سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ |  عضویت / ورود

اگر درس‌ها را متوجه نمی‌شوید، به خودتان فرصت دهید! (آیا دانشجوها زودتر از موعد وارد دانشگاه می‌شوند؟)


چند روز پیش برای امتحان پایان ترم یکی از درس‌ها رفته بودم که دیدم یکی از دوستان که از من کمی بزرگ‌تر است هم آنجاست. گفتم: شما هم بله؟ (یعنی شما هم یک رشته دیگر را شروع کرده‌ای؟) گفت: فلانی، تو ما را از راه به در کردی! هوس کردم بیایم یک رشته جدید را شروع کنم...

بعد، صحبت از این شد که: درس‌ها چطور است؟ خوب می‌خوانی؟ سخت نیست؟

گفت: فلانی، اتفاقاً دیشب خانمم به زور کتاب را از دستم گرفت! گفت: بار سوم است که این کتاب را می‌خوانی بس کن دیگر! گفتم: خانم، من تازه دارم لذت درس‌خواندن را می‌چشم، بگذار حسابی کیف کنم.
می‌گفت: باور کن تازه فهمیده‌ام چقدر درس‌خواندن لذت داشته و ما از دوران دانشجویی‌مان هیچ لذتی نبردیم!
می‌گفت: اگر من همین حس را آن زمان داشتم الان ابن سینا شده بودم!

گفتم: چه جالب! تمام این‌ها حرف‌هایی بود که من می‌خواستم بزنم! واقعاً الان تازه می‌فهمم چقدر درس‌خواندن راحت و لذت‌بخش بوده و ما چقدر آن‌زمان فکر می‌کردیم سخت و طاقت‌فرساست و دائم دلمان می‌خواست از زیر بارش فرار کنیم! (نشان به آن نشان که چند روز پیش در جشن میلاد پیامبر، از ما با این سن و سال به عنوان دانشجوی برتر رشته مترجمی زبان تقدیر کردند!!)

من تازه می‌فهمم که چرا بعضی کلاس‌هایم که اکثراً افراد مسن (بالای ۳۵ سال) در آن است، اینقدر فعال و باانرژی هستند (و من واقعاً آن کلاس‌ها را بیشتر دوست دارم) و کلاس‌هایی که دانشجوهای ۲۰ ساله دارد باید به زور آن‌ها را در کلاس نگه داری و اگر نگه داشتی، بیدار نگه داری!

اما واقعاً این موضوع جالب است و جای بحث دارد!

آیا واقعاً دانشجوهای ما زودتر از موعد وارد دانشگاه می‌شوند؟

یعنی دقیقاً در زمانی که اوج انرژی آن‌هاست و دوست دارند با این انرژی، دنیا را بگردند و تجربیات جدید کسب کنند، ما می‌آوریم آن‌ها را در یک کلاس بی‌روح زندانی می‌کنیم و مطالبی که فعلاً دوست ندارند را به خوردشان می‌دهیم.

اما کسی مثل من که ۳۰ سال را رد کرده، هر کاری که می‌خواسته انجام داده (بلانسبت، هر غلطی که می‌خواسته کرده!!). می‌خواسته به مسافرت برود، همه جا رفته. می‌خواسته پرنده و چرنده و ماهی و... پرورش بدهد، همه را تجربه کرده. می‌خواسته ماشینی، ایکس‌باکسی، گوشی‌ای، چیزی بخرد، خریده. می‌خواسته در اینترنت بگردد، همه اینترنت را زیر و رو کرده. می‌خواسته ورزش کند، همه را تجربه کرده. می‌خواسته انواع فیلم‌های تلویزیون را ببیند، انواعش را صدبار صدبار دیده... خلاصه همه چیزهایی که در دوران دانشجویی حواس دانشجو را پرت می‌کند در سنین بعد از ۲۵ سال همه را تجربه کرده و دیگر برایش از جذابیت افتاده و حالا با حواس جمع و لذتی که تماماً روی درس متمرکز شده درس می‌خواند.

احساس می‌کنم یک جای کار ما در آموزش دوران دانشگاه می‌لنگد! شاید ما داریم زمانی که عقل نوجوانان هنوز آنقدر کامل نشده که خوب و بد را تشخیص بدهد آن‌ها را زوری وادار به درس خواندن می‌کنیم. این دوران دورانی است که نوجوان دوست دارد با گشت و گذار در هر جایی، تجربه کسب کند و این طبیعتاً با درس‌خواندن تا حدودی متناقض است.

از طرف دیگر، درس‌ها هم واقعاً در حد آن‌ها نیست. من الان در رشته علوم قرآن و حدیث، وقتی درس‌هایی مثل منطق، کلام، اصول فقه و... را می‌خوانم دائم به خودم و به دیگران می‌گویم: یعنی واقعاً یک نوجوان ۱۸ ساله در ترم اول باید این‌ها را بخواند و بفهمد؟ من در این سن و سال و با این همه تجربه‌ی دروسِ مختلف، به زور می‌فهمم، او چطور می‌خواهد بفهمد؟

https://img.aftab.cc/news/95/i_hate_studies.jpg

راه حل؟

راه حل‌های مختلفی می‌شود برای این مشکل تصور کرد: مثلاً بعد از دیپلم پسرها حتماً بروند سربازی و بعد از اینکه کمی شیطنت‌هایشان را کردند برگردند و درس را ادامه دهند یا همینطور خوب است فقط رشته اولی که می‌خوانند را دستگرمی حساب کنیم!

اما راه حل من:

من فکر می‌کنم ما باید یک دوره تحصیلی دیگر بین ۱۸ تا ۲۲ سالگی تعریف کنیم که در این دوره، محصل فقط و فقط دنیا را تجربه کند (چیزی که در این سنین بدان علاقه دارد و شرایطش را هم دارد)؛ یعنی مثلاً واحدهایش در این دوره، این‌ها باشد:
- چند واحد گردش علمی داشته باشد (به شرکت‌ها و شهرهای مختلف ببریمشان)
- چند واحد پرورش انواع گیاهان را تجربه کند؛ مثلاً پرورش قارچ، پرورش گیاهان دارویی و...
- چند واحد کارگاه صنعتی داشته باشد؛ مثلاً تراشکاری، ریخته‌گری و... را تجربه کند.
- چند واحد تعمیرات انواع دستگاه داشته باشد؛ مثلاً تعمیر وسایل خانگی، تعمیر ماشین، تعمیر کامپیوتر و موبایل و...

در این دوره چندان با کتاب و مباحث تئوری او را درگیر نکنیم.

خلاصه، چند سال، انرژی هسته‌ای او را در مسیر کسب تجربه بگیریم. بعد حالا که به اندازه کافی همه چیز را تجربه کرد و دیگر برایش تازگی نداشت، با توجه به واحدهایی که با علاقه بیشتری گذراند، رشته دانشگاهی‌اش را انتخاب کند و حالا با علاقه بچسبد به درس...

هر چند این موضوع در حد رؤیاست و پیاده‌سازی آن هزینه‌های سرسام‌آوری خواهد داشد اما به نظر می‌رسد یک روز دنیا به همین سمت حرکت کند.

 

به هر حال،

این تجربه جالبی بود که می‌خواستم اینجا مطرح کنم. اینکه اگر مثلاً الان در سنین ۱۸ تا ۲۲ سالگی به سختی درس‌ها را متوجه می‌شوید و هیچ لذتی از درس‌خواندن نمی‌برید، باید کمی به خودتان فرصت بدهید. کمی که بزرگ‌تر شدید و دنیا را گشتید و تجربه کسب کردید، وقتی دوباره به درس برمی‌گردید تازه می‌فهمید چقدر برنامه‌ریزی برای درس‌خواندن راحت بوده! چقدر درس‌خواندن شیرین و لذت‌بخش بوده؛ لذت‌بخش‌تر از همه تجربیاتی که داشته‌اید...

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


[ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 14 دی، 1395 توسط Hamid]
[ #برای جوانان]



بازدیدها از این مطلب: 8423 بار   امتیاز متوسط : 0  تعداد آراء: 0   امتیاز دهید:

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 7 با 5 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

محمدمهدی (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط محمدمهدی در مورخه : شنبه، 18 دی، 1395
این که دانشجویان کلاس را تحمل نکنند؛ عدم جذابیت کلاس باعث آن است.

استاد، 18 تا 22 اوج قدرت یادگیری است. این همه دانشجوی نخبه و معدل الف چه می کنند؟!

تفاوت های فردی را هم در نظر بگیرید.

ضمناً در دورۀ سربازی در کشور ما فجایعی هم روی میدهد که سربازان دیپلمه قربانی آن هستند.


[ ارسال جوابیه ]


اناری‌ام                توسط اناری‌ام در مورخه : دوشنبه، 20 دی، 1395(لینک نظر)
شاید این طور هم بشود گفت که تا وقتی عـــقــــلمـان نرسیده نمیتوانیم از بهترین و شیرین ترین چیزها استفاده چندانی ببریم...
بعد از رفتن و گشتن و پخته تر شدن و چندین و چندین شرط دیگر مثل داشتن امید و گسسته نشدن از کتاب... آن وقت بازگشتی واقعی و توبه کارانه به درس خواهیم داشت!

شاید هر عاملی که باعث افزایش بینش، تفکر و مسئولیت میشود باعث افزایش انگیزه جوانان 18 ساله به درس هم بشود... کما اینکه بعضی از همان اول همین گونه اند


[ ارسال جوابیه ]


Fatemeh                توسط Fatemeh در مورخه : سه شنبه، 12 بهمن، 1395(لینک نظر)
امام صادق (ع) می فرماید: سن کمال برای انسان، هجده سالگی است.
یعنی هجده سال کافی است برای اینکه انسان به عالی ترین درجات برسد. به زندگی شهدا نگاه کنید، تو همون سن۱۶،۱۷ سالگی همه چیزو فهمیده بودن.... نقل به مضمون از استاد پناهیان


[ ارسال جوابیه ]