درس طراحی الگوریتم را میشود سختترین درس رشته کامپیوتر دانست! در ترمی که گذشت، این درس را با گروهی از دانشجوها داشتم و ترس از این درس را میشد در پیامهایی که دائم ارسال میکردند فهمید: استاد از چه مباحثی بیشتر سؤال میاد؟ چند تا سؤال میدید؟ از پیچیدگی زمانی چطور سؤال میاد؟...
من خودم همیشه امتحاناتی را خراب میکنم که نمیدانم طراح سؤال چطور میخواهد سؤال بدهد؟ یعنی مشکلی با خواندن درس ندارم اما مشکل اصلی این است که نمیدانم دقیقاً چه نکاتی مد نظر طراح خواهد بود؟ مثلاً در امتحانات پیام نور، خدا نکند طراحی سؤالات پایانترم یک درس را به استادی بدهند که نتواند خودش را جای دانشجو بگذارد! نامرد برمیدارد تمام سؤالات را از شخصیتهای کتاب میدهد! مثلاً: نویسنده فلان کتاب کیست!؟ یا فلان آیین توسط چه کسی پایهگذاری شد؟ حالا تصور کنید پنجاه نفر نامشان در آن درس ذکر شده... خوب بگو عزیزم، اولاً دانستن نام نویسنده یک کتاب و... چه درد بزرگی را از جامعه درمان میکند؟ ثانیاً تو خودت زمانی که دانشجو بودی میتوانستی نام این همه آدم و آثارشان را به خاطر بسپاری و غاطی نکنی؟ ثالثاً مگر میخواهی از دانشجوها مچ بگیری؟
مهمترین هدف از امتحانات میانترم همین است که دانشجوها با نوع طراحی سؤال توسط مدرس آشنا شوند.
اما به هر حال، باز هم ابهام در تعداد سؤالات، نوع سؤالات و... همیشه دانشجو را بلاتکلیف و سردرگم نگه میدارد و در این حالت او واقعاً نمیتواند درس را درست بخواند... (ما انسانها وقتی در یک موقعیت بلاتکلیفی و ابهام قرار بگیریم، خیلی از انرژیمان بیهوده صرف فکر کردن به آن موقعیت میشود و نه فکر کردن به کاری که قرار است انجام دهیم. یعنی مثلاً دانشجو ساعتها وقتش صرف این میشود که حدس بزند از چه مبحثی و به چه صورت سؤال خواهد آمد در حالی که او میتوانست این وقت را صرف یادگیری آن مبحث کند)
این شد که این ترم وقتی استرسهای بچهها را دیدم، ناخودآگاه فکری به ذهنم رسید!
دو سه روز مانده به امتحان، این عکس از سؤالات پایانترم را به دستشان رساندم که در گروهشان به اشتراک بگذارند:
اگر این درس را پاس کرده باشید متوجه میشوید که من در حقیقت هیچ کمک خاصی به آنها نکردهام، فقط با نمایش حالت کلی برگه امتحان، بسیاری از استرسهای آنها را کم کردهام و به مغزشان کمک کردهام که یک دستهبندی از مباحث داشته باشند. کمک نکردهام چون فقط عنوان هر فصل را برایشان واضح گذاشتهام و هر چیزی که لو برود که دقیقاً سؤال چیست را مات کردهام!
من همین چیزها را در طول ترم میگفتم؛ یعنی مثلاً میگفتم: حتماً از مرتبسازی یک سؤال خواهد آمد. یا مثلاً حتماً از کد هافمن سؤال خواهد آمد و... اما نمیدانم چرا ما انسانها تا چیزی را نبینیم باور نمیکنیم! دیدن شمایل کلی برگه امتحان کمک میکند که دانشجو باور کند که از فلان مبحث حتماً یک سؤال خواهد آمد و آن مبحث را به طور کامل خواهد خواند و خواهد فهمید!
نتیجه؟
من این را روی یک درس دیگر هم تست کردم، باور نمیکنید در هر دو درس، چقدر نتایج جالب بود! در برگهها بسیار بسیار خوب درخشیدند! پاسخها طوری بود که معلوم بود بدون استرس و بدون ابهام (یعنی با قطعیت) آن مبحث را خواندهاند و فهمیدهاند.
قطعاً از این پس برای همه امتحانات همین کار را خواهم کرد.
این ایده، یک حالت «حل معما» در ذهن دانشجو ایجاد میکند که مثلاً سؤال مربوط به «جستجوی دودویی» چه خواهد بود؟ همین سؤال باعث میشود مبحث جستجوی دودویی را در ذهنش دستهبندی کند، بعد خودش برای خودش سؤالات مختلفی از آن مبحث در ذهنش طرح کند و هر سؤال را رتبه و درجهای از احتمال بدهد و نسبت به احتمال، موارد محتملتر را بیشتر یاد بگیرد... (دقیقاً چیزی که یک مدرس از یک دانشجو انتظار دارد!)
فقط باید بخشهایی که مات یا واضح میشود به طور کاملاً هوشمندانه انتخاب شود که باعث نشود دانشجو بفهمد که از یک مبحث سؤال نمیآید و آن را به طور کامل حذف کند و نخواند... باید طوری تنظیم کرد که او مجبور باشد کل مباحث را بخواند اما مباحث مهمتر را بیشتر بخواند و یاد بگیرد. مثلاً وقتی در یک سؤال «انواع شبکه» را واضح کردهام، او مجبور میشود تمام انواع شبکه را با جدیت بخواند.
کمترین کمک
ممکن است یک مدرس متعصب بگوید: «نه، با این کار دانشجو آن قدری که در حالت ابهام زحمت میکشد، زحمت نمیکشد.» مشکلی نیست، اگر واقعاً کسی اینطور فکر میکند (که من فکر میکنم کاملاً غلط است) کمترین کمکی که میتواند از نظر روانی به آرامش دانشجو قبل از امتحان کند این است که فقط یک شِمای کلی از برگه به او نشان دهد. یعنی همه سؤالات به طور کامل مات شود. فقط دانشجو یک صورت مات از سؤالات را ببیند! همین! ذهن او با دیدن این تصویر از حالت بلاتکلیفی و ابهام کامل خارج میشود و با خیالی آسودهتر به مطالعه خواهد پرداخت.
من نام این ایده را «پیشنمایش مات آزمون» یا Exam Blur Preview میگذارم و فکر میکنم میتواند موضوع یک پایاننامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی باشد. (خودم إن شاء الله برای ارشد روانشناسی روی آن کار خواهم کرد و تأثیر آن را به طور علمی روی دانشآموزان و دانشجویان خواهم سنجید)
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند