این روزها وقتی میگویند یکی حافظ قرآن است، ما فکر میکنیم او این کار را برای گرفتن جایزههای مسابقات قرآن یا مزایای مادی دیگر انجام داده! بنابراین، در درون خودمان ارزشی برای این کار قائل نیستیم. فکر میکنیم میشد آن وقتی که برای حفظ قرآن گذاشت را برای کار بهتری صرف کرد!
ابتدا این کلیپ چند دقیقهای را مشاهده کنید:
دانلود
همانطور که مشاهده میکنید، آقای دکتر، درباره مفهومی با عنوان Priming در روانشناسی صحبت میکنند. (مدخل ویکی پدیا در مورد کلمه Priming)
این آزمایش که در اوائل دهه ۱۹۷۰ توسط Meyer و Schvaneveldt مطرح شد، نشان میدهد که:
People were faster in deciding that a string of letters is a word when the word followed an associatively or semantically related word. For example, NURSE is recognized more quickly following DOCTOR than following BREAD.
افراد در تشخیص اینکه یک رشته از حروف که بعد از یک کلمهی مرتبط با آن (چه ارتباط معنایی و چه ارتباط همآیی) میآید، چه کلمهای است، سریعتر عمل میکنند. مثلاً کلمه Nurse (به معنی پرستار) اگر بعد از کلمه Doctor (به معنی پزشک) بیاید، سریعتر از حالتی خوانده میشود که بعد از کلمه Bread (به معنی نان) بیاید.
بعدها این ایده در زمینههای مختلف آزمایش شد و بسیار توسعه داده شد.
همانطور که در ویدئو بیان شد، به این صورت هم انجام شده که به شخص یک سری کلمات مرتبط با دین و اخلاق نمایش میدهند و مثلاً از او میخواهند تعداد حروف آنها را بشمارد (یعنی اصلاً لو نمیدهند که روی این کلمات دقت کن و مثلاً درس اخلاقی از آنها بگیر! دقیقاً کاری که ما در بازی «TypeIt» [و همه بازیهایمان] با کاربر کردیم! اگر دقت کنید هر چند قرار است شما تست تایپ بدهید اما ما با نمایش کلماتی مانند انسانیت، صداقت، خدا و ... ذهن شما را برای تصمیمگیریهای آینده زندگی به نوعی Prime میکنیم) و بعد از او میخواهند در یک تست که نیاز به تصمیمگیری اخلاقی دارد شرکت کند، میبینند او گزینههایی را انتخاب میکند که با آن آمادهسازی مرتبط است (یعنی مثلاً در پاسخ به این سؤال که «ترجیح میدهی آزادیهایت در دنیا کمی محدود شود و سپس در آخرت آزاد و متنعم باشی یا در دنیا آزاد باشی و آخرت هر چه پیش آمد؟» او، چون با کلماتی مثل «آخرت» و «پاداش» و... Prime شده، اولی را انتخاب میکند؛ هر چند که ممکن است تا پیش از آزمون اهل هیچ نوع قید و بندی نبوده باشد و برعکسِ آن هم هست. یعنی حتی یک آدمی که کمی قید و بند دارد را اگر با کلمات منفی پرایم کنید، میبینید در یک آزمون اخلاقی، گزینههای منفی را انتخاب کرد!)
چرا باید قرآن را حفظ کنیم؟
قطعاً با من موافقید که این دنیا (به ویژه این روزها که واقعاً دینداری سخت شده) پر است از دوراهیهایی که یک راه آن سعادت است و یک راه آن شقاوت و شما به محض رسیدن به آن دوراهی باید سریعاً راه سعادت را انتخاب کنید وگرنه دیر میشود و شیطان از این تعلل استفاده میکند و شما را به راه شقاوت میکشد. اگر این را قبول داشته باشید، سؤالتان این است که چطور میشود سرعت انتخاب راه سعادت را بالا برد؟
طبق ایدهی مطرح شده در این مطلب، شما برای اینکه به محض مواجه شدن با یک دو راهی که یک راه آن الهی و یک راه آن شیطانی است، به سرعت راه الهی را انتخاب کنید، باید خودتان را Prime یا آمادهسازی کنید و چه آمادهسازیای بهتر از آیات قرآن؟ کسی که فقط چند کلمهی مذهبی را میشنود، روی تست بعدیاش تأثیر میگذارد، حالا تصور کنید یک نفر قرآن را حفظ باشد! قطعاً تمام تصمیمگیریهای او تحت تأثیر قرآن خواهد بود.
دقت کنید: من با استفاده از ترفندی که در مطلب «یک روش ساده برای حفظ قرآن» در سال ۹۱ گفتم، بدون اینکه قصد جدی برای حفظ کردن قرآن داشته باشم، الحمد لله تا این لحظه علاوه بر جزء ۳۰ که ۵۶۴ آیه دارد، سورههای واقعه، ص، الرحمن، قیامه، انسان، جمعه، ملک، فاطر و مدثر را حفظ کردهام (مجموعاً قریب به ۱۵۰۰ آیه از قرآن؛ یعنی حدوداً یک پنجم قرآن / و تازه دارم به این نتیجه میرسم که چقدر حفظ کردن قرآن آسان و راحت بوده و من فکر میکردم غولی است!).
باور نمیکنید بعد از حفظ این سورهها چقدر تصمیمگیریهایم در دو راهیهای دین و دنیا تحت تأثیر آیات قرآن بوده!
تصور کنید:
- به محض اینکه میخواهید کمفروشی کنید (مثلاً من در تدریس کم بگذارم یا در کارهای دیگرم) آیات سوره مطففین در گوشتان زمزمه میشود: ویلٌ للمطففین! الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون و اذا کالوهم او وزنوهم یُخسرون (وای بر کمفروشان! آنها که اگر بخواهند چیزی از مردم بگیرند، تمام میستانند اما وقتی بخواهند چیزی به مردم بدهند، کم دهند... و آیات بعد از اینها که انسان را میلرزاند!)
- به محض اینکه میخواهید نگاه حرام داشته باشید، در برابر گناه، صبر میکنید و آن آیه سوره انسان به ذهنتان میآید: و جزاهم بما صَبَروا جنةً و حریراً (و پاداش صبرشان، بهشت و حریر است...)
- به محض اینکه میخواهید کسی را مسخره کنید، آیات سوره همزه به ذهنتان میآید: ویلٌ لِکلِ هُمزةٍ لُمزة! (وای بر هر عیبجوی مسخرهکننده!)
- به محض اینکه میخواهید در خفا گناه کنید، آیات سوره الرحمن به ذهنتان میآید و بدنتان از آن روز میلرزد که: فَیَومَئذٍ لا یُسئل عن ذنبه انسٌ و لا جان / یُعرفُ المجرمونَ بِسیماهم، فیُأخذُ بالنواصی والاقدام! (روزی که از هیچ انس و جنی درباره گناهش پرسیده نمیشود [چون] همه گناهکاران از روی چهرهشان شناخته میشوند! از پیشانی و پاهاشان گرفته میشود و آنها را به سمت جهنم میکشند...)
- به محض اینکه میخواهید زیادی در دنیا غرق شوید و تمام تلاشتان شده دنیا، آن آیات شیرین سوره الرحمن به ذهنتان میآید: کلُّ مَن علیها فان و یَبقی وجهُ ربک ذوالجلال و الاکرام (همه چیز به جز جلوه پروردگار باشکوهت، فانی هستند)
- به محض اینکه یک چیزی در دنیا به دست میآوری و غرور میگیردت، آیات سوره فاطر را مرور میکنی: یا ایها الناس! إنَّ وعدَ اللهِ حقٌ! فلا تغرنکم الحیاة الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور! (ای مردم! وعده خدا حق است! نکند دنیا شما را فریب دهد و غرور شما را بگیرد!)
و صدها آیه دیگر که هر کدام در یک دو راهی به ذهنتان میآید و شما را در تصمیمگیری برای رفتن به مسیر حق، استوارتر میکند!
اگر شروع به حفظ قرآن کنید، به مرور خواهید فهمید که دیگر این شما نیستید که تصمیم میگیرید، بلکه قرآن (یعنی خدا) است که برای شما تصمیم میگیرد و چه هادیای بهتر از خدا؟
تأکید میکنم که لازم نیست تصمیم به حفظ قرآن بگیرید! فقط صبورانه، آن ترفندی که در این مطلب گفتم را پی بگیرید... خواهید دید که مثل من بعد از ۴ سال، ناخواسته و فقط با تکرار، سورهها را یکی یکی حفظ میشوید و بسیار عجیب و جالب است که هر چه بیشتر حفظ میکنید، حفظ کردن سورههای بعدی برایتان بسیار آسانتر خواهد بود! (فقط نکتهای که باید دقت کنید این است که حفظ کردن بدون دانستن و توجه به معنی ممکن است فایده کامل را نداشته باشد...)
امیدوارم یک روز به من ایمیل بزنید و بگویید که توانستید سوره واقعه را با آن ترفند حفظ کنید و حالا رفتهاید سراغ سورههای بعدی...
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند