یکی از سؤالات مهم در روانشناسی این است که مغز انسان چطور پدیدهها را به خاطر میسپارد و سپس آنها را بازیابی یا فراموش میکند؟ افراد مختلف نظریههای مختلفی در این زمینه ارائه کردهاند که من در این فایل صوتی کوتاه برخی از آنها را توضیح دادهام:
و اما ارسطو هم یک نظریه جالب در این زمینه دارد که در صفحه ۹۸ «تاریخچه و مکاتب روانشناسی» آمده است:
ارسطو معتقد است: حافظه حاصل کارکرد سه فرایند تداعی اولیه است. نخستین و بنیادی ترین فرایند، «مجاورت» است. این فرآیند نشاندهنده آن است که چیزهایی که از نظر زمانی و مکانی نزدیک به هم رخ میدهند در ذهن به هم پیوند مییابند. دومین فرآیند، «مشابهت» است که بر اساس آن چیزهای شبیه به هم میتوانند در ذهن به همدیگر پیوند یابند. سومین فرآیند «تضاد» است. به این معنی که چیزهای متضاد در ذهن دارای پیوند هستند.
این نظریه میتواند برای کسانی که در بحث تبلیغات فعالیت میکنند بسیار مفید باشد و البته برای هر کسی...
به طور مثال فرض کنید میخواهید برای آرایشگاه خود یک نام انتخاب کنید. نامی مثل «آرایشگاه گل بابونه» از هیچ کدام از این سه اصل پیروی نمیکند و بنابراین نباید منتظر باشید که افراد نام آرایشگاه شما را به راحتی به ذهن بسپارند. اما مثلاً اگر اصل تضاد استفاده بشود و کلمهای مانند «کچل» در نام باشد، تا سالهای سال نام مغازه شما در ذهن اشخاص خواهد ماند. (همانطور که در شهر ما یک نفر این ابتکار را به خرج داده و نامی مثل «آرایشگاه حسن کچل» را انتخاب کرده و من که نامها کمتر به ذهنم میماند ماهها پیش که دیدهام تا الان آن نام در ذهنم مانده...)
یا مثلاً اگر قرار باشد ما سیستم «تِستا» را تبلیغ کنیم، با توجه به اصل مجاورت، قرار دادن تبلیغات آن در یک سایت که مربوط به آموزش و پرورش است خیلی مؤثرتر خواهد بود تا تبلیغ در یک سایت دانلود نرمافزار. یا مثلاً تبلیغ یک کفش کتانی یا اپلیکیشن بازی فوتبال، در کنار زمین فوتبال مؤثرتر خواهد بود تا بیلبورد در سطح شهر.
یا مثلاً طبق اصل مشابهت، تولید یک کارت ویزیت شبیه به یک فنجان برای یک لوازم چینیفروشی مؤثرتر خواهد بود تا یک کارت ویزیت ساده... یا کارت ویزیتی که شبیه به سر انسان باشد برای یک آرایشگاه...
به هر حال، در مورد هر موضوعی، اگر نیاز دارید که آن موضوع بهتر به ذهن سپرده شود، سعی کنید حداقل یکی از این اصول سهگانه ارسطو را در آن به کار بگیرید.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند