چند روز پیش وقتی از خانه بیرون آمدم دیدم یکی از دوستان که میداند خانواده ما چه روحیاتی دارد و احتمالاً به چه کسی (در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲) رأی میدهیم، آمده به در و دیوار منزل ما سه تا عکس بزرگ از آن کاندیدا زده!! آن هم در کوچهای که هیچ کس هیچ عکسی نزده و کاملاً تابلو میشویم و از طرفی همه نگاهشان به وضع اقتصادی است و ملاکشان برای انتخاب، با ما کمی فرق دارد... سریعاً عکسها را کندم و داخل بردم و به برادرم گفتم اگر فلانی را دیدی بگو خیلی اشتباه کردی این کار را کردی و کلی با برادر گرام بحث کردیم که این دنیا دنیایی نیست که علناً بخواهی از شخص خاصی (هر چند که بدانی او بر حق است) دفاع کنی. باید تا حد ممکن اعتقاداتت را مخفی کنی.
دلیلش را هم همان روز در وبلاگم نوشتم:
امید من!
در دنیایى که حق و باطل با بالا و پایین رفتن نرخ دلار تعیین مىشود، همان بهتر که تو علناً از حق دفاع نکنى…
چرا که:
حقى که نرخ دلار را بالا نبرد، حق نیست!
و آنگاه که بالا رفت، دنیا تو را و حقى که از آن دفاع کردى را ناحق شِمُرَد و سرکوفتت زند!!
برادر ما قبول نمیکرد. میگفت باید جرأت داشته باشی و علناً اعتقاداتت را بیان کنی...
تا اینکه امروز یک سخنرانی از مرحوم آیة الله مجتهدی تهرانی گوش میکردم که در آن حدیثی خواند که دیدم متناسب با این بحث است. آن چند ثانیه را جدا کردهام. گوش کنید:
http://download.aftab.cc/audio/hide_your_beliefs.mp3
حدیث رند و جالبی است، آنرا حفظ کنید.
در مورد این حدیث یک جستجو انجام دادم و مطلب خوبی پیدا کردم:
امام صادق (ع) می فرمایند: اُستُر ذَهبَک و ذِهابِک و مَذهَبک.
سه چيز را مخفي بدار و هر جايي مگو: داراييات را، رفت و آمدت را (مقصد) و ديدگاههايت را.
اين كلام زيبا مرا ياد اين كلام انداخت كه: جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت
در همين راستا امام علي (ع) به فرزندش محمد حنفيه ميفرمايند:
يا بني لاتقل مالاتعلم- بل لاتقل كل ما يعلم. فرزندم نگو آنچه را نمي داني - بلكه نگو همه آنچه ميداني.
اصلاً گذشته از همه مسائل جانبیاش، گاهی اوقات بیان عقیده در این زمینهها، موجب کدورت میشود. به هر حال، اختلاف سلیقهها وجود دارد. شما اگر بخواهید خیلی علنی روی سلیقه خودتان پافشاری کنید و طرف مقابلتان هم همینطور، خوب، درگیری و کدورت پیش میآید. شما راه خودتان را بروید و بر عقیده خودتان استوار باشید و حریفتان هم همینطور. لزومی ندارد خیلی علنی بخواهید از کسی دفاع کنید و بیخودی برای خودتان اعصابخردی فراهم کنید...
من به این نتیجه رسیدهام کسی که بخواهد به یک نفر رأی بدهد، خیلی بعید است با صحبتها و اصرارهای شما رأیش عوض شود. یعنی در این مملکت کاملاً مشخص بوده و هست که کسی که بخواهد به چپ رأی بدهد، اگر در دوران راست، بهشت هم ساخته شده باشند، باز به چپ رأی میدهد و اگر بخواهد به راست رأی بدهد، اگر چپیها بهتر از راستیها عمل کنند، باز هم به راستی رأی میدهد! (به ندرت رأیها برمیگردد) پس همان بهتر که هر کس عقیدهاش را پیش خودش محفوظ نگه دارد تا کدورت پیش نیاید.
مثلاً من شاید حدود ده روز است که دارم با یکی از دوستان اهل تسنن که اطلاعات خوبی در زمینه مذهبش دارد به خاطر اینکه در یکی از مطلبها یک کوچولو از شیعه دفاع کرده بودم و ایشان اعتراض داشتند، به صورت ایمیلی بحث میکنم. اما واقعاً در انتها متوجه شدم که نه ایده ایشان برمیگردد و نه ایده من. پس چرا باید در این مورد اظهار مذهب کنیم و وقت همدیگر را بگیریم؟ هر کس مذهبش را برای خودش حفظ کند و روی مشترکاتمان تکیه کنیم ;)
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند