جمله اول: چند ماه پیش، شبکه مستند از زندگی یک پیرمرد (اما دلجوان) یک مستند پخش میکرد که خیلی جالب بود. او یک باغ بسیار بزرگ ایجاد کرده بود تقریباً هر کاری که تصور کنید در این باغ انجام میداد! انواع میوه و غلات را کشت میکرد و انواع حیوانات را پرورش میداد! چندین کارگر داشت و خلاصه یک بهشت برای خودش درست کرده بود. در مورد رمز موفقیتش میگفت: من یک بار رفته بودم باغِ یکی از انسانهای موفق، دیدم ایشان روی دیوار باغ نوشته: «کار، زندگیست» همین جمله کافی بود که مسیر زندگیام به سمتی برود که کاری انتخاب کنم که با آن زندگی کنم!اتفاقاً همین آقا هم روی دیوار باغش همین جمله را نوشته بود... من هم از آن وقت به اینور، واقعاً دیدگاهم نسبت به کار تغییر کرده! (و احتمالاً به زودی این جمله را مثل جملات دیگری که در «ده جمله که زندگیام را متحول کرد!» اشاره کردم، تابلو کنم و به دیوار اتاقم بزنم) نشان... (ادامه)