كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> فروم‌بلاگ‌هاي اعضا -> فروم‌بلاگ Hamid
پاسخ دادن به این موضوع
از نواقص ظاهری خود نهایت بهره را ببرید!
پست تاریخ: پنج‌شنبه 21 تیر 1386 - 18:20    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: از نواقص ظاهری خود نهایت بهره را ببرید! خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

از نواقص ظاهری خود نهایت استفاده را ببرید!

انسان همیشه به عاملی نیاز دارد تا او را تشویق به «حرکت رو به جلو» کند. منظورم از «عامل» هر چیزی​ست که در هر لحظه توانایی‌​های شما را به خودتان بشناساند و به شما القا کند که می​‌توانید!
این عامل می​‌تواند یک انسان باشد. مثل دوستان شما، پدر و مادر شما و ...
حتماً صحبت​‌های انسان​‌های موفق را دیده‌​اید که اگر بپرسید چه کسانی در موفقیت شما نقش داشتند مثلاً می‌گویند: همسر مهربانم.
اگر بگویی: یعنی همسر مهربان شما هم در پروژه‌​ی موفق شما کار کرده؟
می‌گویند: نه، همسرم فقط هر روز به من می‌گفت: آفرین! من مطمئنم پروژه تو موفق‌​ترین پروژه خواهد شد. من به تو افتخار می‌کنم و جملات و القائاتی از این قبیل.
***
و اما، این عامل می‌​تواند طرز تفکر شما باشد! یعنی شما تفکرتان را طوری تغییر دهید که مدام به شما القا کند که:
تو بهترینی!
آفرین!
چقدر زیبا شده‌​ای!
چقدر خوب صحبت می‌کنی!
چقدر پرانرژی هستی و ...
من به این دو نوع عامل چندان کاری ندارم. کتاب‌های بسیاری در این زمینه​‌ها دیده‌​ام. مثلاً کتاب​‌های برایان تریسی بر روی عامل دوم بسیار کار کرده است. یعنی برایان در کتاب​‌هایش به دنبال این است که در نهایت، طرز تفکر شما را طوری تغییر دهد که مطمئن باشید به هدف می‌رسید و آنهم به بهترین نحو! در کتاب «آینده خود را خلق کنید» درباره ذهن شما صحبت می​‌کند و می​‌گوید: هر طور فکر کنید، همانطور پیش می​‌آید، پس در اصطلاح، مثبت فکر کنید. یا به قول دکتر آزمندیان، دنیا، زاییده تفکرات شماست ...
من خودم از این سه منبع برای تقویت عامل درونی خودم استفاده می​‌کنم:
کتاب​‌ها و مطالب برایان تریسی (Brian Tracy) . (نویسنده کتاب مشهور «قورباغه را قورت بده» و ده​‌ها کتاب دیگر)
کتاب‌​ها و مطالب مجله «موفقیت» که آقای احمد حلت نویسنده آن است.
سی​‌دی​‌ها و کتاب​‌های استاد آزمندیان

در مورد عامل اول یعنی اینکه چطور دنبال شخصی باشید که به شما انرژی مثبت بدهد، کتاب​‌های «دوستیابی» را خوانده​‌ام و می​‌پسندم.
نتیجه تجربه​‌ام این بوده است که معمولاً دوستان مذهبی (البته دوستانی که واقعاً روحیه مذهبی دارند، نه کسانی که فکر می​‌کنند مذهبی هستند، در حالی که حتی قواعد تلاوت قرآن را هم نمی‌​دانند و حتی دنبال آن هم نمی​‌روند و متأسفانه در مساجد و محافل مذهبی ما، اکثریت، این نوع هستند! من خودم ده‌ها دوست هیأتی و مذهبی دارم، ​ اما ذره‌​ای روحیه اسلامی در آن​ها نمی‌​بینم!) ، به این علت که تحت تعالیم انرژی​‌زا و روان​شناسانه اسلام هستند، بهترین دوستان خواهند بود که بیشترین انرژی را به انسان می​‌دهند.
پیشنهاد می‌​کنم در این مواقع از دوستانی که منفی‌نگر هستند، به شدت بپرهیزید! در جامعه ایرانی ما این نوع افراد دارند کم کم زیاد می​‌شوند! البته این که این حرف را می​‌زنم، خودش نوعی منفی‌​نگری​‌ست، اما باید قبول کرد ...
این روزها می‌​توانید با یک ترفند، افراد منفی‌​نگر را شناسایی کنید! بحث سهمیه‌بندی بنزین، داغ‌​ترین بحث است. من برای اینکه تشخیص دهم چه کسانی منفی‌​نگر و چه کسانی مثبت‌​اندیش هستند، این بحث را وسط می​‌کشم! اگر جوابی که از طرف مقابل شنیدم، جوابی منطقی و مثبت بود، مشخص است که این شخص تحت تأثیر جو منفی قرار نمی‌​گیرد و اگر دیدم به محض مطرح شدن بحث، با مدرک سیکلش خیلی سریع و کارشناسانه، همه زحمات «مسئولین رده اول یک کشور» را به باد ناسزا می‌​گیرد، مشخص است که این شخص از تفکر منطقی و طبیعتاً مثبت پیروی نمی‌​کند ...

به هر حال، انتخاب افرادی که به شما انرژی مثبت بدهند، به عهده شماست.
یا می​‌توانید مثل من عمل کنید! ! از زور استفاده کنید!
در تاپیک‌​های قبل گفتم که من یک ترفند به کار می​‌برم:
من مادر، خواهر و برادرم را (موقعی که احساس کنم دور هم جمعند و بیکارند) یک جا می‌​نشانم و می‌​گویم:
من برایتان یک مطلب که خودم نوشتم یا یک خط که خودم خطاطی کرده​‌ام را می​‌خوانم یا نشان می​‌دهم، شما اگر خواستید، گوش می​‌کنید یا می​‌بینید، اگر هم نخواستید، مهم نیست. فقط آخر کار، من را تشویق می‌​کنید! می​‌گویید:
آفرین حمید!
تا به حال داستانی به این قشنگی نخوانده بودم!
چقدر خطتت قشنگ شده است.
حتماً اگر مطلبی یا خطی نوشتی، اول بیاور ما ببینیم!
و جملاتی از این قبیل!

ظالمانه است نه؟ اما باور نمی​‌کنید چقدر مؤثر است و چقدر به انسان انرژی می‌​دهد. حالا فکرش را کنید همسر شما نیازی به زور هم ندارد، مطمئناً به شما جملات مثبتش را خواهد گفت و این، چقدر به انسان انرژی می‌​دهد.

خوب، از بین عوامل مختلف، این دو عامل را بیشتر می​‌شناسید که چیزهایی کوتاه درباره‌​اش گفتم.
اما آیا تا به حال فکر کرده بودید می​‌شود از نواقص ظاهری خود، به عنوان یک عامل برای القای انرژی مثبت استفاده کرد!؟
من معمولاً هر چند هفته یک بار، به اتفاق مادر و خواهر و برادر، به قم، زیارت حضرت معصومه می‌​روم. چند هفته پیش که قم خیلی شلوغ بود، جلو حرم بعد از نماز مغرب و عشا، همه جمع شده بودند که سوار اتوبوس یا می​نی​‌بوس بشوند و بروند جمکران. اما واقعاً شلوغ بود و هیچ اتوبوس یا می​نی‌​بوسی هم نبود! فقط تاکسی​‌ها می​‌آمدند و به قیمت​‌های گزاف مردم را به جمکران می​‌بردند. مردم بیچاره هم راهی جز این نداشتند.
ما هم مجبور شدیم تصمیم بگیریم که با تاکسی برویم. اما حالا تاکسی هم گیر نمی​‌آمد!
خلاصه، ما هر چه صبر کردیم، دیدیم هیچ تاکسی‌​ای نمی‌​آید برامان بوق بزند که سوارمان کند. یا اگر هم می‌​آمد، جلوتری‌​ها سوار می‌شدند و ما این عقب چیزی گیرمان نمی‌​آمد.
یه آقا پسر (حدوداً 22 ساله) که متأسفانه یا خوشبختانه یک دست بیشتر نداشت، دید ما و خودش، می‌توانیم یک دربست بگیریم و برویم. گفت: موافقید یک ماشین بگیریم و دربست برویم؟ ما هم از خداخواسته گفتیم: خدا خیرت بدهد، چرا که نه!
آقا پسر زبر و زرنگ، رفت و هنوز یک دقیقه نشده بود که دیدیم سوار تاکسی شده و دارد برامان بوق می‌زند ...
خلاصه سوار شدیم و رفتیم و رسیدیم ... کلی هم سر قیمت چانه زد و خلاصه با کمترین قیمت و سریع‌​ترین زمان رسیدیم جمکران. من هم به جبران زحمتش، بعد از مشخص شدن قیمت، با کلی خواهش، کرایه​‌شان را حساب کردم که نامردی نشده باشد.
مادر من در جمکران، می‌گفت: حمید! یاد بگیر! با یک دست، چقدر فعال و زرنگ بود! تو دو تا دست داری، ادعات هم می​‌شه که واسه خودت کسی هستی، دو ساعت اونجا بودیم، نتونستی یک ماشین گیر بیاری!
من هم گفتم: واقعاً راست می​‌گی مامان! من اگر یک دست داشتم، شاید از خانه بیرون هم نمی‌آمدم!
اما شب جالبی بود! فکر کردم چرا این آقا پسر، اینقدر پرانرژی و فعال بود.

