دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

خواب دیده‌ام که می‌میرم، آیا واقعاً خواهم مرد؟


مدتی پیش من خواب دیدم صحنه‌ای در آسمان‌هاست، یک بنده خدایی انگار که دست می‌کند به سمت زمین و جان انسان‌ها را با اجازه یک شهید والامقامی می‌گیرد... بعد، انگار که نوبت من شد؛ رو کرد به این شهید و گفت این را هم بیاورم؟ او گفت: نه، او نوبتش ۲۳ روز دیگر است!

من از تعجب و شاید ترس از خواب بیدار شدم. وقتی بیدار شدم، تمام صحنه‌های خواب یادم بود... در همان تاریکی گوشی را روشن کردم و ۲۳ روز دیگر را چک کردم، دیدم دقیقاً روزی می‌شود که من باید رانندگی کنم سمت تهران و از طرفی شب تولد امام رضا هم می‌شد (امام رضا من را به پدر و مادرم و زن و بچه‌ام را به من داده)... خلاصه همه چیز دست به دست هم داده بود که من باور کنم که ۲۳ روز دیگر موقع رفتن به تهران حالا یا با تصادف یا به هر صورت دیگر خواهم مرد!

تصور کنید زندگی در این ۲۳ روز چقدر زیبا و جالب بود! عارفانه‌ترین لحظات عمرم را در این روزها تجربه کردم. خودم را از هر لحاظ آماده سفر ابدی کردم. وصیت‌نامه‌ام را هم نوشتم و خلاصه تصور کنید چطور آن روز صبح با زن و بچه خداحافظی کردم و راه افتادم سمت تهران...

هیچی، فقط خواستم بگویم الان بیش از یک ماه از آن روز می‌گذرد و من زنده‌ام...

تقریباً همه افراد، خواب مردن را تجربه کرده‌اند و بعید است کسی پیدا شود که خوابش درست از آب درآمده باشد.

خواستم این را بگویم که اگر شما هم چنین خواب‌هایی دیدید، خیلی به آن توجه نکنید و نترسید.

(البته که این خواب برای من داستان‌هایی داشت و دارد که خیلی واضح قابل بیان نیست. شاید دلیلش درس‌های عرفانی که این ترم داشتیم و آشنایی من با ابن‌عربی بود و درخواستی که از خدا داشتم و حقیقت این است که من واقعاً در آن روز مُردم و یک شخصیت دیگری به این دنیا آمد که آن چنان مثل قبل برای دنیا ارزش قائل نیست؛ [البته که «الدنیا دنیائان؛ دنیا بلاغ و دنیا ملعونة» دو نوع دنیا داریم؛ دنیای رشد و دنیای منفور]... نشان به آن نشان که خانم ما شب قبل از روز بیست و سوم خواب دیده بود که آن شهید آمده خانه‌مان حلالیت و به او گفته بود: دخترم، ببخشید در این ۲۳ روز اذیت شدی... نگران نباش کاری‌ش نمی‌شود... ادامه صحبتش احتمالاً این می‌شود که: برایش لازم بود!)

به هر حال، جدا از برداشت‌های جانبی، اگر شما با جستجوی عنوان این مطلب به اینجا رسیده‌ای، خیالت را راحت کنم، إن شاء الله اتفاقی نمی‌افتد...

شما هم اگر خوابی مانند این خواب دیده‌اید، لطفاً در بخش نظرات بیان کنید.

موفق باشید؛

حمید رضا نیرومند


[ارسال شده در مورخه : یکشنبه، 11 تیر، 1402 توسط Hamid]
[ #از همه جا]



بازدیدها از این مطلب: 973 بار   امتیاز متوسط :   تعداد آراء: 1   امتیاز دهید:

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 5 با 9 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

bidak                توسط bidak در مورخه : پنجشنبه، 26 مرداد، 1402(لینک نظر)
سلام و عرض ادب،
پس از سال ها دوری از سایت آفتابگردان...
گرچه هنوزم سر میزنیم و مطالب رو میخونیم.
استاد نیرومند عزیز ان شالله همیشه سالم و سلامت باشید.


[ ارسال جوابیه ]


محمدمهدی                توسط محمدمهدی در مورخه : چهارشنبه، 10 آبان، 1402(لینک نظر)
صرف نظر از بحث «بیست و سه روز»، در برخی کتابها نوشته شده که چنین خوابهایی اتفاقاً تعبیرش عمر دراز است! عمرتان دراز و پربرکت، به لطف حضرت الله!


[ ارسال جوابیه ]