شنبه ۱ دی ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

بنویسید تا موفق‌تر باشید! (+ برخی اتفاقات جالب مرتبط با آفتابگردان)


یکی از برکاتی که آفتابگردان برای شخص من داشته است، نتایج شگفت‌انگیز مطالبم بوده است. خیلی عجیب است! شما ساده‌ترین موضوعات را هم که می‌نویسید، می‌بینید در بازخورد آن مطلب، چیزهای فراوانی یاد می‌گیرید یا اتفاقات جالبی می‌افتد که به آن مطلب مربوط بوده است. می‌خواهم به برخی از جالب‌ترین‌هایش در این مطلب اشاره کنم.

- مثلاً من در یک مطلب در یک جمله فقط اشاره کردم که می‌خواهم یک زمین در پشت خانه جدیدی که خریده‌ام بخرم و در آن کشاورزی کنم. پس از آن مطلب افراد مختلف به صورت خصوصی یا در کلاس‌ها و... پیشنهاداتی دادند که بسیار بسیار مفید بود. مثلاً یکی گفت من یک سری کتاب در زمینه کشاورزی خریده بودم که الان نیاز ندارم، اگر خواستید بیاورم که بخوانید. یا مثلاً یکی دیگر از عزیزان پیغام داد که:

در مورد کشاورزی هم که اشاره کرده بودید، به نظرم تصمیم تان نسنجیده است. ملک مجاور منزل، مسلما کاربری مسکونی یا تجاری دارد و کشاورزی در آن خیلی غیر اقتصادی خواهد بود. همچنین هوای شهرها نسبت به هوای باغات بیرون شهر همواره چند درجه گرمتر است و گردش هوا ندارد و باعث می شود آفتاب داغ تابستان محصولات را بسوزاند. از طرفی شما بعنوان یک جوان خوش فکر باید روش های مدرن تری را امتحان کنید. مثلا یک سری به وبسایت زیر بزنید:
https://www.media.mit.edu/groups/open-agriculture-openag/overview
این یک پروژه ی دانشگاه MIT است که یک پروژه ی Open Source است بنام Food Server و هدف آن تولید گیاهان (بعنوان غذا) در یک فضای یک متر مکعبی با استفاده از Grow light (خود شما هم تلاشی در این زمینه داشته اید) و افراد مختلف از سراسر جهان می توانند در از طریق این وبسایت عضو بشوند و بصورت داوطلبانه در این تحقیقات شرکت داشته باشند. به نظر من ایده ی جالبی برای کشاورزی در مکان های با آفتاب سوزان و کم آب (مثل کشور ما) است و جالب اینکه در این پروژه تا حدود زیادی از برنامه نویسی و تکنولوژی کامپیوتر بهره گرفته می شود. ویدئوی موجود در صفحه ی فوق را اگر ببینید، سریعا متوجه چند و چون پروژه می شوید ...

این پیشنهاد شدیداً من را به فکر انداخته که یک گلخانه مکانیزه و مدرن ایجاد کنم... (تا خدا چه خواهد)

- یا مثلاً من چند سال پیش گاهی در یک پست‌هایی ابراز می‌کردم که معده‌ام درد می‌کند. همان پست‌ها، باعث شد یکی از دوستان به من ایمیلی بزند و در نتیجه‌اش، یک نعمت بزرگ برای من ایجاد شود که من روزی صد بار دارم به خاطر آن نعمت خدا را شکر می‌کنم.

- یا مثلاً در یکی از پست‌ها گفته بودم که می‌خواهم بروم سراغ تذهیب. دیدم یکی از عزیزان، یک جزوه از کلاس‌های تذهیب خودش را کپی گرفته و داده به مؤسسه و گفته که برسانید به دست فلانی!

- یا مثلاً من بارها شده که در یک شهر دیگر (تهران، قم، اصفهان و...) کاری برایم پیش آمده و رفته‌ام که انجام بدهم، بعد می‌بینم آن شخصی که طرف حساب ما است، بنده را از روی چهره یا فامیلی می‌شناسد! می‌گوید: شما فلانی که در آفتابگردان مطلب می‌نویسد نیستید؟ می‌گویم چرا. می‌گوید: آقا ما از مطالب شما استفاده می‌کنیم... و خلاصه با هم رفیق می‌شویم و چه رفاقتی... (تصور کنید مثلاً یکی از دوستان چقدر تشکر می‌کرد که آن مطلب مربوط به «خرید اتوی پرسی» برای من خیلی مفید بود و کلی از دردسرهای من را کم کرد!)

- یا مثلاً چند روز پیش خواهر من زنگ زد که: حمید! یه چیز جالب! عکس بچگی‌هات بود که کت‌وشلوار داشتی؟ امروز توی یک فیلم سینمایی، آن عکس در تیتراژ اول فیلم بود!! (جستجو کردم، فهمیدم که فیلم سینمایی «اولین عکس من» بوده و احتمالاً کارگردان جستجو کرده «عکس قدیمی» و رسیده به این آموزش که هفت سال پیش نوشته بودم و در نتایج اول این جستجو است: «آموزش ترمیم یک عکس قدیمی (با استفاده از فتوشاپ)»)

- یا مثلاً به این اتفاق جالب که دیروز افتاد و بانی نوشتن این مطلب شد دقت کنید:

برادر بزرگمان دیشب تعریف می‌کرد که برای تفریح رفته بودم فلان گلفروشی که ببینم اگر گل خوبی دارد بخرم. دیدم یک بنده خدا دارد با گلفروش صحبت می‌کند که: آقا خیلی دلم می‌خواهم یک گلخانه درست کنم... برادر ما می‌گفت من گفتم: آقا کاری ندارد، چند تا چوب بردار به هم بچسبان و یک نایلون رومیزی دورش بکش می‌شود گلخانه. آن شخص گفت: آره، اتفاقاً همچنین طرحی توی ذهنم هست و می‌خواهم همین کار را کنم. بعد گوشی‌اش را در آورد و یک عکس نشان داد، گفت می‌خواهم شبیه این درست کنم... برادرمان می‌گفت: حمید! شاخ درآوردم! عکس گلخونه ما بود!!!!! :) گفتم: اِ آقا این گلخونه‌ی ماست!!! دست شما چه‌کار می‌کند!؟ گفت: در اینترنت دنبال راه‌اندازی گلخانه در منزل می‌گشتم رسیدم به یک مطلب جالب... من فهمید کار کارِ تو بوده!! (مطلب مرتبط:با یک هزینه اندک، یک گلخانه در منزل ایجاد کنید. که اگر در گوگل جستجو کنید گلخانه در منزل، این مطلب از اولین‌ها خواهد بود و البته این عکسی که آن بنده خدا پیدا کرده، نسخه قدیمی است. مطلب بهتر: گلخانه خانه ما در سال ۹۵ + پانزده نوع گل و ۵ نوع تولید مثل گل در یک گلدان!)

https://img.aftab.cc/news/93/golkhaneh.jpg

خلاصه، می‌گفت آن بنده خدا گفته: آقا، شما را خدا سر راه ما گذاشته! لطفاً شماره موبایلتان را بدهید که از شما کمک بگیریم و این گلخانه را راه‌اندازی کنیم...
تصور کن! در این دنیای به این بزرگی، دو نفر در یک گلفروشی (بین این همه گلفروشی در این شهر)، در یک لحظه به هم برسند و چنین اتفاق نادری بیفتد!!

 

خلاصه اینکه: احساس می‌کنم باید هر شخص، یک سایت یا وبلاگ یا کانال یا گروه داشته باشد که بسیاری از تصمیمات و اتفاقات زندگی‌اش (آن بخشی از زندگی که گفتنش مشکل حادی ندارد) را با همه یا حداقل با افرادی که می‌پسندد به اشتراک بگذارد. این اشتراک‌گذاری، علاوه بر نکاتی که ممکن است از طرف شما به دیگران منتقل کند و آن‌ها تجربه‌ای کسب کنند، باعث می‌شود دیگران هم که نکاتی به نظرشان می‌رسد به شما منتقل کنند.
ما نوعی از موجودات هستیم که به زندگی اجتماعی وابسته هستیم. زندگی‌ای که مشکلات و مسائل زندگی باید در یک اجتماع مطرح شود و همه دست به دست هم، برای رفع آن تلاش کنیم.
من گاهی که در کلاس‌ها احساس می‌کنم بحث خیلی تخصصی شد و نیاز به یک رفرش روحی وجود دارد، یک دفعه یک بحث از زندگی خودم را وسط می‌اندازم و تا چهار پنج دقیقه از همه می‌خواهم که نظر بدهند. مثلاً می‌گویم می‌خواهم فلان وسیله را بخرم. شما تجربه‌ای دارید؟ نظری پیشنهادی، چیزی دارید؟ مثل همین چند روز پیش که در انجمن دانشجویان نخبه طرح نهایی روبی را به شُور گذاشتم و دیشب که با برخی از آن‌ها برای عکاسی پاییز به روستایی در اطراف چالوس رفته بودیم، سر این بحث باز شد...

https://img.aftab.cc/news/96/robi_consultation.jpg

ممکن است در این بحث‌ها، نود و نه درصد مخاطبان شما چیزی نگویند یا چیز مفیدی نگویند اما گاهی فقط یک نفر پیدا می‌شود و یک نکته‌ای می‌گوید که تمام مشکلات را رفع می‌کند.

به هر حال، فکر می‌کنم می‌توانیم از اجتماعاتی که در آن‌ها هستیم نهایت بهره را برای موفقیت ببریم. فقط کافی‌ست به یک بهانه‌ای مشکلی که دارید را مطرح کنید و منتظر باشید که دیگران با نظرات و پیشنهادات خود شما را یاری کنند.

پس: بنویسید تا موفق‌تر باشید...

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


[ارسال شده در مورخه : شنبه، 20 آبان، 1396 توسط Hamid]
[ #اطلاعیه‌های آفتابگردان]

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 10 با 13 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

موسوی                توسط موسوی در مورخه : یکشنبه، 21 آبان، 1396(لینک نظر)
سلام
اتفاقا بنده هم امروز داشتم در مورد بیت کوین با یه بنده خدایی صحبت می کردم و به ما پیشنهاد ورود به این قضیه رو می داد. بنده هم مطلبی رو که چند سال پیش نوشتم و اینجا انتشار دادید رو بهش لینک دادم بخونه و متوجه باشه بنده مدت هاست با این قضیه آشنا هستم:
https://aftab.cc/tutorial/599
جالب اینه که 12 هزار بار دیده شده و اصلا فکر نمی کردم!
خیلی خوبه اگر آدم مسبب کار خوب باشه و از تجربیات خوبش بگه و منتشر کنه
بشخصه که سایت شما رو دوست دارم و به دوستان زیادی هم معرفی کردم. به این دلیل که از تجربیات خودتون می گید

اما علت اینکه این نظر رو دارم ارسال می کنم اینه که چون بحث کشاوری پیش اومد، بد ندیدم این لینک رو هم به شما بدم تا نگاه کنید.
چند سال پیش یه ویدئو تو TED دیدم با عنوان "چطوری یه جنگل تو حیات پشتی بسازیم"
هر کسی هم دستی بر کشاورزی داشته باشه لینکش رو بهش می دم. به نظرم می تونه براتون جالب باشه
خیلی خوشحال می شم تو ضمینه کشاورزی هم اگر بعدها ورود پیدا کردید، از تجربیاتتون بگید

https://www.ted.com/talks/shubhendu_sharma_how_to_grow_a_forest_in_your_backyard


[ ارسال جوابیه ]