امروز، ۱۸ مرداد، اولین سالگرد شهادت جوان عارف، «محسن حججی» است.
چیزی که بیش از همه در مورد این شهید خوشم میآید، این است که او «با برنامهریزی شهید شد». ممکن است یکی شهید شود و بگویند مثلاً بیکار بود، یا زن و بچه نداشت یا هنر نداشت و یا وضع خوبی نداشت و یا از زندگی سیر بود، بنابراین مشکلی با شهادت نداشت... اما کسی که هدفش شهادت است، باید سالها چه بسا چند ده سال قبل برنامهریزی را شروع کند! طوری که وقتی به شهادت رسید، همچون این شهید بگویند: زن داشت، نوزاد داشت، تحصیلات داشت، شغل خوب داشت، هنر داشت، عاشق زن و بچه و زندگیاش بود و با وجود همه اینها، التماس امام رضا (علیه السلام) را کرد که توفیق شهادت را نصیبش کند؛ این شهادتها مانند شهادت شهید چمران و شهید بابایی و... ارزش و تأثیرش بسیار بسیار بیشتر خواهد بود (و انسان باید تا جایی که میتواند «مؤثر» باشد). (و الحمد لله میتوان گفت تمام شهدای مدافع حرم ما از این دسته بوده و هستند) و شاید از همه این شهادتها بهتر این که علاوه بر تمام کمالات، مانند شهید صیاد شیرازی و شهید احمدیروشن چنان خار چشم دشمن شوی که خودشان بیایند و تو را ترور و شهید کنند.
به هر حال، یکی از زیباترین حرکات شهید حججی، از نگاه من، بوسیدن پای پدر و مادر قبل از اعزام به جبهه بود (ویدئو).
شاید یکی از آرزوهای ما جوانها این باشد که خدا این غرور جوانی را از ما بگیرد و چنین کاری کنیم! (من خودم در حسرت اینکه یک شرایطی پیش بیاید و پای مادرم یا پایین پای مزار پدرم را ببوسم ماندهام!) پیرتر هم که میشویم و غرورمان میخوابد، دیگر پدر و مادر رفتهاند و دیر شده!
اما پیشنهاد من این است که مسؤولین فرهنگی، بیایند و توافق کنند که روز شهادت این جوان عاقل و عاشق را به عنوان «روز بوسیدن پای پدر و مادر» در تاریخ ایران ثبت کنیم.
من مطمئنم که این روز مورد استقبال مردم به ویژه جوانان قرار خواهد گرفت و از طرفی چون یک روز مخصوص این کار میشود، یک بهانهای پیدا میشود که انسان به آن بهانه پای پدر و مادرش را ببوسد.
امیدوارم این موضوع اتفاق بیفتد...
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند