اکنون که مینویسم عصر تاسوعای ۹۳ است. در اخبار شبکه اول سیما دیدم که یک کلیپ برای پشت سر مجری ساختهاند که روی آن نوشته شده «یا ابوالفضل العباس»!!!
تعجب کردم! گفتم این را اینجا بگویم، نکند کسی باشد که از این سوتیها در کارهای کامپیوتریاش بدهد!
گاهی فکر میکنم چقدر کوتهفکر است کسی که فکر میکند عربی را باید فقط کسانی یاد بگیرند که در رشتههای دینی تحصیل میکنند!! در حالی که شاید نیمی از کلمات و جملاتی که ما در فارسی به کار میبریم این روزها از زبان عربی وارد شده.
دوست عزیز، میبینی که تو اگر حتی میکس و مونتاژ فیلم هم انجام میدهی باید به اندازه کافی به عربی مسلط باشی. هر چند در دبیرستان به اندازه کافی عربی به ما و شما گفتهاند اما اگر شما نداشتی یا سهل انگاری کردی و یاد نگرفتی، میتوانی کتاب «صرف ساده» را بگیری و مطالعه کنی...
برویم سر اصل مطلب: ابوالفضل درست است یا اباالفضل؟
ببینید، بحث اصلی این است که کلمات در عربی در هر نقشی از جمله که قرار بگیرند حرکت انتهای کلمه متفاوت است. (این یکی از عظمتهای آن زبان عالی را میرساند)
به طور مثال اگر کلمه در نقش فاعل قرار بگیرد، انتهای آن ضمه (ـُ) میگیرد. اگر در نقش مفعول قرار بگیرد، انتهای آن فتحه (ـَ) میگیرد و اگر بعد از حروف جر (مثل علی، ب، مِن، لـِ و...) قرار بگیرد، انتهای کلمه کسره (ـِ) میگیرد...
قواعد بسیار زیادی وجود دارد، اما چیزی که فعلاً به بحث ما ربط دارد این است که اگر یک کلمه در نقش «منادی» قرار بگیرد (یعنی بعد از کلمات ندا مثل «یا» قرار بگیرد) و آن کلمه «تنها» نباشد (یعنی مثلاً مضاف باشد و بعد از آن مضافٌالیه آمده باشد) انتهای کلمه به فتحه ختم میشود. یعنی به طور مثال «یا حجةَ الله» درست است و نه «یا حجةُ الله» چون حجة بعد از «یا» قرار گرفته (و بعد از آن هم «الله» آمده) باید انتهایش ـَ باشد... مثلاً امام علی(ع) فرمود «یا اشباهَ الرجال و لا رجال» (ای شبیهها به مرد ولی نامرد!)... اشباه بعد از «یا» قرار گرفته پس انتهایش فتحه میگیرد. (سعی کنید هر جملهای که با «یا» شروع میشود و این روزها میشنوید را با این قاعده بررسی کنید... «یا حسینَ ابن علی»، «یا بابَ الله» و...)
حالا، ما استثنائات زیادی داریم. یکی از این استثنائات، پنج کلمه است که در اصطلاح به آنها «اسماء خمسه» گفته میشود. این اسمهای پنجگانه عبارتند از: اب (به معنی پدر)، ذو (به معنی صاحب)، اخ (به معنی برادر)، و دو تا که کمتر دیده میشود: حم و فم.
اگر این کلمات بخواهند ضمه (ـُ) بگیرند در عوض، انتهایشان به «و» ختم میشود. مثلاً اگر بخواهید بگویید «حضرت عباس از ما اهل بیت است» در اینجا «حضرت عباس» مبتدا است پس باید ضمه بگیرد. بنابراین این طور میشود: «ابوالفضل مِنّا اهل البیت» یا مثلاً میخواهیم بگوییم «حضرت عباس گفت:» میگوییم: «قال ابوالفضل»
اگر این کلمات بخواهند کسره (ـِ) بگیرند در عوض، انتهایشان به «ی» ختم میشود. مثلاً اگر بخواهید بگویید «از امام حسین نقل شده است که...» با توجه به اینکه امام حسین بعد از «از» قرار میگیرد، مجرور میشود و باید کسره بگیرد. پس میگوییم: «مِن ابی عبد الله:»
و اگر این کلمات بخواهند فتحه (ـَ) بگیرند در عوض، انتهایشان به «ا» ختم میشود. مثلاً اگر بخواهید بگویید «یا حضرت عباس» با توجه به اینکه «حضرت عباس» اینجا منادی مضاف-مضافٌالیه است، باید فتحه بگیرد و فتحه در «اب» یعنی انتهایش با «ا» ختم شود. پس میگوییم: یا ابا الفضل (این عبارت یعنی «ای پدر فضل»)
تمام این عبارات از همین قاعده پیروی میکنند:
درست | غلط
یا ابا عبد الله | یا ابی عبد الله، یا ابو عبد الله
یا اخا العباس | یا اخی العباس، یا اخو العباس
یا ذا الجلال و الاکرام | یا ذوالجلال و الاکرام، یا ذی الجلال و الاکرام
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: قواعد منادا به همین جا ختم نمیشود. مثلاً ممکن است یکی بگوید با توجه به قواعد بالا، پس چرا میگوییم «یا فاطمةُ اشفعی لی فی الجنة»؟ (اینجا چرا فاطمة با اینکه منادا است، ضمه گرفت؟)
خوب، عرض شد که بحث، کمی پیچیدهتر از این حرفهاست. توضیحات زیر را برای کسانی که میخواهند بیشتر در جریان قواعد قرار بگیرند از اینجا کپی میکنم:
ندا یعنی خواندن یک مخاطب حقیقی یا مجازی به وسیله حرف «یا» و دیگر ادوات مشابه آن. بر اساس قواعد ادبیات زبان عرب، منادا قرار گرفتن کلمات از سه حالت خارج نیست:
۱. منادا «مفرد» باشد؛ یعنی مضاف و شبه مضاف نباشد. مانند جایی که منادا «اسم علم» یا «نکره مقصوده» باشد. در اینجا منادا مبنی بر ضم خواهد بود؛ مانند: «قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا».[1]
۲. منادا «مضاف» باشد؛ در این صورت منادا منصوب خواهد بود؛ مانند: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ غَیْرَ الْحَق».[2] و «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُم».[3]
۳. منادا «شبه مضاف» باشد؛ یعنی پس از منادا، کلمهای بیاید که معنای قبل از خود را تمام کند و در آن عمل رفع یا نصب یا جر شده باشد. مانند: «یا راغباً فی العلم». و «یا حسناً وجهه». در این صورت نیز منادا همواره منصوب خواهد بود.
لغت شناسان زبان عربی در جایی که منادا «مفرد» باشد و با کلمات «ابن» یا «ابنة» نیز توصیف شده باشد، قاعدهای مجزا ذکر کردهاند. در حقیقت هرگاه یک اسم عَلم که موصوف به ابن یا ابنة است منادا واقع شده و خود ابن و ابنة نیز به عَلم، لقب و یا کنیه دیگری اضافه شود، در اعراب منادا دو وجه جایز خواهد بود؛ یعنی میتواند مبنی بر ضم و مبنی بر فتح باشد؛ مانند «یَا حَسَنَ بْنَ عَلِی» و «یا حسنُ بنَ علِی»، «یا علیَّ بنَ ابی طالب» و «یا فاطمةُ بنةَ محمّدٍ».[4]
البته باید توجه داشت بر اساس قواعد نوشتاری زبان عربی، کلمه «ابن» و «ابنة» در چنین حالتی بدون همزه اول، نوشته و خوانده میشوند.
نکته:
۱. گاهی در زبان عربی، حرف ندا حذف شده و تنها منادا باقی میماند: «یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا»[5]، «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا».[6]
2. اسمی که دارای «ال» باشد، مورد ندا واقع نمیشود، مگر آنکه بعد از حرف «یا» یک «أی یا أیة» فاصل شود؛ مانند: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک».[7] و «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة».[8] البته اسم «الله» از این قاعده استثنا شده و میتوان نام خداوند را بدون فاصل مورد ندا قرار داد؛ مانند «یا الله».
[1] . آل عمران، 37؛ «گفت اى مریم، این از کجا براى تو آمده است»؟
[2] . مائده، 77؛ «بگو: «اى اهل کتاب، در دین خود بناحق گزافهگویى نکنید».
[3] . بقره، 40؛ «ای فرزندان اسرائیل، نعمتهایم را که بر شما ارزانى داشتم به یاد آرید».
[4] . یعقوب، امیل بدیع، موسوعه النحو و الصرف و الاعراب، ص18 و ، 675، استقلال، قم، 1385ش؛ حسن، عباس، النحو الوافی، ج4، ص17 – 21، ناصر خسرو، قم، 1383ش.
[5] . یوسف، 29؛ «اى یوسف، از این [پیشامد] روى بگردان».
[6] . آل عمران، 8؛ «پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان».
[7] . مائده، 67؛ «اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن».
[8] . فجر، 27؛ «ای نفس مطمئنه (اى جان آرام گرفته و اطمینان یافته)».