خیلی‌​ها را دیده‌​ام که نواقص ظاهری​‌ای دارند که اگر ما داشتیم، حتی از خانه بیرون هم نمی‌​آمدیم.
اما کمی که فکر می​‌کنم، می‌​بینم این​ها، عامل انرژی‌​زاشان همین نقص ظاهری‌ست و در این شکی ندارم.
گاهی اوقات به خدا می​‌گفتم: خدایا چه می​‌شد ما را هم مثل حسین (یکی از هم​کلاسی​‌ها) خوشگل می‌​آفریدی!
اما بعد که فکر می​‌کنم، از قول خدا به خودم می​‌گویم:
آنوقت اگر تو را خوشگل می‌​آفریدم، آیا تو باز هم به خودت می​‌گفتی:
حالا که مثل حسین، خوشگل نیستم، باید در زمینه مورد نظرم (درس و کلاً در رشته کامپیوتر) ، آنقدر موفق باشم که هیچ کس وقت نکند در ذهنش خوشگل​نبودن من را مرور کند!
اگر قرار است برای یک جمع، چیزی را توضیح دهم یا تدریس کنم، باید آنقدر جذاب حرف بزنم و آنقدر اطلاعات نشان دهم که همه به حالم غبطه بخورند.

و بعد از اینکه بررسی می‌​کنم، می‌بینم چقدر عیب ظاهری من به من انرژی می‌داده است و من غافلم!
این عیب ظاهری، چقدر در موفقیت و تلاش من مؤثر بوده است و من ناشاکرم!
این است که خدا را شکر می‌​کنم بر خلقتش. چه زشت، چه زیبا، چه خوب و چه بد که همه، انرژی‌​زاست ...

درس متون اسلامی را حتماً در دانشگاه گذرانده‌​اید.
من این درس را با رئیس دانشگاهمان (استاد حیدری) برداشتم. این استاد، آنقدر موفق و مؤثر است که من هر چه بگویم کم گفته​‌ام! من در دبیرستان با ایشان عربی داشتم، وقتی آمدم دانشگاه، ایشان هم شدند رئیس دانشگاه.
باور کنید اگر بگویی: آقای حیدری! 30 ثانیه وقت داری تا برای یک جمع صحبت کنی. ایشان در این 30 ثانیه با مطالب ناب و دست اولش، چنان بر شما تأثیر خواهد گذاشت که همیشه منتظر باشی دور میدان شهر پارچه بزنند که استاد حیدری فلان جا جلسه سخنرانی دارد و تو با کله بروی و در صف اول جلسه بنشینی!
ایشان در کلاس متون (حدوداً دو سال پیش، یعنی چهار ترم پیش) ، داستانی را مطرح کرد که من هیچ وقت مضمونش را فراموش نمی‌​کنم. اما دیروز برای اینکه اسم شخصیت داستان را بدانم و اینجا مطرح کنم، رفتم دفترشان و خواستم که اسم و مضمون داستان را دوباره برایم تعریف کنند که اشتباه نقل نکنم.
البته من به این امید که در اینترنت این داستان مطرح شده است، فقط اسم شخصیت را برای جستجو می‌​خواستم. اما متأسفانه هر چه اینترنت را زیر و رو کردم، متن داستان را به طور دقیق پیدا نکردم. داستان را نقل به مضمون می‌​کنم و اگر منبعش را گیر آوردم، مطمئناً اینجا خواهم گفت.
و اما داستانی که تأییدی​‌ست بر اینکه نواقص ظاهری، بهترین عامل برای موفقیت است، به این مضمون است:
مردی بود به نام جاحظ. جاحظ ظاهری وحشتناک داشت! فقط یک چشم و آن هم در وسط پیشانی!
همه مردم، جاحظ را مسخره می‌کردند و دست می‌انداختند و یا حتی می‌ترسیدند که به وی نگاه کنند!
یک روز جاحظ متوجه صدای زنی شد که با مهری خاص به او می‌گوید: دنبال من بیا، با تو کار دارم ...
جاحظ با خودش فکر کرد که چه شده است که یک خانم زیبا، ما را تحویل گرفته است!
خلاصه دنبال زن کوچه‌​ها پیمود تا اینکه وارد یک نگین​‌تراشی شدند.
در این موقع، زن، رو به نگین‌​تراش کرد و گفت: این هم یک مدل برای دیوی که قرار است بر روی نگینم بتراشی!!
قضیه از این قرار بود که زن (فکر می​‌کنم به خاطر خوابی که دیده بود) ، خواسته بود عکس یک دیو بر روی نگینش بتراشد و نگین‌تراش گفته بود من که تا به حال دیو ندیده‌​ام، ​ چطور عکسش را بتراشم ...
جاحظ، وقتی به این صحنه برخورد، بسیار دل​ شکسته شد و گریان از در نگین‌تراشی خارج شد!
اما هرگز خدا را ناسزا نگفت بر این ظاهر ...
با خودش عهد کرد آنقدر تلاش کند و آنقدر مطالعه و تحقیق داشته باشد تا همه، نام جاحظ با به نیکی ببرند و به حالش غبطه بخورند.
و همینطور هم شد! جاحظ فیلسوفی شد که بسیاری از نظریاتش مبنای فلسفه فعلی​‌ست و نامش هنوز زنده است ...

من عاشق این داستانم!
هر بار که به دختران و پسرانی که گول ظاهرشان را خورده‌​اند، نگاه می‌​کنم، چقدر از خدا ممنون می​‌شوم که مرا مشغول ظاهرم نکرد ...
حالا شما بگویید:
کسی که نقص ظاهری دارد، نباید شاکر خدا باشد؟
نباید از این نقص که نعمتی‌ست برای او، استفاده کند؟
آیا خدا از کسانی که نقصی در ظاهر دارند، نخواهد پرسید چرا از نعمتی که به تو دادم، بهره نبردی؟

موفق باشید؛
حمید

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 


این مطلب آخرین بار توسط Hamid در شنبه 26 بهمن 1398 - 06:53 ، و در مجموع 3 بار ویرایش شده است.
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 24 تیر 1386 - 11:19    
chaser
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت


پست: 769
عضو شده در: 29 فروردین 1386
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 7132

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

به نظر من خدا به خاطر هر چیزی که داده یا نداده حکمتی داشته .
دادن یا ندادن خدا همش نعمته .

شاید خدا از لحاظ ظاهری چیزیرو به کسی نداده باشه اما قطعا یه چیزه باارزش تری رو داده که باید بگردیم تا اونو پیدا کنیم .

و به خاطرش شاکر خدا باشیم.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 24 تیر 1386 - 20:50    
bahar
سَرور ماست!
سَرور ماست!


پست: 873
عضو شده در: 16 مرداد 1385

blank.gif


امتياز: 8091

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام
آقا حمید واقعا مطالب مفیدی بود . انگار دو سه صفحه از یک کتاب که به قلمی
گیرا نوشته شده باشه رو خوندم . تاثیر گذار بود.
بهتون تبریک میگم بیان خوبی دارین آفرين
امیدوارم منم بتونم این مسائل رو در زندگیم اجرا کنم
علی الخصوص همیشه شاکر بودن Crying or Very sad

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 24 تیر 1386 - 21:00    
bahar
سَرور ماست!
سَرور ماست!


پست: 873
عضو شده در: 16 مرداد 1385

blank.gif


امتياز: 8091

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

راستی اگه جسارت نباشه خواستم در مورد پیشنهاد علی آقا منم مطلبی رو بگم

این خوبه که مطالب طولانی و جالب توجه در چند بخش بیاد .منم خود بعضی وقتا حوصلم

نمیگیره که مطالب طولانی که در یک پست میاد پیگیرش بشم ، ولی بعضی وقتا مثل این

این قبیل نمونه ها که آقا حمید گذاشتن دی سی میشم بعد تا ته مطلبو میخونم

بعضی وقتا اگه مطلب مورد نظر در چند بخش بیاد ممکنه طرف فراموش کنه و یادش

بره . ولی این قضیه در مورد نوشته های آقا حمید صدق نمی کنه Mr. Green

موفق باشین

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: دوشنبه 25 تیر 1386 - 01:03    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام؛
ali048, جان، ممنون از نظرت.
اما در مورد چند قسمتي شدن، بايد بگم که: به نظر من اين متن، متن بلندي نيست!
در سه چهار دقيقه خونده مي​شه...
البته من اين متن رو براي افرادي نوشتم که نقص ظاهريشون فکرشون رو مشغول کرده، و طبيعي هست که اين افراد با ديدن متن، مشتاق خواهند شد که کل متن رو بخونن... Wink

chaser, جان، بله، من هم همين رو در نوشته​م گفتم، کاملا موافقم و موافقيم Wink

bahar, جان، چيزي ندارم بگم جز اينکه: ممنون از نظرتون، اميدوارم نحوه​ي نوشتنم واقعا اينطور باشه که گفتيد Wink
چون من الان در حال تمرين براي آينده​م و اين متن​ها و نوشتن​ها داره کم کم آينده من رو مي​سازه... از خدا مي​خوام که آينده شيريني در انتظارم باشه Wink

ممنون از همه دوستاني که اين تجربيات شخصي من رو درباره نواقص ظاهري مطالعه کردن Wink

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: دوشنبه 25 تیر 1386 - 10:51    
chaser
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت


پست: 769
عضو شده در: 29 فروردین 1386
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 7132

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

من هم براتون آرزوی موفقیت میکنم.
انشاالله که آیندتون شیرین و قشنگه .

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Hamid (دوشنبه 25 تیر 1386 - 11:49)

پست تاریخ: شنبه 29 تیر 1387 - 19:03    
EleRam
شروع فعاليت
شروع فعاليت


پست: 5
عضو شده در: 28 تیر 1387
محل سکونت: پایتخت دلها - مشهد مقدس


امتياز: 45

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

هر چند یه سال از این موضوع داره میگذره (ارسال این مطلب) ولی چون تازه عضو این سایت زیبا شدم و تازه این مطلب رو دیدم لازم دیدم یه تشکر ویژه بکنم از حمید آقا
در ضمن من هم مشهد هستم خوشحال میشم با بچه های مشهدی رابطه داشته باشیم برای کارهای گروهی.... (به کوری چشم اونوری ها)

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 30 تیر 1387 - 00:45    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

EleRam, عزيز؛ ممنون از شما بابت اينکه بعد از يک سال باعث شديد دوباره اين مطلب رو مرور کنم. Wink
اصلاً حواسم نبود که اين رو پرينت نگرفتم و بين بقيه مطالبم بايگاني نکردم Embarassed

ممنون.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 30 تیر 1387 - 12:09    
EleRam
شروع فعاليت
شروع فعاليت


پست: 5
عضو شده در: 28 تیر 1387
محل سکونت: پایتخت دلها - مشهد مقدس


امتياز: 45

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

دست شما درد نکنه دیگه یعنی ما فقط به درد یاد انداختن شما واسه کاراتون می خوریم دیگه؟! آره؟ باشه حالا دارم براتون

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Hamid (دوشنبه 31 تیر 1387 - 01:30)


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 

 مباحث   پاسخها   نویسنده   مشاهده شده   آخرین پست 
{topicrow.

L_TOPIC_FOLDER_ALT} خبر: سخنی با دوستانی که از تستا استفاده می‌کنند 1 Hamid 24817 سه‌شنبه 16 اردیبهشت 1399 - 13:50
kolait مشاهده آخرین پست
{topicrow.

L_TOPIC_FOLDER_ALT} مشکل در عدم شناسایی پورت usb بعد از نصب درایورهای ویندوز 7 3 aliheydari812 15116 یکشنبه 9 شهریور 1399 - 18:36
sepehr-arbab مشاهده آخرین پست
{topicrow.

L_TOPIC_FOLDER_ALT} از کجا یه هاست خوب بخرم ؟؟؟ 11 Gytyonline 44775 دوشنبه 5 اسفند 1398 - 16:56
majid_comp مشاهده آخرین پست
{topicrow.

L_TOPIC_FOLDER_ALT} پر کردن و سابمیت کردن فرم های دیگر سایت ها در وب سایت خودمان ( از طریق کد) 1 mlotfi7 31150 شنبه 3 اسفند 1398 - 14:33
majid_comp مشاهده آخرین پست
{topicrow.

L_TOPIC_FOLDER_ALT} ماژول‌های غیررایگان تستا 1 Hamid 4094 یکشنبه 13 اسفند 1391 - 14:32
Hamid مشاهده آخرین پست

 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc