حمام بودم که صدای Alarm گوشی به معنی بیدار باش درآمده بود و برادر کوچک‌تر آمده بود که زنگ گوشی را قطع کند... بعد از اینکه بیرون آمدم، یک نگاه عجیبی به من کرده و می‌گوید: خوشم میاد خودت رو حسابی تحویل می‌گیری!!! تصور کنید ساعت ۱۷ زنگ خورده و روی گوشی نوشته: البته این‌ها بیشتر برای این است که وقتی از خواب بیدار می‌شوم با دیدن این جملات یک لبخند به خودم بزنم (به خاطر همان خودتحویلی بیش از حد!) و خواب از سرم بپرد! (به خصوص اگر بدانید با دیدن این آیکون :) چه حس جالبی به من دست می‌دهد!) اما در کل، چه عیبی دارد انسان با خودش زیبا سخن بگوید؟ چرا جاهایی که قرار است خودتان با خودتان صحبت کنید، کلمات زیبایی مثل «عزیزم»، «قشنگم»، «حمیدم» که معمولاً مادرها برای فرزندشان استفاده می‌کنند استفاده نکنید؟ شاید این نوع جملات که مدت‌هاست برای خودم به کار می‌برم را از کتاب‌هایی مثل «چگونه آینده خود را خلق ... (ادامه)

گاهی اوقات که افراد اطرافمان را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم چقدر «عاقبت به خیری» سخت است!! تصور کنید، شما خودتان را با کلی دردسر تا ۶۰ سالگی از همه بدی‌ها حفظ می‌کنید، اما تازه وقتی به آن سن رسیدید، گمراهی و مصیبت‌های همراهش شروع می‌شود! ما در محله‌ای قدیمی و اصیل زندگی می‌کنیم که همه‌شان پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌های شهر هستند. وقتی از خانه بیرون می‌روم، یکی یکی آن‌ها را در گوشه و کناری می‌بینم. مردهاشان اکثراً وقتی به این سن رسیده‌اند تازه به اعتیاد و دعواهای الکی و وقت‌گذرانی‌های بیهوده گرفتار شده‌اند در حالی که از ۲۰ سال پیش که آن‌ها را می‌شناخته‌ام، هرگز اینطور نبوده‌اند و زن‌هاشان هم اکثراً دسته دسته جمع شده‌اند و وقت خود را با غیبت و بالا و پایین بردن قیمت ارز و امثالهم تلف می‌کنند. همه این مصیبت‌های پیری از کجا نشأت گرفته است؟ جواب: بیکاری! چند نفرشان از صبح تا شب دم خانه نشسته‌اند ... (ادامه)

اگر به من بگویید برای چه چیز بیشتر از همه ممنون خدا هستی، خواهم گفت از این که الحمد لله در هر کجا که هستم حتی در اینترنت که خیلی‌ها فکر می‌کنند جای خوبی نیست، دوستان عزیزی اطرافم را می‌گیرند که هر کدامشان من را به نوعی به یاد خدا می‌اندازند. (و می‌دانید که در روایات داریم که بهترین دوست تو کسی است که با دیدنش یاد خدا بیفتی) به یکی‌شان می‌گفتم بد نیست یک انجمن مخفی راه بیندازیم به نام «فرشتگان روی زمین» من از تمام این دوستان دعوت کنم بیایند در آن انجمن به صورت دائم با هم تماس داشته باشیم و همان برنامه‌هایی که در مساجد انجام می‌شود ما اینجا در این انجمن انجام دهیم. (امشب خیلی مصر شدم که این کار را انجام دهم) مثلاً به برخی از کارهای عجیبی که هر کدامش را یکی از آن‌ها انجام داده است اشاره کنم که شما تعجب کنید: - مثلاً یکی‌شان دنبال فرصت می‌گردد که برای من (و احتمالاً دوستان دیگرش) هدایایی مث... (ادامه)

یکی از سؤالاتی که هر از چند گاهی از طرف دانشجویان برنامه‌نویس و یا طراح وب از من پرسیده می‌شود این است: روی چه پروژه‌ای کار کنم؟ یک پروژه پیشنهاد بدهید. این سؤال طبیعتاً زمانی پرسیده می‌شود که شخص می‌خواهد برای یادگیری بیشتر و یا در اوقات فراغت خود روی یک پروژه کار کند. در این زمینه اولاً این مطلب را مطالعه کنید:  بستنی فروشی در جهنم! و اما نکاتی در زمینه انتخاب پروژه: - کسی که در زمینه کاری خود برنامه می‌نویسد، موفق‌تر است! فرض کنید شما مدرس هستید، اگر می‌خواهید یک پروژه انتخاب کنید، بگردید ببینید در محیط کاری خود چه برنامه‌ای نوشته نشده!؟ مثلاً ایده اصلی تستا از آنجا گرفته شد که من برای گرفتن آزمون از دانشجویانم حوصله تصحیح برگه و امکان آمارگیری مناسب را نداشتم به همین دلیل آن‌را نوشتم. یا نمرا را به این دلیل نوشتم که نیاز داشتم اعلام نمره و جمع آوری تکلیف انجام دهم. مطمئناً اگر ی... (ادامه)

نمی‌دانم شما هم مثل من خوابتان سبک است یا خیر!؟ من که اگر کوچک‌ترین صدایی در اطرافم باشد خوابم نمی‌برد و اگر خواب باشم از خواب می‌پرم! یا اگر خوابتان سنگین است، آیا در جایی که سر و صدا زیاد است (تراشکاری، خط تولید و ...) کار می‌کنید؟ مدتی پیش گفتم دنبال یک وسیله‌ای یا روشی برای نشنیدن صدای اطراف بگردم که بعد از کمی جستجو رسیدم به دو قطعه خیلی ساده که در گوش قرار می‌گیرد و در اصطلاح به آن Ear Plug (ای.یر پلاگ) می‌گویند: نتیجه جستجوی این کلمه هر چند قطعه ساده‌ای است اما گفتم شاید به درد خیلی‌ها بخورد! مثلاً برادر من مجبور است به خاطر اینکه ساعت ۶:۳۰ باید برود سر کار، هر شب مثلاً ۱۱ یعنی ۲ ساعت زودتر از بقیه بخوابد. تا قبل از این مجبور بود دستمال کاغذی را حسابی مچاله کند و در گوشش بگذارد و طبیعتاً کارایی این را نداشته باشد. جنس این نوعی که من خریدم و در تصویر هم می‌بینید، از جنسی شبیه پ... (ادامه)

برای وب‌سایت یکی از مشتریان دنبال یک اسکریپت خوب (و البته رایگان) برای آمارگیری از بازدیدکنندگانش می‌گشتم که به یک اسکریپت بسیار بسیار جذاب برخوردم: Piwik Piwik ادعا می‌کند که می‌تواند جای Google Analytics را بگیرد! حالا که این سرویس برای ایرانیان از دسترس خارج شده (تحریم شده) به راحتی می‌توانید از این اسکریپت برای تحلیل آمار و رفتار بازدیدکنندگان سایت خود استفاده کنید. جالب است که توسط دوستان ایرانی به زبان فارسی هم ترجمه شده است و از این لحاظ هیچ مشکلی نیست. موفق باشید؛حمید رضا نیرومند کلمات کلیدی: اسکریپت، آمار بازدیدکنندگان سایت، آمارگیری، piwik ،آمار، بازدید کننده های سایت، مشاهده آمار بازدیدکنندگان ، آمار بازدید، سیستم شمارنده ، تعداد بازدید کنندگان ، اسکریپت چیست؟ ... (ادامه)

انصافاً برخی ایده‌ها چقدر جالب و در عین حال، ساده هستند! امروز خبرنامه هفتگی سایت TED به ایمیلم ارسال شد و طبق معمول که هر هفته ویدئوهایش را بررسی می‌کنم، دیدم عنوان ویدئوی اول One second every day است. گفتم لابد از این ویدئوهای روان‌شناسی است که لابد می‌خواهد بگوید روزی یک ثانیه برای خودتان وقت بگذارید و از این جور چیزها که از بس شنیده‌ام خسته شده‌ام، اما وقتی ویدئو را دیدم، نظرم حسابی عوض شد! روزی یک ثانیه! اگر بخواهید یک سال گذشته‌ی خود را به خاطر بیاورید، آیا قادر خواهید بود دقیقاً بگویید در فلان روز چه اتفاقاتی رخ داده و چه حس و حالی داشته‌اید؟ من فکر می‌کنم برای هر روزش باید کلی فکر کنید... اما آقای Cesar Kuriyama ایده جالبی دارد: او می‌گوید فقط یک ثانیه از مهم‌ترین اتفاق در آن روز را به صورت ویدئویی ضبط کنید. حالا تصور کنید می‌خواهید یک سال گذشته را مرور کنید. کافی‌ست یک ویدئوی ... (ادامه)