یکی از درگیریهای ما در خانه مادریمان همیشه این بود که مادر ما محل سکونتش نیم متری بخاری بود و از طرفی چون خودش مزاج گرم داشت و نزدیک بخاری هم بود، همیشه بخاری روی کمترین حد ممکن بود! بنابراین ما در بقیه نقاط خانه همیشه از سرما میلرزیدیم و یا اگر میخواستیم بنشینیم باید میآمدیم تنگ دل مادرمان مینشستیم که کمی از گرمای بخاری به ما هم برسد. یکی از اتاقها که بخاریاش همیشه خاموش بود، کلاً ۶ ماه سال بلااستفاده بود چون نمیصرفید برای دقایقی که آنجا کار داریم بخاریاش را روشن کنیم...
اینها مشکلاتی است که افرادی که خانههای قدیمی بدون پکیج یا با پکیج با حالت شوفاژی را تجربه کردهاند با آن ۶ ماه سال درگیر هستند. (شوفاژ هم مثل بخاری قدیمی فقط همان نقاط نزدیک به خود را گرم میکند و احتمالاً نتوانید در فاصله دورتر از شوفاژ روی زمین بخوابید...)
اما خدا پدر و مادر کسی که سیستم گرمایش از کف را اختراع کرد بیامرزد!
تصور کنید، با حداقل مصرف گاز، کل خانه با یک دما گرم میشود؛ چه گرمشدنی! هر کجای خانه که روی زمین دراز بکشی، دَمَت گرم است! همه اتاقها به یک اندازه گرم میشود و اینطور نیست که بگویی بخاری آن اتاق را خاموش کن یا در آن اتاق را ببند که سرما نیاید و...
از طرفی، یکی از مهمترین دلایل بیماریهایی مثل زخمهای پا در دیابتیها و امثال این بیماری، این است که خانههای امروزی فرش ندارد و در فصل سرد، آنها پایشان را روی سرامیکهای سرد میگذارند (منبع: دکتر حسن اکبری)؛ اما با وجود گرمایش از کف، این مشکل و مشکلات بالا وجود نخواهد داشت.
باور کنید من همیشه در خانه مادریمان در فصلهای سرد پاهایم از سرما چوب میشد و به همین خاطر همیشه از فصلهای سرد بیزار بودم!
به هر حال، این یک تجربه خوب بود که از خانهی خودم که بعد از ازدواج در آن ساکن هستیم کسب کردهام و خواستم که با شما به اشتراک بگذارم.
به خصوص گرمایش از کف را برای جایی که بسیار سرد است به شدت پیشنهاد میکنم؛ مثلاً اگر باغویلایی در روستاهای ییلاقی دارید؛ هیچ چیز مثل گرمایش از کف نمیتواند کل محیط را گرم نگاه دارد.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند