در مطلب «نکاتی در مورد انتخاب موضوع برای پروژه کاردانی و کارشناسی» در مورد انتخاب موضوع برای دوران کاردانی و کارشناسی صحبت کرده بودم، اما اگر شما دانشجوی ارشد یا دکترا باشید، باید یک ایده جدید مطرح کنید، بنابراین آن مطلب کاربرد نخواهد داشت.
اینکه برای ارشد و دکترا موضوع برای پایاننامه چطور گیر بیاورید، راههای مختلفی دارد. مثلاً راحتترین راهش این است که از استاد بخواهید یک موضوع معرفی کند. یا در درسهایی که پاس کردهاید ببینید چه نکتهای وجود داشت که بهتر روی آن مهارت کسب کردهاید و احساس میکنید در آن زمینه حرفی برای گفتن دارید...
اما چیزی که من پیشنهاد میکنم، نگاه به طبیعت است!
این را از روی آیات قرآن میگویم. دقت کنید: اولین چیزهایی که انسانِ تازه به دنیا آمده (یعنی آدم و فرزندان آدم) آموخت، از روی نگاه به طبیعت بود.
وقتی قابیل، برادرش هابیل را کشت، با نگاه به یک کلاغ، یاد گرفت که جسد برادرش را خاک کند...
آیات مربوطه در سوره مائده:
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۳۰﴾
پس نفس [اماره]اش او را به قتل برادرش ترغيب كرد و وى را كشت و از زيانكاران شد (۳۰)
فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ ﴿۳۱﴾
پس خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مىكاويد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند [قابيل] گفت واى بر من آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم پس از [زمره] پشيمانان گرديد (۳۱)
چندی پیش، یک جا از قول یک بزرگی یک جمله جالب خواندم که مؤید این موضوع است:
به دنبال پاسخ هر سوالی هستید، به طبیعت بروید و پاسخ آن را بیابید!
حرفهای پنهان بسیاری در طبیعت هست که هنوز جای کار دارد...
شما در رشتههای مختلف قطعاً دیدهاید که دانشمندان با توجه به آنچه در طبیعت یا رفتار طبیعی موجودات رخ میدهد، الگوریتمهای عجیب و جالبی پیشنهاد کردهاند؛ مثلاً به چند مورد دقت کنید:
- در رشته ما شاید مهمترین الگوریتم، مدل OSI در شبکه باشد. این مدل مشخص میکند که چطور یک داده در شبکه از یک سیستم به سیستم دیگر منتقل میشود. یعنی داده چه روالی را طی میکند تا از یک مبدأ به مقصد برسد. این مدل که اساس کار شبکههای جهان است، از روی رفتار طبیعی انسانها در ارسال یک پاکت از طریق پست از یک نقطه به نقطه دیگر طراحی شده. یعنی از صدها سال پیش تا به حال، مردم چطور یک بسته را برای هم پست میکردند؟ چه روالی طی میشد؟ همان روال را مدلسازی کردهاند و اسمش را مدل OSI گذاشتهاند.
- الگوریتم کلونی مورچگان که در مسیریابی در شبکههای کامپیوتری استفاده میشود، از روی حرکت مورچگان طراحی شده!
- الگوریتم شایعه پراکنی! که برای آپدیت شدن روترها به صورت پویا، کاربرد دارد از روی یک رفتار زشت انسانی طراحی شده! (یعنی همانطور که در جریان شایعهپراکنی، هر کس که شایعه جدیدی دارد میرود سراغ بقیه که آن شایعه را نمیدانند و آنرا منتشر میکند، ما بیاییم در شبکه، روترهایی که دادهی جدید به دست میآورند را مجبور کنیم دادههای جدیدشان را به روترهای اطراف برودکست کنند...)
- الگوریتم شیوع بیماری! از روی شیوع بیماری بین انسانها طراحی شده! یعنی شما چطور از یک بیمار، بیماری واگیردارش را میگیرید؟ اگر شما به سمت او بروید بیمار میشوید یا اگر او به سمت شما بیاید؟ بله، در هر دو صورت... پس همین میشود یک الگوریتم که کاملتر از الگوریتم شایعهپراکنی است: هر روتری که داده جدید به دست آورد به بقیه منتشر کند و از آن طرف، روترها هر بار به روترهای اطرافشان سر بزنند و بررسی کنند که نکند یک داده جدید آنجا هست و اینها ندارند، اگر داشتند، یک نسخه از آنها برای خودشان کپی کنند...
- یا مثلاً موضوع پایاننامه ارشد خود من میدانید چطور به دست آمد؟ شما قطعاً هنگام تماشای تلویزیون دیدهاید گاهی برخی افراد (مثلاً یک مجری یا خبرخوان) صدایش برای شما یکنواخت و خستهکننده میشود. طبیعتاً کنترل تلویزیون را برمیدارید و صدا را کمی کم میکند. اگر دقت کنید، میبینید بعد از مدتی، ناخودآگاه صدا را زیاد کردهاید! و این روال گاهی چند بار تکرار میشود... میدانید که این کار را برای کاهش خستگی ذهنیتان انجام میدهید. من همین رفتار طبیعی را به عنوان یک الگوریتم برای کاهش خستگی ذهنی ناشی از شنیدن صدای ماشینی معرفی کردم. یعنی ما بیاییم در نرمافزارهایی مثل پارسخوان که متن را به صورت ماشینی و یکنواخت میخوانند، یک کاهش و افزایش نامحسوس صدا داشته باشیم و یعنی یک تنوع مصنوعی ایجاد کنیم و از این طریق از خستگی ذهنی مخاطب بکاهیم... و حالا این روزها دارم خیلی دقیق به محیط اطرافم نگاه میکنم تا یک موضوع برای رساله دکترا پیدا کنم...
و هزاران نمونه دیگر... فقط کافیست انسان با دقت به اطرافش نگاه کند. هر رفتاری که از طبیعت سر میزند میتواند یک الگوریتم برای حل یک مشکل باشد.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند