حدود یک سال است که چشمانم دیگر متن روی تلویزیون ۴۲ اینچی را از فاصله ۴ متری و متن تابلوهای جادهها را در حین رانندگی نمیبیند.
بنابراین، چند روز پیش که برای تمدید گواهینامه رفته بودم و گفتند باید بروم چشمپزشکی، حدس میزدم که دکتر گیر بدهد. و همانطور هم شد! هر چه تقلا کردم جلوتر بایستم یا یک کلکی سوار کنم که رد نشوم، نشد! هر چه از علامتهای نیمه پایین تابلو نشانم داد هیچ چیز نمیدیدم! دکتر یک دفعه یک جوری نگاه کرد گفت: پسر! خودت متوجه نمیشدی که چشمهات ضعیفه!؟
گفتم: والا دکتر، چند سال پیش رفتم پیش یک چشمپزشک، گفت: فعلاً ۲۵ صدم بیشتر ضعیف نیست و ارزش ندارد عینک بزنی، برو هر وقت ضعیفتر شد بیا. از طرفی آنقدر شایعات زیاد است که میترسیدم عینک بزنم!
به هر حال، دور عبارت «رانندگی با عینک» خط کشید و گفت بروم یک چشمپزشک که تعیین نمره کند و عکس با عینک و غیره.
رفتم پیش یک دکتر دیگر، ایشان هم یک تست گرفت و گفت: بله، به عینک نیاز داری...
شروع به تعیین نمره کرد، نهایتاً چشم راست، ۱ و چشم چپ ۷۵ صدم ضعیف شده است.
خطرات کار مداوم با کامپیوتر برای چشم؟
به نظر خودم برای کسی مثل من که بیش از ده سال است تقریباً صبح تا شب با مانیتوری در فاصله ۶۰ سانتیمتری کار میکند و حتی در رختخواب در موبایلش با آن نور شدید ایمیلهایش را جواب میدهد، این بلا، طبیعیست و حتی خیلی دیر این اتفاق افتاد! (شاید به خاطر مراقبتهایی که داشتهام و اینکه ما در کل خانوادههامان میشود گفت به اندازه انگشتان یک دست هم عینکی نداریم!)
به هر حال، دوست عزیزی که رشته کامپیوتر و دائماً درگیر با مانیتورهای مختلف هستی، به مرور، ماهیچههای چشم تو عادت میکند به دیدن در فواصل ۵۰ تا ۶۰ سانتیمتری. در یک کتاب، چیز جالبی خواندم. نوشته بود ماهیچههای چشم هم مانند ماهیچههای دیگر بدن است. چطور یک ورزشکار بعد از چند سال ماهیچههای دستش را طوری بار میآورد که وزنههای سنگین بردارد؟ به همان صورت، ماهیچههای چشم نیز به مرور عادت میکنند که فواصل نزدیک را ببینند.
همانجا نوشته بود که همانطور که ماهیچههای دیگر بدن ما نیاز به نرمش دارند و اگر برای مدت طولانی در یک وضعیت قرار بگیرند، خشک و خسته میشوند، ماهیچههای چشم نیز نیاز به نرمش دارند. یعنی نباید برای مدت طولانی به یک فاصله خیره شوی. باید هر چند دقیقه یک بار فواصل دورتر را ببینی تا ماهیچهها نرمش کنند...
بزرگترین دلیل ضعیف شدن چشم هنگام کار با کامپیوتر، خیره شدن به متون ریز است. به خصوص امثال بنده که صبح تا شب با کدهای برنامهنویسی که ریز و درهم هستند درگیر باشند.
اگر وضعیتت مثل من است، حتماً این مطلب را که دو سال پیش از این نوشته بودم، مطالعه کن:
ده نکته برای محافظت از چشم هنگام کار زیاد با کامپیوتر
نکاتی که دکتر بعد از پیچیدن نسخه به من گفت:
- پرسیدم: دکتر! اگر با این وضع پیش بروم، تا آخر عمر چقدر چشمانم ضعیفتر میشود؟ گفت: اگر از عینک استفاده کنی، فکر نمیکنم بیشتر از یکی دو شماره بیشتر شود.
- میگفت: اگر زودتر میآمدی، میتوانستم شماره چشمانت را روی نیم کنترل کنم اما خیلی فشار آوردهای و به ۱ رساندهای...
- میگفت: سعی کن به مرور از روزانه نیم ساعت شروع کنی و کمکم حتی برای کار با کامپیوتر هم از این عینک استفاده کنی. برای تماشای تلویزیون و رانندگی حتماً از عینک استفاده کن.
- گفت: شش ماه دیگر مراجعه کند تا بررسی کنم که وضعیت چطور است...
عینک بزنیم یا مقاومت کنیم؟
این را از دکتر سؤال کردم که: دکتر! به نظر شما من از این عینک استفاده کنم یا خیر؟ گفت: بدون شک عینک چشمانت را بهتر نمیکند، اما چیزی که هست این است که روند بدتر و ضعیفتر شدنشان را کندتر میکند. الان داری تلویزیون را میبینی اما همان فشاری که به چشم میآوری تا متن روی تلویزیون را بخوانی، به مرور چشم را ضعیفتر میکند. پس سعی کن مقاومت به خرج ندهی...
به هر حال، انسان باید قبل از اینکه کار از کار بگذرد به فکر بیفتد! خودم در این چند روز به این نتیجه رسیدهام که نمیتوانم از آن استفاده نکنم! چون واقعاً فرق میکند! دنیا خیلی زیباتر از گذشته شده!! اینکه ببینی در فاصله صد متری، صورت شخص قابل شناسایی است در حالی که قبلاً در فاصله ده متری به سختی جهت چشمانش را میدیدی تو را وسوسه میکند که همیشه از عینک استفاده کنی.
پس، وقتی ضعیف شد دیگر نمیتوانی مقاومت کنی و متأسفانه عینک هم مثل موبایل و دهها وسیله دیگر جزئی از زندگیات میشود! پس اگر نمیخواهی یک دردسر اضافه همیشه به دنبالت باشد باید قبل از اینکه چشمانت ضعیف شود مراقب باشی نه اینکه بعد از ضعیف شدن مقاوم باشی!
در مجموع وقتی از کسانی که از عینک استفاده میکنند سؤال میکنم، اکثراً میگویند روند ضعیفتر شدن چشمانشان کندتر شده. اما خوب، اگر الان میتوانی بدون عینک زندگی کنی، بعد از اینکه آنرا به چشم زدی، دیگر بدون آن نمیتوانی زندگی کنی!
(دیروز دعا میکردم که به ۵ سال قبل برگردم و بیشتر مراقب باشم. اینکه ببینی بدون عینک همه جا را تار میبینی خیلی برایم سنگین است :( )
چه شد که چشمان من ضعیف شد؟
همانطور که گفتم، من به هر حال در پنج سال گذشته چندین پروژه برنامهنویسی عرضه کردهام. خیره شدن به کدها آن هم تا نیمههای شب و به طور مداوم، تا جایی که حتی یک چشمم را میبستم که استراحت کند و با چشم دیگرم کار میکردم و بعد جایشان را عوض میکردم!! به خصوص چند پروژه که با استرس هم همراه بود. مثلاً یک پروژه را باید تا صبح فردا تحویل میدادم. شب تا صبح داشتم کدنویسی میکردم. طوری که به نظرم میآمد که دارم از حال میروم! این حماقتهای جوانی بالاخره کار دستم داد!
کسانی که برنامهنویسی میکنند میدانند که وقتی فرضاً الان شروع میکنی که یک بخش از سیستم را بنویسی، اینطور نیست که بگویی یک ساعت کد مینویسم و بعد میروم میخوابم! خیر! اگر بروی بخوابی و برگردی دیگر یادت نیست که کجا بودی و چی به چی بود! بنابراین باید تا پایان یک بخش خاص از سیستم کار کنی و این پایان ممکن است گاهی هماینطور عقب بیفتد و یک وقت میبینی اذان صبح است و تو هنوز به پایان آن بخش نرسیدهای!
پس، اگر برنامهنویس هستید، باید یک طور با این موضوع برخورد جدی داشته باشید. مثلاً اگر بشود انسان در یک مرکز کدنویسی کند که بداند اگر ادامه بدهد درها را میبندند! اگر در خانه باشد معمولاً دست از کار نمیکشد!
به نظر من دائم این جمله را تکرار کنید که: آیا این پروژه به قیمت چشمهای من ارزش دارد؟
شاید الان نتوانید حساسیت موضوع را درک کنید. اما وقتی دیدید عینکی شدهاید و بدون عینک دیگر نمیتوانید کاری انجام دهید، میفهمید که قدرت بینایی چشمهایتان را برای همیشه از دست دادهاید. مثل همه ماانسانها که هر چه بگویند: قیامتی در کار است، روزی میرسد که پشیمان میشوی، باور نمیکنیم. اما وقتی سرمان به سنگ لهد خورد، همه التماس میکنیم که خدایا! بگذار برگردیم به دنیا کاستیهامان را جبران کنیم و ندا میآید که: کلا!
یک روز از اینکه به چشمانتان فشار آوردهاید پشمیان میشوید و دلتان میخواهد برگردید و جبران کنید، اما...
استرسهای تدریس، استرسهای الکی در مورد کارهای بسیار پیش پا افتاده (اینکه مثلاً سفارش یک مشتری دقیقاً و دقیقاً سر ساعت تحویل داده شود در حالی که حالا اگر یکی دو روز این طرف آن طرف شد، خیلی مشکل حادی پیش نمیآید) اینها هم دلایلی برای فشار آمدن به چشمهایم بود.
آیا درمان بدون عینک جواب میدهد؟
یکی از دوستان سال گذشته یک کتاب برایم آورد با عنوان «درمان چشم بدون عینک». من آن کتاب را به طور کامل خواندم. مثلاً مهمترین دستور آن این بود که شما در روز چندین بار کف دستانتان را روی چشمانتان بگذارید و یک شیئ در فاصله دو را تصور و نگاه کنید. این دقیقاً همان تمرینی است که در دین ما هم هست و من سالهاست که بعد از هر نماز دستانم را روی چشمانم میگذارم و آیة الکرسی را میخوانم یا بخشی از کتاب در مورد نرمش چشم بود. مثلاً یک شئ در دور و یک شیئ در نزدیک را درنظر بگیرید و چندین بار پشت سر هم به آنها نگاه کنید و یا حرکت چشم به طرفین، چندین بار در روز... در مورد تغذیه هم بحث شده بود که چه چیزهایی بخورید و چه چیزهایی نخورید.
من نمیگویم بدون تأثیر است. شاید اگر آن کارها نمیبود، الان شماره چشمان من به ۲ و ۳ رسیده بود اما در کل، به نظر میرسد با این کارها نمیشود چشم ضعیف را درمان کرد. با دکتر هم در میان گذاشتم، ایشان هم یک دلیل آورد که درمان چشم ربطی به تغذیه ندارد که من چون کمی علمی صحبت کرد متوجه نشدم :)...
به هر حال، من نکات آن کتاب را پسندیدم و رعایت کردم و خواهم کرد، شاید روال ضعیف شدن را کندتر کند اما بعید میدانم آنقدرها درمان قویای باشد.
درمان با لیزر؟
این درمان هم ظاهراً برای چشمهایی است که بیش از حد ضعیف شدهاند. همان دوستی که کتاب بالا را به من داد، تجربه درمان با لیزر را دارد. چند ماهی میشود که درمان کرده. خاله خودم هم به همین روش درمان کرد و عینک را برداشت. اما اینطور که گفتهاند در سنین پیری دردسرهایی خواهد داشت. این را دقیق نمیدانم...
نهایتاً برخی قیمتها را برای اینکه در جریان باشید می گویم:
- هزینه تمدید گواهینامه به پلیس+۱۰ : ۱۸ هزار تومان
- ویزیت چشمپزشک راهنمایی رانندگی: ۱۴۸۰۰ تومان
- ویزیت چشمپزشک متخصص: (در درمانگاه) ۳۹۰۰ تومان
- عینک: کلاً ۱۱۰ هزار تومان. (جنس تیتانیوم که نشکند+شیشههایی که در آفتاب دودی میشود... آنتی فوتو میگویند؟)
دوستانی که تجربهای در مورد عینکی شدن و ضعیف شدن چشمهایشان را دارد لطفاً دریغ نکنند و بقیه را در جریان بگذارند.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند