این روزها که پایان سال است، خیلیها ترجیح میدهند کنار قبر نزدیکان خود سال را تحویل کنند.
داشتم تواشیحهای مشاری العفاسی را گوش میکردم که مضمون شعر یکی از آنها نظرم را جلب کرد. خیلی تأثیرگذار است. آمدم متن کامل را پیدا کنم که برای شما بگذارم که متوجه شدم این اشعار ظاهراً منسوب به امام علی (علیه السلام) است که بر سر قبر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) خواندهاند.
انصافاً از اوج احساس و عاطفه میان این زن و شوهر خبر میدهد.
بد نیست انسان حداقل مضمون این اشعار یا سبک آنها را حفظ کند و وقتی به قبرستان میرود، اینطور با عزیزانش و کلاً با آنها که در قبرها هستند مکالمه کند... خیلی مؤثر و آرامبخش خواهد بود.
یک بار بشنوید و سپس دوباره با معنی پیش بروید:
مالی وقفتُ علی القبورِ مُسلِّماً ------------- قبرَ الحـبیبِ فلم یَرُدَّ جوابی
چهشدهاست مرا؟ که توقف کردهام بر کنار قبرها، در حالی که بر قبر حبیبم سلام میکنم و او جواب مرا نمیگوید.
أحـبیبُ مالـکَ لا تــردّ جـوابـنا ----------------- أنسیتَ بعـدی خُـلَّةَ الأحبابِ
ای حبیب! تو را چه شده که جواب ما را نمیگویی؟ آیا فراموش کردهای پس از من، دوستی با دوستان را؟
قال الحبیبُ فکیف لی بجوابکم -------------- و أنـا رهـین جـنـادلٍ و تـرابِ
دوست گفت: چگونه برای من میسّر است که جواب شما را بگویم؟ و حال آنکه در گرو سنگریزهها و خاک میباشم؟
أَکَلَ التراب محاسنی فَنَسِیتُکُم -------------- و حُجِبتُ عن أهلی و عن أترابی
خاک نیکیهای مرا فروخورد، پس فراموش کردم شما را و از چشمهای کسان و اولاد خود مستور و ناپیدا شدم.
فعلیکمُ منّی السلام تقطَّعَت ------------ منّی و منـکـم خَـلَّةَ الأحـبابِ
پس بر شما باد سلام (یعنی با شما وداع میکنم) بریده شد از میان من و از شما، دوستی با دوستان.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند