یک ضربالمثل گاهی در سطح جهان مطرح میشود (مثل «سوزن را در انبار کاه پیدا کردن» یا «دو دو تا کردن»)، گاهی هم در سطح یک ملت شهرت پیدا میکند (مثل «موسی به دین خود، عیسی به دین خود» و...). اما برخی ضربالمثلها نیز هستند که در سطح یک شهر مطرح میشوند و من فکر میکنم لازم است که آنها نیز جایی ثبت شوند و اگر لازم شد، به مرحله ملی و چه بسا جهانی راه پیدا کنند! به هر حال، در این پست فعلاً درباره دو ضربالمثل که در سطح شهر ما (ساوه در استان مرکزی) مطرح است صحبت میکنم که حاوی نکات جالبی هستند: ۱- چشم نامرد است، دست مرد است. اگر شما برای یک ساوجی کارهای زیادی که دارید و باید انجام بدهید را بشمارید، احتمالاً او در جواب این ضربالمثل را خواهد گفت: چشم نامَرده، دست مَرده. منظور از این ضربالمثل این است که وقتی با چشم به کارها نگاه میکنی، او نامردانه، آن کارها را بزرگ و غیرممکن جلوه میدهد اما و... (ادامه)