تقریباً ۳ سال از روزی که در این مطلب اعلام کردم که خطاطی را به صورت خودآموز و بدون استاد از سر میگیرم، گذشته است. در این مدت، تقریباً هر روز، سحرها بعد از نماز صبح حدود نیم ساعت از روی سرمشقهای استاد امیرخانی مشق نوشتم و تمرین کردم.
هر چند ده سال دیگر کار دارد تا آن چیزی بشوم که میپسندم (و البته من هیچ وقت عجله نداشتهام) اما به هر حال، در این سه سال از نگاه خودم پیشرفت خوبی داشتم و حالا کمکم باید آن هنر را کاربردی کرد...
یکی از کاربردهایی که در این مدت به ذهنم رسید، تولید کارتپستالهای کوچک برای هدیه به اطرافیان و یا جایزه به دانشجویان به ازای پیشرفت در کلاس است.
بنابراین دستبهکار شدم و روی کاغذهای کوچک جملات زیبا و ارزشمندی را نوشتم و آنها را روی کاغذهای قرمز یا مقواهای سیاه چسباندم و به این شکل درآوردم:
خیلی جالب است که با حداقل هزینه میشود چه کارهای زیبایی تولید کرد که من فکر میکنم اگر به کسی هدیه داده شود، احتمالاً مثل میثم تا سالها پیش خود نگه میدارد! (من در ۱۵ سالگی به بچههای مسجد، خطاطی درس میدادم. در آن کلاس یک «بسم الله الرحمن الرحیم» برای میثم نوشتم... او ۱۰ سال بعد وقتی آمد خانهمان یک کادو برای من آورد! همان بسم الله که برایش نوشته بودم را قاب گرفته بود و برایم هدیه آورده بود! آن نوشته و قاب را بعد از ۱۷ سال در کتابخانهام در این عکس میتوانید ببینید)
به هر حال، اگر خطاطی یا هنرهای مشابهی دارید، دست به کار بشوید و به طوری که کمترین خرج را داشته باشد، مثلاً ۵۰ مورد هدیه با هنر خود درست کنید. روی آنها را مثل من امضا کنید و پشت آن را تاریخ بزنید و بین اطرافیان خود پخش کنید.
من برای تولید این کارتپستالها تقریباً هیچ هزینهای نکردم: کاغذ آنها گوشههای کاغذهای تمرین خطاطیام است و حتی خیلی از این کاغذهایی که روی آنها تمرین میکنم، مثلاً کاغذی است که در نانهای خشک سنتی قرار داده شده و مشخصات نانوایی را روی آن نوشته! من از پشت آنها برای خطاطی استفاده میکنم؛ یا کاغذهایی که موقع خروج از نماز جمعه میدهند و کاغذ روغنی است...
کاغذهای قرمزی که پشت خطاطی به عنوان قاب میگذارم، فاکتورهای برگشتی است که هفت هشت سال پیش که فروشگاه سایت با پست قرارداد داشت باید فاکتورها را روی آنها چاپ میکردیم!
نایلونی که روی آنها کشیدهام، نایلونهای جا-سیدی است که دانشجوها چند سال پیش سیدیهای پروژههایشان را در آن میگذاشتند و تحویل میدادند! (حالا اگر بشود، یک دستگاه پرس کارت خواهم خرید که خیلی محکم اینها را پرس کند که به این راحتیها خراب نشد...)
پروانههایی که برای زیبایی گوشهی قابها متصل کردهام، داخل پاکت دمنوشهای لیپتون بِه بود! (برای نگه داشتن نخ لیپتون)
با دستگاه پرس نایلون، دور تا دور نایلون را دوختهام و اضافات را بریدهام.
خلاصه که یک قطعه کاغذ باطله ۱۰ در ۵ میتواند با کمی هنر و کمی وقتگذاشتن، چه ارزشی پیدا کند.
در مطلب «چه هدیه ای برای دوستم بگیرم؟ (لیستی از بهترین هدایای فرهنگی)» یک سری هدیه فرهنگی و خوشقیمت معرفی کرده بودم اما خودم همیشه دلم خواسته است که دسترنج خودم را به دیگران هدیه بدهم؛ تذهیب و معرق هم هنرهای دیگری هستند که از آنها هدیههای ارزشمندی استخراج میشود و من به محض اینکه وقتم آزاد شود میروم به سراغ آنها...
گذشته از هدیه، اگر کسی قصد کسب درآمد داشته باشد، من قول میدهم اگر مثلاً هفتهای صد تا کارتپستال مثل چیزی که در این مطلب توضیح دادم، ایجاد کند و با مغازههای کارتپستالفروشی صحبت کند یا خودش در محلهای شلوغ شهر به فروش بگذارد، میتواند یک درآمد خوب از این راه کسب کند... و البته که بعدها که استاد شد، احتمالاً یک تابلو او کلی ارزش مادی پیدا خواهد کرد.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند