یکی از چیزهایی که همه ما با آن مواجهیم، جملات نیشدار و اهانتآمیز است! جملاتی که گاهی روزها و چه بسا تا آخر عمر در ذهن انسان میماند. (به خصوص امثال ما مدیران سایتها، بیشتر با این مشکل مواجهند. چون کاربران آزادند که به طور ناشناس نظر بدهند و انسان وقتی بداند در جایی هست که هیچ کس او را نمیشناسند، ممکن است دست به هر کاری بزند)
به هر حال، یکی از درسهای کتاب «خواندن و درک مفاهیم ۲» (Reading 2) که این ترم در رشته مترجمی زبان داشتیم، در مورد برخورد با این نوع جملات و اهانتها بود که من از چند هفته پیش تا به حال دنبال فرصت میگشتم که با وجود اینکه متن بسیار سخت و وقتگیری بود اما به خاطر جذابیتش ترجمهاش کنم و اینجا قرار دهم.
به درد دوستانی که به انگلیسی علاقه دارند هم میخورد. من متن اصلی و ترجمه روان را قرار میدهم. سعی کنید همه بخوانید، نکات جالبی دارد که باعث میشود راحتتر با این موقعیتها برخورد داشته باشید. (به خصوص اواخر متن، خیلی جالب است)
When words hurt
"You're hopeless."
تو چرا اینقدر نا امیدی!؟
"That's a beautiful dress. It's a shame they didn't have your size."
چه لباس قشنگی، حیف که در سایز تو نداشتن
"I hear your daughter has finally got a job. Did her father set it up?"
شنیدم بالاخره دخترت یه شغل پیدا کرده! پدرش واسش جور کرده؟
"Why waste your time practicing!? You'll never play the piano like your mother."
چرا وقتت رو تلف میکنی!؟ تو هیچ وقت به قشنگی مادرت پیانو نخواهی زد.
"Hey, you look marvelous! Have you had plastic surgery!?"
شما چقدر قشنگید! جراحی پلاستیک داشتید!؟
Stinging remarks zap us every day, often when we're least prepared.
جملات نیشدار هر روز ما را تخریب میکنند، اغلب زمانی که کمترین آمادگی را برایشان داریم! (ضد حال!!)
They seem to be everywhere: on the road, when rush hour brings out the worst in people: in queues, when everyone's patience is wearing thin; at work and at the dinner table, where people feel free to be rude.
به نظر میرسد این ضدحالها هر جایی باشند: در جاده، در جاهایی که ازدحام جمعیت است مثل صفها که از قضا صبر همه سر آمده، سرِ کار، سر میز شام که افراد با هم خودمانیتر و گاهی گستاختر میشوند...
There are so many styles of criticism that it's impossible to catalogue them all.
انواع مختلفی از اهانت وجود دارد که جمعبندی کردن آنها ممکن نیست.
There are common, ("Congratulations! You've finally done it!") and others so hurtful they leave us dizzy and upset ("How do you manage to keep your bust so small? or, "Oh, I see you are doing what you do best eating").
برخی، عمومیترند (مثل: تبریک! بالاخره انجامش دادی!) و برخی آنقدر وحشتناک که ما را سردرگم و دپرس میکنند (به طعنه: «چطور شکمت رو اینقدر کوچیک نگه میداری!؟» یا «میبینم که یه کار رو بهتر از همه انجام میدی: خوردن!»)
There are comments insensitive beyond belief. When a man had plucked up the courage to tell his mother that his wife had left him, his mother snapped, "What took her so long?"
برخی نظرات هم آنقدر بیاحساس و بیعاطفه هستند که ماورای تصور هستند! به طور مثال وقتی یک مرد جرأت کرد که به مادرش بگوید که همسرش گذاشته و رفته، مادر، زهرش را اینطور خالی کرد: «چقدر دیر!»
Families are supposed to be havens from the world. But, in fact, relatives say things they never would outside the family, often with the excuse "You know I wouldn’t say this if I didn’t love you."
خانوادهها قرار است پناهگاه باشند اما در حقیقت، گاهی بستگان چیزهایی میگویند که هیچ غریبهای نمیگوید! اغلب هم وقتی میفهمند ناراحت شدید خیلی ساده میگویند: «ببخشید تو رو خدا، اگر میدونستم ناراحت میشی نمیگفتم!»
One woman remembers standing at the bathroom mirror at the tender age of 12 when her mother remarked, "Don’t worry, darling, If your nose gets any bigger we can have it seen to." Until then, it had never even occurred to her that her nose was less than perfect.
یک خانم به یاد میآورد که وقتی در دوران حساس دوزاده سالگی جلو آینه ایستاده بود، مادرش گفت: «عزیزم ناراحت نباش، اگر دماغت بزرگتر از این شد میریم پیش دکتر!» تا آن زمان او همیشه فکر میکرد بینیاش حتی از بهترین حالت هم کوچکتر است!
My favorite category of put-down is the well-dressed insult otherwise known as "constructive criticism" (which is anything but). You can recognize these by the company they keep—usually such phrases as "I hope you don’t mind if I’m honest" or "I’m telling you this for your own good." Somehow, you’re supposed to admire the critic for his candor and appreciate his concern, while you try to recover from the punch in the gut.
نوع تحقیر مورد علاقه من، تحقیرهای مربوط به لباس پوشیدن است که گاهی به آن «انتقاد سازنده» میگویند (که به هر چیزی شبیه است جز انتقاد!). این نوع انتقادها را میشود با استفاده از عباراتی که همراه آنها استفاده میشود شناسایی کرد. معمولاً عباراتی مثل «امیدوارم از اینکه میخوام حقیقتش رو بهت بگم ناراحت نشی...» یا «واسه خودت میگم...». هر طور هست باید منتقدان را به خاطر خلوص و صداقتشان تحسین کنید و نگرانیشان را درک کنید، در عین حال که سعی میکنید با این شوکی که وارد کردهاند کنار بیایید.
It’s easy, when defending yourself from insults, to get caught in a vicious cycle of attack and counter- attack. Fortunately there are ways to deflect the barb--and boost self-esteem. Next time you are the victim of criticism, try one of these strategies.
وقتی دارید از خودتان در برابر توهینها دفاع میکنید، ممکن است به راحتی در یک چرخهی نادرستِ حمله و ضدحمله گرفتار شوید. خوشبختانه راههایی برای دفع نیش و افزایش اعتماد به نفس وجود دارد. دفعه بعد که یکی از قربانیان این نوع انتقادات واقع شدید سعی کنید یکی از این استراتژیها را به کار بگیرید.
A. LOOK BEHIND THE INSULT. People who criticize have a lot of hurt to unload. If you can’t work out what's really bothering the critic ask. Remember, not every criticism has your name on it. So step back and consider the source.
۱- آنسوی توهین را نگاه کنید. افرادی که انتقادی را مطرح میکنند، معمولاً دلشان از جایی پر است! اگر نمیدانید که چه چیزی آن انتقادگر را اذیت کرده که این انتقاد را مطرح کرده، از او بپرسید. به یاد داشته باشید که اینطور نیست که هر انتقادی واقعاً در مورد شما صدق کند! اگر متوجه شدید که این انتقاد به یک چیز دیگر مربوط است (یعنی انتقادگر دلش از چیز دیگری پر است و میخواهد ناراحتیاش را با انتقاد به شما بفهماند)، به جای توجه به انتقاد، به منبع تولید آن توجه کنید.
The waiter isn’t singling you out for trouble: his wife dumped him the night before. The driver who cuts you up isn’t out to get you: he’s rushing to the bedside of a sick child. Let him in, boost him on his way. When you give people the benefit of the doubt like this, you’ll feel soothed by your grace.
مثلاً آن خدمتکار که با شما بدرفتاری میکند نه به خاطر نقدی بر شما بلکه به خاطر این است که دیشب همسرش قهر کرده و از خانه رفته. آن رانندهای که شما را خرد میکند، عجله دارد که به بچهی بیمارش برسد. او را درک کنید و بیشتر تحویلش بگیرید. وقتی به برداشتتان از رفتار مردم با تردید نگاه میکنید، آنها را به راحتی میبخشید و از این بخششتان لذت میبرید و احساس آرامش میکنید.
B. ANALYZE THE REMARK. In the Gentle Art of verbal Self-Defence, Suzette Haden Elgin suggests dividing an attack into its parts and responding to the unspoken assumption-- without playing the victim. For example, someone who is told. "If you loved me, you’d lose weight" could respond, "How long have you thought I didn’t love you?"
The secret is to examine what was said--and unsaid--before you get emotionally involved. Don’t take the bait if you can avoid it.
۲- توهین را آنالیز کنید. در کتاب «هنر لطیف دفاع شخصی شفاهی»، نویسنده پیشنهاد میکند که یک حمله را به اجزای آن بشکنید و بدون رودربایستی و مظلومنمایی به آن منظور اصلی پاسخ دهید. به طور مثال اگر همسرتان به شما گفت «اگر من رو دوست میداشتی، وزن کم میکردی» بگویید «چند وقته به این فکر میکنی که من تو رو دوست ندارم؟»
نکته مهم این است که قبل از اینکه به طور احساسی درگیر شوید، بررسی کنید که چه چیزی گفته شد و چه چیزی منظور بود. مراقب باشید که با فهم نادرست، دم به تله ندهید!
C. FACE YOUR CRITIC. It’s not easy to stand up to insults. One trick is to be direct. Defuse the negative comment with come-backs such as "Is there any reason you would want to hurt my feelings?" or, "Are you aware how that remark might sound to other people?" As an alternative, ask the person to clarify his or her statement: "What did you mean by that?" or "I want to make sure I understand what you said." As soon as critics know you are on to their game they will leave you alone. Nothing shames more than being caught in the act.
۳- با منتقد برخورد کنید. تحمل توهین، ساده نیست. یک ترفند این است که رُک باشید. جملات منفی را با پاسخهایی مثل «دلیلی وجود داره که میخوای به احساسات من لطمه بزنی؟» یا «میدونی اون جمله ممکنه در نگاه بقیه چی به نظر برسه؟» پاسخ دهید. یا به عنوان یک راه حل جایگزین، از شخص بخواهید که جملهاش را واضحتر بگوید: «منظورت از اون جمله، این بود که...؟» «فقط واسه اینکه مطمئن بشم درست فهمیدم میپرسم...». به محض اینکه ناقد بداند که شما گوشی دستتان است، کنار میکشد.
D. USE HUMOUR. Someone once said to a friend of mine, "A new skirt? That looks like material you’d use to upholster a chair." The woman replied, "Well, come and sit on my lap."
Another woman told me about her mother, who has devoted her life to keeping an immaculate house. One day the mother spied a cobweb in her daughter’s kitchen and asked, "What’s that?" Her daughter quipped, "A nature project." Making light of life is one of the best weapons against insults. A quick wit can cope with almost anyone.
۴- از خوشمزگی استفاده کنید. یک بار یک نفر به یکی از دوستان من گفت: «اوه! یه دامن جدید خریدی!؟ فقط، موادی که توش به کار رفته مثل موادی هست که واسه پوشش مبلومان استفاده میشه!» آن خانم (دوست من) به شوخی جواب داد: «خوب، پس بفرمایید بنشینید روی پاهای من :)» یک خانم دیگر در مورد مادرش که کل عمرش را برای تمیز نگه داشتن خانه گذاشته بود میگفت: یک روز مادرم یک تار عنکبوت در آشپزخانه من دید و (با حالت تعجب و تمسخر) پرسید: «اون دیگه چیه!؟» گفتم: «یک پروژه در طبیعت». بیخیال بودن در زندگی بهترین سلاح در برابر توهینهاست. یک شوخطبعی سریع و کوتاه میتواند هر کسی را به زانو درآورد!
E. SET UP SIGNALS. A woman told me about her husband, who criticized her only in public. She began carrying a small towel, and whenever he made a hurtful remark she put it on her head. He was so embarrassed that he stopped.
Another family came up with a phrase that serves the same purpose. Once, after Sunday dinner, their guest commented, "oh, that was wonderful! Chicken is cheap these days, isn’t it?" Now, whenever one of them makes a cutting remark, someone says, "Chicken is cheap," and they all laugh.
۵- سیگنال بفرستید. یک خانم در مورد شوهرش که دائم او را در جمع ضایع میکرد با من صحبت میکرد. او شروع کرده بود به حمل کردن یک دستمال کوچک و هر وقت که شوهرش یک جمله توهینی میگفت، او آن دستمال را روی سرش میگذاشت! کمکم شوهر آنقدر احساس شرم کرده بود که دیگر به این کارش ادامه نداد!
یک خانواده دیگر از یک جمله استفاده میکردند که همین هدف را دنبال میکرد. یک بار بعد از شام، مهمانشان گفته بود: «اوه، غذای جالبی بود. مرغ این روزها ارزونه، نه؟» حالا از آن روز به بعد هر وقت هر کس به آنها توهینی میکند، یکیشان ادای آن مهمان را در میآورد و میگوید: «Chicken is cheap! (مرغ ارزونه)» و همه با هم میخندند! :)
F. BRUSH IT OFF. Go along with whatever is said. If your wife says, "You’ve gained about 20 pounds, haven’t you, dear?" respond: "Actually it’s closer to 25." If she persists, "Aren’t you going to do anything about it?" try: "Probably not. Just be fat for a while." A remark has power only if you grant it power. By being agreeable, you immobilize it.
۶- از توهین استقبال کنید! با هر چیزی که گفته میشود کنار بیایید و جبهه نگیرید. اگر همسرتان به شما میگوید: «نزدیک به ده کیلو اضافه وزن داری ها!» بگویید: «پس به ۲۰ کیلو نزدیک میشیم!» اگر اصرار کرد که: «نمیخوای کاری کنی؟» بگویید: «احتمالاً نه، میخوام یه مدت آزمایشی چاق باشم!». توجه کنید که یک توهین وقتی قدرت پیدا میکند که شما به آن قدرت بدهید. اگر با همه چیز موافق باشید، از قدرت میاندازیدش.
G. IGNORE THE INSULT. Note the comment, realize it doesn’t "belong to you and simply let it go. The ability to forgive is one of the most important survival skills we can cultivate.
If you’re not quite ready for that, let the speaker know you registered the remark but won’t respond. Next time someone zaps you, wipe an imaginary spot off your shirt. When the person asks what you are doing, say, "oh, I thought something hit me, but I must have been mistaken." when they know you know, criticizers are much more careful. Or feign lack of interest. Blink, yawn, and look away. People hate to think they’re boring.
۷- بیخیال توهین شوید. این نکته را توجه داشته باشید: فکر کنید این توهین به شما نبود و خیلی ساده از کنارش رد شوید. قدرت بخشش، یکی از مهمترین مهارتهای ناجی است که ما میتوانیم به دست آوریم. اگر آمادهی آن توهین نبودید، به گوینده بفهمانید که متوجه توهین شدید اما پاسخ نمیدهید. دفعه بعد که یکی به شما اهانت کرد، شروع کنید یک نقطهی خیالی را روی لباستان تمیز کردن. اگر آن شخص پرسید «چه کار میکنی؟» بگویید: «اوه، یه لحظه احساس کردم یه چیزی خورد بهم اما انگار اشتباه میکردم!» وقتی اهانتکنندهها بدانند که شما متوجه شدید، بیشتر دقت میکنند. یا وانمود کنید که هیچ علاقهای به صحبتهایشان ندارید. چشمهایتان را به نشانه خستگی ببندید، خمیازه بکشید، اطراف را نگاه کنید. مردم از اینکه بفهمند خستهکننده هستند بیزارند.
H. ADD TEN PER CENT. You will never be able to stop all hurtful comments from reaching you. Try to accept some verbal assaults as the normal venting of the frustration we all encounter. Most of us try not to insult others, but on occasion we make mistakes. So, defend yourself when it seems appropriate, but also consider the ten-per-cent solution:
۸- قانون ده درصد را مد نظر داشته باشید. شما طبیعتاً هرگز نمیتوانید جلو همه نظرات مضر را بگیرید. بنابراین سعی کنید برخی توهینهای لفظی را به عنوان یک تخلیه طبیعی که انسانها هنگام ناکامیهایشان ابراز میکنند بپذیرید. همه ما سعی میکنیم به دیگران اهانت نکنیم اما به هر حال، در شرایطی این اشتباه پیش میآید. پس، هر گاه لازم شد، از خود دفاع کنید اما راه حل ده-درصد را هم در نظر داشته باشید:
Ten per cent of the time, something you’ve just bought will turn out to be cheaper elsewhere.
Ten per cent of the time, something you lent to someone will come back damaged.
Ten per cent of the time, even your best friend may say something thoughtless and regret it.
In other words, develop a thick skin. It is often easier to assume that people are doing the best they can, and that many are simply unaware of the impact of their behavior. It costs far more to defend yourself constantly, to need to be right and in control. Try forgiving, and you get more than ten per cent in return.
ده درصد ممکن است چیزی که شما خریدهاید، جای دیگر ارزانتر پیدا شود.
ده درصد ممکن است چیزی که به دیگران قرض دادهاید، برایش مشکل پیش بیاید و ناقص برگردد.
ده درصد ممکن است حتی بهترین دوست شما چیز نابخردانهای بگوید و از گفتهاش اظهار پشیمانی کند.
به بیان دیگر، پوستکلفت باشید! بهتر و آسانتر است که فکر کنیم مردم اکثراً نهایت تلاششان را میکنند که خوب باشند و خیلیها از تأثیر رفتارشان روی دیگران آگاه نیستند. دفاع کردن، هزینهاش بسیار بیشتر خواهد بود چون در شرایط دفاع، درست رفتار کردن و کنترل خود را حفظ کردن خیلی سخت است. سعی کنید ببخشید و در این حالت قطعاً نتیجهای بیشتر از حد انتظار به دست خواهید آورد.
After a man had verbally attacked Buddha, he responded, "My son, if someone declined to accept a present, to whom would it belong?" The man answered, "To him who offered it." "And so," said Buddha, "I decline to accept your abuse."
The world is full of people who establish their worth by degrading others. They have pockets and purses full of put-downs--and they’ll hand them out to anyone.
Refuse to accept their insults. Even when hurled tension, under the guise of your love. By ignoring them, you'll reduce tension, strengthen your relationships and increase your joy.
وقتی یک بار یک مرد به بودا اهانت کرد، بودا گفت: «پسرم، اگر یک نفر از پذیرفتن یک هدیه خودداری کند، آن هدیه متعلق به که خواهد بود؟» مرد جواب داد: «به خودِ آن شخصی که هدیه را پیشنهاد داده»، بودا گفت: «پس من از پذیرفتن هدیهی تو خودداری میکنم»
دنیا پر از افرادی است که میخواهند ارزش خود را با تخریب دیگران بالا ببرند. آنها جیبها و کیفهایی پر از جملات تخریبی دارند و برای هر کسی از آنچه دارند ولخرجی میکنند. از پذیرفتن هدیههایشان خودداری کنید؛ حتی در بدترین حالت توهین، تحت پوشش محبتتان، آنها را ببخشید. با بیتوجهی به آنها باعث کاهش تنش خواهید شد و ارتباطاتتان را قوی میکنید و لذتتان را افزایش میدهید.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند