یکی از کتابهایی که پیشنهاد میکنم برای کنترل بهتر روی جسم و روح خود مطالعه کنید، کتاب «احساس و ادارک» (از رشته روانشناسی دانشگاه پیام نور) است.
یکی از مسائلی که در این کتاب مطرح میشود، این است که بدن ما چطور گذشت زمان را احساس میکند. در آنجا بحث جالبی مطرح شده است که میتواند مفید باشد:
احساس ما از زمان در شرایط مختلف متفاوت است. یکی از عوامل مؤثر در احساس گذشت زمان، میزان پردازشی است که مغز انجام میدهد.
یک آزمایش جالب
برای اینکه این مورد را درک کنید، یک آزمایش جالب در کتاب مطرح شده:
وقتی ثانیهشمار یک ساعت روی ۱۲ است، بدون اینکه دیگر به ساعت نگاه کنید و بدون اینکه گذشت ثانیهها را بشمارید، هر وقت احساس کردید که ۶۰ ثانیه گذشته، به ساعت نگاه کنید و ببینید آیا درست تخمین زده بودید؟ هر چقدر فاصله تا یک دقیقه داشتید، جایی ثبت کنید. (مثلاً میتوانید در این مدت به در و دیوار نگاه کنید...)
یک بار دیگر، دوباره همان آزمایش را تکرار کنید، با این تفاوت که به محض اینکه ثانیهشمار روی ۱۲ بود، شروع کنید سه تا سه تا برعکس از ۵۷۱ به سمت صفر بشمارید؛ یعنی: 571 - 568 - 565 ... در این حین، نباید به ساعت نگاه کنید... باز هم هر وقت احساس کردید که یک دقیقه گذشته، متوقف شوید و به ساعت نگاه کنید. این بار تخمین شما چقدر با واقعیت فاصله داشت؟
اگر این آزمایش را روی افراد مختلف انجام دهید (بدون اینکه دلیل انجام این کار را به آنها لو دهید)، خواهید دید که تمام افراد، در حالت اول، مثلاً بعد از گذشت ۴۰ ثانیه میگویند الان یک دقیقه شده! اما در حالت دوم که پردازش مغز بیشتر است، میبینید مثلاً ۱۰۰ ثانیه شده و هنوز نگفتهاند که یک دقیقه شد!
من این آزمایش را مانند آن آزمایش که در مطلب «چطور بهتر به خاطر بسپاریم و بهتر به خاطر بیاوریم؟ (آزمایشی که شما را شگفتزده خواهد کرد!)» گفته بودم، روی چندین دانشجو و فامیل (در مهمانیهای عید) و برادر و... انجام دادم؛ بلا استثناء در حالت اول، یک دقیقه واقعی را حدود ۴۰ ثانیه تخمین میزدند و در حالت دوم، حدود یک و نیم دقیقه!
این آزمایش نشان میدهد که درک افراد از زمان، به میزان پردازش مغز آنها وابسته است.
بنابراین، اگر نیاز دارید که زمان زود بگذرد، فقط کافیست ذهن خود را درگیر یک پردازش سنگین کنید... دانشجویانی که در کلاسها درس را گوش نمیکنند و به در و دیوار نگاه میکنند تا کلاس تمام شود، احساس میکنند چقدر زمان دارد کند میگذرد (زودتر فکر میکنند که پایان کلاس رسیده اما وقتی به ساعت نگاه میکنند میبینند هنوز خیلی مانده!)؛ اما آنها که در حل مسائل مشارکت میکنند و مغز خود را به کار میگیرند، میبینند چقدر زود کلاس تمام شد!
پس، یک ترفند به شما یاد دادم که اگر در شرایطی قرار گرفتید که دوست دارید زمان سریعتر بگذرد، میتوانید از این ترفند استفاده کنید... یعنی مثلاً جدول یا سودوکو حل کنید و یا بازیهای فکری و...
سعی کنید این آزمایش ساده را بسط دهید تا حقایق جالبی را کشف کنید؛ از جمله اینکه فرض کنید به یک نفر بگوییم هر وقت احساس کردی «پیر شدی» به من اطلاع بده. کسی که از مغز خود چندان کار نکشد، زودتر احساس میکند که به پیری رسیده (پس زودتر پیر میشود) اما کسی که با مغز خود کارهای پیچیده انجام میدهد، خیلی دیرتر فکر میکند که به پیری رسیده (بدنش فکر میکند حالا فعلاً به پیری نرسیده...) و این موضوع نشان میدهد که چرا کسانی که اهل علم و دانش هستند انگار از نظر روحی خیلی جوان هستند و شاید رمز طول عمر آنها (علمای دین، دانشمندان و...) هم در همین باشد...
بیشتر به این آزمایش فکر کنید...
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند