در مقاطع بالا و در بحث پژوهش، چیزی که زیاد میشنوید، کلماتی مثل فرضیه و نظریه و تئوری و... است. جالب است که ظاهراً به خاطر ترجمههای اشتباه یا شاید به خاطر کاربرد اشتباه کلمات انگلیسی به جای فارسی و البته ابهاماتی که در تعریف این کلمات وجود دارد، شما میبینید یک جا نظریه در همان معنای فرضیه استفاده شده و در کل این مشکلات باعث شده پژوهشگران درک صحیحی از این واژهها نداشته باشند.
این روزها در حال مطالعه کتاب «روشهای تحقیق در روانشناسی و علوم تربیبی» (نوشته دکتر علی دلاور) هستم. (بین بیش از ۵ کتاب روش تحقیق که در رشتههای مختلف خواندهام و این درس را هم قریب به ۱۰ بار پاس کردهام (در کامپیوتر در کارشناسی و ارشد و دکترا ۳ بار، در رشته مترجمی زبان انگلیسی در ۲ درس مختلف، در رشته علوم قرآن و حدیث در ۲ درس مختلف و در رشته روانشناسی هم در ۲ درس مختلف)، کتاب دکتر دلاور را فعلاً بهترین کتاب روش تحقیق میدانم. خیلی جزئی و کامل به بیان موضوعات مرتبط با روش تحقیق پرداختهاند و البته از دکتر دلاور کمتر از این انتظار نمیرود)
در این کتاب در فصل سوم به توضیح این واژگان پرداخته شده است که من خلاصهای از آنها را اینجا میآورم:
۱- فرضیه چیست؟ (Hypothesis)
اگر اولین فعالیت هر پژوهش را «انتخاب مسأله» بدانیم، پس از تعیین و تجزیه و تحلیل مسأله، پژوهشگر باید اقدام به بیان مسأله و صورتبندی فرضیه بنماید. فرضیه در حقیقت راه حل پیشنهادی پژوهشگر برای حل مسأله است.
به قول دیکشنری Merriam Webster در این صفحه:
A hypothesis is an assumption, something proposed for the sake of argument so that it can be tested to see if it might be true.
توجه: برخی افراد کلمه Assumption را به جای Hypothesis به کار میبرند که هر دو به معنی «فرضیه» است.
فرضیه به ویژه در پژوهشهایی که هدف آنها کشف روابط علت و معلولی است، ضروری است اما در پژوهشهایی که هدف آنها تعیین وضعیت موجود یک پدیده است، اهمیت کمتری دارد.
نکته قابل توجه این است که: فرضیه قبل از جمعآوری اطلاعات، تدوین میشود و با بیان آن میتوان کوتاهترین راه را برای گردآوری اطلاعات تعیین کرد.
با وجود اهمیتی که بیان فرضیه دارد، اما نباید فراموش کرد که صورتبندی فرضیه تنها در پژوهشهایی صورت می گیرد که در آن اطلاعات لازم جهت ارائه راهحلهای احتمالی وجود دارد؛ اما در پژوهشهایی که جنبه توصیفی و اکتشافی دارند و از پیش، پژوهش یا پژوهشهایی در مورد موضوع پژوهش صورت نگرفته است یا بر اساس استدلالهای مختلف نمیتوان راهحلی برای آن پیشبینی کرد، تنها بیان سؤالهای پژوهشی کفایت میکند.
مثال از یک فرضیه و تفاوت بین فرضیه و مشاهده:
گرچه بین فرضیه و مشاهده تفاوت مشخص و معنیداری وجود دارد اما گاهی اوقات با یکدیگر اشتباه میشوند. مشاهده یعنی آنچه که هست یا آنچه که دیده میشود.
به عنوان مثال پژوهشگری ممکن است از یک مدرسه بازدید به عمل آورد و پس از یک بازدید مشاهده کند که بیشتر دانشآموزان دارای افت تحصیلی هستند. پس از این بازدید و مشاهده ممکن است اطلاع حاصل کند که مدرسه در همسایگی یک محله فقیرنشین قرار دارد. بر اساس این اطلاعات انتظار دارد که قسمت عمدهای از مردمی که در این محل زندگی میکنند دارای درآمد کمی باشند. بر این اساس او یک فرضیه به این صورت صادر میکند: بین افت تحصیلی و درآمد پایین خانواده، رابطه وجود دارد.
به عبارت دیگر صورتبندی کردن جملهای که در درون آن رابطه بین دو متغیر (افت تحصیلی و درآمد پایین) مشخص گردیده است فرضیه نامیده میشود.
گفته شده است که مهمترین ویژگی یک فرضیه «خوبآزمونپذیر» بودن آن است.
یک فرضیه هیچ وقت نه اثبات و نه تکذیب میشود. فرضیه بنا به ماهیت خود از قوانین احتمال پیروی میکند. بنابراین باید توجه داشت که تأیید و پذیرفتن فرضیه هیچ وقت به معنی اثبات آن نیست.
فرض خلاف یا فرض صفر چیست؟
چون به دست آوردن حمایت دقیق و روشن برای یک فرضیه بسیار دشوار است پژوهشگر به جای آنکه تلاش نماید آن را به طور مستقیم آزمون کند سعی خواهد کرد حالت انکار یا نفی آن را مورد آزمون قرار دهد. حالت نفی یا عدم اختلاف یک فرضیه فرض صفر (Null Hypothesis) نامیده میشود که آنرا با H0 نمایش میدهند. فرض صفر یک فرض آماری است که ادعا میکند بین متغیرهای مورد آزمایشگاه پژوهش ارتباط یا اختلاف معناداری وجود ندارد. به عنوان مثال اگر در یک پژوهش نشان داده شود که بین متغیرهای مورد پژوهش همبستگی وجود دارد، فرض صفر رد میشود.
توجه: بیان فرضیه به صورت فرضیه صفر ضروری نیست. فرض صفر با آزمونهای آماری به کار برده میشود و پژوهشگر برای تفسیر نتایج از فرض صفر استفاده میکند.
۲- قانون یا اصل چیست؟ (Law / Principle)
پس از آن که فرضیه به صورت منطقی آزمون شد (یعنی آزمایش فرضیه با کمک ملاکهای منطقی مانند قیاس یا استقراء و...) باید از طریق آزمایش و اندازهگیری مکرر آزموده شود؛ به عنوان مثال این فرضیه که «پسران قویتر و بلندتر از دختران هستند» را میتوان از طریق اندازهگیری آزمایش کرد.
هنگامی که یک فرضیه با عنایت به آزمونهای آزمایشی و منطقی مورد حمایت قرار گرفت، پایه و اساسی برای تأمین یا یک نتیجهگیری فراهم میسازد. فرضیه پس از آنکه در شرایط مختلف آزمایشی و منطقی مورد تأیید قرار گرفت، ممکن است به یک اصل یا قانون تبدیل شود.
واژههای قانون و اصل به صورت مترادف به جای یکدیگر به کار برده میشوند و عبارتند از: یک بیان ثابت درباره روابط بین پدیدهها. البته از نظر فنی، اصل، جامعتر از قانون است و به عنوان پایه و مبنایی که قانون از آن استخراج میشود به کار برده میشود.
برای مثال گالیله با یک فرضیه ساده که سقوط اجسام به وزن و اندازهی آنها بستگی ندارد، کار خود را شروع کرد. قرائن و شواهدی او را به یک نتیجهگیری هدایت کرد. بعدها که حوزه و اهمیت نسبی این فرضیه شناخته شد، کشف گالیله به یک اصل یا قانون تبدیل شد.
توجه: نقطه انتقال از فرضیه به اصل و قانون، یا از اصل به قانون به طور دقیق مشخص نیست.
به طور خلاصه، قانون علمی را میتوان به فرضیهای که اعتبار آن تأیید شده و یا مورد سؤال نیست، تعریف کرد.
۳- قضیه چیست؟ (Theorem)
به خاطر شباهت کلمه Theory (نظریه) و Theorem (قضیه) ممکن است این دو مورد با هم اشتباه گرفته شوند. در تعریف Theorem در دیکشنری Merriam Webster آمده است:
a formula, proposition, or statement in mathematics or logic deduced or to be deduced from other formulas or propositions
فرمول، گزاره یا عبارتی در ریاضیات یا منطق که از فرمولها یا گزارههای دیگر استنتاج شده است.
دکتر دلاور معتقد است: در ریاضیات در اغلب موارد، اصل (Principle)، معادل قضیه به کار برده میشود.
۴- نظریه چیست؟ (Theory)
هر اندازه اطلاعاتی که قانون بر اساس آنها تدوین میشود زیادتر باشد، کاربرد آن گستردهتر و وسیعتر است. قوانین در مراحل نهایی، قدرت تبیین زیادتری پیدا میکنند و بسط و توسعه آنها موجب تدوین نظریه میشود.
به قول دیکشنری وبستر:
A theory is a principle that has been formed as an attempt to explain things that have already been substantiated by data. It is used in the names of a number of principles accepted in the scientific community, such as the Big Bang Theory. Because of the rigors of experimentation and control, its likelihood as truth is much higher than that of a hypothesis.
یک نظریه (تئوری)، یک اصل است که صورتبندی شده است تا چیزهایی که پیش از این با کمک دادهها اثبات شدهاند را توضیح دهد. نظریه بر پایه اصولی که توسط مجامع علمی پذیرفته شده است به کار گرفته میشود.
مانند نظریه بیگبنگ (انفجار بزرگ) که به خاطر دقتها و کنترلهای فراوان در آزمایشات، احتمال صحت آن بسیار بیشتر از یک فرضیه است.
دقت کنید که برخی افراد همان کلمه انگلیسی «تئوری» را به جای نظریه به کار میبرند که طبیعتاً معادل هم هستند.
تفاوت نظریه و فرضیه:
گرچه تفاوت بین فرضیه و نظریه همیشه روشن نیست اما میتوان گفت که نظریه دامنه گستردهتری دارد و در مقایسه با فرضیه بر پایه پیچیدهتری استوار است. فرضیه را میتوان بر اساس مشاهدات پژوهشگر صورتبندی کرد اما نظریه از قواعد کلی که در گذشته آزمون شدهاند حاصل میشود.
در دیکشنری وبستر درباره تفاوت این دو واژه آمده است:
In scientific reasoning, a hypothesis is constructed before any applicable research has been done. A theory, on the other hand, is supported by evidence: it's a principle formed as an attempt to explain things that have already been substantiated by data.
در کل، در بسیاری از مواقع این واژگان به جای هم استفاده میشوند و درک مطلب را کمی مشکل میکنند. حتی فرهنگ لغت وبستر هم میگوید:
In non-scientific use, however, hypothesis and theory are often used interchangeably to mean simply an idea, speculation, or hunch (though theory is more common in this regard)...
And sometimes one term is used as a genus, or a means for defining the other...
خلاصه بحث:
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند
مطالب مرتبط ما:
- خلاصه کتاب «روش تحقیق با تکيه بر حوزه علوم قرآن و حديث» نوشته دکتر احمد پاکتچی
- نگاه به طبیعت ؛ یکی از راههای یافتن موضوع پایان نامه ارشد و رساله دکترا
- پرسش از یک کتابدار؛ روشی برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد یک موضوع (ویژه دانشجویان ارشد)
- نکاتی در مورد انتخاب موضوع برای پروژه کاردانی و کارشناسی
- در جلسه دفاع از پایان نامه چه میگذرد!؟ (نکاتی در مورد انتخاب موضوع پایان نامه تا بعد از دفاع!)