یکی از دلایلی که من وارد رشته علوم قرآن و حدیث شدم، ابهاماتی بود که درباره دین داشتم! (به قول رنه دکارت: تنها حقیقتی که میتوانم وجود آن را تصدیق کنم، این است که من شک میکنم. و او بود که جمله مشهور «شک میکنم پس هستم» را گفت) یکی از بزرگترین ابهامات من درباره دین شیعه این بود که آیا واقعاً امامان ما افرادی معصوم و از طرف خدا بودند؟ یا اینکه مثلاً افرادی زیرک بودند که توانسته بودند روی دیگران تأثیر بگذارند و خود را امام جا بزنند!؟ آن زمان که رسانه نبوده که فیلمبرداری کند و مردم با امام به طور دقیق آشنا شوند، شاید مثلاً یک گروهی متعصب بودهاند و از آن شخص خوششان آمده و در شهرها پخش کردهاند که فلانی امام است و مردم آن زمان هم افرادی ساده بودهاند و هر چه به آنها میگفتهای قبول میکردهاند، بنابراین پذیرفتهاند که فلانی امام است... اما خوشبختانه در همین چهار پنج ترمی که پیش رفتهایم، ال... (ادامه)