اجازه دهید پیش از نوشتن مطلب، بگویم (و قسم بخورم) که نیتم از نوشتن این مطلب، بردن آبروی شخص یا دانشگاه یا گروه خاصی نیست. فقط میخواهم چند جملهای درد و دل کنم.در این هفت هشت سالی که شبانه روز در وب هستم، شاهد بودهام که بسیاری از وبلاگنویسها، به خاطر نظرات برخی از مخاطبان خود، به کل با دنیای وب خداحافظی کردهاند و دیگر هیچ پستی در وبلاگشان ارسال نکردهاند. مدتی بود که دنبال فرصتی میگشتم که مطلبی بنویسم و در آن از همه خواهش کنم در مورد نظراتی که میدهند، کمی دقت کنند، تا اینکه دیشب مطلب « تبلیغات پنهان چیست؟ » را نوشتم و امروز وقتی آن مطلب را چک کردم، دیدم یکی از مخاطبان، چنین نظری را در مورد آن مطلب ارسال کرده است:-=-=-=-=-=-بدبخت اون شاگردی که استادش توی اسگل خرافاتی باشی، مرد حسابی اولا ریدی با اون منبع دادنت، اصلا منبع نمیذاشتی سنگین تر بود، یه ویکی پدیات هم که بشه یه مقدار بهش اطمی... (ادامه)