از زمان ارائه تستا ۳، ما بر روی چندین و چند سایت سفارشیسازی انجام دادهایم. مثلاً در یک سایت، ساعتها وقت گذاشتیم و «نمرا» را به «تستا ۳» متصل کردیم. روی یک سایت، آنقدر تغییرات دادیم که میشود گفت یک سیستم دیگر ایجاد شده است! (مثلاً مدیر هم میتواند ثبتنام کند، مدیر خودمختار میتواند مدیران زیرمجموعه خود را تعریف و مدیریت کند و خلاصه چندین و چند تغییر دیگر) برای یک سایت، آمار جزئی مانند «تراز درس» و «تراز کل» و غیره اضافه کردیم و همچنان ادامه دارد، بر روی یک سایت تغییرات گستردهای دادیم و اکثر آن تغییرات را Publish کردیم تا همه استفاده کنند، در یک سایت، برای نمرا کیف پول ساختیم و دهها سایت و سفارشیسازی دیگر...
با اینکه این سفارشیسازیها بخش زیادی از درآمد حدود ۴۰ میلیون تومانی ما از تستا (و نمرا) را در ده ماه گذشته شکل میدهد اما حقیقت این است که سفارشیسازی، یک مانع بر سر راه انجام پروژههای بزرگتر است. وقتی فکر میکنم ما میتوانستیم این فرصتها را صرف پروژههای مهمتر و بزرگتر کنیم، فکر میکنم در مجموع ضرر کردیم.
میخواهم این را به شمای برنامهنویس بگویم که: نباید اسیر «نقد را بچسب» شوید.
معمولاً هنگامی که یک سفارشسازی پیشنهاد میشود در ذهن برنامهنویس این میآید که هزینه سفارشیسازی نقد است و معلوم نیست پروژهای که قرار است کار کنم، استقبال شود! یا مثلاً من شخصاً این فکر اشتباه به ذهنم میآید: فعلاً حوصله کار روی پروژه بزرگتر را ندارم، پس بگذار فعلاً روی پروژههای کوچکتر کار کنم که هم بیکار نباشم و هم کسب درآمدی داشته باشم. اما باید دقت داشت که برنامهنویس برای شروع یک پروژه بزرگ، نیاز دارد که مدتی ذهنش از برنامهنویسی و فشارهای دیگر فارغ شود. یعنی برای مدتی اصلاً بیکار بگردد. مسافرت برود و در این حین به پروژههای آینده فکر کند و بعد از اینکه حسابی فکرش آزاد شد، پروژه جدید را شروع کند. هر چه روی پروژههای کوچکتر کار کنی، آمادگی ذهنی خود برای شروع پروژه جدید را عقبتر میاندازی...
وقتی یک پروژه جدید ایجاد شود، هم یک کار جدید در کارهای شما ثبت شده و هم درآمد آن میتواند بسیار بیشتر از سفارشیسازی باشد. ضمن اینکه دردسرهای سفارشیسازی را هم نباید فراموش کرد...
تمام پروژههایی که شخصاً ارائه کردهام، در تعطیلات عید و یا تعطیلات بین ترمهای دانشگاه بوده. مثلاً در همین چند روز که ترم اول ۹۲ تمام شده و من به عنوان مدرس، تا ابتدای ترم دوم، بیکار هستم، کلی کار انجام دادهام در حالی که در طول ترم، به خاطر درگیر بودن با کلاسها فرصت انجام آنها نبود.
رعایت کپیرایت!!: این نکته را از روی گفتههای یکی از دوستانم کشف کردم! او که کارهای میکس و مونتاژ انجام میدهد، میگفت: وقتی کارهای بزرگ قبول میکنم (مثل تدوین فیلم یک مراسم طولانی) صبر میکنم که حوصلهی کار روی آن ایجاد شود اما در همین مدت، کارهای کوچکی مثل رتوش عکس و پوستر و غیره انجام میدهم و یک وقت میبینی شش ماه گذشته و هنوز حوصله کار روی آن فیلم در من به وجود نیامده! گفتم راست میگی پسر! ما برنامهنویسها هم همینطوریم.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند