اگر واژه «خلاصه» را در آفتابگردان جستجو کنید، میبینید که من چند ده کتاب از رشتههای مختلفی که تحصیل کردهام (کامپیوتر، زبان انگلیسی، علوم قرآن و حدیث، روانشناسی و...) را خلاصه کردهام و PDF آن را برای دانلود گذاشتهام.
اما امسال رشته اقتصاد را شروع کردهام و احتمالاً باید منتظر خلاصه کتابهای اقتصاد باشید...
در مطالب قبل گفته بودم که اگر شما میخواهید خیلی خلاصه-مفید از کل یک رشته سر در بیاورید، من یک ترفند به شما یاد میدهم: همه رشتهها درسی دارند به نام «کلیات» یا گاهی نام رشته همراه با کلمه «عمومی» (مثلاً کلیات روانشناسی، کلیات اقتصاد، چشمپزشکی عمومی و...) شما فقط کافیست یکی از این کلیاتها که بهتر از بقیه باشد را مطالعه کنید؛ همین!
حالا این ترم، ما درس «کلیات اقتصاد» را داشتیم که من یک خلاصه ذوقی از آن تهیه کردم. میتوانید از طریق لینک زیر دانلود نمایید:
دانلود خلاصه کتاب «کلیات اقتصاد» دانشگاه پیام نور
نویسنده اصلی کتاب دکتر جمشید پژویان است که سال ۱۳۹۹ به خاطر کرونا مرحوم شدند؛ از پدران اقتصاد ایران!
پیشنهاد میکنم همه افراد یک مرور کلی روی این نکات داشته باشند؛ نکات بسیار ارزشمندی است (البته که جای خواندن کل کتاب و نثر روان و فوقالعادهاش را نمیگیرد). من فقط از همین یک کتاب در رشته اقتصاد کلی ابهامات اقتصادیام رفع شد و کلی نکته اقتصادی یاد گرفتم. برای مثال کالای نرمال و کالای پَست چقدر بحث جالبی است! کالای نرمال کالایی است که اگر اقتصاد جامعه رشد کند، فروش آن کالا افزایش مییابد و کالای پَست کالایی است که اگر اقتصاد جامعه رشد کند، فروش آن کالا کاهش مییابد؛ مثلاً فرض کنید یک نفر برای رفتن به سر کار، دو راه داشته باشد: تاکسی و اتوبوس. در این مثال تاکسی کالای نرمال و اتوبوس کالای پست است. حالا من معتقدم همین یک نکته میتواند افکار اقتصادی شما را متحول کند! پس یکی از شرایط موفقیت در اقتصاد این است که اگر اقتصاد جامعه رو به رشد است شما روی کالای نرمال برنامهریزی کنید و اگر رو به افول است، روی کالای پَست... پس به نظر میرسد هر کس باید دو نوع کالا یا خدمات داشته باشد...
یا مثلاً یک نکته بسیار جالب این است که یکی از عوامل مؤثر بر تقاضای یک کالا، کالای مکمل است! کالای مکمل کالایی است که افراد در کنار کالای شما تهیه میکنند؛ مثلاً قند و چای دو کالای مکمل هستند؛ بنزین و ماشین هم همینطور. حالا اثر کالای مکمل بر روی کالای دیگر چیست؟ اگر تقاضا برای کالای مکمل به هر دلیلی کاهش یابد، تقاضا برای کالای دیگرش هم کاهش مییابد؛ مثلاً اگر بنزین گران شود، تقاضای ماشین هم کاهش مییابد... مثلاً من گاهی فکر و بررسی میکردم که چرا فروش تستا گاهی افت پیدا میکند؟ بعد از خواندن این کتاب تازه فهمیدم که دلیل آن افزایش قیمت کالای مکمل تستا یعنی هاست و دامنه بوده است!
و یا تاریخچه مکاتب و اینکه هر کسی در هر دورانی از تاریخ راه حلی ارائه کرده و با یک اتفاق آن ایده با مشکل مواجه شده و این روال همچنان ادامه دارد و خیلی نکات جالب دیگر که مجموعاً باعث میشود انسان بدون تحصیل در این رشته این همه اظهار نظر اقتصادی نکند!
کل نکات را اینجا هم قرار میدهم:
- فصل ۱
۱- اقتصاد: علم فعالیتهای تولید، مبادله، مصرف کالا و خدمات.
- افلاطون: ثروت و فضیلت دو کفه ترازو هستند.
- انتشار کتاب «تحقیق در ماهیت و علل ثروت ملل» بنیانگذار اولین مکتب علمی اقتصاد شد.
- مکاتب
- ۱- مکتب مرکانتیلیسم: بر اساس این مکتب نسخه ثابت درد و آلام تمام کشورها در دریافت سه قلم دارو است: ۱- کسب طلا و نقره از هر مسیر ممکن ۲- افزایش ثروت قدرت دولت مرکزی ۳- مداخله مستقیم دولت در امور اقتصادی و کنترل آنها
- در قرن ۱۳ با افزایش تجارت اروپا و آسیا شروع و تا قرن ۱۸ ادامه داشت
- ۲- مکتب فیزیوکراتها (طبیعیون): دولت ها در عین اقتدار باید دست خود را از فعالیتهای اقتصادی کوتاه نمایند و اقتصاد کشور را به حال خود واگذارند. رفتار طبیعی انسان ها در سود و زیان، تنظیم کننده اقتصاد خواهد بود.
- اساس نظریات آنها آزادی نوع بشر بود.
- ۳- مکتب کلاسیک: آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ با کتاب «ثروت ملل» انقلابی به پا کرد و این مکتب آغاز شد.
- اگر انسانها در فعالیتهای اقتصادی خود آزاد گذارده شوند، خواهند توانست از مجموع فعالیتهای فردی خود نفع اجتماعی و سعادت آن را ایجاد نمایند.
- جنگ بین فرانسه و انگلیس در ۱۸۱۵ و بحران اقتصادی که بعد از آن ایجاد شد این سوال را بر افکار کلاسیکها ایجاد کرد که اقتصاد همواره نمیتواند در تعادل و رونق باشد.
- در نیمه دوم قرن نوزدهم خصوصاً متفکرین آلمانی نسخه بیماری مراجعه به تاریخ ارائه نمودند.
- ۴- مکتب تاریخی: متفکرین این مکتب از جمله فردریش چند ایراد کلی و مهم بر نظریات کلاسیک ها وارد کردند.
- نظامات و قواعد اجتماع بشری در طول تاریخ در حال تغییر و تحول است.
- کلاسیکها تنها یک جنبه خاص از فعالیتهای انسانی (منافع شخصی) را مطرح کردهاند.
- ۵- مکتب سوسیالیزم: پدر سوسیالیزم علمی: کارل مارکس (۱۸۱۸ - ۱۸۸۳). او در کتاب «سرمایه» که حاصل ۲۰ سال زحمت او در عین تهیدستی و فقر میباشد با دید انتقادی به نظام سرمایهداری سعی کرده است به خواننده تفهیم نماید که سرمایهداری خود موجبات انهدام خویش را فراهم میکند.
- ۶- مکتب نئوکلاسیکها: مانند کلاسیکها معتقد بودند: بازارها تسویه میشوند (یعنی اقتصاد به طور طبیعی در تعادل قرار خواهد گرفت) در حالی که جنگ جهانی و فقر و... این نظریه را رد کرد. معتقد بودند به جای بحثهای فراوان برای تعیین اینکه کدام رابطه علت است و کدام معلول بهتر است به تعیین و تبیین «روابط بین پدیدهها» پرداخت. این مکتب به دو گروه مکتب ریاضی و مکتب تفکر روانی (مکتب اتریشی) تقسیم میشود.
- ۷- مکتب کینزیها: جان مینارد کینز (۱۸۸۳ - ۱۹۴۶) با نوشتن کتاب «تئوری عمومی اشتغال، پول و بهره» انقلابی را در تفکر اقتصادی به وجود آورد. او در طول بحران اقتصادی متوجه گردید که «عدم مصرف» یا به بیان دقیقتر «تقاضای ناکافی و عدم تناسب بین سرمایهگذاری و پسانداز» باعث بروز بحران شده. کینز برای تورم راه حلی ارائه نکرده بود.
- ۸- مکتب کینزیهای جدید: در مورد مسأله تورم معتقد بودند که بازار و اقتصاد آزاد ثبات ذاتی ندارد و در جهت رسیدن به تعادل، مکانیزم قیمت به طور بسیار کند و ضعیف و محدود عمل میکند، لذا سیاستهای ارشادی دولت و مداخله او تأثیر بسزایی در حل این مشکل دارد.
- ۹- مکتب مانیتریستها یا پولگرایی یا پولیون: مؤسس: میلتون فریدمن؛ او نقش ویژهای برای پول به عنوان یک عامل تأثیرگذار بر عملکرد اقتصاد قائل است و همچنین معتقد به عدم مداخله دولت در امور اقتصادی است.
- ۱۰- مکتب کلاسیکهای جدید یا انتظارات عقلایی: رهبران: رابرت لوکاس و توماس سرجنت. ۱- اقتصاد بازار آزاد به طور ذاتی از ثبات و قوام لازم برخوردار است و بحرانهای اقتصادی، کوتاهمدت و زودگذر میباشند ۲- مردم در برخورد با وقایع اقتصادی از تمام اطلاعات موجود و قابل دسترس جهت شناسایی و برخورد صحیح با آن وقایع استفاده مینمایند؛ چنانکه عملاً سیاستهای سیاستمردان به دلیل اینکه مردم آنها را شناسایی میکنند هیچگونه تأثیری بر اقتصاد نخواهد داشت ۳- پول به عنوان یک وسیله مبادله صرف است و هیچگونه تأثیری بر عملکرد اقتصادی ندارد.
- ۱۱- مکتب پساکینز: پیام اصلی این مکتب این است که اقتصاد گرایشی برای خوداصلاحگری ذاتی ندارد و نیاز به مداخله دولت نیازی غیر قابل چشمپوشی است. ضمن این که اغلب فعالیتهای اقتصادی با شرایط عدم اطمینان روبهرو هستند.
- فصل ۲
- برخی از علمای اقتصاد عقیده دارند که علم اقتصاد دانش حس عام است: The science of common sense
- ۱- کمیابی مهمترین مفهوم اقتصادی است. منظور از کمیابی در علم اقتصاد این است که هر چیزی را به هر اندازهای که میخواهیم نداریم.
- ۲- انتخاب: انسانها دارای خواسته های نامحدود متعدد و متنوع هستند اما چون در تأمین خواسته ها با کمیابی یعنی با محدودیت منابع و امکانات روبرو هستند باید از بین خواسته های خود انتخاب کنند.
- ۳- هزینه فرصت از دست رفته (Opportunity Cost): مهمترین نوع هزینه در اقتصاد هزینه فرصت از دست رفته نامیده می شود؛ یعنی فرصت یا فایده یا درآمد از دست رفته بهترین انتخابی که می توانست به جای انتخاب مزبور با صرف همان مقدار منابع و زمان صورت گیرد.
- تعریف عمومی اقتصاد: اقتصاد، دانش چگونگی انتخاب مردم و جامعه است برای بکارگیری و استخدام منابع کمیاب جهت تولید کالاها و خدمات گوناگون و توزیع آنها میان افراد و گروههای مختلف جامعه برای مصرف. ص۲۲
- سه سؤال اساسی در اقتصاد هر جامعه با هر سیستم یا نظام اقتصادی: ۱- چه کالاها و خدماتی باید تولید شود و از هر کدام چه مقدار؟ ۲- چگونه این کالاها و خدمات باید تولید شوند؟ ۳- چگونه این کالاها و خدمات باید توزیع شوند؟
- منحنی امکانات تولید (Production Possibility Curve): مکان هندسی ترکیبات مختلفی از دو کالاست که میتوانند در یک اقتصاد در یک دوره زمانی معین، در شرایط حداکثر کارایی و اشتغال کامل منابع، تولید شوند (مشخص میکند که با توجه به مسئله کمیابی، چه کالاهایی و از هر یک چه مقدار میتوانیم تولید کنیم). مثال تولید غذا و پوشاک...
- قانون بازده نزولی (The law of diminishing returns): به این مفهوم است که در هر مرحله از تولید هر کارگر اضافی میزان کمتری از کارگر قبلی به محصول میافزاید. یک کارگر: ۱۸ محصول، دو کارگر: ۳۴ محصول... دلیل: چون میزان امکانات و تجهیزات در دوره زمانی مورد نظر ثابت است.
- کالاهای مصرفی (Consumer Goods) مانند کره، بنزین، مداد و ...، کالاهایی هستند که برای ارضاء احتیاجات و خواستههای افراد مورد استفاده قرار میگیرند.
- کالاهای سرمایهای (Capital Goods) مانند تراکتور، ماشینهای چاپ، ماشینهای نساجی و ...، کالاهایی هستند که در تولید کالاهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرند.
- لباس، کیف، کفش و خودکار از جمله کالاهای خصوصی (Private Goods) و جاده، پل و خدمات نیروهای انتظامی از جمله کالاهای عمومی (Public Goods) هستند.
- سه راه رشد اقتصادی: ۱- افزایش فیزیکی منابع تولیدی؛ مثل کشف منابع و معادن جدید، افزایش نیروی کار و ذخیره سرمایه، افزایش مساحت زمینهای زراعی در اثر کار و تصحیح زمینهای غیر قابل کشت. ۲- پیشرفت تکنولوژی ۳- تخصیص مجدد منابع، به این معنی که مثلاً منابع را از تولید کالاهای مصرفی به تولید کالاهای سرمایهای انتقال دهیم.
- اقتصاد اثباتی (Positive Economics) به توصیف واقعیتها، رفتارها و عملکرد اقتصاد میپردازد؛ برای مثال بررسی رابطه بین بیکاری و تورم و غیره
- اقتصاد دستوری (Normative Economics) شامل نظریهها و توصیههایی است که بر پایه قضاوتهای ارزشی و اصول اخلاقی قرار دارد. مثلاً نرخ بیکاری در چه سطح باید باشد؟ توزیع درآمد در جامعه چگونه باید باشد؟ به عبارتی اقتصاد دستوری با بایدها و نبایدها سروکار دارد.
- اقتصاد خرد (Microeconomics) به بررسی رفتار و تصمیمات اقتصادی مربوط به افراد، خانوارها، بنگاهها و بازارها میپردازد.
- اقتصاد کلان (Macroeconomics) به بررسی عملکرد اقتصاد به طور کلی میپردازد. در اقتصاد کلان موضوعاتی مثل نرخ تورم، نرخ بیکاری، تولید ملی، پسانداز ملی و ... مورد بررسی قرار میگیرد.
- نظریه رفتار مصرف کننده: طبق این اصل مصرف کننده سعی میکند درآمد محدود خود را به گونهای بر روی کالاها و خدمات مختلف خرج کند که بالاترین مطلوبیت (رضایت خاطر) ممکنه را به دست آورد.
