در درس مهارتهای تدریس در ارشد زبان انگلیسی، استاد ما درباره این صحبت میکرد که چطور انگیزش یا Motivation را در زبانآموزان بالا ببریم. همان ابتدا به جمله جالبی اشاره کرد که من انگار ناگهان درد و درمان بسیاری از مشکلات خودم و زبانآموزان و دانشجویان را فهمیدم! آن جمله این بود:
مهمترین عامل انگیزش، انتخاب است!
انگیزش را میتوان موتور محرکه هر کاری دانست. شما به هر کاری که بخواهید دست بزنید، اگر انگیزش کافی نداشته باشید یا شروع نمیکنید و یا اگر شروع کنید احتمالاً به پایان نمیرسانید و وسط راه جا میزنید!
برای بالا بردن انگیزش، راههای مختلفی وجود دارد که بحث بسیار مفصلی است؛ اما آغاز این بحث باید همین جمله باشد: شما تا وقتی چیزی را خودتان انتخاب نکنید، انگیزهای برای پیشرفت در آن نخواهید داشت حتی اگر به سختی آن موقعیت را به دست آورده باشید! همین چند روز پیش مادر یک دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی (از بهترین دانشگاههای دولتی کشور) ایمیل زده بود و میگفت که پسرش در رشته کامپیوتر آنجا درس میخواند اما هیچ انگیزهای برای پاس کردن درسها ندارد و طی سه سال فقط ۴۰ واحد پاس کرده...
دقیقاً همان نکتهای است که ۹ سال پیش در مطلب «اهمیت « علاقه » در انتخاب رشته دانشگاه» گفته بودم.
شاید یکی از دلایل بیعلاقگی دانشآموزان ما به درس این باشد که خودشان درسها را انتخاب نمیکنند. حالا ممکن است بگویید اگر به عهده دانشآموز یا دانشجو بگذاریم، هیچ چیزی را انتخاب نمیکند! اما من معتقدم اگر دانشآموز یا دانشجو بداند که مثلاً ریاضیات چقدر در مسیر مورد علاقهاش مفید خواهد بود، با جان و دل ریاضیات را خواهد خواند. همان چیزی است که در مطلب «چرا رشته کامپیوتر اینقدر ریاضی دارد؟ آیا لازم است؟ + پیشنهادی به آموزش و پرورش» گفته بودم... اگر مثلاً یک نفر قرار است برنامهنویس شود، کافیست نقش ریاضیات در موفقیت او در برنامهنویسی توضیح داده شود؛ او قطعاً ریاضیات را انتخاب خواهد کرد و چون انتخاب کرده، با انگیزش فراوان یاد خواهد گرفت.
بنابراین توصیه به والدینی که میخواهند به زور فرزندشان را پزشک یا مهندس فلان رشته کنند این است که: فرزند شما تا وقتی خودش انتخاب نکند؛ انگیزشی برای ادامه دادن نخواهد داشت. بگذارید فرزندتان خودش آنقدر پرس و جو و بررسی کند تا نهایتاً خودش به نتیجه برسد که چه رشتهای برایش مناسب است (و البته شما افراد خبره را در مسیرش قرار دهید) و نهایتاً خودش انتخاب کند...
در مورد زبانآموزی هم همینطور... اگر شما میخواهید زبان یاد بگیرید، اگر فقط به این دلیل است که همه یاد گرفتهاند، من عقب ماندهام، این فایده ندارد. باید احساسی در خود ایجاد کنید که به واسطه آن با اشتیاق زبانآموزی را انتخاب کنید؛ وگرنه اگر زورکی زبان را بخوانید، میشوید مثل یکی از اقوام ما که دیشب میگفت: من از زبانآموزی فقط استرسهای کلاسهایش یادم میآید! در حالی که خود من در ۱۵ تا ۱۹ سالگی عاشقانه زبان را دنبال کردم به طوری که در ترمهای آخر فقط من ماندم که با یک نفر دیگر از یک گروه دیگر ادغام شدیم و دو نفری دورههای آخر را میرفتیم! در سرما و گرما، پیاده دو سه کیلومتر میرفتم تا به مؤسسه برسم... حالا کلاس آنلاین میگذاریم، زبانآموز از آن اتاق به این اتاق نمیآید که در کلاس حاضر شود!
حتی در ازدواج هم همینطور است. دختر و پسری که زورکی و توسط پدر و مادر برای هم انتخاب شدهاند، احتمالاً انگیزش کمتری برای تحمل هم در شرایط سخت داشته باشند تا آنها که خودشان همدیگر را انتخاب کردهاند.
پس: برای ایجاد انگیرش، یا انتخاب کنید یا اگر مجبور هستید، شرایط را طوری تغییر دهید که نهایتاً عاشقانه انتخاب کنید...
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند