گاهی اوقات وقتی یکی از تجهیزات کامپیوتر (مثلاً انواع کابل یا کارت شبکه یا قطعات یک مانیتور که در این مطلب توضیح دادم که آنرا خرد میکنیم) را برای آموزش به کلاس میبرم و میدهم که بچهها دستبهدست کنند، میبینم بعضی دانشجوها قطعه را میگیرند و بدون هیچ توجهی سریعاً به نفر بعد میدهند! با دیدن این صحنه مجبورم این قضیه را تعریف کنم:
خواهر کوچک من رشتهی کارشناسیاش ریاضی بود و چند سال است که دبیر ریاضی در دبیرستانها است. او پنجشش سال پیش، برای ارشدش، رشته روانشناسی را انتخاب کرد! (دو رشتهای که هیچ شباهتی با هم ندارند!!) هدف او این بود که از طریق این رشته بررسی کند که چرا بچهها اینقدر از ریاضی بدشان میآید و وحشت دارند و سخت یاد میگیرند؟ آیا میشود از نظر روانی راهی پیدا کرد که این درس را بهتر آموزش داد؟
بعد از بررسیهای مختلف به این نتیجه رسید که ظاهراً وقتی یک مطلب (هر چند که مثل ریاضی خشک باشد) را با بازیهای کامپیوتری به بچهها یاد میدهی علاقه بیشتری به آن نشان میدهند و بررسیهای دیگر نشان داد که بچهها از گشت و گذار در وب لذت میبرند...
او پایاننامه ارشدش را این موضوع انتخاب کرد: «تأثیر آموزش مبتنی بر وب، بر بهبود یادگیری ریاضی» (که بعداً یک مقاله هم شد)
در این پایاننامه، او ۳۰ دانشآموز دوم راهنمایی که درس ریاضی خود را در خرداد افتاده بودند از مدارس جمع کرد و آموزش آنها را به عهده گرفت؛ یعنی از مدارس خواست که این بچهها به جای اینکه به کلاسهای جبرانی بیایند، به کافینت بیایند...
قرار شد من هم که از ابتدا در جریان کارهایش بودم، یک سایت طراحی کنم و محتوایی که او با روشی جذابتر (مثلاً خلاصه و مفید) تهیه میکند را به انضمام بازیهایی که در مورد آن مبحث پیدا میشود یا بعضی کلیپها که خودمان میساختیم را روی سایت قرار دهم و همینطور تستا (آنزمان تستا ۲ بود) را هم روی سایت نصب کنم تا بعد از هر آموزش از بچهها آزمون آنلاین گرفته شود (بچهها عاشق آزمون آنلاین هستند) و نتایج تحلیل شود..
این سایت، در آن زمان با عنوان EasyMath.ir آماده و منتشر شد که من با توجه به اینکه خیلیها جستجو میکنند و وارد آن سایت میشوند و کلی پیغام محبتآمیز دریافت کردهایم، از خواهرمان اجازه گرفتم که آنرا به عموم معرفی کنم که همه استفاده کنند:
EasyMath.ir
او با هزینه خودش هفتهای چند بار یک کافینت را در ساعاتی که کمتر مشتری دارد (مثلاً ۲ تا ۴ ظهر) اجاره میکرد و بچهها را میبرد کافینت و میخواست که وارد سایت شوند و درس را مطالعه کنند و بعد بازی کنند و حسابی که یاد گرفتند، در آزمون آنلاین شرکت کنند...
نهایتاً نتایج این پایاننامهی جالب، فوق العاده بود! فقط همین را بگویم که نه تنها بچهها نمراتی ماوراء تصور گرفتند، حتی ترمهای بعد با خواهر من تماس میگرفتند که خانم، (مثلاً) ما امسال درس علوم را افتادهایم، میشود به همان روش برای ما کلاس برگزار کنید!؟ (آنها واقعاً عاشق یادگیری با بازی و یادگیری تحت وب شده بودند)
اصلاً یکی از دلایل تولید بازی نیکا ۱ که بعداً تبدیل شد به «نیکای ریاضیدان» و اینکه ما سعی میکنیم بازیها را طوری طراحی کنیم که بشود آنرا برای آموزش تحت وب به کار گرفت، تأثیر فوقالعاده همین پایاننامه بود. (راهنمای توسعه بازی نیکا ۱ برای آموزش)
و اما اصل ماجرا اینجای مطلب است:
اگر از شما همین الان بپرسند که یک مکعب مربع چند یال دارد؟ چه عددی خواهید گفت؟ من این سؤال را همینجای توضیحاتم از بچهها میپرسم. یکی میگوید: ۸ تا، یکی میگوید ۱۲ تا، یکی ۱۶ تا... آخرش هم همه شک داریم که چندتاست! (شما هم الان در فکر هستید بله؟ :) ) چرا؟ چون همیشه هر وقت بحث آموزش اشکال هندسی چه دوبعدی و چه سهبعدی بوده، آنرا روی تختهای دوبعدی کشیدهاند و خواستهاند خودتان در ذهنتان تخیل کنید که این سهبعدی است! حداقل زمان ما، در این مواقع، یک بار نشد یک مکعب بیاورند سر کلاس... اما اگر از یک دانشآموز کره جنوبی بپرسید او احتمالاً سریعاً پاسخ را خواهد گفت! چرا؟ پاسخ:
خواهر ما برای پایاننامهاش مجبور بود آموزش ریاضی در کشورهای مختلف را بررسی کند؛ بنابراین از اینترنت و از جاهای مختلف، ویدئوهایی از آموزش ریاضی در کشورهای مختلف را پیدا و تماشا میکرد.
در یکی از این ویدئوها (که من و او یک هفته است همهی هاردهایمان و اینترنت و سیدیهای آن زمان را زیر و رو کردیم اما آن ویدئو را فعلاً پیدا نکردیم)، آموزش اشکال هندسی به دانشآموزان (ظاهراً) در کشور کره جنوبی بود. در این ویدئو، جلو هر دانشآموز یک کدوی گرد و یک چاقوی غیرخطرناک بود. خانم مدرس ابتدا به بچهها گفت کدوها را بردارید و آنرا کاملاً لمس کنید (Touch it). بعد از مدتی، در همین حین که بچهها با کدو بازی میکردند و آنرا لمس میکردند، او کلمه Sphere (به معنی کُره؛ شکل کروی) را تکرار میکرد و میخواست که بچهها هم تکرار کنند... بعد از مدتی، گفت: چاقوهایتان را بردارید و بالای کدو را ببُرید. وقتی این کار را کردند، یک سطح ایجاد شد. گفت: آنرا لمس کنید. و در حین لمسِ بچهها، کلمه Surface (به معنی سطح) را تکرار میکرد و بچهها هم تکرار میکردند. پس از مدتی، گفت حالا سمت راست کدو را ببرید. از برخورد دو سطح صاف، یک یال تشکیل شد. گفت: آن لبهای که در گوشه ایجاد شده را لمس کنید. و تکرار میکرد: Edge (به معنی لبه، یال)، بعد از مدتی گفت: حالا سطح جلو کدو را ببرید. با این کار از برخورد سه سطح صاف، یک گوشهی تیز ایجاد شد. گفت: آنرا لمس کنید. و تکرار میکرد: Corner (گوشه) و نهایتاً گفت: پشت و زیر کدو را هم ببرید، حالا یک مکعب ایجاد شده بود. گفت: آنرا لمس کنید. و تکرار میکرد و بچهها هم تکرار میکردند Square (مکعب مربع).
این ویدئو و همه تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده، تأثیر «لمس حقایق» در آموزش را نشان میدهد و منظور از لمس حتماً لمس با دست نیست بلکه در اصطلاح، آموزش ویژوال (بصری) است. دانشآموز و دانشجو تا وقتی موضوعات پیچیدهی دروس تخصصی را لمس نکند، خیلی سخت است که در ذهنش باقی بماند یا آنرا آنطور که باید، درک کند.
همانطور که در مطلب «مستند «الفبا»: الگوهایی برای تدریس» گفته بودم (و خوشحالیم که کارگردان آن مستند هم در ایمیلی به بنده از آن مطلب تشکر کردند و ما هم متقابلاً از ایشان به خاطر این مستند جالب تشکر کردیم) خوشبختانه در ایران نیز مدرسینی داریم که تلاش میکنند وظیفهشان را به نحو احسن انجام دهند؛ یعنی هر درسی که به آنها سپرده میشود، طوری آموزش دهند که دانشجو برای همیشه در ذهنش بماند.
امیدوارم همه مدرسینی که ما خوشبختانه در این سایت و به واسطه تستا و نمرا، در خدمت خیل عظیمی از پویاترینهایشان هستیم، آموزش بصری و تعاملی و به ویژه آموزش تحت وب و آموزش با بازی را در دستور کار خود قرار دهند تا دانشجویانی علاقهمندتر و نابغهتر داشته باشیم.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند
ـــــــــــــــــــ
برخی مطالب مرتبط با این مطلب:
ده ها مفهوم علمی در زمینه فیزیک، شیمی و الکترونیک به صورت شبیه سازی شده (ویژه مدرسین)
انواع تدریس زبان انگلیسی (یا هر زبان دیگری) [خلاصه درس روش تدریس زبان]
بر سر کلاسهای درس دانشگاه MIT بنشینید!