- مقدار خرید یا تقاضای یک مصرف کننده برای هر محصولی در یک دوره زمانی معین تابعی است از قیمت آن محصول، درآمد مصرفکننده، سلیقه و ترجیحات وی، قیمت محصولات جانشین، قیمت محصولات مکمل و انتظارات مصرفکننده از جریانات آتی قیمتها.
- قانون تقاضا (آلفرد مارشال): در یک دوره زمانی معین به شرط ثابت بودن سلیقه، درآمد، قیمت کالاهای جانشین و مکمل و انتظارات، وقتی که قیمت محصولی کاهش مییابد مردم تمایل دارند از آن محصول بیشتر خریداری کنند و وقتی قیمت محصول افزایش مییابد آنها تمایل دارند کمتر خریداری کنند.
- الگو یا مدل اقتصادی به منزله نقشه یک شهر است؛ بر روی نقشه بسیاری از واقعیتهای شهر مانند تابلوها، اماکن غیر مشهور و غیره وجود ندارد ولی از روی آن میتوان مکان خاصی را یافت. حال اگر درون نقشه شهر تمامی واقعیتهای شهر درج شود پیدا کردن مکان محل مورد نظر به آسانی ممکن نیست. الگو یا مدل اقتصادی نیز با سادهسازی راه را برای یافتن نتایج اصلی نشان میدهد.
- عدد شاخص (Index Numbers): آمار مربوط به یک متغیر تقسیم بر ارزش همان متغیر در سال پایه.
- قدرت خرید پول شاخصی است که نشان میدهد چه مقداری از کالاها با یک واحد پول میتواند خریداری شود.
- نرخ رشد یک متغیر یعنی درصد تغییرات متغیر در یک دوره زمانی معین معمولاً یک سال.
- نرخ رشد x = (x2-x1)/x1 x 100
- تعادل: مفهوم «اگر نیروهای وارد بر جسم صفر باشد جسم در حال تعادل است» از علم فیزیک توسط پل ساموئلسون به علم اقتصاد وارد شد. برای مثال در بازار هنگامی تعادل برقرار است که مقدار عرضه با مقدار تقاضا در یک قیمت مشخص برابر باشد.
- فصل ۳
- تقاضای مصرف کننده برای یک کالای خاص در یک دوره زمانی معین به عوامل زیر بستگی دارد: ۱- قیمت کالای مورد نظر ۲- درامد مصرف کننده ۳- قیمت کالاهای مرتبط ۴- سلیقه و ترجیحات ۵- انتظارات
- کالای معمولی یا نرمال (Normal goods): کالاهایی که با افزایش درآمد شخص میزان تهیه آن افزایش پیدا میکند.
- کالای پست (Inferior goods): کارهایی که با افزایش درآمد شخص میزان تهیه آن کاهش پیدا میکند.
- مثلاً تصور کنید یک شخص برای رفتن به محل کار از اتوبوس یا تاکسی استفاده میکند با افزایش درآمد او میزان اتوبوسسواری کاهش و میزان تاکسیسواری افزایش پیدا میکند.
- کالاهای مرتبط دو گروه هستند: ۱- کالاهای جانشین یا رقیب: کالاهایی هستند که میتوان آنها را به جای کالای مورد نظر استفاده کرد؛ مانند: قند و شکر، تاکسی و اتوبوس. چنانچه قیمت کالای جانشین کاهش یابد به شرط ثابت بودن سایر عوامل، مصرفکننده به سمت آن کالای جانشین گرایش پیدا میکند و تقاضای وی برای کالای مورد نظر کاهش مییابد و برعکس. (بلیط اتوبوس گران شود، شخص به تاکسی رو میآورد) ۲- کالاهای مکمل کالاهایی هستند که به همراه کالای مورد نظر مصرف میشوند؛ مانند: قند و چای، اتومبیل و بنزین. اگر قیمت کالای مکمل افزایش یابد به شرط ثابت بودن سایر عوامل، تقاضا برای کالای مورد نظر کاهش می یابد و برعکس. (بنزین گران میشود، خرید اتومبیل کاهش مییابد)
- اثر درآمدی (income effect): از آنجا که درآمد پولی و قیمت سایر کالاها ثابت است، لذا با افزایش قیمت یک کالا گویی که قدرت خرید مصرف کننده تنزل می یابد. (هر چه قیمت کالایی بالاتر رود، تقاضای آن کاهش مییابد)
- اثر جانشینی (substitution effect): به خاطر افزایش قیمت یک کالا و ثابت بودن درآمد و قیمت سایر کالاها، مصرفکننده به سمت کالای جایگزین میرود...
- قانون نزولی بودن مطلوبیت نهایی: هر واحد اضافی از یک کالا برای مصرفکننده ارزش کمتری دارد و بر همین اساس وی برای واحدهای اضافی و بیشتر از یک کالا حاضر به پرداخت قیمت پایینتر و کمتری است. (یک لیوان شیر کاکائو در هوای سرد مطلوبیت زیادی دارد اما لیوان دوم از لیوان اول مطلوبیت کمتری خواهد داشت و به همین صورت لیوان سوم...)
- فصل ۴
- تعریف تولید: تغییر و تبدیل مواد در نتیجه یک فرایند کاری
- تعریف محصول: آنچه که در فرایند تولیدی، در نتیجه تغییر مواد اولیه به دست میآید محصول نامیده میشود.
- عوامل تولید: کالاها و خدماتی که برای به دست آوردن محصول دیگری استفاده میگردند.
- قانون بازده نزولی: اگر مقدار یکی از عوامل تولید به طور مساوی و پی در پی افزایش یابد و سایر عوامل تولید ثابت نگه داشته شوند میزان افزوده شده به تولید پس از حد معینی رو به کاهش میگذارد. مثلاً تعداد کارگران افزایش یابد اما زمین و تجهیزات خیر.
- فصل ۵
- هزینههای تولید عبارتند از مجموع هزینه هایی که بابت بکارگیری و استخدام عامل تولید مختلف جهت تولید صرف می شود.
- در هر واحد تولیدی هزینه فرصت از دست رفته عبارت است از ارزش عوامل تولید هنگامی که در بهترین موقعیت ممکن به کار گرفته شوند.
- تقسیمبندی هزینهها: ثابت/متغیر ، کوتاهمدت/بلندمدت
- هزینه ثابت کل یا TFC: Total Fixed Cost : مقدار هزینه ای که بنگاه تولیدی در کوتاه مدت برای عوامل تولید ثابت مانند آبونمان آب و برق و تلفن و غیره صرف میکند و سطح آن مستقل از میزان تولید محصول است.
- هزینه متغیر کل یا TVC: Total Variable Cost : هزینههایی که بسته به میزان تولید، افزایش یا کاهش پیدا میکنند؛ مانند هزینه برق و آب و گاز.
- هزینه کل یا TC: Total Cost : مجموع هزینههای ثابت و متغیر.
- هزینه متوسط: هزینه کل / تعداد محصول
- دوره زمانی کوتاهمدت: دوره ای زمانی که تولید کننده قادر نیست در این دوره یکی از عوامل تولیدی خود را در این زمان تغییر دهد.
- دوره زمانی بلندمدت: تولیدکننده با تغییر ظرفیت و مقیاس روبهرو است.
- فصل ۶
- بازار: محلی که خریداران و فروشندگان (یا متقاضیان و عرضه کنندگان) در آن با یکدیگر مبادله می کنند.
- عوامل مؤثر بر منحنی عرضه بازار یک کالای خاص در یک دوره زمانی معین: ۱- قیمت کالای مورد نظر ۲- هزینه تولید ۳- انتظارات عرضه کننده ۴- تعداد بنگاه های عرضه کننده (یا تعداد عرضه کنندگان)
- کشش یا Elasticity: میزان حساسیت یا میزان عکس العمل تقاضا و عرضه در برابر تغییر عوامل مؤثر بر آنها
- چگونگی تعیین مقدار و قیمت تعادلی در بازار: فرض کنید قیمت هر کیلو شکر ۲۰۰۰ ریال باشد. تحت این قیمت مقدار عرضه برابر ۹ و مقدار تقاضا برابر نیم کیلوگرم خواهد بود. در این صورت مقداری شکر در بازار عرضه شده که برای آن تقاضا وجود ندارد؛ به بیان دیگر بازار با مازاد عرضه یا عرضه اضافی روبروست. این بار عرضه کنندگان برای فروش شکر خود به رقابت با هم می پردازند و قیمت شکر را کاهش میدهند. کاهش قیمت شکر از یک سو سبب کاهش مقدار عرضه و از سوی دیگر موجب افزایش مقدار تقاضا میشود. این کاهش قیمت تا جایی ادامه می یابد که مقدار عرضه با مقدار تقاضا برابر شود یعنی تعادل در بازار برقرار شود. (شکل صفحه ۱۳۲)
- بازارها بر حسب ۱- تعداد متقاضیان، ۲- تعداد عرضه کنندگان و همچنین ۳- همگن بودن یا نبودن کالاها به انواع مختلف تقسیمبندی میشوند.
- کالای همگن کالایی است که تولیدکنندگان مختلفِ آن، محصولی کاملاً مشابه از هر نظر مانند مرغوبیت، کیفیت و مورد استفاده و ... تولید میکنند؛ مثال: گندم. کالای غیرهمگن کالایی است که محصول هر تولیدکننده به صورتی از محصول دیگران متفاوت است؛ مانند اتومبیل.
- بازار رقابت کامل (Perfect Competition Market): ویژگیها: ص۱۳۶ / به ندرت یافت میشود / مثال: بازار محصولات کشاورزی و بازارهای بورس
- بازار رقابت انحصاری (Monopolistic Competition): تعداد خریداران و تولید کنندگان کالا زیاد، نمی توانند در بازار و قیمت کالاها اثر بگذارند، کالای تولید شده توسط هر بنگاه با دیگری تفاوت اندکی از نظر طرح، بسته بندی، رنگ بندی، نوع جنس و ... دارد. مثال: بازار پوشاک و مواد غذایی. نکته: در چنین بازاری تولید کننده باید با دقت به تعیین قیمت کالای خود بپردازد چرا که با کمی افزایش قیمت، مصرف کنندگان کالاهای تولید کنندگان دیگر را جایگزین خواهند کرد.
- وجه تشابه بازار رقابت کامل و انحصاری: وجود تعداد زیاد خریداران و فروشندگان / وجه تمایز: همگن بودن کالاها در بازار رقابت کامل و تنوع و عدم همگنی کالاها در بازار رقابت انحصاری
- در بازار رقابت انحصاری به علت متمایز بودن کالا فروشندگان برای فروش کالای خود و افزایش فروش دست به تبلیغات می زنند در حالی که یک تولید کننده در بازار رقابت کامل نیاز به تبلیغات و استفاده از ابزارهای تشویقی برای فروش کالاهایش ندارد چون کالاهای همه تولید کنندگان در این بازار کاملاً مشابه و همین است.
- انحصار چند جانبه (Oligopoly: limited competition): دو نوع است: ۱- انحصار چند جانبه در خرید: تعداد متقاضیان کم، تعداد عرضه کنندگان زیاد. مثال: نفت، پتروشیمی ۲- انحصار چند جانبه در فروش: تعداد عرضه کننده کم، تعداد متقاضیان زیاد. مثال: ماشین.
- انحصار کامل: بازاری که در آن یا فقط یک تولید کننده با تعداد زیادی خریدار روبرو باشد (بازار انحصار فروش یا Monopoly) مثل شرکت ملی نفت / و یا یک خریدار و تعداد زیادی عرضه کننده (بازار انحصار خرید یا Monopsony) مثل شرکت دخانیات که تنها خریدار توتون است
- انحصار دوطرفه (Bilateral Monopoly): بازاری که در آن تنها یک خریدار یا گروهی از خریداران متحد و فقط یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان متحد به مبادله با یکدیگر می پردازند؛ به عبارتی هر دو دارای قدرت هستند. مثال: سندیکاهای کارگران با سندیکاهای کارفرمایان
- فصل ۷
- اقتصاد خرد، شاخهای از علم اقتصاد است که رفتار و عملکرد واحدهای انفرادی مثل خانوارها و بنگاهها را بررسی میکند.
- اقتصاد کلان بر شکلگیری درآمد ملی و عوامل مؤثر بر آن تأکید دارد.
- حوادث اقتصادی دهه ۱۹۳۰ (بیکاری گسترده و افزایش خودکشی و...) باعث شکل گیری اقتصاد کلان شد.
- هرچه دستمزد در بازار کار کمتر باشد بنگاهها تمایل به استفاده از نیروی کار بیشتری دارد و برعکس. از طرفی هر چه دستمزد بیشتر باشد خانوارها تمایل بیشتری برای عرضه نیروی کار خود دارند.
- انقلاب کینز (Keynesian Revolution): کینز معتقد بود مکانیزمی که قادر به تنظیم امور اقتصاد باشد وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد اثر آن زمانی حس خواهد شد که دیگر ما زنده نیستیم و لذا برای حل مشکلی مثل رکود و بیکاری نباید دست روی دست گذاشت تا مکانیزم درونی اقتصاد مسائل راه حل کند.
- در واقع کینز معتقد بود در زمانی که تقاضای بخش خصوصی قادر به تحرک اقتصاد نمیباشد دولت میتواند بخشی از کالاها و خدمات را خریداری نماید و تقاضای کل را افزایش دهد و اقتصاد را از بحران به سمت رونق هدایت نماید.
- بسیاری از عقاید کینز اگرچه با عقاید کلاسیکها سازگار نبود اما از طرف بسیاری از اقتصاددانان و دولتمردان با استقبال مواجه شد و به انقلاب کینز موسوم گشت.
- هرچند نقطهنظرات کینگ در دهه ۶۰ به اوج محبوبیت و اقتدار رسید اما حوادث اقتصادی دهه هفتاد اعتماد عمومی نسبت به نظریه کینز را کمرنگ نمود و نظرات وی مورد تردید قرار گرفت. در این دهه اوضاع اقتصادی کشورهای صنعتی رو به وخامت گذاشت و این کشورها با پدیدهای به نام تورم رکودی مواجه شدند.
- تورم رکودی به شرایطی اطلاق میشود که رکود اقتصادی (رشد پایین و منفی و بیکاری زیاد) و تورم بالا به طور همزمان بر اقتصاد ضربه وارد نمایند.
- چهار نوع ابزار سیاستی که دولتها به کار میگیرند تا اقتصاد را متأثر کنند: ۱- سیاست مالی (Fiscal Policy): عبارت است از مدیریت تقاضای کل از طریق کنترل مالیات ها و مخارج دولت. ۲- سیاست پولی (Monetary Policy): عبارت است از مدیریت تقاضای کل از طریق کنترل حجم پول. ۳- سیاست درآمدی (Income Policy): عبارت است از مجموعه ای از اقدامات دولت جهت کنترل نرخ افزایش قیمتها، دستمزدها و سایر درآمدها. هدف از اجرای سیاست های درآمدی، کنترل تورم است. ۴- سیاستهای طرف عرضه: اقداماتی هستند که افراد را به کار و تلاش بیشتر تشویق می کند و علاوه بر این با تشویق افراد به پس انداز بیشتر زمینه افزایش سرمایه را فراهم می کنند؛ کاهش مالیات بر درآمد اشخاص یک نوع سیاست طرف عرضه است.
- چهار گروه عمده که به فعالیت اقتصادی مشغول اند: ۱- خانوارها ۲- بنگاه ها (خانوارها و بنگاه ها، به بخش خصوصی موسوم هستند) ۳- دولت که به بخش عمومی معروف است ۴- بقیه دنیا که در اقتصاد کلان به بخش خارجی موسوم است.
- این گروهها در جایی به نام بازار با یکدیگر معامله می کنند.
- بازارهای اقتصاد کلان عبارتند از: ۱- بازار کار (یا بازار عوامل تولید) ۲- بازار کالا و خدمات ۳- بازار مالی
- در هر یک از بازارهای اقتصاد کلان یک گروه مانند خانوارها ممکن است عرضه کننده کالا یا خدمات و یا خریدار باشد به این جریان، جریان دوری یا دایرهای گفته می شود.
- سرمایه (منابع طبیعی، ساختمان و تجهیزات) و نیروی کار به روی هم عوامل تولید را تشکیل میدهند و تماماً توسط خانوارها عرضه میشوند و در اختیار بنگاه ها قرار می گیرند.
- فصل ۸
- حسابداری ملی: ۱- ابزاریست که از طریق ثبت جریانها و موجودیتهای اقتصادی عملکرد اقتصاد را ترسیم میکند و این امکان را فراهم میآورد که عملکرد اقتصاد و انحراف آن از اهداف تعیین شده ارزیابی گردد. ۲- با کمک آن میتوان نحوه ارتباط اجزای مختلف اقتصاد را درک نمود. ۳- هدف حسابداری مای توضیح ساختار اقتصادی جامعه و معرفی اجزای آن است.
- واژگان کلیدی:
- محصول ناخالص ملی یا GNP: Gross National Product: عبارت از ارزش بازاری کل ستادهای که (مجموعه کالاها و خدمات) با کاربرد عوامل تولید و منابع یک کشور در طی یک دوره زمانی معین مثلاً یک سال در اقتصاد ملی ایجاد شده است.
- محصول ناخالص داخلی یا GDP: Gross Domestic Product: ارزش کالاها و خدمات نهایی تولید شده در درون مرزهای ملی در طی یک دوره معین مثلاً یک سال.
- محصول خالص ملی یا NNP: Net National Product : محصول ناخالص ملی منهای استهلاک.
- درآمد ملی یا NI: National Income : درآمدی که در فرایند تولید کالا و خدمات نصیب عوامل تولید میشود.
- درآمد شخصی یا PI: Personal Income : کل درآمدی که عملاً نصیب خانوارها میشود.
- اقتصاد زیرزمینی (Underground Economy) یا اقتصاد سیاه (Black Economy): در هر اقتصاد مقداری از معاملات یا اساساً ثبت نمیشوند و یا تعمداً کمتر از مقدار واقعی ثبت می شوند.
- دو نوع GNP داریم: اسمی و واقعی. در واقعی، قیمت محاسبه، قیمت سال پایه است.
- فصل ۹
- به دورانی که GNP حداقل برای دو فصل متوالی کاهش یابد اصطلاحاً بحران اطلاق میشود. وقتی بحران بسیار عمیق باشد و برای مدت طولانی استمرار یابد به آن کسادی گفته میشود.
- بیکاری: به وضعیتی اطلاق شود که برای بخشی از نیروی کار که حاضر است با دستمزد جاری مشغول به کار شود فرصت شغلی موجود نباشد.
- بیکاری یکی از نشانههای بارز بحران و رکود اقتصادی است.
- افرادی که برای یافتن شغل پوشش نمی کنند در زمره نیروی کار محسوب نمی شوند؛ مانند دانشآموزان و دانشجویان، بازنشستهها و بچهها و پیرها.
- نیروی کار برابر است با جمع افراد دارای شغل و افراد بدون شغل
- نرخ بیکاری عبارت است از نسبت افراد بیکار به کل نیروی کار
- نرخ بیکاری = تعداد افراد بیکار / (تعداد افراد بیکار+تعداد افراد دارای شغل)
- انواع بیکاری:
- بیکاری اصطکاکی: فرد در جستجوی کار، مدتی باید دنبال شغل بگردد، آموزش ببیند و... در این بازه او بیکار است. در حقیقت بیکاری اصطکاکی پدیدهای است که به دلیل عدم انطباق سریع مهارتهای افراد با فرصتهای شغلی به وجود میآید.
- بیکاری ساختاری: بیکار های است که علت آن تغییرات ساختاری اقتصاد است و با بروز چنین تغییراتی تعداد قابل توجهی از نیروی کار بیکار می شوند؛ مانند کاهش نقش دولت در اقتصاد و کاهش کارکنان بخش عمومی.
- بیکاری ادواری: به هنگام کسادی و رکود اقتصادی ظاهر میشود.
- تورم: به معنی افزایش دائمی سطح عمومی قیمتهاست.
- سبد بازار یا Market Basket: مجموعهای از کالاها که در هر ماه توسط یک فرد شاخص شهری مصرف می شود.
- برای اندازه گیری تورم باید قیمت تعداد زیادی از کالاها و خدمات را در نظر گرفت و سپس متوسط تغییر در قیمت آنها را محاسبه نمود.
- شاخص قیمت (Price Index): ابزاری برای اندازه گیری میزان تغییر در سطح کلی قیمت ها.
- شاخص قیمت خرده فروشی یا CPI: عبارت است از ارزش سبد بازار در سال پایه بر حسب قیمتهای سال جاری تقسیم بر ارزش سبد بازار در سال پایه بر حسب قیمت های سال جاری. در حقیقت این شاخص سطح عمومی قیمتها را بر حسب یک سبد مصرفی معین اندازه گیری می کند.
- تورمزدایی GNP یا GNP Deflator : شاخصی است که به کمک آن تغییر در ارزش تمامی کالاها و خدمات تولید شده در اقتصاد محاسبه می شود. تفاوت آن با CPI در این است که در محاسبه CPI، سبد مورد نظر حاوی اقلام مصرفی محدود و معین است.
- فصل ۱۰
- تقاضای کل: کل مخارجی که خانوارها و بنگاه ها و سایر عاملین اقتصادی برای خرید کالاها و خدمات برنامهریزی کردهاند.
- مصرف تابعی از درآمد است یعنی هر چه درآمد شخص بیشتر مصرفش بیشتر.
- c = f(y)
- میل نهایی به مصرف یا MPC: Marginal Propensity to Consume : عبارت است از آن بخشی از تغییر در درآمد که مصرف میشود.
- میل نهایی به پسانداز یا MPS: Marginal Propensity to Save : عبارت است از آن بخشی از افزایش درآمد که پسانداز میشود.
- سرمایهگذاری: عبارت است از خرید کالاهای سرمایه ای مثل ماشین آلات و ساختمان به منظور تولید کالاها و خدمات.
- انواع سرمایهگذاری: ۱- سرمایهگذاری شرکتها در ایجاد ساختمان و خرید ماشین آلات و تجهیزات ۲- سرمایهگذاری در ایجاد ساختمانهای مسکونی ۳- سرمایهگذاری در موجودی انبار
- فصل ۱۱
- سیاستهای طرف تقاضا: به مجموعه ای از اقدامات دولت اطلاق می شود که هدف آن تثبیت اقتصاد و کاهش نوسانات اقتصادی است.
- سیاستهای طرف تقاضا به دو دسته تقسیم می شود ۱- سیاست های پولی: مجموعه ای از اقدامات که دولت به کمک آن نرخ رشد عرضه پول و نرخ بهره را کنترل می نماید. ۲- سیاستهای مالی: تغییر در مخارج و مالیات دریافتی دولت به منظور تحریک تقاضای کل و تثبیت آن در سطح مطلوب.
- سیاستهای مالی دولت به سه شکل قابل اجراست: ۱- تغییر در مخارج دولت برای خرید کالاها و خدمات و استخدام نیروی کار ۲- تغییر در نرخ های مالیاتی و مالیات دریافتی ۳- تغییر در مخارج انتقالی دولت (مانند بیمه بیکاری، بیمههای اجتماعی، پرداخت یارانه و...)
- سیاست های پولی و مالی به سیاست های انبساطی و انقباضی تقسیم می شوند.
- سیاستهای انبساطی: آن دسته از اقدامات دولت که موجب افزایش تقاضای کل می شود؛ مانند: افزایش در مخارج دولت، کاهش مالیات دریافتی دولت، افزایش عرضه پول، کاهش نرخ بهره.
- سیاست های انقباضی: هدف آنها کاهش تقاضای کل است؛ مانند: کاهش مخارج دولت، افزایش مالیات ها، کاهش عرضه پول، افزایش نرخ بهره
- در دهه هفتاد اقتصاد بعضی کشورها به طور همزمان دچار رکود و تورم گشت و سیاستهای طرف تقاضا نتوانست مشکل را حل کند بنابراین توجه اقتصاددانان از سیاستهای طرف تقاضا به سمت سیاست های جدیدی به نام سیاستهای طرف عرضه معطوف شد.
- طرفداران سیاستهای طرف عرضه برای بهبود عملکرد بازارها و افزایش انگیزه کسب و کار اقدامات زیر را پیشنهاد میکنند: ۱- اصلاح بازار کار ۲- اصلاح نظام مالیاتی ۳- مقرراتزدایی ۴- خصوصیسازی
- تله بیکاری: اگر چنانچه نظام مالیاتی به ترتیبی باشد که دریافتی خالص کارگران کمتر از دریافتی بابت بیمه بیکاری باشد آنها بیکاری را بر کار ترجیح خواهند داد.
- منحنی لافر (Laffer curve): ص ۲۵۶ : درآمد مالیاتی دولت تابعی از نرخ مالیات است. در نرخهای مالیاتی پایین با افزایش نرخ مالیات، درآمد مالیاتی دولت افزایش می یابد اما از یک نرخ معین به بعد (مثلاً ۴۰ درصد) افزایش نرخ مالیات نه تنها موجب افزایش درآمد مالیاتی دولت نمی شود بلکه موجب کاهش آن میشود.
موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند