان این افکار به ذهنم نمیآمده؟
تا اینکه ۵ شهریور، ساعت ۱۰ شب داشتم میرفتم باغ که آب بگیرم، رادیو معارف، یک مستند درباره کتاب لهوف (مقتل امام حسین) پخش میکرد. در بخشی از برنامه، در این باره بحث شد که سید بن طاووس این کتاب ارزشمند را در سن ۲۹ سالگی نوشته. کارشناس برنامه (که اگر او را شناختید لطفاً به من معرفی کنید)، جملات جالبی گفت که دقیقاً پاسخ سؤالات من بود!
این چند دقیقه را تا آخر بشنوید:
پس، انسان در جوانی تولید محتوای بیشتری دارد؛ چون انسان در جوانی:
۱- خلاقتر (خلقکنندهتر) است.
۲- شجاعت فکری بیشتری دارد.
۳- محافظهکار نیست.
۴- معلومات کمتری دارد و زیر بار معلومات خود خفه نشده است.
این موارد را کاملاً تأیید میکنم... و این میتواند برای جوانان یک زنگ خطر باشد. روزی خواهد رسید که هر جملهای که میخواهید بنویسید، دنبال رفرنس آن میگردید! تا میروید مرجع سخن را پیدا کنید، حرفتان یادتان میرود!
این حقیقتی است که هر چه معلومات شما بالاتر میرود، دهانتان بستهتر میشود! حالا این یک مزیت است یا یک عیب؛ نمیدانم!
پس، تا جوان هستید، تولید محتوا کنید (هر نوع محتوایی؛ از خاطره بگیرید تا ایدههایی که به ذهنهای خلاقتان میآید، تا هنر و هر محتوای دیگری...).
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند