انصافاً این حقیقت، غیرقابل انکار است که انسان وقتی در فشار و استرس باشد، بهتر و مفیدتر از حالتی که آسودهخاطر باشد یاد میگیرد و کار میکند. نمونه بارز آن پیشرفتهایی است که ما به خاطر تحریمهای آمریکا و امثالهم به دست آوردهایم. اگر آنها ما را تحریم نمیکردند، میشدیم کشوری مثل عربستان که احتمالاً یک گلوله هم نمیتواند بسازد و باید همه را از این و آن تهیه کند.
ترمی که گذشت، با بیست و اندی امتحان سخت، ترم پرفشاری برای من بود؛ بنابراین ساعتها و دقیقهها ارزش بیشتری داشتند. نمیشد حتی یک ساعت از وقت را از دست داد... این شد که سعی میکردم تستهای مختلفی انجام دهم تا ببینم چطور میشود در عین حال که خیلی فشار جسمی به چشم و... نیاید، تمام کتابهای این بیست درس را (که گاهی برخی تا ۵۰۰ صفحه بود) را مطالعه کنم و برای امتحانات آماده شوم؟
روالی که طی کردم به این صورت بود:
- از همان ابتدای ترم شروع کردم با حذف برخی کارهای جانبی (مثل مطالعه اخبار فناوری که واقعاً من در چهار ماهِ این ترم فرصت نکردم مراسم خبرخوانی که هر چند روز یک بار داشتم را انجام دهم) کتابها را خط به خط خواندم.
- در حین مطالعه، بخشهای مهم را با مداد با علامتهای مختلف مشخص کردم. مثلاً صفحه زیر فقط یکی از چند هزار صفحهای است که به همین شیوه مطالعه و علامتگذاری کردم. خواهش میکنم به کل صفحه یک بار نگاه کنید:
خیلی جالب است: دقت کنید که در کل صفحه، چقدر سریع چشمان شما آن کلماتی که دور آنها دایره کشیدهام را پیدا میکند و چقدر سریع آن فِلِشها را دنبال میکند تا به رابطه دایرهها پی ببرد! یا مثلاً آنجا که نوشتهام «راست میگه!» را با چه هیجان و اشتیاقی میخوانید و احتمالاً آن جمله، تا ابد در ذهنتان خواهد ماند!
قبلاً من خیلی حساس بودم که کتابهایم حتی یک خط هم روی صفحاتش نیفتد اما چند وقتی هست که واقعاً آنها را خطخطی میکنم! خیلی نتیجه خوبی گرفتهام...
- در اواخر ترم، چند روز مانده به امتحان، کتاب مربوط به امتحان را مرور میکردم. هر چند مرور صفحات بسیار سریع اتفاق میافتد اما دو مشکل بزرگ وجود داشت:
۱- خواب! واقعاً در حین مطالعه خوابم میبرد! کنترل آن هم برایم خیلی سخت بود!
۲- به خاطر خواب یا حجم بالای مطالب، مطالب یادم میرفت!
دیدم اینطوری فایده ندارد!
زندگیام به عنوان مدرس رشته کامپیوتر را مرور کردم: چرا مباحث رشته کامپیوتر این همه خوب در ذهنم مانده؟ چرا وقتی فردا قرار است یک مبحث را تدریس کنم و الان در حال مطالعه آن هستم، خوابم نمیبرد؟
اینها هیچ دلیلی ندارد مگر:
معجزه تدریس
اگر از خیلی از افراد مثل من که شغل پردرآمدی در کنار تدریس دارند بپرسید که شما اگر به جای تدریس، به آن کار اصلیتان بپردازید، کلی درآمد خواهید داشت؛ پس چرا تدریس میکنید؟ همه آنها گذشته از نیت معنوی آن (که البته خیلی از ما مدرسها قدر آن نیت معنوی و آن نعمتی که خدا نصیبمان کرده را نمیدانیم و بیشتر، مادی به قضیه نگاه میکنیم اما) یک پاسخ به شما خواهند داد: من همه دانستههایم را مدیون تدریس هستم!
اصلاً یک چیزی به شما بگویم: اگر یک روز آموزش مجازی جای آموزش حضوری را بگیرد، بزرگترین ضربهای که به جامعه میخورد، توقف پرورش متخصصان خبره است! متخصصان خبره، بلاشک در ابتدای کار، یک بازه نسبتاً طولانی را تدریس کردهاند و در حین همین تدریس بوده است که کمکم خطاهای آنها آشکار شده و آنها را رفع کردهاند یا ارتقا دادهاند تا شدهاند متخصص.
گاهی برخی افراد میگویند: خسته نشدی این همه فلان درس را تدریس کردی؟ میگویم: هر بار که آن درس را تدریس کردهام قطعاً چیز جدیدی دستگیر خودم شده است!
اصلاً من گاهی به دانشجوها میگویم: بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر شما اینجا هستید و نشستهاید پای منبر من، نه به این دلیل است که قرار است شما چیزی یاد بگیرید، بلکه به این دلیل است که قرار است من چیزی یاد بگیرم! ممکن است یکیشان بگوید: پس ما چطور چیزی یاد بگیریم؟ میگویم: شما هم برسید به سطح تدریس، بعد، یک گروه میآیند پای منبر شما مینشینند و میبینند که شما چطور درس را یاد میگیرید! و باور کنید یا نکنید این روال، روالی است که از ابتدای خلقت به همین صورت بوده و تا آخر همینطور خواهد بود. پس:
اگر میخواهید چیزی را یاد بگیرید، آن را تدریس کنید!
یادتان که نرفته؟ کمی بالاتر، داشتم مشکل مطالعه به روش سنتی را میگفتم... به این نتیجه رسیدم که دروس را نمیشود به همان صورت قبلی خواند چون اولاً فراموشم میشود و ثانیاً در حین مطالعه خواب میبرَد! بنابراین شروع کردم با روش تدریس پیش رفتم. یعنی Sound Recorder را روی گوشی فعال کردم و شروع کردم درس به درس آن متونی که زیر آنها خط کشیدهام را ابتدا درک کردم و سپس با بیان خودم برای مخاطب فرضی بیان و ضبط کردم! قرار هم بر این شد که آنها را در سایت آفتابگردان در همان روز منتشر کنم. (یعنی یک استرس در خودم ایجاد کردم که بالاخره یک سری مخاطب قرار است آنها را بشنوند، پس باید کاملاً اصولی تدریس کنم و این یعنی اصولی بفهمم...) نتیجه این روش (یعنی فایلهای صوتی که از برخی دروس ضبط کردهام) را احتمالاً در بلاک «خلاصه-مفید» که در آفتابگردان ایجاد کردهایم دیدهاید، دوباره برخی از آنها را اینجا قرار میدهم:
- در چند دقیقه با انواع تفاسیر قرآن و مهمترین تفاسیر آشنا شوید: http://yourl.ir/tafasir (خلاصه کتاب تفسیر و مفسران آیت الله معرفت جلد دوم)
- اگر میخواهید بدانید چرا گاهی اوقات که در فکر هستید صحبت اطرافیان را متوجه نمیشوید اما کمی بعد به یاد میآورید، این دو دقیقه فایل صوتی را بشنوید: http://yourl.ir/memory-types
- اگر میخواهید بدانید چرا گاهی اوقات انگار بعضی صحنهها را قبلاً یک جا دیدهاید، این فایل صوتی را بشنوید و با «عالَم مُثُل افلاطونی» آشنا شوید: http://yourl.ir/mosol
- نکات جالب درباره حافظه بلند مدت انسان در یک فایل صوتی چهار دقیقهای: http://yourl.ir/ltm (آیا میدانستید چیزی که به حافظه بلندمدت شما وارد شود تا آخر عمر در آنجا باقی خواهد ماند!؟)
- توضیحات جالبی درباره آزمونهای اندازهگیری حافظه، دلایل فراموشی و راههای جلوگیری از فراموشی در یک فایل صوتی: http://yourl.ir/forgetting
و یا مثلاً من در حدود ۱.۵ ساعت، کتاب «روش تفسیر قرآن» را برای خودم تدریس کردهام که میتوانید فایلهای صوتی این کتاب ارزشمند و جالب را از اینجا دانلود و گوش کنید.
نتیجه، خارق العاده بود!
هر چند با یک بار تدریس قرار نیست گلستان شود اما همان یک بار بسیار نتیجه شگفتانگیزی داشت! من در جلسه امتحان، بسیاری از آن مباحث را با لحن بیانی که در فایل صوتی داشتم به یاد میآوردم. مثلاً انگار تا ابد یادم نخواهد رفت که در فایل صوتی مربوط به مُثُل افلاطونی گفتم که: «Henry» گرایش شبحگرایی دارد و البته اسم او به فرانسوی هانری تلفظ میشود... همین نکته، یکی از سؤالات امتحان بود!
خوبی ضبط فایل صوتی به این روش هم این بود که مثلاً در ماشین تا بخواهم به جلسه امتحان برسم، یک بار فایلهای صوتی را میگذاشتم که در ماشین Play و مرور شود.
اصلاً میدانید؟ یکی از کارهای خوبی که ممکن است یک مدرس کند این است که بگذارد بچهها خودشان بیایند درس را درس بدهند! هر چند این روش معمولاً توسط مدرسانی استفاده میشود که در نگاه دانشجوها احتمالاً اساتیدی بیسواد و تنبل هستند و احتمالاً آن درس را خودشان بلد نیستند و البته این تقریباً یک حقیقت است اما به هر حال، خیلی جالب است که شما اگر از همان دانشجوها بعد از فارغ التحصیلی سؤالاتی از دروس مختلف بپرسید، میبینید همان چیزی که در کلاس آن استاد تدریس کرده را بهتر از بقیه دروس به یادش مانده!!!!! مثلاً من هیچ وقت مباحثی که در جلسه ارائه در درس «شیوه ارائه» آموزش دادم را فراموش نمیکنم! تمام صحنههای آن روز یادم هست!! در دکترا هم در همه دروس تقریباً فقط ما دانشجوها بودیم که ارائه داشتیم و من نه تنها مباحث، بلکه صحنههای تدریس هم (که ویدئوهایش را منتشر کردهام: + و +) هنوز یادم هست!
آیا این ایده به طور علمی نیز طرفدار دارد؟
خیلی جالب است، من بعد از این اتفاقات، تصمیم گرفتم یک سایت ایجاد کنم و یک سیستم هم برای این کار طراحی کنم که از این پس هر کس خواست یک مبحث را خوب یاد بگیرد، داوطلب بشود و بیاید آنرا در آن سایت برای دیگران به صورت زنده در ساعتی که مشخص میکند، تدریس کند. یک چیز شبیه TED اما کاملاً آزاد و آنلاین.
شما وارد آن سایت میشوید و میبینید مثلاً ده دانشجو الان ارائه دارند، هر کدام که موضوع جالبتری داشت را انتخاب و در ارائه او شرکت میکنید! به این صورت، هم به آن دانشجو کمک میشود که به خاطر ارائه، درس را بهتر بفهمد و هم به شما که یک چیزی یاد میگیرید... (همیشه، اولین ارائههای اساتید و افراد مختلف، شیرینترین و پربارترین ارائههاست)
قبل از راهاندازی، گفتم بگذار کمی جستجو کنم که ببینم کسی قبلاً از این کارها نکرده؟
نتایج جستجو را ببنید: اینجا
هر چند که سایتی رسماً با همین هدف راهاندازی نشده اما یک مدخل در ویکیپدیا عیناً با همین موضوع وجود دارد:
ظاهراً این روش یادگیری، اولین بار توسط آقای Jean-Pol Martin (مدرس زبان خارجی در کشور آلمان) در سال ۱۹۸۰ مطرح شده و به نام LdL (به آلمانی مخفف Lernen durch Lehren) مشهور است.
متأسفانه فعلاً این مدخل به فارسی ترجمه نشده و این روش حتی بین روشهای تدریس که ما در رشته مترجمی زبان پاس کردیم هم نیامده است! در حالی که من فکر میکنم باید در صدر همه روشها قرار بگیرد.
هر چند من در کلاسهایم به خاطر حساسیتهایی که دارم بیشتر ترجیح میدهم خودم تدریس کنم و با ترفندهای دیگری مباحث را در ذهن دانشجوها میخکوب کنم اما فکر میکنم باید یک بازنگری کنم و کمی هم «وقت یادگیری» را در اختیار دانشجوها قرار دهم...
موافقید استارت این شیوه را در آفتابگردان بزنیم؟
لطفاً در این نظرسنجی شرکت کنید: آیا موافق هستید که یک سری جلسات آنلاین داشته باشیم و مثل TED.com (اما نسخه آنلاین آن) در ساعاتی که یک داوطلب برای ارائه پیدا میشود، کسانی که میتوانند، آنلاین شویم و از هم مطلب یاد بگیریم؟
یک صفحه ایجاد میکنیم که هر کس هر مبحثی را که بلد است یا میخواهد ارائه کند که برای همیشه در ذهنش بماند، بیاید برای ارائه ثبتنام کند و نوبت بگیرد و سپس در آن زمانی که مشخص میکند، کسانی که میتوانند، در جلسه آنلاین او شرکت کنند...
اگر موافق بودید، در بخش نظرات برای ارائه یا شنیدن ارائهها اعلام آمادگی کنید و اینکه فکر میکنید اگر جلسه هفتگی باشد، چه ساعتی از چه روزی از هفته بهترین زمان است؟
ضمناً بستر اجرای این طرح هم مهم است که آن را هم شما پیشنهاد بدهید. چه سایت یا نرمافزاری که بتواند دسکتاپ و صدای یک نفر را به اشتراک بگذارد و رایگان باشد و سرعت خوبی هم داشته باشد پیشنهاد میکنید؟
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند